شاید برای شما سوال باشه که در حدود سی سال دیگه جامعه ی ایران چه تغییرات بزرگی کرده؟ دونستن این موضوع به ما کمک میکنه که برنامه ریزی های زندگیمونو برای آماده شدن برای اون شرایط تنظیم بکنیم. من پیشگو نیستم اما روند هایی که در سال های اخیر در کشور های صنعتی و پیشرفته اتفاق افتاده و تکنولوژی های در حال توسعه میتونه سبک زندگی ما رو به شدت تغییر بده. سعی میکنم پیشبینی هایی که میکنم همراه با دلیل و توضیح های اقتصادی و آماری باشه.
1- دانشگاه ها به طور کامل حذف شدن و تبدیل شدن به محلی برای ارائه ی سمینار و دورهم اندیشی و برگذاری آزمون:
رشد تصاعدی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ادامه پیدا میکنه. در دهه های گذشته به دلیل بالا بودن تقاضای ورود به دانشگاه و کم بودن تعداد دانشگاه ها، مجبور بودن برای ورود به دانشگاه آزمون بذارن. آزمونی به نام کنکور. اما پیشرفت تکنولوژی باعث میشه که همه بتونن از داخل خونه هر زمان در هر محلی دوره های اساتید مختلف رو ببینن، سوالاتشون رو بپرسن و یه ربات بر اساس سوالات مشابه پرسیده شده در چند دهه ی گذشته، مرتبط ترین جواب رو بهشون بده. این ربات کارش از استادهای امروزی بهتره. دیگه نیازی به استاد نیست. استاد فقط میتونه تو زمینه های پژوهشی حرفی برای گفتن داشته باشه. آموزش به طور کامل اتومات میشه و شغلی به نامه استاد آموزشی، تدریس یار و غیره وجود نخواهد داشت. بسیاری از دانشگاه ها منحل شدن و زمینشون تغییر کاربری داده. دانشگاه های علمی کاربردی و آزاد از بین رفتن.
2- جامعه ی ایران یه جامعه ی پیر و با سرعت پیشرفت کم و از لحاظ اقتصادی در حال درجا زدن است:
روند افت سریع باروری در ایران باعث میشه که جمعیت ایران حدود 100 ملیون نفر باشه.
پیک جمعیتی که در سن 60 تا 64 سالگی هست همون پیک جمعیتی دهه ی شصتی ها هستن که هنوز زنده هستن. پیک جمعیتی دوم که در سن 30 تا 34 سالگی هستن، بچه های دهه 60 ای هستن. جمعیت ایران رو به پیری رفته، دهه ی 60 ای ها کل عمرشون تحت تحریم های غرب بدلیل دفاع از اسلام ناب محمدی بودن، آورده ی اقتصادی زیادی نداشتن، غیر از ارث، ثمره ی 30 سال کار کردنشون یه خونه ی 70 متری شده تو شهرها که بدلیل گرون بودن زمین مجبور بودن این پول رو به نسل دهه ی 40 و 50 پرداخت کنن و ازشون زمین بخرن. بر خلاف دهه ی 40 و 50 ای ها که زمین ها رو احتکار کردن و به بالاترین قیمت به این نسل قالب کردن و تا پیری اوضاع زندگی خیلی خوبی داشتن، دهه ی 60 ای ها هم در دوران کاریشون درامد ناچیزی داشتن و هم در دوران پیری بدلیل کم بودن جمعیت جوان خدمات درمانی خیلی کمی دریافت میکنن.
3- ارزش نیروی انسانی شاغل خیلی بالا رفته:
به دلیل کم بودن نسبت جمعیت شاغل و توانمد برای کار نسبت به کل جمعیت، ارزش نیروی انسانی خیلی بالا رفته. بر خلاف بچه های دهه ی 60 که یک سال کار کردنشون معادل ارزش دو سه متر زمین بود حالا قضیه بر عکس شده. پیک جمعیتی پیر شده و نیاز به خدمات داره باید برای گرفتن خدمات از نسل جوون بجنگه. از طرفی هم خیلیاشون پس انداز خاصی ندارن. هزینه ی بیمه هایی هم که دادن یه جورایی مستهلک شده و الان معلوم نیست چطوری باید خدمات بگیرن. حقوق بازنشستگیشون کفاف هزینه ها رو نمیده.
4- دولت الکترونیک به طور کامل پیاده سازی شده و بسیاری از مشاغل دولتی از بین رفته:
تمام خدمات بروکراتیک اداری به طور کامل اتوماسیون شده و احراز هویت از طریق اس ام اس انجام میشه و همه ی کار ها فقط با کد ملی انجام میشه. سند کاغذی از بین رفته و ثبت دیجیتال هست، مدارک کاغذی همه منسوخ شده. همین اتفاقی که الآن برای کارت واکسن کرونا افتاده. کارتی در کار نیست، فقط یه سایت هست که بر اساس کد ملی مشخص میکنه چه زمان هایی چه واکسن هایی زدید. مدارکی که کامل منسوخ میشن شامل سند مالکیت زمین، خانه، وسیله نقلیه، مدارک تحصیلی، سوابق بیمه، شناسنامه و کارت های بانکی هست. فقط کارت ملی باقی میمونه که همه جا از اون استفاده میشه یا احراز هویت از طریق موبایل. پول کاغذی از بین رفته، و چون همه چیز الکترونیکی شده، مشاغل بروکراتیک دولتی مرتبط با اون مثل بانکداری، ثبت احوال به شدت کم میشه یا کلا از بین رفته.
