پیشدرآمد
رویدادهای مذهبی زمانی برای اندیشیدن در خصوص موضوع دین است. محرم به واسطه یک رویداد چندبعدی، زمانی است که ظرفیت طرح موضوعات مذهبی را بیش از هر زمانی به همراه دارد. در این نوشتار یک پرسش و یک حدس طرح شده است به امید آنکه متفکران اسلامی برای آن پاسخی ارائه دهند.
این حدس و پرسش البته از رویدادی استارتآپی برایم شکل گرفت، زمانی که در این رویداد از استارتآپهای دینی خواسته شده بود تا ایدههای نوآورانه خود را طرح نمایند. استقبال مناسب از این رویداد و سمت و سوی ایدهها برایم این چالش را جدیتر کرد؛ چالشی که در ادامه آن را توصیف کردهام.
تعمیم رابطه تجدد و اسلام
کریستوفر پارتریج در کتاب «سیری در ادیان جهان» در مورد اسلام قرن بیستم دوگانهای از روشنفکران مسلمان را طرح میکند؛ دوگانهای که در آن رابطه تجدد و اسلام پایهی تقسیمبندی است: گروه نخست روشنفکرانی بودهاند که خواستار اسلامی کردن تجدد هستند و گروه دوم متعلق به روشنفکرانی است که خواستار تجدد اسلام هستند! او معتقد است که روشنفکران مسلمان قرن بیستم بیشتر متعلق به گروه نخست بودهاند. بررسی روشنفکران مسلمان با دغدغه اسلام (که شاید این روزها «روشنفکران اسلامی» هم نامیده میشوند؛ هرچند با این نامگذاری همدل نیستم) مانند شریعتی یا مطهری در چند دهه گذشته تاییدکننده تقسیمبندی پارتریج است.
این تقسیمبندی پارتریج میتواند بذر شکلگیری دوگانهای دیگر در حوزه نوآوری باشد: نوآوریهای اسلامی در برابر اسلام نوآور! به سیاق پارتریج میتوان ادعا داشت که اکثر پژوهشهایی که به رابطه اسلام و نوآوری پرداختهاند بیشتر با نگاه اسلامیکردن نوآوریها یا همان نوآوریهای اسلامی بوده است. نگاهی که در آن به صورت پیشفرض رویکردی منفعلانه در بطن آن جا خوش کرده است و گویی این هراس را در دل خود پنهان کرده است که نوآوریها میتوانند تهدیدی در برابر اسلام باشند و به همین دلیل نیاز به فرآیندی به منظور پالایش نوآوری اسلامی از نوآوریهای غیراسلامی ضرورت مییابد!
از بدعت تا ابداع
نوآوری اسلامی در حقیقت مبتنی بر فاصلهی میان «بدعت» و «ابداع» بنا شده است. بدعت واژهای منفی به معنای تغییری که در تعارض با ماهیت دینی است، معنا مییابد و تهدید بدعتها تهدید اساس دین است. به همین دلیل است که چنین نتیجه گرفته میشود که متولیان جامعهی اسلامی باید مجهز به تشخیص بدعتها از ابداعها باشند؛ بدعتها باید پالایش شده و از ورودشان به دین جلوگیری شود، حال آنکه ابداعها میتوانند به رونق دین و دینداری بیانجامند.
استفاده از میکروفن در مجلس خطابه و وعظ یا تلویزیون در گسترش دینداری نمونههایی تاریخی در مواجهه دین با امر نو است. امر نو در ابتدا با تردید مواجه شده، برخی از علمای اسلامی حتی آن را بدعت نامیده اما به مدد گذشت زمان، علمایی بهروزتر بر نوآوری مسلط شده و آن را تبدیل به ابزاری در جهت اهداف اسلامی مینمایند. به این ترتیب است که میکروفن و بلندگو در جلسات گسترش مییابد و امروز شاید نشود پیدا کرد مجلس وعظ و عزاداری که در آن از این ابزارهای دنیای مدرن بهره گرفته نشود.
چالش اسلام نوآور
اما آنچه در این نگاه نوآوری اسلامی یا اسلامیکردن نوآوری مغفول میماند همان گونهی دومی است که پارتریج آن را طرح کرده است: اسلام نوآور یا همان نوآور کردن مسلمانان! این که چگونه میتوان به اتکاء فقه پویای شیعی با عینک نوآوری به زاویههایی از اسلام پی برد که در آن نوآوری به مثابه ارزش یا روش زیست مسلمان فیذات دارای ارزش است.
به نظر میرسد در پژوهشهای ۱۵۰ سال اخیر، خصوصا از زمان مشروطه به بعد، پرسش روشنفکران مسلمان که دغدغه دین داشتهاند پیرامون تمییز نوآوری اسلامی از نوآوری غیراسلامی بوده است؛ در حالی که احتمالا میتوان ادعا داشت که پرسش دهههای آتی پیرامون «اسلام نوآور» خواهد بود! این پرسش البته در لایه تاویلی (هرمنیوتیکی) میتواند به تفکر پیرامون قرائت «اسلام نوآور» دامن بزند.
در مجموع میتوان چالش متفکران اسلامی را در روزهای آتی ساختن جامعهای نوآور دانست که نوآوری را به عنوان سبک زندگی مورد تایید خود ترویج خواهد داد. سبکی که در آن نوآوری به عنوان بعدی از مسلمانی شناخته خواهد شد؛ درست به همان شیوهای که زمانی یادگیری و آموزش تبدیل به بخشی از سبک زندگی مسلمان شد. باید منتظر ماند و دید این رویارویی منجر به شکلگیری چه مفاهیمی در آینده خواهد شد.
این مقاله در روزنامه شرق یکشنبه ۱۷ شهریورماه ۹۸ منتشر شده است.