ساعت ۲۲:۳۰ شب اعلام میشود که فردا عید فطر نیست. مدیران کسبوکارها و مدیران منابع انسانی حالا حتی نمیدانند فردایشان تعطیل است یا نه.
ساعت ۲۳ سخنگوی دولت اعلام میکند که فردا تعطیل نیست. حالا مدیران شرکتهای خصوصی باید اطلاعیه صادر کنند، باید جلسات ۴شنبه را کنسلشده فرض کنند،
اما برای فردا صبح میتوان برنامهریزی یا بهرهوری انتظار داشت؟
ما با توسعهیافتگی فاصلهای دور داریم، چون هنوز سادهترین اصول سیاستگذاری در نظام حکمرانی جایگاهی ندارد!
⭕️پیشبینیپذیری پیشنیاز زندگی
توسعهیافتگی محصول برنامهریزی است. توسعه نه با شانس پدید میآید و نه با آرزو کردن و شعار دادن. برنامهریزی و توسعهیافتگی حاصل از آن، اما به پیشنیازهایی وابسته است، که باید محیط مناسب توسعه را شکل دهند؛ و یکی از مهمترین پیشنیازها «پیشبینیپذیری» است.
تا زمانی که بدیهیترین موضوعات زندگی دچار عدمقطعیت باشد، توسعه دور از دسترس است. پیشبینیپذیری است که امکان برنامهریزی را فراهم میکند. نظم و قانون به عنوان پیشنیازهای برنامهریزی و توسعه نیز وابسته به همان پیشبینیپذیری هستند. اگر نتوانیم گامهای پیش روی خود را پیشبینی کنیم، در عمل هیچ برنامهای قدرت پیش بردن توسعه را نخواهد داشت.
فقدان پیشبینیپذیری یعنی تشدید عدمقطعیت، یعنی بالا رفتن هزینه ریسک، یعنی افزایش احتمال شکست، یعنی کاهش بهرهوری، یعنی ... و همه اینها یعنی توسعه برای ما پشیزی اهمیت ندارد!
⭕️انبوهی از تغییرات جزیی
عید فطر تا سال ۱۳۹۰ یک روز تعطیلی بود؛ اما از آن سال تعطیلات عید فطر ۲ روز شد. این ۲ روز شدن نه برای کاهش عدمقطعیت بود و نه اساسا نگاهش رو به توسعه و برنامهریزی بود! ۲ روز شده بود با همان عدمقطعیت دیدن هلال!
حالا تقریبا یک هفتهی کاری را از دست میدهیم برای همان قانونی که هدفاش نه توسعه بوده و نه رفاه مردم! قانون طبق نظر و برای گروهی تدوین شده است که اساسا نه کسبوکاری را مدیریت میکنند و نه دغدغهای برای برنامهریزی و توسعه دارند!
کافی بود در قانون مجلس «روزهای اول و دوم شوال یا در سالهایی که ماه مبارک رمضان ۳۰ روزه است، تعطیلی به ۳۰رمضان و اول شوال» تغییر مییافت. همین اندازه آیندهنگری و دغدغهی توسعه داشتن کافی بود تا در مجلس قانون درست، قانونی که چشمانداز توسعه دارد و قانونی که پیشبینیپذیری را افزایش میدهد تصویب میشد. اما نه نمایندگان و نه دیگران نه دغدغه توسعه دارند و نه به دنبال پیشبینیپذیری هستند، برای همین در هر قانون جزیی یا فراگیری، تنها چیزی که آزاردهنده میشود همین بیتوجهیها، همین بیبرنامه بودنها و همین عدمقطعیتزاییها است.
توسعه نیاز به انسانهای توسعهیافته و دغدغهمندی دارد که در هر چیز جزیی نشانهای برای توسعه را مییابند تا مسیر توسعه را سنگفرش کنند. دریغ هم اما همین انسانها هستند. وقتی هر صندلی سیاستگذاری با معیارهای مختلفی به افرادی تخصیص مییابد که توسعه برایشان شوخی است، سرنوشت ما همین است.
حالا دانشآموز مدرسه بزرگترین نشانههای ناامیدی را خوب میفهمد: او در کشوری زندگی میکند که هیچ چیز برنامه ندارد!
حالا او هم میفهمد این پیشبینیناپذیری نه ارتباطی با دین دارد و نه با انقلاب؛ تنها با یک چیز ارتباط دارد: ضدتوسعه بودن و نابلدی سیاستگذاریهای ساده!
ما برای صدها نفری که بر بامها و کوهها منتظر رویت هلال ماه هستند، بودجه میبینیم، بودجهای در حدود ۱۴ میلیارد تومان سالیانه. اما تغییر قانون، آن هم بدون هزینه، فقط حساسیت سیاستگذاری میخواهد را فراموش میکنیم؛ چون کسی برای توسعه نیامده است!
برای توسعه ما راهی طولانیتر از تصور سادهاندیشانه فراگیر در جامعه داریم. ما برای توسعه نیاز به تغییر چارچوبهای ذهنی داریم؛ نیاز به حساس بودن در برابر هر آنچه ما را پیشبینیناپذیر میکند!
قانون تعطیلی عید فطر نشانهای است از عدم توجه به پیشبینیپذیری و توسعه، همانطور که عدمقطعیتهای سیاسی (مانند برجام) روی دیگری از همین بیتوجهی به پیشبینیپذیری است!