نازی عابدی/ Nazi Abedi
نازی عابدی/ Nazi Abedi
خواندن ۱۵ دقیقه·۸ ماه پیش

دعوتی برای گشایش فرهنگی‌اجتماعی

✍️ نازی عابدی

✍️ سبحان ضمیری

هاوایی (که تنها ایالت خارج از امریکای شمالی است و پیش‌ترها به همراه سه ایالت دیگر، کشوری مستقل بوده‌اند)، در ذهن اغلب ما استراحتگاهی لوکس را تداعی می‌کند؛ مجمع‌الجزایری که گردشگران در آن روزهایشان را با لذت‌بردن از آب‌و‌هوا و مناظری عالی سپری می‌کنند. اما می‌خواهیم از این تصور فراتر رویم...

□ پیش از هر چیز خوب است بدانیم، بومیان این سرزمین بی‌نظیرند و توانسته‌اند فرهنگشان را در یک کلمه‌ آلوها (aloha) به گردشگران معرفی کنند. سفر به هاوایی و تجارب آن را می‌توان در همین واژه خلاصه کرد. معانی متعددی برای این کلمه در نظر گرفته شده که مشهورترین آن‌ها عبارت‌اند از عشق، مهربانی و رحمت و همچنین سلام و خداحافظی.

□ «آلوها» در حقیقت یک سبک زندگی است، یک نوع اخلاق خاص که مردم هاوایی را با هم متحد می‌کند. آن‌ها می‌دانند که از نظر طبیعی از نعمت‌هایی برخوردارند که در کره‌ زمین کم‌نظیر است، اما جنگل‌های انبوه و گرمسیری و آب‌های فیروزه‌ای تنها بخش کوچکی از جذابیت‌های هاوایی است و قسمت جالب ماجرا فرهنگ ساکنان آن است؛ جالب‌تر این که، نام هاوایی از ترکیب سه واژه می‌آید؛ «ها» به معنای شهود، «وای» به معنای آب و «ای» الوهیت.

□ بومیان هاوایی برای رفع اختلافات، سنتی داشته‌اند به نام هُوئوپونوپونو/ هُواُپونوپونو (ho'oponopono) که به طور خلاصه، می‌توان آن را درست‌کردن یا تصحیح اشتباه دانست. «هُوئو به معنی انجام‌دادن و ایجاد است و پُونو به معنای تعادل، خوبی، درستی و نظم کامل؛ بنابراین. هُوئوپونوپونو روشی برای ایجاد نظم کامل و تعادل و شفادادن یک وضعیت است.»

□ در این روش، همه کسانی که به نحوی با مشکل مورد نظر در ارتباط بوده‌اند دایره‌وار دور هم نشسته و فرایند حل مسئله با مناجات شروع می‌شده است. بحث و گفت‌وگو درباره مسئله تا وقتی ادامه داشته که افراد به صلح و آرامش برسند. با طلب بخشش و ابراز عشق، مسئله بین افراد حل می‌شده و جلسه با مناجات پایان می‌یافته است.

□ در هُوئوپونوپونو، مشکل به صورت «مصیبت» نگریسته نمی‌شود، بلکه «موقعیت» یا «وضعیت» به حساب می‌آید. مشکلات فقط بازپخش خاطرات، داده‌ها و برنامه‌های گذشته‌اند و به این علت به نمایش در‌می‌آیند که یک بار دیگر بتوانیم با چشم عشق دنیا را بنگریم و بر اساس شهودی که دریافت می‌کنیم عمل کنیم.

□ بومیان هاوایی بر این باور بوده‌اند که اشتباهات از افکار آلوده به خاطرات و تجربه‌های تلخ گذشته نشئت می‌گیرند. در این روش، ضمن به‌عهده‌گرفتن مسئولیت کامل اتفاقات زندگی، انرژی نادرست ناشی از خاطرات و اشتباهات که باعث انسداد، عدم تعادل و بیماری می‌گردد پاک و آزاد می‌شود.

□ در سال ۱۹۷۶، بانو مورنا سیمیونا/ سیمئونا (معلم معنوی اهل هاوایی) هُوئوپونوپونو را به‌روز کرد. او بر این باور بود که همه چیز در درون افراد اتفاق می‌افتد؛ بنابراین، فرایند هُوئوپونوپونو را از حالت گروهی به فردی و درونی تبدیل کرد. به این ترتیب، این شیوه وارد مرحله جدیدی به نام هُوئوپونوپونوی مدرن شد که در آن هیچ چیز جز خودمان وجود ندارد و هیچ‌کس جز خودمان نیاز به پاک‌شدن و رهایی ندارد. نوعی فرایند حل مسئله که در آن باید به درون خودمان رجوع کنیم نه شخص یا چیز دیگری؛ مشکل هر چه باشد و توسط هر کس یا هر چیزی که ایجاد شده باشد، تنها نقطه‌ای که باید به‌ آن رجوع کنیم تا مسئله برطرف شود، درون خودمان است. فرایندِ مبتنی بر ابراز تأسف، طلب بخشش، سپاسگزاری و عشق‌ورزی ما را از تمام خاطرات گذشته رها کرده و به حضور در لحظه حال و بدون خاطره (وضعیت صفر یا خلأ) هدایت می‌کند. نهایت به جایی می‌رسیم که بتوانیم در هر موقعیتی از خود عشق ساطع کنیم.

□ تفاوت مهم هُوئوپونوپونوی سنتی و مدرن این که، در شیوه سنتی، بحث و گفت‌‌وگو ممکن است به مشاجره کشیده شود، چون هر یک از حاضران مسئله را به شکلی متفاوت از دیگران می‌بیند، اما در شیوه مدرن و بهبودیافته، چون تمامی فرایند در درون فرد صورت می‌گیرد، خبری از خشونت و کشمکش بین افراد نیست؛ کشمکش، تلاش و پالایش فقط درون هر شخص رخ می‌دهد که می‌تواند آرامش و صلح درونی را به همراه داشته باشد.

□ دکتر ایهالیاکالا هیو لِن / هو لِن (Ihaleakala Hew Len، روانشناس اهل هاوایی و هیپنوتراپیست) خبرهایی راجع به معجزه‌گری به نام مورنا که در بیمارستان‌ها، مؤسسات آموزش عالی و حتی سازمان ملل سخنرانی می‌کرد شنیده بود. سرانجام او را یافت و در کارگاهش شرکت کرد؛ هرچند ذهن دانشگاهی‌اش نمی‌توانست دروس عجیب این استاد را بپذیرد و چند بار کلاس‌هایش را ترک کرد. به هر حال، او درمان بیماری پوستی شدید و مزمن دخترش توسط مورنا را شاهد بود و همه کارهایش را رها کرده بود تا بتواند شیوه ساده‌شده شفابخشی او را بیاموزد. سرانجام، دکتر هیو لِن، طی سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۷، با استفاده از روش به‌روزشده هُوئوپونوپونو، توانست بیماران روانی خطرناک بیمارستانی در هاوایی را بدون دیدار حرفه‌ای آن‌ها درمان کند. او فقط پرونده آنان را مطالعه و سپس به درون خویش مراجعه می‌کرد و به پاکسازی خود می‌پرداخت. هرچه او بیش‌تر روی خودش کار می‌کرد و خود را بهبود می‌داد، بیماران نیز بهبود می‌یافتند. این داستان به افسانه می‌ماند، اما واقعی است؛ با تغییر داده‌های درون می‌توان برون را بهبود داد.

□ دکتر جو وایتلی/ ویتالی (نویسنده، سخنران و معلم معنوی امریکایی، هیپنوتراپیست) نیز این روش را از دکتر هیو لِن آموخت و آن دو برای اولین بار این روش را در کتاب «محدودیت صفر» (بدون محدودیت) شرح داده و منتشر کردند.

□ در تکنیک ساده و آسان هُوئوپونوپونو، در رویارویی با هر مشکل یا معضل، رویداد، بیماری یا خبر ناخوشایند، کافی است چهار عبارت را از ذهن و دل بگذرانیم یا (به‌دلخواه و متناسب با فضا و مکان، آرام یا بلند) بر زبان آوریم:

۱. متأسفم؛ ٢. لطفا مرا ببخش؛ ۳. متشکرم؛ ۴. دوستت دارم.

□ از یک تا هر چند بار که حس کنیم لازم است؛ و هرچه بیش‌تر بهتر؛ نهایت تا جایی که درونمان همچون نی خالی و پاکیزه شود. طی شبانه‌روز هم می‌توان مرتب این عبارت‌ها را به کار برد. خودبه‌خود معجزاتی را شاهد خواهیم بود در کائنات و درون و برونمان.

