تو این پست میخوام در مورد یک پیشنهاد برای رسیدن به تورم سالانه ی بسیار کم در ایران صحبت کنم. قبل از اینکه وارد مطرح کردن پیشنهاد بشم، یه سری مطلب رو به عنوان مقدمه بیان میکنم. معیارم هم سیستم اقتصادی از سال 1357 هست تا کنون هست.
اول اینکه در سال 1357، نرخ دلار 7 تومان و در سال 1398، 12250 تومان هست که نشون میده دلار امریکا در این بازه ی زمانی 1750 برابر شده. اگر ریشه ی 41 ام این عدد رو بگیریم، میشه 1.1997 یعنی هر سال "به طور متوسط" دلار 1.2 برابر شده یا تورم سالانه ی مرکب معادل 20 درصد داشته. (البته دلار آمریکا خودش هم بالای 4 درصد تورم داشته. اونو بذارید کنار فعلاً)
دوم اینکه سکه ی تمام در سال 1357، قیمتی معادل 420 تومان داشته و الآن شده 4220 هزار تومان. یعنی قیمتش بیش از 10000 برابر شده و اگر ریشه ی 41 ام این عدد رو حساب کنیم میشه معادل تورم سالانه متوسط ی 25.2 درصدی. (منبع https://www.jamaran.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-13/801605-%D9%86%D8%B1%D8%AE-%D8%B3%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%AC%D8%AF%D9%88%D9%84)
حجم کل نقدینگی کشور در سال 1357 برابر بوده با 257.86 میلیارد تومان و به تازگی از رقم 2000000 میلیارد تومان رد شده. یعنی نقدنگی در 41 سال 7756 برابر شده و ریشه ی 41 ام این عدد میشه 1.244 یا به عبارتی تورم مرکب نقدینگی 24.4 درصد در هر سال هست.
اما "نرخ مرکب سود بانکی" (معنی مرکب این هست که سپرده گذار میتونه سود رو برداشت کنه و قرار نیست سود طی یه مدت در اختیار بانک بمونه. مثلاً اینکه 4 سال در اختیار بانک باشه و اجازه ی برداشت نداشته باشه. عملاً نرخ مرکب سود سود رو هم در نظر گرفته) در این مدت به ندرت بالای 20 در صد بوده. از این 41 سال شاید کمتر از ده سال سود سپرده ی بانکی بالای 20 درصد و کمتر از 4 سال بالای نرخ تورم بوده.
نرخ رشد قیمت زمین و مسکن در این مدت رو نگم بهتره. فقط بدونید که از 30 در صد بیشتره!!! (باز هم میگم به طور متوسط، به طور متوسط، به طور متوسط، نگید چند سال اخیر بیشتر یا کمتر بوده!!!)
خب از این جا به بعد میخوام به چند تصور غلط رایج بین مردم اشاره کنم که براساس اون دولت ها مجبور شدن برای راضی نگه داشتن مردم سیاست های غلط اقتصادی رو در پیش بگیرن و تا اون اصلاح نشه نمیشه از دولت انتظار داشت سیستم اقتصادی رو اصلاح کنه.
اولین تصور غلط رایج اینه که بانک به شما سود میده. میتونی پول داشته باشی و بذاری داخل بانک و بدون اینکه پولت کم بشه، از سودش روزگار بگذرونی. این غلطه. درسته که بانک مبلغی رو به شما بابت سود میده، اما افت ارزش پول ملی به طور متوسط بیش از سود بانکی هست. سود بانکی متوسط 15 درصد بوده در صورتی که افت ارزش پول ملی بیش از 20 درصد هست. به عبارت دیگه اگر شما پولتون رو داخل بانک بذارید و سودش رو هم مصرف نکنید و اون رو هم داخل بانک بذارید، بعد از چند سال قدرت خرید نهایی اون پول باضافه ی سود ها و سودهای سود ها از پول اول کمتره!!! عملاً درسته که پول شما به واسطه ی دریافت سود بانکی بیشتر شده، اما ارزش پول شما بیش از اون افزایش افت کرده. و در مجموع شما ضرر کردید. گذاشتن پول داخل بانک و مصرف کردن سودش مثل اینه که انگار از اصل پولتون دارید میخورید. اگر چه عدد اصل پولتون ثابته، ولی ارزشش داره خیلی کم میشه.
دوم اینکه عامه ی مردم درک مشخصی از بی ارزش شدن پول ندارن. به طور مثال با ضریب افت 21.15 درصد در سال، هر 12 سال ارزش پول شما یک دهم میشه. بله درست خوندید. یک دهم. یعنی هزار تومان 12 سال پیش معادل 10 هزار تومن امروز هست. یا 1000 تومان در 36 سال قبل معادل یک ملیون تومن الآن هست.
اما مشکل اساسی چه موقعی پیش میاد؟ موقعی که مردم انتظار دارن از بانک سود بگیرن. و دولت هم به بانک مرکزی مجوز افزایش نقدینگی یا خلق پول رو میده. و بانک مرکزی هم یه مقدارشو صرف هزینه های خودش میکنه و بقیه رو میده به سپرده گذارها که از سود پولشون خوش باشن. اما ارزش پول ملی بیش از این مقدار افت میکنه. و هیچ دولتی هم جرات اصلاح این سیکل معیوب رو نداره. چون اگر بگه از این به بعد تورم زیر 3 در صد و سود پول صفر درصد همه معترض میشن. (با اینکه به نفعشون هست!!! چون الان سود واقعی شون در عمل منفیه منظورم سود پول منهای نرخ تورم سالانه هست.) شاید هجوم بیارن پولاشونو از بانک خارج کنن که در اون صورت کالای معادلی وجود نداره و قیمت ها ناگهانی زیاد میشه. این اتفاق میتونه منجر به ابر تورم بشه و اگر کنترلش از دست دولت خارج بشه ممکنه به طور کامل ریال نابود بشه.
اما دولت یک کار دیگه هم میکنه. حقوق ها رو به طور متوسط سالی 15 درصد افزایش میده. که باز هم از نرخ افزایش نقدینگی و تورم متوسط کمتر هست.
پیشنهاد من کم کردن تورم از همه ی این اعداده. شاید بگید خب این یه عدده. اگر همه ی این اعداد رو 20 درصد کم کنیم عملاً از لحاظ اقتصادی تغییر ایجاد نمیشه. اما اینطور نیست. این روند باعث میشه قشری به نام دلال از این وضعیت سود کنن. روش کار هم اینه که افزایش قیمت ها همزمان نیست. مثلاً اول نرخ ارز افزایش پیدا میکنه، بعد خونه، بعد خودرو و بعد مواد غذایی و بعد هم بنزین. دلال ها این روند رو میدونن و با خرید کالایی که هنوز گرون نشده و احتکار کردنش سود خوبی به جیب میزنن. مثلاً وقتی نرخ ارز بالا رفت میدونن چند ماه بعد سکه هم قراره گرون بشه. پس سکه میخرن. بعد که سکه گرون شد، اون رو میفروشن و میرن ماشین که هنوز گرون نشده ثبت نام میکنن. این همزمان نبودن افزایش قیمت ها باعث میشه قشری که کاری نمیکنن سود خوبی کسب کنن.
اما راه حل من خیلی ساده هست. بجای اینکه نقدینگی رو افزایش بدن، بعد نرخ ارز رو بعد سکه رو بعد مسکن رو بعد خودرو و بعد مواد غذایی و بعد بنزین و بعد یارانه رو یه کار ساده تر بکنن. نقدینگی رو افزایش ندن. به سپرده های بانک سود ندن، و حقوق کارمندان دولت رو بجای اینکه سالی 15 در صد افزایش بدن، نرخ تورم رو ازش کم کنن و حتی سالی 5 درصد کاهش بدن. درسته که شاید براشون سخت باشه ولی در عمل از وضعیت کنونی خیلی بهتره. دیگه لازم هم نیست بنزین رو گرون کنن یا یارانه رو افزایش بدن. قیمت خودرو و ارز ثابت میمونه و دلال ها هم دیگه نمیتونن سود کنن. پس در مجموع بهتر میشه. شاید ایده آل نباشه ولی شک نکنید که بهتره.