ویرگول
ورودثبت نام
امیر ناظمی
امیر ناظمی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

⚛️مرگ بر تخصص!

⭕️مسابقه ناسزاگویی به علم

ناسزاگرفتن به متخصصین امروز بیش از یک واقعیت اجتماعی نوعی از ابزار است برای کسب شهرت و البته حتی تفاخر!


این فرضیه وجود دارد که ترامپ چهره‌ای که از خود ارائه داد چنین بود: مردی موفق که به متخصصان و روشنفکران نه تنها اعتمادی ندارد؛ بلکه «مرد تنهایی در برابر دانشِ» گمراه‌کننده هست! این تصویر برای بخش عمده‌ای از مردم جذاب بود. واقعیت این است که بخشی از مردم مدت‌هاست که علیه متخصصیان قیام کرده‌اند!


شاید در دوره‌های دیگر نیز به دانش و دانشمندان بی‌اعتمادی‌هایی وجود داشت؛ اما امروز این عدم‌اعتماد مشروعیت بیان‌کردن یافته است. تقریبا همه آن‌هایی که به مکاتب معنوی و مذهبی تعصب می‌ورزند؛ در یک نقطه مشترک هستند: ضدیت با دانش!


حمله به متخصصان به بهانه‌های مختلف با هدف کاهش مشروعیت علم در جامعه است؛ تا از این طریق بتوانند خرافه‌ها و باورهای نادرست خود را طرح کنند و به یارگیری بپردازند. در حقیقت غلبه دانش می‌توانست امکان طرح ایده‌های خطرناک را محدود سازد. اما گروه‌هایی که نفع‌شان در گسترش خرافه و باورهای نادرست است؛ تنها راهشان نیز در ضدعلم‌گرایی است.


بخش عمده‌ای از مردم از گفت‌وگو بیزار هستند و همین احساس ملال‌آور بودن و غیرمفید بودن گفت‌وگوها و مناظره‌ها است که باز هم به نفع جریان ضدعلم تمام می‌شود.


در کل می‌توان گفت که توده مردم امروز علیه تخصص قرار گرفته است؛ و از دید آنان متخصصان از اصلی‌ترین عوامل وضعیت امروز هستند.


⭕️چرا مرگ تخصص گسترش یافت؟

1️⃣توسعه آموزش عالی و مدارک دانشگاهی: با افزایش فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، تقریبا می‌توان گفت که همه در موقعیت برابر از لحاظ مرجع بودن قرار گرفته‌اند. به این ترتیب هیچکس مرجعیت بالاتری برای اظهارنظر نسبت به دیگران ندارد. بسیاری امروزه دارای مدرکی مشابه با انیشتن و انیشتن‌ها هستند و برای آنان انیشتن‌ها، تا پیش از جایزه نوبل‌شان، هیچ تفاوتی با خودشان ندارند. حتی جذابیت چهره‌های محبوب دنیای فناوری مانند بیل گیتس و استیو جابز که دانشجوهایی ترک‌تحصیل‌کرده بودند، از اساس مرجعیت نمایندگان دانش و نهاد دانشگاه را در جامعه را زیر سوال می‌برد. روندی که دهه‌ها پیش آغاز شد، حالا دانش را از میدان عمومی و گفت‌وگوها حذف کرده است. همان‌قدری که دیروز متخصصان حق صحبت داشتند؛ امروز همه این حق را برای خود قائل هستند، حتی اگر کارنامه‌ای مانند گیتس یا جابز نداشته باشند!


2️⃣ایده‌ی دموکراسی: دموکراسی بر اساس برابری حق رای است؛ اما این ایده‌ی برابری، امروز به تمام جنبه‌های زندگی کشیده شده است؛ حتی ارزش برابر هر باوری! در حقیقت یک باور عمومی شکل گرفته است که هر ایده‌ای می‌تواند درست باشد! اما واقعیت آن است که هر ایده‌ای تنها از نظر حق بیان برابر با دیگر ایده‌هاست و نه در درستی و نادرستی.


3️⃣گوگل: این روزها در چند ثانیه می‌توان به انبوهی از ادعاها و دانش‌ها رسید. هر چند فهم آن اطلاعات نیاز به سال‌ها اندیشیدن و تحلیل دارد؛ اما کاربر گوگل اعتماد به نفس مخالفت با دانش و متخصص را می‌یابد.


4️⃣توهم توطئه: نقطه محوری هر تئوری توطئه آن است که گروهی از برخورداران ثروت و قدرت و دانش در حال پیاده‌سازی نقشه‌ای علیه منافع مردم هستند. فراگیری این تصویر، به نوعی از بین بردن مشروعیت تخصص و متخصصان است.


5️⃣علیه نخبه‌گرایی: طبقه نخبه اغلب یادآور گروهی کوچک از سیاستمداران موفق، خانواده‌های قدرتمند قدیمی و گروه‌های ثروتمند است؛ که گاه همپوشانی‌های زیادی هم دارند. البته در کنار این‌ها گروهی از متخصصان و روشنفکران هم هستند که البته آن‌ها هم پولدارتر از متوسط جامعه هستند! همین که از دید بخشی از مردم، روشنفکران و متخصصان هم‌دست این گروه نخبه هستند؛ برای مورد تنفر بودن، کافی است.


همه این دلایل نیروی لازم برای ضدیت با تخصص و متخصصان را دارند.


⭕️مدل مرگ بر تخصص وطنی!

در ایران در کنار ۵ عامل جهانی، عامل اعتماد را هم می‌توان به دلایل افزود. پایین بودن سرمایه اجتماعی در ایران امروز، کاهش اعتماد به متخصصان را نیز در برمی‌گیرد. به این ترتیب در کنار همه آن عوامل، بخشی از مردم متخصصان را همکاران پنهانی قدرت و ثروت می‌دانند. گروهی که یا ابزار سرمایه‌داران و سیاستمداران هستند یا توجیه‌کننده رفتار آنان.


نقش «مستشار» در سریال قهوه تلخ شاید نمونه‌ی بدون آرایش و دم‌دستی نگاه یک جامعه به متخصص است. مستشاری که نه تنها غریبه‌ی نظام حکمرانی است؛ بلکه از دید مردم هم‌دست فساد.


به این ترتیب «مرگ تخصص» شاید در ایران شده است «مرگ بر تخصص». در فقدان تخصص است که حالا فرصت برای اشتباه آماده است.


به حاشیه رانده شدن متخصصان پیامد طبیعی وضعیت امروز است؛ پیامدی که فاصله با توسعه‌یافتگی را بیش از هر زمانی کرده است. حالا شاهد قیام علیه «مستشار»ها هستیم؛ قیامی برای کنار گذاشتن شایسته‌سالاری!


پ.ن.: برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب «مرگ تخصص» نوشته تام نیکولز با ترجمه حسین خدادی و از نشر آموخته و همچنین پادکسب بی‌پلاس در این خصوص نیز پیشنهاد می‌شود.

تخصصمعرفی کتابدموکراسیآموزش عالیمتخصصان
پژوهشگر، علاقمند به حوزه نوآوری و سیاست‌گذاری عمومی| ما محکوم به امیدیم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید