تَرَک های زیاد کف بشقاب نگاه کنید تا برایتان بگویم
۱-پدرم بشقاب هایی از نمی دانم کدام مادربزرگش به ارث برده بود، بشقاب های چینی با نقش های لاجوردی، من شیفته داستان های آبی بودم عجیب ترین قسمت این نقش ها ، آدم های آبی لاجوردی کوچکی بودند که فرقی نمی کرد در بشقاب باشند یا ته کاسه یا نقش پرده سنگین اتاق قدیمی!آدم هایی که مدام از روی پل رد می شدند و همیشه در انتها چند پرنده ی هفت مانند در حال پرواز بود
۲-من سال های زیادی از پل های چوبی گذشتم و با قایق های پارویی از آبگیر رد شدم و رسیدم زیر شیروانی های ژاپنی و در عمق قصه پناه گرفتم،فرق نمی کرد قصه در پرده بود یا کف بشقاب
۳-امروز به بشقاب های صد ساله و شاید کمی این ور تر، آن ور تر ، خوب نگاه کردم
از صبح زنانی رادیدم که کنار آبگیر نشسته اند و دل هایشان رختشورخانه بزرگیست که مدام تشویش را چنگ می زنند تا آرام گیرند ، هزاران زن در تَرَك هاي فراوان لعاب بشقاب براي هميشه از دست رفته بودند آنقدر كه آرام ترك برداشتند و دم برنياوردند، قاشق ها اگر نقره و طلا هم باشند ، ضربه هاي محكمي بر جان بشقاب ها هستند،بشقاب هاي چيني،همه زناني هستند كه زيبا نگاره اند، اما مدام در فكرها و رنج ها ، در هجوم چنگال ها ترك بر مي دارند، لب پَر مي شوند و در نقطه اي مي شكنند.
من در عمق آبي لاجوردي اين بار هزارهزار شهيد ديدم كه آرام بدون تابوت حمل مي شوند
شما نمي دانيد اما من به مرگ ِ سياوش كه رسيدم بسيار گريستم آنجا كه سر زيبايش را بريدند و خون خفته در خاكش گياه شد و بر هر شاخه سري روييد و هزارهزار سال أست كه سوگ سياوش أست و "جريره" آه از اندوهش و فقط زنان در اين سوگ "پرِسياوشان" دَم مي كنند و نوشانوش در سوگ دل هايشان تا ابد بر دخترانشان نگران مي مانند
هر شي ،جاني دارد و هر جان داستاني
انسان شي جانداريست كه دل دارد
دلِ شكسته تفسير دارد
تفسير عاقبت تعبير مي شود
مراقب تعبير باشيد
مراقب دل ِ يكدگر باشيم عجيب درياي خون است
#نازلي_دانشخواه
ظرف وجود من ترك هاي زيادي دارد كه به لطف زرِ وجود مدام در حال بند زدنم، اين روزها بند بند وجودم را بند مي زنم
-جريره :همسر سياوش
پرِسياوشان:گياه دارويي(در تعبير آن گفته شده كه از خون جاري از سريريده سياوش در لحظه گياهي مي رويد كه خاص و ترميم كننده است )
باقي تفسير با شما