امیر ناظمی
امیر ناظمی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

⚛️در کمین بحران‌ها! (تصمیم‌اندیشی۱۴)

⭕️زیستن در بحران!

نظام حکمرانی ایران بیش از اندازه همواره سرگرم بحران‌هاست. ما از بحرانی به بحرانی دیگر در حال کوچ هستیم.


روند سرعت و شدت بحران‌ها البته خود با سرعتی عجیب در حال پیشروی است. تقریبا تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی بلندمدت جز یک نام بی‌معنا در این دهه نبوده است.


همایون کاتوزیان نام‌اش برای من گره خورده است با استعاره «جامعه کلنگی» که نامی دیگر برای «ایران جامعه کوتاه‌مدت» است. اما به نظرم آنچه او نوشته است ارتباطی با آن‌چه ما در حال تجربه کردن‌اش هستیم؛ ندارد. ما از کوتاه‌مدتی به دوران بحران‌ها پرتاب شده‌ایم!


شاید در نگاه نخست، در این زمانه بحران صحبت از برنامه‌ریزی بلندمدت بیشتر شوخی خارج از گودنشینان باشد؛ تا آن که می‌خواهد در میدان عملیات بازیگری کند. این یادداشتی است برخلاف این ادعا!


⭕️در کمین بحران!

یوزپلنگ گرسنه است و برای حیات‌اش نیاز به شکار دارد؛ اما او بیش از پی شکار رفتن، در کمین شکار است! هر بحران یا رویداد می‌تواند همان کمین باشد؛ برای بازیگری‌هایی که البته پیوند و پیوستگی با هم دارند؛ و پیوستگی‌شان یک چشم‌انداز بلندمدت است!

مثال بحران کرونا مثال قابل لمس این روزهاست. شاید هیچ راهبرد یا برنامه کنش‌گرانه‌ای نمی‌توانست به اندازه کرونا در توسعه آموزش مجازی کارآمد بود؛ یا در گسترش پلتفرم‌های پخش ویدئو یا حتی در برگزاری جلسات ویدئوکنفرانس! بحران کرونا پس مصداق همان کمین است، برای پیش بردن آن‌چه تا پیش از آن از گسترش و توسعه‌اش ناتوان بودیم و به زور خروار خروار سند توجیهی نمی‌توانستیم از سکون و اینرسی نظام اداری یا برنامه‌ریزی یا عادات عمومی بکاهیم!


زیستن در بحران، مهارت یوزپلنگ را می‌خواهد؛ جایی که از هر پدیده‌ای بشود فرصتی ساخت برای تمامی آن چیزهایی که قدرت‌ات برای آن کم بود.


در نظام اداری ایران، تعدد دستگاه‌هایی که هر یک بخشی از قدرت اجرایی را قبضه کرده‌اند؛ تقریبا اجرای هر برنامه تحولی را غیرممکن می‌سازد! تنها و تنها در بحران است که این فرصت ساخته می‌شود تا دستگاهی که آماده‌تر و از پیش برنامه‌دار بوده است؛ به تحقق چشم‌اندازهایش بپردازد.


وقتی در میان ۴ دستگاه متولی امر X هستند و تنها یکی می‌تواند در بحران به بازیگری نقش خود (ولو پایین‌تر از آنچه باید باشد و آن‌چه می‌توانست باشد!) بپردازد؛ آشکارکننده قدرت کمین‌گری برای بحران است.


کمین کردن برابر با بی‌کنشی یا واکنشی بودن نیست؛ کمین کردن کنشی‌ترین فعلی است که کنشگر ایرانی می‌تواند داشته باشد. کمین کردن تنها به انتظار نشستن نیست؛ بلکه آماده کردن خود برای فرصت نوظهور هم هست. کنش در همان آمادگی است؛ همان جایی که می‌تواند نخستین پیشنهادهای اجرایی را روی میز تصمیم‌گیران بگذارد؛ همان‌جایی که می‌شود آماده بود تا پیش از همه و بیش از همه بازیگری کرد.


به عبارت دیگر تنها او که برای آینده‌ها (و نه یک آینده فرضی) آماده است، می‌تواند از بحران‌ها، فرصتی برای اجماع‌سازی و بسیج نیروهای مختلف و گاه متعارض، بسازد.


⭕️نتیجه: راهبرد یوز ایرانی!

رویدادها، تلخ باشند یا شیرین؛ به معنای متوقف شدن روند متداول زندگی هستند. هر رویدادی بازیگران را دچار تغییر می‌کند، چرا که در شرایط بحران یا شرایط غیرمتداول است که بازیگران جدید و نوظهور فرصت بازیگری پیدا می‌کنند.


اما این که بازیگران جدیدی که به آنان فرصت بازی داده شده است، توانایی بازی را داشته باشند یا نه؛ برمی‌گردد به توانمندی‌های آن بازیگران!


بحران‌ها فرصت اجماع کم‌نظیری را برای بازیگران فراهم می‌آورند؛ فرصتی که وقتی باز می‌گردیم به اعداد به رکوردهای عجیب زمانه بحران برمی‌خوریم، رکوردهایی که پس از بحران از بین نمی‌روند؛ بلکه با ما و با نظام ادراکی ما باقی می‌مانند.


به این ترتیب بحران راهی می‌شود برای ارتقاء از آنچه هستیم به آنچه باید باشیم؛ هرچند تلخی‌های این بحران‌ها فعلا ما را چنان اشک‌آلود کرده است که از دیدن دنیای اطراف و تغییراتش کم‌توان شده باشیم.


راهبرد یوز ایرانی هزاران سال در این سرزمین دوام آورده است؛ هنوز هم شاید طبیعت الهام‌گر خوبی است برای این روزهای بحران! هرچند به حکم همین طبیعت، انقراض نیز در کمین یوز ایرانی نشسته است!


پ.ن.: در تصمیم‌اندیشی۱۱ به ۴ تفاوت تصمیم‌گیری فردی با جمعی اشاره شد؛ سومین تفاوت «اجماع برای پیاده‌سازی تصمیم» بود که در این یادداشت تشریح شد.


ادامه در یادداشت بعدی

?این یادداشت با عنوان «تصمیم‌اندیشی» شروع شد و هر روز از نوروز یک بخش از آن منتشر شد و همچنان ادامه دارد.

یوز ایرانیتصمیم‌گیری کلانبرنامه‌ریزی بلندمدتاجماع‌سازی
پژوهشگر، علاقمند به حوزه نوآوری و سیاست‌گذاری عمومی| ما محکوم به امیدیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید