امیر ناظمی
امیر ناظمی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

همه چیز هم از ما شروع نمی‌شود!

تصویر اول و دوم تصویر گزینش‌شده از وضعیت رانندگی در دو جامعه مختلف است؛ و پرسش‌های مختلفی همیشه با مقایسه‌هایی اینچنین در ذهن ما شکل می‌گیرد؛ پرسش‌هایی مانند آن‌که «چرا این تفاوت وجود دارد؟» یا «آیا سایر ویژگی‌های آن دو جامعه هم همین اندازه متفاوتند؟» و ...

http://m.aparat.com/v/JlG3o


اما احتمالا کسانی دوست دارند تا به من و شما بگویند: «این تفاوت دو فرهنگ است؛ تفاوت شهروندان دو جامعه مختلف»! آن‌ها ادامه می‌دهند: «ما باید از خودمان شروع کنیم! این‌ها ربطی به دولت ندارد؛ این‌ها رفتار دو جامعه است»!

و من می‌خواهم بگویم این جمله‌ها نادرست هستند یا حداقل تمامی حقیقت نیستند!

تفاوت‌ها دو تصویر

اولین چیزی که در تصویر دوم به چشم ما می‌خورد، خطوط منظم و جهت‌دهنده روی جاده است؛ خطوطی در هم که آن را تبدیل به نقشه‌ایی پیچیده کرده است. در حقیقت در هر دو جامعه، در هر دو تصویر، جاده وجود دارد؛ خودرویی هم هست که حرکت می‌کند؛ یعنی شاید از لحاظ زیرساخت عمرانی تفاوت بزرگی نیست؛ حتی در هر دو از رنگ و خط هم استفاده شده است!

می‌دانیم در ایران قوانین رانندگی سال‌هاست وجود دارد؛ و نظام پاداش و تنبیهی که برای رانندگان وجود دارد؛ خیلی هم قابل چشم‌پوشی نیست؛ و از قرار هم ضمانت اجرایی سفت و سختی دارد. اما تفاوت یک تفاوت ریز است: آن خطوط روی جاده تصویر دوم در اولی نیست. یعنی حتی خط هم هست، خط‌های زرد مشبکی که بود و نبودش فرقی ندارد؛ راهنما نیست؛ جهت‌دهنده نیست.

هر یک از این خطوط تصویر دوم، راهنمای تک تک راننده‌هایی است که تصمیم دارند در چهارراهی مسیر آینده خود را انتخاب کند. خطوطی که اغلب در جاده‌ها و خیابان‌های ایران یافت نمی‌شود.

در حقیقت تفاوت دو تصویر همان چیزی است که در علوم اقتصادی و اجتماعی آن را نهاد می‌نامند. نهاد در نگاه عمومی و در زبان مردم کوچه و خیابان، مساوی با سازمان اداری دانسته می‌شود؛ اما در زبان علم، نهاد شامل قوانین یا حتی رویه‌ها و رفتارهای عمومی نیز هست.

مفهوم نهاد یکی از مفاهیم خیلی پیچیده است؛ و نهادسازی قاعدتا از آن پیچیده‌تر. نهادسازی ساختن یک دستگاه اداری جدید؛ و متورم کردن دولت نیست! نهادسازی ایجاد همین نظم و ترتیبی است که در تصویر دوم می‌بینید آن هم گاهی تنها با «خطوط راهنما».

همیشه نمی‌توان از خودمان شروع کنیم!

اما پرسش کلیدی اینجاست: برای تبدیل جامعه‌ای از وضعیت اول به دوم، می‌توان از خود شروع کرد؟

اگر در جامعه اول شما به فرض بخواهید مانند کسی که در جامعه دوم است، رفتار کنید؛ احتمالا چند ساعتی پشت ترافیک ماشین‌ها می‌مانید؛ شاید چندین ناسزا می‌شنوید و نهایتا شاید به دلیل اختلال در ترافیک توسط چند نفر هم تهدید شوید.

درحقیقت گذار از جامعه اول به دوم بدون حضور دولت (در معنای کلان‌اش) امکان‌ناپذیر است. هر توصیه‌ای که بخواهد شهروند را مخاطب قرار دهد؛ توصیه‌ای ریاکارانه است. این گذار تنها در سایه وجود دولت توسعه‌خواه امکان‌پذیر است؛ و بدون آن نیز امکان‌ناپذیر. دولتی که از همان کم‌هزینه‌ترین بخش توسعه آغاز می‌کند: خطوط راهنما!

نهادها هستند که فراتر از قوانین و مقررات و فراتر از زیرساخت‌هایی مانند چراغ راهنما می‌توانند به حرکت ما جهت دهند. می‌توانند کمک کنند تا جامعه نخست به جامعه دوم تبدیل شود؛ بدون نیاز به تنبیه‌های بیشتر و بدون نیاز به هزینه‌هایی برای زیرساخت.

در حقیقت نه شهروندان جامعه نخست شرورتر یا بی‌فرهنگ‌تر هستند و نه شهروندان جامعه دوم الزاما قانون‌دان‌تر؛ تفاوت در چیزی است که وجود ندارد؛ همان چیزهای ساده‌ای که شاید هزینه‌اش هنگفت هم نباشد؛ تفاوت در فقدان یا وجود دولت توسعه‌خواه است.

حالا باز هم تلاش کنید تا از خودتان شروع کنید؛ اما باور کنید خیلی چیزها از شما شروع نمی‌شود!

ترافیکنهاددولت توسعه‌خواهنهادسازی
پژوهشگر، علاقمند به حوزه نوآوری و سیاست‌گذاری عمومی| ما محکوم به امیدیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید