امیر ناظمی
امیر ناظمی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

✅✅‌خودکشی با شفافیت! روزمره‌های مدیریتی۴


⭕️محرمانه‌سازی سیاست خوبی است!

از قراردادهایت که می‌پرسند کافی است بگویی «محرمانه است»؛ همین یک کلمه کافی است تا کسی نه مزاحمت شود و نه در بند پرسش‌‌های عجیب بیافتی!


سازمان‌های دولتی برای همین است که سخت به دنبال مصوبه‌ای هستند تا به آنان اجازه دهد تا قراردادهایشان حکم محرمانه پیدا کند!


برخلاف محرمانه‌سازی اما شفافیت است. شفافیت این روزها کلیدواژه مهمی در سازمان‌ها است؛ نه تنها به دلیل جلوگیری از فساز یا به عنوان ابزار ضروری برای جلب مشارکت؛ بلکه برای آن‌که تبدیل به یکی از ارزش‌های اخلاقی شده است!


شفافیت هم مثل تمامی ارزش‌های اخلاقی دست و پای آدمی را می‌بندد؛ به همان اندازه سخت است و پیامدهای سفت و سخت خود را هم دارد.


محرمانه‌سازی از تقابل‌های بین‌المللی از امنیتی‌شدن شرایط تغذیه می‌شود؛ و شفافیت از وارون آن؛ از دموکراسی، مشارکت و پاسخ‌گویی.


به این ترتیب نظام اداری در میانه دوگانه شفافیت و محرمانه‌سازی است. با هر رویدادی یکی بر دیگری غلبه می‌کند؛ هرچند در بلندمدت روند به سمت شفافیت جاری است.


⭕️معمای زندانی

فرض کنید یک گروه از بچه‌های دبیرستانی تصمیم می‌گیرند تا فردا صبح همگی سرهایشان را از ته بزنند و به مدرسه بروند. حالا چند حالت زیر را تصور کنید:


1️⃣ریشخند وفادار: فردا صبح تنها یکی از اعضا گروه سر را از ته زده و مابقی همگی با ظاهر هر روزه‌شان به مدرسه آمده‌اند. در این وضعیت آن فرد وفادار به قول دیروز به عنوان فرد ساده‌لوح (بخوانید اسکل‌شده) تلقی می‌شود. تمامی رفقا دیروز نخستین کسانی هستند که او را به تمسخر می‌گیرند.


2️⃣تقبیح خیانت‌کار: فرض دیگر آن است که فردا تمامی اعضا گروه به جز یک نفر با سرهای تراشیده وارد مدرسه می‌شوند. آن یک‌نفر که خیانت به وعده دیروز کرده است؛ مورد تقبیح تمامی اعضا گروه و حتی بیرون از گروه نیز قرار می‌گیرد.


در دو حالت بالا فردی که سرش را تراشیده دو سرنوشت مختلف پیدا می‌کند؛ دو سرنوشتی که ارتباطی با تصمیم او و رفتار او ندارد. برچسب ساده‌لوح یا خیانت‌کار وابسته به رفتار سایر اعضا گروه است و نه رفتار فرد.


شفافیت نیز سرنوشتی مشابه دارد. اگر تنها یک سازمان دست به شفافیت بزند؛ در حقیقت خود را در معرض قضاوت دیگران قرار داده است. قضاوتی که در نیمی از اوقات بدون درک شرایط زمانی و مکانی (مانند اولویت‌ها، منابع و قوانین) صورت می‌گیرد.


در این وضعیت اگر تعداد زیادی از سازمان‌ها اقدام به شفافیت کرده باشند (حالت۲)؛ شفاف‌سازها برندگان بازی هستند؛ و محرمانه‌سازها خیانت‌کاران اعتماد عمومی! برعکس اگر تنها چند سازمان انگشت‌شمار شفاف شده باشند و مابقی در پس پرده محرمانه‌سازی‌ها مانده باشند؛ این بار انگشت اتهام‌ها، پرسش‌ها، قضاوت‌های گاه نادرست و آغشته به پوپولیسم، به سوی شفاف‌سازها خواهد بود.


⭕️تجربه شفافیت

در سازمان تصمیم به شفافیت گرفته شد. شفافیت فرآیندی است بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر از آن‌چه تصور می‌شود. به عنوان یک مثال ساده حریم خصوصی در ایران تعریف نشده است. مثلا آیا کدملی یا نام همسر یا حتی حقوق دریافتی حریم خصوصی است یا نه؟


به این ترتیب شفافیت در خصوص انتشار یک حکم کارگزینی آغشته می‌شود به این سوال!


شفافیت در اصل هیچ منفعت کوتاه‌مدتی برای هیچ سازمانی ندارد. مدیران آن سازمان با پذیرش شفافیت حتی ممکن است عملکرد و کارکرد خود را با دست‌اندازهای بدی روبه‌رو کنند؛ دست‌اندازهایی که همان چابکی اندک دولت را نیز می‌کاهد.


شفافیت تنها دربردارنده منافع ملی (در برابر سازمانی) و بلندمدت (در برابر کوتاه‌مدت) است؛ منافعی که در یک کلام بر خلاف مدیران ارشد دولتی در عمر کوتاه مدیریتی آن‌ها است.


تمایل به محرمانه‌سازی برخلاف تمامی شعارها دارای عقلانیت کوتاه‌مدت است و تنها پای‌بندی به اصول توسعه است که شاید مدیران یک سازمان را به سمت شفافیت سوق می‌دهد.


حاصل این پشت پا زدن به عقلانیت کوتاه‌مدت شده است این سامانه تا شاید یکی از سدشکنان این محرمانه‌سازی باشیم؛ امید که باشیم: درگاه شفافیت سازمان فناوری اطلاعات ایران

شفافیتمنافع ملیبلندمدت‌نگریمعمای زندانیمحرمانه‌سازی
پژوهشگر، علاقمند به حوزه نوآوری و سیاست‌گذاری عمومی| ما محکوم به امیدیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید