آدمی در میانه آرزوهایش و واقعیت توانمندیهایش جایی سرگردان است. ما اشتیاق و آرزوهای فراوان داریم که تنها و تنها واقعیت زندگی است که میتواند این آرزوهای افسارگسیخته را بر سر جای بنشاند.
از دل همین عدمتناسب است که ناگاه ناامیدی و افسردگی ظهور پیدا میکند. انسان بدون سرمایهای را تصور کنید که رویاهایش افزون بردایره امکانات درآمد اوست؛ یا انسانی که آرزویش دویدن با سرعت نور؛ هر دو به یک اندازه از این فاصله گسترده و زیادی که میان آرزوهای آنان و واقعیت زندگیشان جاخوش کرده است؛ به سختی روزگار میگذرانند. آرزوی افسارگسیخته اگر با واقعیت زندگی رام نشود؛ زندگی را به پرتگاه جنون میکشاند.
سیاستگذاری از همین حقیقت بهره گرفته است تا مدلی بسازد به نام مدل جذابیت- امکانپذیری. جذابیت نماینده همان آرزوهای ماست، همان چیزی که اگر به تناسب باشد انگیزه ماست و اگر بیتناسب با واقعیت ما، نابودکننده منابع ملی میشود. از سوی دیگر امکانپذیری نمایندگی واقعیت ماست. امکانپذیری نشاندهنده میزان قابل دسترس بودن یک هدف است. دقت کنیم که امکانپذیری نمایندگی پتانسیلهای ما هم هست؛ فراتر از توان فعلی، بلکه نماینده مجموع توان فعلی و توانی که در آینده خواهیم داشت.
فرض کنید که قرار است برای سیاستهای حوزهای مانند فناوری اطلاعات، اولویتگذاری شود. اولویتگذاری نشانه عقلانیت ماست تا منابع ما هدر نرود. به این ترتیب لازم است تا حوزههای مختلف فناوری اطلاعات بر اساس همین دوگانه جذابیت- امکانپذیری در یک ماتریس جایابی شوند.
⭕️جذابیت
جذابیت یا همان آرزوهای ما ناشی از ترکیب حداقل ۳ مولفه است:
1️⃣خلق ثروت: هر چه فناوری برای ما درآمد بیشتری ایجاد کند آرزوشدنیتر است.
2️⃣کیفیت زندگی: گاه ممکن است ارزش آن فناوری در افزایش کیفیت زندگی ما باشد، هرچند ارزش بالایی برای پول درآوردن نداشته باشد.
3️⃣افزایش امنیت: در کنار دو عامل بالا فناوریهایی نیز هستند که امنیت ما را ارتقا میدهند؛ فناوریهایی مانند امنیت سایبری یا رمزنگاری.
ترکیب این ۳ میزان جذابیت یک حوزه را آشکار سازد.
⭕️امکانپذیری
این که یک فناوری یا حوزهای برای ما امکانپذیر باشد؛ برآمده از منابع دردسترس ما است؛ منابعی مانند موارد زیر:
1️⃣در دسترس بودن منابع انسانی
2️⃣در دسترس بودن منبع بازار: بازار فراتر از منبع اقتصادی صرف است. بازار دربردارنده بازخوردها است و بسیاری از حوزهها بدون بازار بزرگ و مقیاسپذیر اساسا بدون معناست.
3️⃣در دسترس بودن منبع دانشی و فناورانه: اغلب حقوق مالکیت فکری مانند پتنتهارا شامل میشود.
⭕️ترکیب جذابیت-امکانپذیری
سیاستگذاری عقلایی از ترکیب این دو محور زاییده میشود. برای پرهیز از شعارزدگی در سیاستگذاری ۲۱ حوزه فناوری اطلاعات که در ۵ سال آینده پرآتیه هستند؛ شناسایی شدند و سپس این حوزهها برای خبرگان هر حوزه ارسال شد تا در مجموع ۳۴۳۴ پرسشنامه تکمیل شود.
بر اساس دو معیار جذابیت و امکانپذیری این فناوریهای جایابی شدند. موضوعاتی مانند نرمافزارهای اجتماعی یا هوش مصنوعی اگرچه بسیار جذاب بودند؛ اما واقعیت نشان میداد که امکانپذیریاش برای کشور در حد متوسطی است. اما حوزهای مانند ویدئو و چندرسانهای هم جذابیت بالا و هم امکانپذیری بالایی برای رشد دارند.
در این میان البته برخی نیز در هر دو شرط در کمتر از متوسط قرار داشتند. حوزههایی مانند احراز هویت و کنترل دسترسی یا کنترل و رباتیک به نظر میآید که هم جذابیت پایینی دارند و هم امکانپذیری دسترسیشان نیز بالا نیست.
در این میان ۳حوزه تخصصی (به همراه ۲حوزه عمومی) دارای اولویت چنین هستند:
1️⃣ویدئو و چندرسانهای
2️⃣پرداخت الکترونیکی و خدمات مالی (FinTech)
3️⃣خدمات مکانمحور
منابع محدود تنها محرک سیاستگذاری است؛ تا زمانی که منابع محدود نشود اهمیت اولویتگذاری مشخص نمیشود. دوران بیپولی ناشی از فروش کم نفت شاید بتواند ما را مجبور کند به دوری از همین شعارزدگیها!