[به مناسبت ۱۲شهریور سالروز جدایی هرات از ایران و بهرسمیت شناختن افغانستان توسط ایران]
⭕️مذاکرات پاریس
در مذاکرات پاریس که میان ایران و انگلیس در سال ۱۲۳۶ ه.خ. در جریان بود؛ میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدینشاه، به مسوول تیم مذاکرات ایرانی (فرخخان امینالدوله) پیام فرستاد: «شما اختیار دارید در هر مسالهای که مورد تقاضای انگلیسیهاست موافقت کنید؛ مگر دو مورد: یکی سلطنت ناصرالدینشاه و دیگری صدارت من»!
نتیجه مذاکرات البته چنین شد: جدایی هرات از ایران و به رسمیت شناختهشدن افغانستان توسط ایران؛ پایانی بر از دست «رفتن ایران بزرگ» وقتی بخشهای شمالی را سالهای پیشتر روسیه به خاک خود الحاق کرده بود.
هرات مرکز خراسان بود و در زمان صفویه بخشی از خاک ایران، حتی شاه عباس در این شهر به دنیا میآید. «دوست محمدخان» حاکم کابل و قندهار به هرات حمله میکند و این شهر را تصاحب میکند. بلافاصله ناصرالدینشاه نیروهای ایران را به فرماندهی حسامالسلطنه به هرات میفرستد و نیروهای ایران دوباره این شهر را پس میگیرند. اما انگلستان ایران را تهدید به حمله میکند تا کشتیهای انگلیسی به سمت ایران حرکت کنند.
⭕️درسهای راهبردی یک شکست
جداشدن هرت از ایران رویدادی است که تا امروز در تاریخ و ادراک ما ایرانیان گسترده شده است؛ میراثهایی قجری، که باید تغییر کند:
1⃣مناطق حایل؛ درگیری میان قدرتهای بزرگ
شاید پرسش کلیدی آن است که هرات برای انگلستان چه اهمیتی داشت که وارد درگیری نظامی با ایران شود؟ در حقیقت اهمیت هرات نه به دلیل این شهر یا سرنوشت مردمان آن نبود. انگلستان در دوران قاجار ایران از همسویی ایرانیان با روسها و نفوذ آنها در ایران هراس داشت.
از سویی دیگر هند یکی از مهمترین مستعمرههای هند بود. کمپانی هند شرقی هم یکی از منابع اقتصادی این دولت. به این ترتیب انگلیسها به دنبال منطقهای حائل میان ایران و هند بودند. حمایت از شکلگیری کشور مستقل افغانستان که شامل قومهای مستقل و بخشهایی از خاک ازبکها، ایرانیان و هند بود میتوانست سرزمینی حائل میان ایران (یا روسیه) با هند ایجاد کند تا هند از خطر دستدرازی روس (از طریق تحریک و کمک به ایران) در امان بماند.
در حقیقت ما از آن زمان باید به این ادراک میرسیدیم که ایران نقطه تلاقی قدرتهای بزرگ جهانی است. غلطیدن به دامن هر یک از قدرتها به معنای تحریک دیگری است. مستقل بودن ایران یعنی ایجاد توازن میان روابط ایران با تمام قدرتها.
این فهم همیشه میتواند از طریق آن عکس یادگاری رهبران انگلیس، آمریکا و شوروی، در ۱۳۲۰ در اجلاس تهران، میتواند به ما یادآوری کند. هرچند حایل بودن میان ابرقدرتهای جهانی، همراه با توازن رابطه با آنها، میتواند بیشترین منافع ملی را برای ایران ایجاد کند.
2⃣توهم بیارادگی همسایهها
توافق پاریس میان ایران و انگلیس بود، بر سر موضوعی منطقهای به نام هرات. در حقیقت ایرانیان پیش از آن عادت کرده بودند که مسائل خود با همسایگان را باید ابتدا با ابرقدرتهای جهانی حل کنند. این ادراک میراثی قاجاری، از حل مناقشات بیالمللی منجر به یک چارچوب فکری شده است که همچنان با ما ایرانیان مانده است: اولا مسائل خود با همسایگان را ابتدا باید با قدرتهای جهانی حل کنیم و ثانیا کشورهای همسایه ما از خود ارادهایی ندارند.
دنیای امروز با مرزهای مشخص و حقوق بینالملل و نبودن استعمار رسمی، نسبت به گذشته تغییر کرده است؛ دیگر وضعیت ما مشابه با گذشته نیست؛ اما ادراک سنتی سیاسی ما همچنان باقی مانده از همان قاجار به ارث مانده است.
همچنان ما ایرانیان رابطه خود با همسایگان را در نوع رابطه خود با ابرقدرتهای جهانی تعریف میکنیم. هنوز فکر میکنیم برای داشتن روابط بهتر با کشورهای عرب منطقه، باید با ابرقدرتها مذاکره کنیم؛ هنوز مساله منطقه را بیش از حدی که باید و بیش از واقعیت، پیوند میزنیم با سیاستهای جهانی. در حالی که سیاست بینالملل در قرن۲۱ مانند قرن۱۹ متصلب و محدود به روابط چند قدرت بزرگ نیست و سیاستهای منطقهای شکلدهنده نظم جهانی در مقیاس کلان هستند.
شاید با کاهش قدرت نفت در روابط بینالملل بیش از گذشته باید یاد بگیریم که مسائل منطقهای ما، دقیقا آیینه روابط جهانی نیست. باید یاد بگیریم که دنیا تغییر یافته است و سیاست منطقهای ایران، تابع بیچون و چرای روابط میان ابرقدرتها نیست؛ بلکه حالا دنیای روابط بینالملل پیچیدهتر شده است و این پیچیدگی یعنی ترکیب سیاست منطقهای با سیاستهای جهانی. به زبان دیگر میتوان گفت: سیاست منطقهای ایران بر سیاست جهانیاش تاثیر خواهد گذاشت؛ و بالعکس.
3⃣منافع ملی پس از منافع فردی-گروهی
دردناکترین بخش روایت جدایی هرات از ایران، همان پیام میرزا آقاخان نوری است؛ وقتی همه منافع ملی قربانی میشود برای بقای سلطنت ناصرالدینشاه و تداوم صدارت میرزاآقاخان. این درس نیاز به واژههای بیشتری ندارد.