□ این روش (که می‌توان آن را پاکسازی کوانتومی هم نامید) برای هر وضعیتی به کار می‌رود؛ هر وضعیت کوچک یا بزرگی که برایمان دردناک و ناخوب می‌نماید و امکان دارد کاری هم از دستمان برنیاید؛ هر مشکل کوچک یا بزرگ خانوادگی، فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، زیست‌محیطی، مادی و معنوی، جسمی و روحی؛ یا در هر وضعیتی که حس شکرگزاری و عشق و محبت داریم؛ به همین سادگی. (منظور از کوانتوم «کوچک‌ترین مقدار [ذره] هر کمیت فیزیکی است که می‌تواند به ‌‌طور مستقل وجود داشته باشد».)

□ مسئولیت کامل زندگی، یعنی هر آن چه در زندگی ما هست، با خود ماست و لازم است آن را بپذیریم. دنیا به معنای واقعی کلمه، مخلوق ماست؛ به خاطر تمام آن چه به جهان هستی ساطع کرده‌ایم و از نیاکان به ذهن، فکر و ژن ما منتقل شده، ما مسئولیم و مؤثر بوده‌ایم. هر آن چه می‌بینیم، می‌شنویم، می‌چشیم، لمس یا به هر نحو دیگری تجربه می‌کنیم، فقط به این دلیل که در زندگی ما هست، پس مسئولیتش نیز با ماست؛ در یک کلام، شفای همه چیز و همه کس در دستان ماست؛ آن‌ها فقط تصویری از درون ما هستند، بنابراین برای شفای بیرون، لازم است به شفای درون بپردازیم؛ حتی درمان یک جنایتکار روانی از طریق شفای خود ما انجام می‌شود. این میان، کار بسیار مهم و کلیدی ما پاکسازی است و پاکسازی؛ پاکسازی و باز هم پاکسازی...؛ با پاکسازی مداوم، بهتر خواهیم توانست در هر زمان، آن چه را که درست است برگزینیم و عمل کنیم؛ بهترین‌ها پیش رویمان قرار می‌گیرد و در نهایت بهترین‌ها برای ما و پیرامونمان محقق می‌شود.

□ اصلی‌ترین مخاطب در این روش، خود ما هستیم و تمام ذرات و ابعاد وجودمان؛ به‌خصوص، ناخودآگاه (کودک درون) ما که از هر نظر نیاز به شفا دارد. وقتی ناخودآگاهِ انسان‌ درمان شود همه چیز در برون و درون او سامان می‌یابد. در هُوئوپونوپونو، با الوهیت و هستی خود صحبت می‌کنیم و فرایند پاکسازی درونی است. خداوند، کائنات، انسان، حیوان یا هر وضعیت، مکان، شی‌ء یا موجودی می‌توانند مخاطب ما باشند.

□ بنا بر علم فیزیك، همه آن چه ما به عنوان «ماده» می‌شناسیم، از «انرژی» ساخته شده است؛ اگر این نظریه درست باشد، پس حرف‌زدن با اتاق‌، صندلی، هر شی‌ء یا هر وضعیت و حتی عضوی از بدن می‌تواند راهی برای بازآرایی ذرات این انرژی به شكلی دیگر باشد.

□ وقتی هُوئوپونوپونو انجام می‌دهیم، این ما نیستیم که افراد، مکا‌‌ن‌ها یا چیزها را خالص می‌کنیم. ما فقط انرژی مربوط به افراد، مکان‌ها یا چیزها را خنثی می‌کنیم. بنابراین، اولین مرحله هُوئوپونوپونو آزادکردن آن انرژی است. در این جا اتفاقی عالی صورت می‌گیرد. آن انرژی نه‌فقط خنثی بلکه رها نیز می‌شود. بنابراین حالتی از خلأ پدید می‌آید. آخرین مرحله هم این است که بگذاریم این خلأ با نور و آگاهی پر شود.

□ برای انجام هُوئوپونوپونو لازم نیست بدانیم مشکل یا اشتباه چیست. تنها باید تشخیص دهیم که مشکلی به لحاظ جسمی، ذهنی، احساسی یا غیره وجود دارد. پس از آن، وظیفه داریم بلافاصله اقدام به پاکسازی کنیم و بگوییم: متأسفم، لطفا مرا ببخش.

□ اگر ماساژدرمانگر یا فیزیوتراپیست هستیم و کسی به دلیل کمردرد نزدمان می‌آید، ابتدا از خود بپرسیم چه چیزی در درون من وجود دارد که به صورت کمردرد در این فرد ظاهر شده؛ این شیوه‌ای نوین از نگرش به زندگی و موجب سرگیجه است. با این نگرش شاید تا حدی بتوان توضیح داد که دکتر هیو لِن چگونه آن جنایتکاران روانی را شفا داده؛ او نه روی آن‌ها بلکه روی خودش کار می‌کرده است.

□ اگر می‌خواهیم مشکلی حل شود باید روی خودمان کار کنیم. مثلا اگر با کسی مشکل داریم فقط کافی است از خودمان بپرسیم چه چیزی در من وجود دارد که باعث شده این فرد مرا بیازارد؟ اگر این را بدانیم خواهیم توانست هر وضعیتی را ارتقا دهیم. چگونه؟ ساده است، بابت هر وضعیت یا اتفاق ناخوشایند بگوییم: متأسفم، لطفا مرا ببخش.

□ این پاکسازی تقریبا تا همیشه ادامه خواهد داشت. به این معنا که، هر چقدر روی خود کار کنیم، باز هم پیش می‌آید از افراد یا وقایعی آزرده شویم و آرزو کنیم ای کاش اوضاع جور دیگری می‌بود. اما به‌مرور متوجه می‌شویم که نسبت به گذشته خیلی بهتر می‌توانیم مسائل را تحمل و حل کنیم. تا به جایی برسیم که بتوانیم در هر موقعیتی از خود عشق ساطع کنیم.

□ همه ما قلب پاکی داریم که در آن هیچ برنامه، خاطره و یا حتی شهودی نیست. این همان حالت صفر است که در آن هیچ محدودیتی وجود ندارد. در طول زندگی و تا حدی شبیه به نحوه ابتلا به سرماخوردگی، برنامه‌ها و خاطراتی را می‌گیریم. وقتی ما سرما می‌خوریم افراد بدی نیستیم، فقط باید برای پاکسازی آن هر کاری که از دستمان برمی‌آید انجام دهیم. برنامه‌ها نیز همین طورند؛ آن‌ها را می‌گیریم. وقتی برنامه‌ای را در شخص دیگری می‌بینیم آن را از او می‌گیریم و به این ترتیب به آن مبتلا می‌شویم. راه برون‌رفت از آن هم پاکسازی است و پاکسازی؛ می‌توان گفت، در هوئوپونوپونو به جای بخشش گناهان، پاکسازی داده‌ها صورت می‌گیرد.

□ ما با برنامه‌هایی به این دنیا می‌آییم. علم اپی‌ژنتیک (فراژن‌شناسی) هم می‌گوید، آن چه نیاکان انجام داده‌اند اغلب در دی‌ان‌ای نسل‌های بعد خود را نشان می‌دهد. ما بدون «داده» متولد نمی‌شویم، بلکه با برنامه‌هایی می‌آییم. بیش‌تر برنامه‌ها را هم از والدین می‌گیریم و بعد، از دیگران و نیز فرهنگی که در آن رشد می‌کنیم.

□ برای رسیدن به هر خواسته، از مسائل مالی تا روابط با دیگران، فقط به یک جا باید رفت،‌ به درون خود؛ آرامش از من آغاز می‌شود. مقاومت همواره ما را در حالتی از اضطراب و فقر معنوی، ذهنی، جسمی، مالی و مادی نگه می‌دارد. با مداومت بر پاکسازی، ایده‌های جدید به ذهن می‌رسد. همچنین موانع برداشته می‌شود.

□ انجام این مراحل همیشه نتیجه فوری همراه ندارد. حتی گاهی ابتدا اوضاع بدتر می‌شود. به هر حال، هدف به‌دست‌آوردن نتیجه نیست، بلكه به‌دست‌آوردن آرامش است. آرامش که برسد اغلب نتیجه خوب هم خواهد رسید.

□ بسیار و بسیار دشوار است که در اوج ناراحتی، خشم یا نفرت از شخص یا وضعیتی، بگوییم «دوستت دارم، لطفا مرا ببخش»؛ اما اگر بتوانیم این مرحله سخت را پشت سر بگذاریم و به پاکسازی ادامه دهیم، دیر یا زود آرامش درونی و در پی آن «نتیجه» خودنمایی می‌کند؛ حتی اگر عبارات پاکسازی را بدون هیچ عشق و محبتی ادا کنیم و فقط بگوییم که گفته باشیم. نیازی نیست حتما عبارت خطاب به آن شخص یا وضعیت بیان شود.

□ بلیت سفر به محدودیت صفر، عبارت «دوستت دارم» است؛ گذرگاهی برای رسیدن به آرامشی ورای تمامی ادراکات و به شفا و تجلی؛ گفتن «دوستت دارم» درون را چنان پاک می‌کند که می‌توانیم معجزه این لحظه، یعنی محدودیت صفر را تجربه کنیم. مهم این است که به همه چیز عشق بورزیم؛ چربی‌های اضافی، اعتیاد، مشکل فرزند، همسایه یا همسر، و حتی جنگ؛ همه چیز را دوست بداریم. عشق، انرژی گیرافتاده را متحول و رها می‌کند.

□ تمامی آن چه هر یک از ما، یعنی تو، من و حتی هر حیوان می‌خواهد این است که دوست داشته شود.

□□□□□□

شمایی که این نوشتار را خواندی، نمی‌دانم که هستی، کجا هستی، چه می‌کنی و در این لحظه به چه می‌اندیشی؛ به انتقام، به خودکشی، به چک‌های پاس‌نشده یا برگشت‌خورده، به اجاره‌خانه، به عزیزی که از دست داده‌ای، به جان یا جان‌هایی که به‌عمد یا غیرعمد ستانده‌ای، به دل یا دل‌هایی که شکسته‌ای، به عزیزی که در بیمارستان بستری است، به ارز و سکه و دلار، به لقمه‌ای نان یا مرغ بریان؛ خلاصه هر اعتقاد و دلمشغولی و اندیشه‌ای که داری و در هر جایگاه و سمتی که هستی، از رفتگر و شهردار تا وزیر و سفیر، از دانش‌آموز و دانشجو تا پزشک و مهندس، از معلم و کارمند تا قاضی و دادستان، از کاسب و نانوا تا ورزشکار و هنرمند، از نگهبان ساختمان تا بازرس و بازپرس، از سرباز تا سردار، از بسیجی تا سپاهی، از پلیس راهنمایی و رانندگی تا ارتشی، و خلاصه منِ نویسنده و شمای خواننده، همه و همه، به بازنگری و پاکسازی عمیق درونی و مداومت بر آن نیاز داریم.

□ اغلب، هر انسان تصورش این است که خود درست فکر و رفتار می‌کند و همین می‌شود که ارتباط و زندگی انسان‌ها با یکدیگر، در سطح خرد و کلان و در طول تاریخ، همواره و همواره به شکل‌های مختلف، به جدال و جنگ و خشونت و نابسامانی انجامیده است. صرف نظر از مناسبات و پشت پرده‌های قدرت و سیاست در جهان، همچنین، تأثیر نژاد، ژنتیک و جغرافیا، می‌توان گفت، کشمکش فرهنگی‌اجتماعی و خشم و خشونت روزافزونی که جامعه‌ ما را فرا گرفته است نیز ریشه در همین ساختار تاریخی دارد.

□ اما دیگر وقت آن است که از تکرار تاریخ دست برداریم و به یاری خرد جمعی، به خصومت و خشونت پایان دهیم؛ وضعیتی که به معنای واقعی، شایسته موجودی به نام «انسان» باشد. به هر دین و آیین و مسلکی که معتقد باشیم، بالاخره راهکارهایی برای صلح و دوستی و مدارا هست و اگر خود را انسان می‌دانیم ضروری است روش‌های تکراری تاریخ را کنار نهیم؛ روش‌هایی که قرن‌ها و قرن‌ها نتایج مشابه و دردناک به همراه داشته‌‌ و هر بار به شکل و بهانه‌ای، بشر را به تلخ‌ترین مسیرها کشانده‌اند. امروز ضروری است که، به معنای واقعی کلمه، راهکارهای انسانی را برگزینیم و یک بار برای همیشه از کشمکش و دشمنی و رنج رها شویم.