5- فروشگاه های خرد از بین رفتن و جاشون رو به فروشگاه های بزرگ و خرید های اینترنتی دادن
بدلیل کاهش هزینه های فروشگاه های اینترنتی به واسطه ی ارائه ی خدمات انبوه و کم شدن هزینه ی سرشکن، فروشگاه های خرده فروش مقرون به صرفه نیستن. این اتفاق همین الآن هم تو کشورهای صنعتی افتاده. فروشگاه های زنجیره ای بزرگ، خدمات بهتر و ارزونتری ارائه میدن. بدلیل ارائه ی خدمات انبوه قیمت هاشون ارزونتر و جنس هاشون با کیفیت تره. ارزش سرقفلی ها به شدت افت کرده، مغازه های سنتی زیادی بسته شدن، فروشگاه های زنجیره ای بیشتری ایجاد شدن، فروشگاه های اینترنتی هم خیلی خیلی بیشتر رشد کردن.
6- زبان انگلیسی زبان دوم نسل جدید هست و فیلم های انگلیسی رو تو خونه میبینن
بدلیل پیشرفت متد های آموزش زبان و در معرض ارتباط اینترنی قرار گرفتن نسل جدید، زبون دومشون انگلیسی هست، برخی از زبون های بومی مثل گیلکی منقرض شدن و دیگه کسی نیست که اون زبون ها رو بلد باشه.
7- ارزش منابع و معادن ایران خیلی افت کرده، ایران در حال جنگیدن برای پیدا کردن مشتری برای فروش نفت خودش هست و تخفیف های ویژه میده به دو ابر قدرت جدید یعنی هند و چین:
بدلیل توسعه انرژی های پاک، بوجود اومدن نیروگاه های همجوشی هسته ای، نیروگاه های توریومی که میتونن انرژی مورد نیاز بشر رو به مدت ملیون ها سال بدون نفت تأمین کنن، و کاهش تقاضا برای سوخت های فسیلی، قیمت نفت رو به کاهش هست. هنوز نگرانی هایی در مورد نیروگاه های توریمی توسعه داده شده توسط چین وجود داره، ولی انقلاب انرژی دیگه ای در حال وقوع هست و ایران خوب میدونه اگر نفتشو تو دو دهه ی آینده یعنی تا سال 2070 نفروشه دیگه حتی ارزش استخراج کردن هم نداره. سایر منابع نیز بدلیل عدم سرمایه گذاری در زیرساخت ارزش استخراج کردن ندارن. تکنولوژی پیشرفت کرده و اتفاقا نیاز بشر به منابع داره کمتر میشه. نیروی انسانی و زیرساخت ها و ارتباطات بین المللی داره از لحاظ اقتصادی ارزشمند میشه که ایران فرصت اونو از دست داده. تصور غلط نسل های قبل این بوده که اگر نفت رو نفروشیم، چون تجدیدپذیر نیست روز به روز گرونتر میشه. ذهن پارانوییایی نسل های قدیم، نه تنها خودش کاری نکرد، زمانی که به سودش بود جلوی فروش نفت رو هم میگرفت. فکر میکرد دنیا میخواد منابعشو چپاول کنه و مفت از چنگش دربیاره. اما حالا نسل جدید متوجه شده توسعه ی اقتصادی مهمتر بوده. اگر زودتر نفت رو فروخته بودیم و خرج توسعه کرده بودیم بهتر بود که نفروشیمش و منتظر باشیم با قیمت بهتر بفروشیم. ولی خب به هر حال فرصت گذشته و باید دنبال راه چاره بود.
8- ایران دارای یک سیستم الیگارشی سرمایه داری هست که مالک اون فرزندان انقلابی ها هستن
سیستم سیاسی و اداری بروکراتیک ایران بدلیل توسعه ی دولت الکترونیک بخش بروکراتیک خودش رو از دست داده. دولت کارمندان خیلی کمی داره. چون واقعاً با پیاده سازی دولت الکترونیک نیازی بهشون نیست. از طرفی هم چون هزینه های دولت زیاد بود، همه چیز رو خصوص کرده. از جمله کارمندان آموزش و پرورش. از طرفی وزارت علوم بدلیل اینترنتی شدن کامل سیستم آموزشی، نیاز به کارمندان خیلی خیلی کمتری داره. تعداد کارمندان دولتی از حدود 2.4 ملیون نفر در سال 1400 به حدود 400 هزار نفر در سال 1430 رسیده.
سیستم سیاسی ایران همچنان یه سیستم اسلامی شیعی هست. منابع زیادی برای اداره ی جمعیت پیر دهه ی 60 نداره و در برابر حق بیمه ای که اون نسل پرداخت کردن خودش رو مسئل نمیدونه، چون اون منابع در همون زمان صرف هزینه های جاری شده، عملا چیزی باقی نمونده. درامدی هم از فروش منابع نداره. بدلیل تحریم، توسعه ی زیرساختی هم انجام نشده. در سه دهه ی قبل هم با فروش دارایی های عمومی دولتی و عرضه ی اون در بورس، خرج خودشو و تا حدودی هزینه ها رو داده. حالا دیگه دارایی نداره که بفروشه. تونسته به مردم بفهمونه که نه تنها مردم نباید انتظار بیشتری داشته باشن، بلکه برای هزینه های نسل پیر دهه ی 60 لازمه که مالیات زیاد بشه. این نسل فرزندان نسل های قبلی هستن که حس میکنن لازمه سهمی داشته باشن و باید یه کاری کنن و شغلی داشته باشن و از طرفی هم چون منابعی ندارن، کار زیادی نمیتونن بکنن.
9- ایران یک قدرت اتمی شده و بمب اتم خودش رو تست کرده، خلع سلاح شده و دوباره بمب ساخته و این اتفاق چند بار تکرار شده
بعد از 5 دهه کشمکش اتمی برای داشتن انرژی هسته ای سلح آمیز، بدلیل بدعهدی های قدرت های دنیا، ایران تحت شدید ترین تحریم ها مجبور میشه برای امتیاز گیری، تهدید رو بیشتر کنه چون چاره ای نداره. به این امید که توافقی بوجود بیاد و فرایند تثبیت سیاسی اتفاق بیافته. اما این اتفاق نمی افته؛ کشمکش ادامه پیدا میکنه، یکی از دولت ها دیگه سرانجام از روی ناچاری بمب رو میسازه، برای بار چندم تحریم شدیم دو باره مذاکره برای رفع تحریم و مذاکره برای مذاکره؛ سخنرانی هایی در خصوص نیاز بیشتر به توجه به ظرفیت های داخلی برای رفع موانع؛ سخنرانی هایی در خصوص آزاد نبودن قیمتها و نیاز به هدفمندی ده باره دو تا یارانه ی باقی مونده. 5 دهه اینطوری گذشته. بالاخره دنیا فهمیده که کاری نمیشه کرد و بالاخره ایران قدرت اتمی شده. فقط کافیه رشد اقتصادی ایران متوقف بشه و مثل جزیره ای در خاورمیانه باشه. اما سیستم ایران خیلی باز تر از کره ی شمالی هست. ایران یکی از مسیرهای ترانزیتی کالای هند و چین به غرب شده. هند و چین ابرقدرت های دنیا هستن. مردم ایران بیشتر متمایل به هند و چین هستن. دموکراسی در چین مثال زدنی هست. چین نقد هایی رو به سیستم حقوق بشر در غرب وارد میکنه. چون مسیر توسعه رو گذرونده و حالا یه دهه از دادن آزادی ها به مردم چین میگذره. هند همچنان در حال توسعه هست.
10- قیمت زمین، ملک و مسکن بسیار افت کرده
تصور غالبی که مردم تا 1410 داشتن اینه که قیمت زمین همیشه زیاد میشه. دلیلش هم اینه که از سال 1357 تا 1400، جمعیت ایران حدود 2.4 برابر شده و از طرفی، سهم جمعیتی شهری به کل جمعیت از 30 در صد در سال 57 به 70 در صد در سال 1400 رسیده. این یعنی جمعیتی شهری ایران از سال 1357 تا 1400 نزدیک 5.5 برابر شده. عطش پیک جمعیتی دهه ی 60 برای تشکیل خانواده و بی اهمیت بودن این موضوع از نظر سیاستگذاران وقت و کفایت به گفتار درمانی باعث ایجاد انفجار در رشد قیمت مسکن و زمین شده بود. اما حالا با گذشت 30 سال از سال 1400 تا 1430 فقط 25 درصد جمعیت شهری بیشتر شده. خیلی از روستا ها خالی از سکنه شده. مقایسه بکنید رشد 450 درصدی جمعیت شهری در فاصله ی 1357 تا 1400 با رشد 25 درصدی جمعیت شهری در فاصله ی 1400 تا 1430. نسل دهه ی 60 باز هم اینجا یه رکب دیگه میخوره. یه عمر برای تشکیل خانواده و خرید مسکن هزینه کرده و حالا با افت آروم جمعیت فعال، ارزش داراییش داره آب میره. در سال های پایانی عمر باید امیدوار باشه خونه ی 70 متریش با ارزش باشه که بتونه با فروشش که کفاف هزینه های بالای دوره ی میانسالیشو بده.