امیر ناظمی
امیر ناظمی
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

⚛️حسابم مسدود شد!

⭕️سیل و مشارکت مدنی

در ایران «مشارکت مدنی» اسم یک نوع وام است! اما در دنیا «مشارکت مدنی» یعنی افراد یا گروه‌هایی با دغدغه‌هایی اجتماعی در یک موضوعِ غیرسیاسی حضور و فعالیت داشته باشند، مثل همین سیل و زلزله. یعنی افرادی مثل نرگس کلباسی یا گروهی مانند پزشکان داوطلب در بازسازی یا کاهش دردهای هم‌وطنان سیل‌زده‌شان بخشی از یاری‌رسانی باشند.

همین «مشارکت مدنی» (Civic Participation) سه جزء اصلی دارد:

1️⃣مشارکت‌جو: فرد یا گروهی که تمایل به فعالیت داوطلبانه دارد، یعنی امثال همان نرگس کلباسی یا علی دایی یا پزشکان داوطلب یا سازمان‌های مردم‌نهاد یا ... دوست دارند در کنار سیل‌زدگان باشند.

2️⃣مشارکت‌پذیر: حاکمیتی که از این مشارکت‌جویان با روی باز استقبال می‌کند و حضور و فعالیت آنها را فرصتی بزرگ می‌بیند، حتی دست یاری دراز می‌کند.

3️⃣کانال مشارکت: سازوکار و شیوه‌هایی که برای جذب این مشارکت توسط مشارکت‌جو و مشارکت‌پذیر تعریف می‌شود و هر دو تمایل به همکاری در آن کانال را دارند.


تصویر پست اینستاگرامی نرگس کلباسی در سیل‌های اخیر
تصویر پست اینستاگرامی نرگس کلباسی در سیل‌های اخیر


⭕️تمایل به مشارکت‌ناپذیری

در موضوع سیل به صورت مشخص شاهد چنین وضعیتی بودیم و هستیم: مشارکت‌جویانی که تلاش دارند تا در بازسازی تلاش کنند و مشارکت‌پذیری که بیش از هر چیز مشارکت‌ناپذیر است!

ساختار حاکمیت (اعم از دولت) تمایلی به نقش دادن به مشارکت‌جویان ندارد. مشارکت‌جویان را به مثابه تهدید می‌بیند و با افتخار مدیریت بحران را از مسدودسازی حساب فعالان اجتماعی تا عدم تعریف کردن هیچ کانال مشارکتی می‌داند. نگاه تهدیدمحور در ساختار حاکمیت هیچ تمایلی ندارد تا کانال‌هایی برای جذب مشارکت تعریف کند.

جامعه‌شناسان بزرگی در خصوص اهمیت «مشارکت مدنی» پژوهش کرده‌اند. کتاب «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» از هانتیگتون، یکی از محورهای عمده‌ی بروز ناآرامی و تغییرات جدی در جوامع را فقدان مشارکت مدنی تعریف می‌کند. از دید او وقتی مشارکت‌جویان مدام توسط حاکمیتی برای مشارکت دست رد دریافت می‌کنند، احتمال ناامیدی‌شان از هر نوع بهبود وضعیتی کاهش می‌یابد و دل می‌بندند به توهم تغییرات بزرگ!


⭕️کشتن امید همین‌جاست!

هر چقدر از مشارکت مدنی جلوگیری شود، مشارکت‌های غیرسیاسی رنگ و بوی سیاسی می‌یابد و این یعنی کمک به سیاسی‌کردن مسايل غیرسیاسی! و یعنی کمک به حل نکردن موضوعات.

هر روز انبوهی پیام‌های تمایل به مشارکت دریافت می‌کنم، اما هر روز نیز به انبوهی از دیوارهای مشارکت‌پذیری ساختار حاکمیت بیشتر پی می‌برم! انگار مردم را تنها قلک پول می‌بینند و توصیه‌های رسمی این نگاه در یک کلام خلاصه می‌شود: پول بدهید به کمیته امداد و هلال احمر، حالا اگر کمک غیرنقدی هم بود با اکره می‌پذیریم. احتمالا مابقی پیام چنین است: پول بدهید و بروید و اصلا این طرف‌ها پیدایتان نشود!


⭕️راه‌حل‌ها

برای بهبود وضعیت مشارکت مدنی ۳ راه کلیدی وجود دارد:

1️⃣تنوع در کانال‌های مشارکت

کانال مشارکت باید توسط طرفین مورد پذیرش باشد و مشارکت‌جویان آن را مناسب و منصفانه بدانند. یک نگاه ساده در شبکه‌های اجتماعی به من می‌گوید مشارکت‌جویان ایرانی اعتمادی به کانال‌های مشارکت تعریف‌شده ندارند.

مشارکت‌جویان به حدی کانال‌های تعریف‌شده را قبول ندارند که ترجیح می‌دهند با آشنای همسایه‌ی فامیل فلان همکار کمک کنند، حرص بخورند از این که در خانه‌شان نشسته‌اند، ولی وارد کانال‌های تعریف‌شده‌ی رسمی فعلی نشوند!

تنوع کانال‌ها از طریق نقش دادن به گروه‌های داوطلب اعم از هر سازمان مردم‌نهاد یا حتی شرکت‌هایی که با مسوولیت اجتماعی تمایل به همکاری دارند، امکان‌پذیر است.

2️⃣مشارکت‌دادن پول‌دادن نیست

مشارکت‌جویی داوطلبانه بر اساس تعریف سازمان ملل یعنی فرد یا گروهی زمان، انرژی یا مهارت خود را در اختیار قرار می‌دهد. یک پزشک مهارت پزشکی، یک روانشناس مهارت روان‌کاوی خود یا یک مهندس عمران مهارت ساختمانی خود را برای سیل‌زدگان هدیه می‌دهد. کانال‌های مشارکتی که تنها بر پول متمرکز هستند یعنی مشارکت‌پذیر تمایلی به جذب مشارکت ندارد!

3️⃣رسمیت‌بخشی

مشارکت‌جویان نیز باید در قبال تعهدات و دریافت پول، زمان، انرژی و مهارت باید پاسخگو باشند. به همین دلیل رسمیت‌بخشی به مشارکت‌جویان نیز باید سریع، مبتنی بر ادراک عمومی و نهایتا تعریف شیوه‌ی پاسخگویی به مردم (و نه حاکمیت) باشد. اگر مردم شیوه‌ی پاسخگویی نرگس کلباسی را پسندیده‌اند، همین کافی است!


⭕️امید لرزان

امید همین‌جا کشته می‌شود، وقتی کانال‌های مشارکت مدنی شهروندان مدام مسدود می‌شوند!

تمایل به مشارکت‌ناپذیری آنچنان گسترده است که نه تنها مردم، نه تنها سازمان‌های مردم‌نهاد، بلکه حتی بخش‌هایی از همان ساختار حاکمیت توسط بخش‌های دیگر نیز پس زده می‌شود! و این حکایتی نه در اینجاست!

راه مشارکت مدنی را حالا می‌شود سد کرد، سیل‌ها را اما همیشه نمی‌شود سد کرد!

سیلمشارکت مدنی
پژوهشگر، علاقمند به حوزه نوآوری و سیاست‌گذاری عمومی| ما محکوم به امیدیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید