نازلی دانشخواه
نازلی دانشخواه
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

زندگي كن در آخر اسفند

مثل آرزوي ديدنت پشت چراغ هاي قرمز،
مثل آرزوي ديدنت پشت چراغ هاي قرمز،

آخر اسفند بود، سرد و مه آلود و سخت باراني

از آن روزهايي كه طوسي هستند از صبح ، از آن روزها كه نور كمرنگ باران زده از ابرها نمايان ميشود و درونت انگار غوغاست

هفته آخر اسفند بود يادمان رفت براي تولدش در اين هواي باراني بادكنك هوا كنيم ، من رفتم كنار دريا و بادكنك هاي ٤٥ سالگي ام را به آسمان سپردم، سريع به خورشيد رسيده بود!!

از جاده فرعي ميانبر ميزنيم ، جاده خلوت است آخرين ماشين كه رد شد ،با كمترين امكان اين لحظه از زندگي را ثبت ميكنيم قطعه والس گرينكو را بالاخره پيدا كردم ، دختر هنرمند كوچك با هنر بزرگش در فانتزي بهار نواخت و خلاصه من فهميدم اسم اين قطعه چه بود ، گرينكو ، والس گرينكو

اين قطعه را انتخاب ميكنم براي اين جاده و با كمترين امكان در مسيري مي رانم كه پر از دست انداز است اما عمق دارد ، اوج دارد ، خاليست ، مزاحم ندارد، ترس دارد، ذوق دارد،و همه چيز است براي من در هر فصلي كه باشد.اين جاده يك جور جاده مسابقه است

يك جورهايي براي ما زندگيست...جاده اي كه شبيه زندگيست پر از تضاد و لذت بي حد...

ما آرام در سيل مدامِ بيرون و رقص برف پاك كن ها و تلاش براي رفتن ، به نجوا مي گوييم "زندگي زندگي،زندگي كن " و اين لفظ را تكرار ميكنيم

چند روز قبل از اين خيلي از كاغذهاي روزهاي دور را پاره كرده ام و براي هميشه دور انداخته ام ، در سالي كه مدام مرگ روبرويمان ميخنديد خيلي از خط خطي هاي كاغذهاي سپيد غمگين را دور ريختم و خيلي چيزها را براي هميشه كنار گذاشتم و درست روبروي بازي من و ويروس تاجدار كه در هيبت مرگ هر روز ميخنديد ايستادم و ايستاديم و از منظر زندگي لبخند زديم


ما يك سال ديگر را برده بوديم و برنده اين ماراتن نفس گير ما بوديم هرچند كه بسيار نفسمان تنگ شد

اما

برنده بازي ما بوديم

نمي دانم شايد كارِپودرهاي روسي بود كه از حجم غريب بي درماني عبور كرديم، شايد رويين تن شده بوديم

درست مثل عبور از چشمه هاي ناميرايي !!

يك هفته قبل از اين تصميم گرفتم بروم و راهي شدم، اين مسير لذتش بسيار است حالا ديگر مقصد هم نيست ، راه هاي نرفته بسيار ، جاده هاي فرعي بسيار !شهرهاي كوچك بسيار...و واژه هاي بسياري كه بايد در آنها بروم

و هنوز اگرچه انگشت شمار، اگرچه محدود

هنوز هستند كساني كه دوستشان دارم و مرا ، مرا، مرا

دوست مي دارند


پس تا درزماني و بي زماني اين فصل من زمزمه ميكنم

آنهم با تحكم"آخر اسفنده زندگي كن...."

با هر آهنگي كه دوست داريد برانيد مسير دلپذير تر از مقصد است


#نازلي_دانشخواه

براي والس گرينكو


زندگیدست انداز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید