شکست سیاستهای منطقهای ایران، خصوصا در سوریه میتواند یکی از بزرگترین داراییهای جمعی ایرانیان شود!
این یادداشت توضیحی است در این درباره!
⭕️از شکست تا تجربه
همه شکستها، تبدیل به تجربه نمیشوند. ممکن است کسی بارها و بارها با تکرار یک اشتباه، مدام شکست بخورد و برای او شکستها تبدیل به تجربه نشود.
«تجربه کردن» چیزی فراتر از «دیدن و از سر گذراندن یک موقعیت» است. تجربه کردن زمانی اتفاق میافتد که ما از شکست یا موفقیت خود، میتوانیم درسآموزی و یادگیری داشته باشیم.
تاریخ چیزی نیست جز مکتوبشده همین یادگیریها از شکستها و پیروزی. و ما تاریخ میخوانیم تا شاید بتوانیم از تکرار اشتباهات اجتناب کنیم. اما بر اساس همین نگاه هم تاریخ فراتر از رویدادنگاری اتفاقات است، تاریخ روایت «تجربه کردن»هاست. این که جوامع و کشورهای مختلف چه تجربه کردهاند.
⭕️زندگی و حل مساله
پوپر در «زندگی سراسر حل مساله است»، تکامل انسان و جوامع را حاصل مواجهه دائمی انسانها با مسائل میداند. در حقیقت ما در زندگی خود مدام با مسالههایی روبهرو میشویم، سعی میکنیم برای حل آن مسائل راهحلهایی ارائه دهیم. و نهایتا بسیاری از راهحلها شکست میخورند و از دایره «راهحل»ها خارج میشوند.
همه ظرافت نگاه پوپر این بود که ما آدمیان به «راهحل درست» دست پیدا نمیکنیم، بلکه تنها میتوانیم راهحلهای اشتباه را حذف کنیم! به عبارت دیگر، بشر در طول تاریخاش به آهستگی و مستمر مشغول حذف راهحلهای اشتباه بوده است و با هر حذفی هم، ایدههایی برای ساخت یک راهحل جدید یافته است.
به این ترتیب با چرخهای ۳ مرحلهای روبهرو هستیم:
1️⃣طرح مساله
2️⃣راهحلهای بهکار گرفته شده
3️⃣حذف
از این دیدگاه، تکامل چیزی جز حذف اشتباهات نبوده است، چه در صورت طبیعیاش که منجر به حذف آنانی شده است که نتوانستهاند بقا یابند و چه در صورت نظریاش که دیدگاههای نادرست برای اداره امور حذف شدهاند.
بر همین اساس، یادگیری بزرگترین دارایی ماست و «یادگیری جمعی» بزرگترین دارایی جمعی
⭕️طرح مساله: نقطه آغازین
از دید پوپر، مساله زمانی شکل میگیرد که «یک انتظار، خطا از کار درآمده باشد». مثلا اگر شما بر اساس دیدگاهی که دارید، انتظار داشته باشید که قیمت ارز پایین بیاید، ولی بر خلاف انتظار شما، قیمت ارز بالا رفته باشد، برای شما یک مساله طرح شده است.
اگر نظریهپرداز یا سیاستمداری فکر میکرده است که با حضور منطقهای میتواند امنیت ایران را حفظ کند، یا فکر میکرده است که دست بالاتر در قدرت جهانی را دارد، یا فکر میکرده است که از طریق آن توسعه مییابد، امروز با دیدن شکستهای دومینووار منطقه، حداقل باید به «طرح مساله» برسد.
در حقیقت تکامل چیزی نیست جز «فرآیند مداوم حل مساله»، به همین دلیل «زندگی سراسر حل مساله است»
به قول آرون یانگ: شکست در حکمرانی مثل شکست بازار امری رایج است ولی آنچه عجیب است و نباید نرمال شود، درس نگرفتن از اشتباهات است.
⭕️شکست در سوریه به مثابه تکامل
ایران بدون هیچ قیدی در سیاست منطقهای خود شکست بزرگی خورده است. شکستی که برای بسیاری از قبل هم قابل پیشبینی بود. اما اگر جامعه ایرانی با پذیرش این شکست، و طرح مساله شکست، بتواند شکست را تبدیل به نقطه آغازین چرخه یادگیری کند، آنگاه شاید این شکست تبدیل به یکی از بزرگترین داراییهای جمعی ایرانیان شود.
جامعه ایرانی ابتدا باید این شکست را تبدیل به «طرح مساله» کند و از وجوه متعدد یاد بگیرد. چشمانداز درست منطقهای که ج.ا. از درک آن عاجز بود، چنین میتوانست باشد:
«منطقه (از اعراب خلیج فارس تا لبنان و سوریه) زمانی میتوانند منجر به تقویت قدرت ایران شوند، که به جای سرداران نظامی ایران در آن کشورهای جنگی، انبوهی از بازرگانان، هنرمندان و نوآوران در صلح و به صورت مشارکتی، مشغول خلق ارزش در زنجیره ارزش جهانی باشند.»
رهبران ایران تنها سیاستگذاری اشتباه نکردند بلکه آنان جهان را به اشتباه میفهمند، چرا که هنوز یاد نگرفتهاند که:
⏺️بدون مشروعیت و مشارکت داخلی، دستیابی به قدرت خارجی یک رویا است!
⏺️در دنیای امروز، نظامیگری و قدرت نظامی تنها یکی از وجوه متعدد قدرت است. قدرتی که تنها متکی به اسلحه باشد، و بازیگرانش نظامیها باشند، از پیش شکستخورده است.
⏺️دنیای امروز دنیای همکاریهاست، نه زیرمیز زدنها و «مرگ بر» گفتنها
⏺️استقلال حاصل توازن میان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری است.
⏺️سیاستهای ایدئولوژیک ضدواقعیت هستند و شکستخورده
⏺️سیاست درست برآمده از خرد جمعی است. نظامی که تحمل یک نقد علمی ندارد را باید از پیششکستخورده دانست.
جامعه ایرانی، میتواند این بزرگترین اشتباه رهبرانش را تبدیل به فهمی برای ساخت «ایران آینده» کند. به همین دلیل نیز باید در مورد این شکست حرف بزند، تحلیل کند و بیاموزد.
از ندیدن این شکست و اعتراف نکردناش، کسی پیروز نمیشود، بلکه تنها فرصت پیروزیهای بعدی را نیز از خود دریغ میکند.