امیر ناظمی
امیر ناظمی
خواندن ۲ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چرا روزنه‌گشایی را امضا نکردم؟

دوستان عزیزم که بیانیه روزنه‌گشایی را منتشر کرده‌اند، پیش از انتشار برای من نیز فرستادند. اما به دلایلی که در ادامه خواهم گفت آن را امضا نکردم. یادداشت زیر دلایل من برای عدم‌همراهی با افرادی است که برخی از آنانی که می‌شناسم‌شان را از شریف‌ترین و میهن‌دوست‌ترین ایرانیان می‌دانم.


چارچوب تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری

شکل‌گیری هر تصمیم یا سیاستی را می‌توان حاصل ترکیبی از واقعیت و مطلوبیت‌ها دانست. هر تصمیم‌گیری فردی یا جمعی تحت تاثیر این دو دسته از عوامل است:

  • جذابیت: این‌که چه چیزی مطلوب است
  • امکان‌پذیری: این‌که چه چیزی قابل اجرا و دست‌یافتنی است.

هر تصمیم یا سیاستی را می‌توان حاصل این دو عامل دانست. سیاستی که هم جذابیت بالا داشته باشد و هم امکان‌پذیری بالا در اولویت قرار می‌گیرد. به همان ترتیب شعارها و ایده‌های بزرگ بدون توجه به امکان‌پذیری آن‌ها می‌تواند تولیدکننده‌ی سیاست‌های شعاری باشد. همان بلایی که بر سر سیاست خارجی و اقتصاد ایران آمده است.


موضع‌گیری انتخاباتی به عنوان یک سیاست

تصمیم‌گیری در مورد مشارکت یا عدم‌مشارکت یا هر نوعی از مشارکت در انتخابات، نیز تابع این ۲عامل است:

  • جذابیت: این‌که کاندیداهای حاضر تا چه حد در جهت احقاق حقوق شهروندی ایده یا برنامه دارند؟
  • امکان‌پذیری: این که کاندیداهای حاضر تا چه حد می‌توانند همان ایده‌ها و برنامه‌ها را اجرا کنند؟


در وضعیت فعلی از هر دو نظر وضعیت نامناسب است. دلایل بر اساس این فرض هستند که حتی اگر همه کاندیداهای مورد ادعای روزنه‌گشایی رای بیاورند،:

  • جذابیت پایین است: ۱)در میان آن‌ها افرادی با دیدگاه‌های بزرگ در خصوص حقوق شهروندان یا راهبردهایی برای دستیابی به آن وجود ندارد. ۲)آنان نمایندگان ناشناخته‌ای خواهند بود که در بهترین حالت تعدادی از آن‌ها در آزمون مجلس‌شان موفق خواهند شد و تعداد زیادی هم، بنا به احتمال، موفق نخواهند شد.
  • امکان‌پذیری پایین است: با فرض همراهی همه آنان و کنش‌گری کاملا هماهنگ با هم، هیچ قدرتی در تغییر سیاست‌های کلان کشور به سمت حقوق شهروندان نخواهند داشت. ۱)هم تعداد آنان برای تاثیرگذاری کم است و ۲)هم فرض هماهنگی کامل آنان با هم نامحتمل است.

در نتیجه از دید من، راه حل داده شده در این بیانه ناکارآمد خواهد بود.


یک سخن فرعی

چارچوب‌های فکری مختلف به نتیجه‌گیری‌های مختلفی می‌رسد. شاید آنان چارچوب‌های فکری دیگری دارند، شاید آنان پاسخ‌های هوشمندانه‌ای دارند، حتی شاید نمی‌توانند دلایل‌شان را به دلیل خودتحقق‌پذیری‌شان، آشکارا با ما طرح کنند. توهین و نیت‌خوانی که در جامعه‌ی امروز ایران تبدیل به یک عادت دسته‌جمعی شده است، در خصوص امضاکنندگان روزنه‌گشایی دردآور است.


در میان افراد امضاکننده چهره‌های خوش‌نام، انسان‌دوست و میهن‌دوستی می‌شناسم که نه به دنبال سهم‌گیری از قدرت هستند و نه مرعوب فضای فعلی. گاهی فکر کنیم که اگر فرهنگ ایرانی را ریشه‌دار و پرقدمت می‌دانیم، پس جامعه ایرانی هنوز آن‌چنان برخوردار از شهروندانی شایسته است، که به شیوه‌ی خود ایران را دوست می‌دارند و برای آن هزینه می‌دهند، تنها شاید ما نمی‌دانیم، یا شاید باور نمی‌کنیم.

حقوق شهروندیفرهنگ ایرانیانتخاباتمشارکت
پژوهشگر، علاقمند به حوزه نوآوری و سیاست‌گذاری عمومی| ما محکوم به امیدیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید