زخمهای کاری همیشه بیش از انتظار ما عمر میکنند، آنقدری که هر روز بتواند سر باز کند و ما را خونین کند.
زخمهای دستهجمعی اما بیش از زخمهای فردی همیشه مستعد خونین کردن ما هستند. #بالکان برای نسل ما مظهر همین زخمهاست، وقتی فروپاشی #شوروی به صورت دومینویی داشت در دنیا پخش میشد؛ بالکان درگیر نبردهای داخلی شد. درگیر نبرد صربها و کرواتها و بوسنیاییها و .. و اینگونه بود که فروپاشی شوروی معنیاش برای #یوگسلاوی شده بود جنگهای داخلی. تعارضهای داخلی و تاریخی تبدیل شده بود به زخمهای کهنهای که حالا سر باز کرده بود و این زخم داشت در قالب نبردهای داخلی هر روز کشته میگرفت. بشر قرن ۲۰ داشت انتقامهای تاریخی از هم میگرفت، آن هم به وحشیانهترین حالتاش.
⭕️سناریویی که جلویاش گرفته شد
خانم #آنگلا_مرکل خودخواسته از قدرت کنار رفت. او توانست قدرت آلمان را حفظ و گسترش دهد. پروژه اتحاد دو #آلمان اگرچه پیش از دوران او رقم خورده بود، اما رهبری قدرتمند او به گونهای بود که حالا کسی یادش نمیآید تا مشکلات را به آن ارجاع دهد، اما او بود که نگذاشت این فرآیند تبدیل به زخم کاری یا شکاف عمیق شود.
او که خودش برآمده از آلمان شرقی بود، توانست از شکافی که میتوانست روز به روز بیشتر شود و عقبماندگیها و نارساییهایی که میتوانست به زخمی دستهجمعی تبدیل شود؛ جلوگیری کرد. اگر امروز کسی این زخم را حتی به یاد نمیآورد، اگر امروز تفاوت میان بخش شرقی و غربی آلمان آن اندازه عمیق نیست که تبدیل به محور منازعات داخلی آلمان شود، بیش از هر کسی نتیجه عملکرد مرکل است.
مرکل رهبری معتمد برای آلمان بود، مرکل به مرور زمان و در طول ۱۶سال رهبریاش، تنها با عملکردش #اعتماد_عمومی را جذب کرد. دارایی او همین اعتماد عمومی بود، کسی که اغلب آلمانیها به تصمیماتاش اعتماد داشتند و او را حافظ منافع ملیشان میدانستند.
امسال دو رهبر موفق دو کشور #ژاپن و آلمان، #شینزو_آبه و #آنگلا_مرکل خودخواسته و پس از سالها سکانداری از قدرت کنار رفتند.
هر دو با احترام، تشویق و اعتماد عمومی شهروندانشان خداحافظی کردند.
مرکل بابت آنچه رخ نداد (شکاف پس از اتحاد) است که اینچنین برایم قابل احترام میشود.