علی بندری عزیز در پادکست BPlus درباره «پرویز ثابتی» ویدیویی آموزنده منتشر کرده است. او در تحلیل خود نه تنها به ساواک و گذشته، بلکه به حال و #ایران_آینده هم (مثل همیشه) نگاه دارد.
ضمن تشکر از او در این یادداشت «تحلیل ساختاری» «نظام امنیتی» ایران (نکته۸م) بررسی شده است.
⭕️امنیت ملی
امنیت ملی را میتوان به ۱)امنیت_داخلی و ۲)امنیت_خارجی تقسیم کرد.
در ایران ساواک مسوول هر ۲ امنیت بود.
این امر بر خلاف رویه کشورهایی مانند انگلستان (MI6 امنیت داخلی و MI5 امنیت خارجی) یا آمریکا (FBI امنیت داخلی و CIA امنیت خارجی) است.
عدم استقلال نهادی این ۲ ماموریت، امنیت ملی را به دلایل متعددی کاهش میدهد، که در ادامه بررسی شدهاند.
1️⃣ریسک بر هم خوردن توازن این دو
همواره مسائل نزدیک و داخلی بر مسائل خارجی تقدم دارند. این امر سازمان را از توجه لازم بر امنیت خارجی دور میکند.
به مرور کشور در برابر حملات خارجی تضعیف میشود، چون عمده منابع به موضوعات بحرانی و فوریِ داخلی تخصیص مییابند، و نه موارد استراتژیک.
2️⃣سوءاستفاده از امنیت خارجی به نفع داخلی
عدم تفکیک میان دو امنیت، منجر به امکان بهرهبرداری از یکی به نفع دیگری میشود.
دستگاه اطلاعاتی به مرور از اتهامهای امنیت خارجی (مانند جاسوسی/نفوذ) برای فشار به مخالفان داخلی استفاده میکند.
استفاده انبوه از اتهام جاسوسی نشانه آن است.
3️⃣دادن فضای باز به جاسوسهای واقعی
هر سازمانی پر است از «روابط غیررسمی» و به دنبال آن «شبکههای غیررسمی» که قدرت داشته و بر تصمیمگیریهای سازمانی تاثیرگذار هستند. در خصوص سازمانهای اطلاعاتی، تجربههای مشترک سخت باعث تقویت این روابط میشود.
به این ترتیب مسوولان شناسایی جاسوسها، به صورت طبیعی همکاران خودِ جاسوسها هستند. این امر منجر به فریب دستگاه امنیتی میشود.
4️⃣امنیتیسازی
ناکارآمدی در امنیت خارجی (به دلایل ۱ تا ۳) در ادامه منجر به تقویت دیدگاه امنیتی میشود. تجربههای شکست متعدد، آنان را به سمت مشکوک بودن به هر موضوعی برده و در نهایت منجر به «توهم توطئه» میشود. امنیتیسازی امور خروجی این فرآیند است.
5️⃣تسخیر
عدمتفکیک ماموریتهای «امنیت داخلی» و «امنیت خارجی» منجر به شکلگیری یک قدرت امنیتی در کشور میشود.
امنیتیها با بهرهگیری از «روابط غیررسمی» و امنیتیسازی امور به مرور کنترل همه بخشهای اصلی کشور را بر عهده میگیرند. در نهایت «نظام اداری» توسط نیروهای امنیتی تسخیر میشود.
⭕️سیر تاریخی یک مسیر اجتنابناپذیر
این دلایل به ترتیب یک سیر تاریخی را بیان میکند. اگرچه ساواک به انتهای مسیر نرسید، اما تا مرحله۴ پیش رفت. نشانه آن در دیدگاه پرویز ثابتی آشکار است که هنوز انقلاب۵۷ را ناشی از توطئه غربیها میداند. (توهم توطئه)
پیامدهای «طراحی ساختار» اشتباه در «نظام حکمرانی» بسیار سنگین است.
اما پس از انقلاب از این اشتباه ساختار «نظام حکمرانی» نه تنها درسآموزی نشد، بلکه میزان تمرکز بیشتر هم شد و با «نیروی نظامی» آمیخته شد.
به این ترتیب شرایط از ناکارآمدی امنیتی به سمت «توهم توطئه» پیش رفت، سپس منجر به امنیتیسازی و در نهایت به یک تسخیر انجامید.
وضعیت کنونی از ترکیب ناکارآمدی نهادهای امنیتی (حوادث پیدرپی از انفجار تا بمبگذاری تا هک دادهها و اطلاعات تا هدف قرار گرفتن نیروها)، انگزنی جاسوسی/نفوذی به هر منتقدی، امنیتیسازی همه امور (حتی ورزش و مسائل خصوصی شهروندان) و در نهایت تسخیر «نظام اداری» ساخته شده است.
نخستین نقطه بهبود شرایط، تفکیک ماموریتهای نظامی، «امنیت داخلی» و «امنیت خارجی» از یک سو و ادغام موارد موازی از سوی دیگر است.
⏺پ.ن.: درس ویدئوی مورد اشاره:
https://youtu.be/QE-CVm6Ym1E?si=oui939y_PXGIt2ba
همچنین این ویديو بر اساس مصاحبهای بوده است که شبکه منوتو با پرویز ثابتی انجام داده است، در این آدرس:
https://youtu.be/YcNc4IBLI1A?si=0Ra7Cvyaj542HS06