صدور مجوز ساخت اتومبیل سواری به خیامی
بعد از اینکه اصغر قندچی بدنه جیپ را ساخت و خودش رنگ کرد و یک کامیون ۱۸ چرخ هم ساخت بطوری که داخلش یک سردخانه داشت، اتاق راننده اش را هم به صورت کامل خودش ساخت، دیگر من از خطر اخراج مصون شدم ولی هنوز در صدد تاسیس کارخانه اتومبیل سازی بودم. چند ماهی گذشت. یک روز جوانی با نشاط نزد من آمد و گفت می خواهم اتومبیل سواری بسازم. نام او احمد خیامی بود. گفت ما دو برادر هستیم که در مشهد یک گاراژ بزرگ داریم و انواع کارهای اتومبیل را انجام می دهیم. گفت برادرم از من جوان تر و ماهرتر است. گفتم چقدر پول دارید؟ گفت دو میلیون تومان هم پول داریم. گفتم این مبلغ بسیار کم است ولی اگر مشکلات دیگر را حل کنید من به بانک توسعه صنعتی و معدنی توصیه می کنم که به شما وام دهد. گفت می خواهیم شرکتی درست کنیم که برادرم مدیرعامل باشد. من بشوم مثلا رئیس هیئت مدیره.
من احمد خیامی را فرستادم پیش دکتر یگانه معاون اقتصادی وزارت اقتصاد که فوری برایش یک اساسنامه درست کند که یک شرکت حسابی درست کند و بتواند سهام بخرد و بفروشد. خیامی بعد رفت ثبت شرکتها و شرکتش را ثبت داد. من شب و روز در فکر ساخت اتومبیل بودم. در روزنامه ها خواندم که کارخانه اتوموبیل سازی آلمانی به نام دکاو ورشکست شده و می خواهد کارخانه خود را بفروشد. فوری به خیامی تلفن کردم، آمد و به او گفتم برو آلمان و به صاحبان این کارخانه بگو که آمده ام کارخانه شما را بخرم به شرط اینکه ماشین آلات کارخانه را به ایران بیاورید، سوار کنید و کارگران من را تعلیم دهید. اگر قبول کردند قرارداد را امضا کن و در آخر قرار داد بنویس: "پس از تصویب وزارت اقتصاد ایران این قرار داد عملی خواهد شد." او رفت و پس از حدود ۲۰ روز با یک قرار داد ساخت به نزد من آمد. گفتم قدم اول را برداشتی. چون ورود ماشین مستعمل به ایران ممنوع است حالا با در دست داشتن این قرار داد برو ایتالیا و با کارخانه فیات مذاکره کن. این قرار داد را نشان بده و آنها را راضی کن که به ایران بیایند و یک کارخانه ساخت اتومبيل فيات برایت بسازند.
این جوان پر انرژی رفت و چند روز بعد با یک قرار داد برگشت. گفتم حالا قدم دوم را هم برداشتی. اتومبيل فيات شهرت زیادی در ایران ندارد، چون بدنه موتور آن از آلومینیم ساخته شده است. حال قدم آخر را بردار. برو انگلستان، کارخانه "روتس" مشهورترین موتور اتومبیل را می سازد. تمام تاکسی های مشکی لندن را این کارخانه می سازد. گفتم این قرار داد را نشان بده و با آنها قرار داد ساخت ببند. خیامی رفت و بزودی با خوشحالی برگشت با یک قرار داد بسیار جالب که قرار شده بود کارخانه روتس قسمتی از سرمایه را به صورت وام به خیامی بدهد و مهندس متخصص به ایران بفرستد که در ساخت کارخانه به خیامی کمک کند. علاوه بر آن قرار شده بود که پول قطعات ارسالی برای ساخت کارخانه به اقساط طویل المدت از طرف خیامی به کارخانه روتس پرداخت گردد و بدین ترتیب کارخانه اتومبیلی بنام پیکان در ایران ساخته شود.
در آن سالها كل واردات اتومبیل ما در سال ۵۰۰۰ دستگاه بود. تعداد ساختی که ما در پروانه اول خیامی نوشته بودیم ۵۰۰۰ عدد در سال بود. من مکرر می رفتم ایران ناسیونال تا پیشرفت کارشان را ببینم. پیشرفت سریع و عالی بود. وقتی داشتند ستون می زدند که روی آن سقف بزنند همون موقع انگلیسی ها آن زیر داشتند پی میکندند. خیلی از ماشین آلات که آمد، پی آنها آماده بود که ایرانی ها بعد روی آن سقف زده بودند. خیلی زود کارخانه تمام شد و ساخت اتومبیل شروع گردید. سال اول تمام بدنه اتومبیل در ایران ساخته شد. سال دوم تمام داخل اتومبیل و صندلی ها ساخته شد. سال بعد شاسی ساخته شد. چند سال بعد ساخت موتور اتومبیل در ایران به تدریج ساخته می شد. این بزرگترین موفقیت بود که تمام امتیاز آن متعلق به برادران خیامی است. و بدین ترتیب ایران یکی از سازندگان اتومبیل سواری در خاورمیانه شد. تعداد ساخت در سال اول از پنج هزار شروع شد و طولی نکشید که به ۱۵۰ هزار عدد در سال رسید. قیمت گذاری هم با وزارت اقتصاد بود. وزارت اقتصاد هزینه های کارخانه را محاسبه می کرد، اعداد و ارقام هزینه کارگر و استهلاک و غیره و قیمت فروش اتومبیل ساخت ایران در سال اول حدود 14 هزار تومان و در سال بعد 16 هزار تومان اعلان شد. البته کار خیامی ها قابل قیاس با خسروشاهیها و حاج برخوردار و ایروانی نبود. چون انگلیسیها پشتش بودند و Know how به او می دادند و حساب و کتاب صنعتی درست می کردند. حسابداری خیامی دیگر حسابداری تجارتی نبود. بلکه از اول حسابداری قیمت تمام شده بود.