□ این میان، هُوئوپونوپونو یک راهکار انسانی‌‌معنوی است. از این پس، این جا و آن جا و همه جا، در هر گروه یا ارتباط، در جمع یا خلوت، فضای مجازی یا حقیقی، به جای نمادها و عبارات منفی (از جمله، لعنت بر همه‌شان، خاک‌برسرشان، خدا لعنتشان کند، ای وای و ای فریاد، مملکت نابود شد و به کجا داریم می‌رویم)، چه خوب که هر چه بیش‌تر این شیوه را به کار بگیریم.

□ تأکید می‌شود، بکارگیری این شیوه، به معنای انفعال و بی‌عملی نیست؛ چهار عبارت هُوئوپونوپونو را در کنار تمام فعالیت‌های مفید و لازم و هر اقدام عقلانی، معنوی و انسانی، در بطن زندگی‌مان نهادینه می‌کنیم تا شاهد قدرت شگرفشان باشیم‌.

□ متأسفم؛ لطفا مرا ببخش؛ متشکرم؛ دوستت دارم.

□ لحظه‌ای که هیچ عامل منفی در ذهن وجود نداشته باشد، پاداش طبیعت، پروردگار یا کائنات به شکل احساس آرامش به ما هدیه می‌شود. این قانون طبیعت یا قانون جهان هستی است. فارغ از این که چه دین، مسلک یا ملیتی داریم، وقتی قانون طبیعت را بشکنیم و عوامل منفی در ذهن ایجاد ‌کنیم، دچار رنج می‌شویم. تحولی که به آن نیاز داریم رسیدن به پاکی ذهن است. این تحول انسان‌ها را به شکل فوق‌العاده‌ای تغییر می‌دهد، اما سحر، جادو یا معجزه‌ای در کار نیست، بلکه دانش خالص و نابی است که با مشاهده تعامل ذهن و ماده در دنیای درون حاصل می‌شود. تکنیک مشاهده درون از روزگاران کهن در میان جوامع، سنت‌ها و مذاهب وجود داشته و همگان می‌توانند از آن بهره‌مند شوند. هندو، بودایی، مسیحی یا مسلمان فرقی ندارد، انسان انسان است. تفاوت این است که بتوانیم به انسان‌هایی واقعا معنوی تبدیل شویم، سرشار از عشق و شفقت؛ و آن چه انجام می‌دهیم، برای خود و دیگران مفید باشد. اگر هر فرد در ذهن خود به آرامش برسد، پیرامون او را ارتعاشات صلح فرا می‌گیرد و این صلح درون می‌تواند به صلح بیرونی بینجامد یا دست کم به برقراری آن کمک کند.

@naziabedi2

@ho_oponopono_center

منابع:

□ کتاب الکترونیک «محدودیت صفر؛ روش پنهان بومیان هاوایی در دستیابی به ثروت، سلامتی، آرامش و بسیاری امور دیگر»، نوشته دکتر جو وایتلی و دکتر ایهالیاکالا هو لِن، ترجمه فرهاد فروغمند؛

□ نسخه الکترونیک کتاب «بدون محدودیت؛ جایی که آرامش آغاز می‌شود...»، نوشته دکتر جو ویتال و دکتر آیهالیاكالا هیو لِن، ترجمه فرزانه رستمی؛

□ کتاب الکترونیک «حضور در وضعیت صفر»، نوشته دکتر جو وایتلی، ترجمه فرهاد فروغمند؛

□ مقاله «هُواُوپونوپونو»، ویکی‌پدیای فارسی؛ https://fa.m.wikipedia.org/wiki/

□ مقاله «هاوایی»، ویکی‌پدیای فارسی؛ https://fa.m.wikipedia.org/wiki/hawaii

□ پادکست شرح نیایش مورنا سیمیونا، یاسین رحمانی؛ https://yasinrahmani.com/sharhe-niayeshe-morna

□ مقاله «این عادات بومیان هاوایی را باید در زندگی به کار بست»، نوشته زهرا میرزایی، سایت لست‌سکند، ۱۸ تیر ۱۳۹۸؛ https://lastsecond.ir/blog/7817-hawaii-healthy

□ مقاله «صلح درونی برای دستیابی به صلح جهانی»، اجلاس هزاره صلح جهانی سازمان ملل متحد در سال۲۰۰۰؛ https://vaddhana.dhamma.org/Farsi-dhamma-articles/FInnerPeace.pdf

قانون طبیعتصلح درونصلح جهانی
تجربه‌ها و دلمشغولی‌های نویسنده‌ای کم‌کار در زمینه‌ فرهنگ، جامعه و سلامت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید