ویرگول
ورودثبت نام
نیما Dabaghian
نیما Dabaghian
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

مفهومی به اسم استعدادِ "دانگ مطلق"


موتزارت یک نابغه؟

سال 1763 است و پسر جوانی به نام «ولفگانگ آمادئوس موتزارت» می خواهد سفری را به دور اروپا شروع کند که سرآغاز افسانه موتزارت خواهد بود.
او با چنان مهارتی ساز می زند که برای فردی در سن هفت سالگی تقریبا غیرقابل باور است. ولی « موتزارت » استعداد دیگری در آستینش دارد که در واقع برای مردم آن عصر حتی از این هم شگفت آورتر است
در روزنامه‌ای که در زادگاه پدرش ، آگزبرگ منتشر شد اینگونه بیان شد
که وقتی نتی از سازی نواخته می شد «موتزارت » جوان فورا تشخیص می داد که دقیقا کدام نت است ؛ احتمالا نت A - sharp در اکتاو دوم بالای نت middle C .
حتی وقتی « موتزارت » در اتاق دیگری بود و نمی توانست ساز را ببیند،
نت را تشخیص می داد و این کار را نه تنها با ویولن و پیانو که با تمامی سازها می توانست انجام دهد؛
این پسر می‌توانست نت‌های تولیدشده از هر چیزی را که قادر به تولید صدای آهنگین باشد، تشخیص دهد.
صدای زنگ ساعت صدای ناقوس یا حتی صدای عطسه ،
اکثر موسیقیدانان بزرگسال آن زمان ، حتی با تجربه ترین شان چنین مهارتی نداشتند
و ظاهرا این مهارت مثالی از استعدادهای اسرار آمیزی بود که این اعجوبه جوان با آنها متولد شده بود.


البته امروز دیگر این توانایی برای ما چندان اسرار آمیز نیست. این توانایی در اصطلاح فنی ، « دانگ مطلق » نامیده می‌شود و به طور خارق العاده‌ای نادر است ؛ از ده هزار نفر فقط یک نفر این توانایی را دارد. این توانایی در بین موسیقیدانان سطح جهانی بیشتر مرسوم است.
ولی حتی در بزرگان موسیقی هم یک مهارت معمولی تلقی نمی شود، حدس زده می شود که « بتهوون به این مهارت را داشته؛ ولی « برامس » نداشته، ولادیمیر هوروویتس داشته ؛ ولی ایگور استراوینسکی» نداشته . « فرانک سیناترا » داشته ؛ ولی « مایلز دیویس » نداشته است.
در ادامه متوجه خواهید شد این مهارت مثال خیلی خوبی از استعدادهایی که تعداد معدودی از انسان‌های خوش شانس با آنها متولد می‌شوند، ولی اکثر مردم از آنها بی بهره اند.
در واقع ، در دست کم دویست سال گذشته این باور در بین مردم خیلی رایج بوده است

تحقیقات آیاکو ساکاکیبارا

به لطف پژوهش جالبی که در مدرسه موسیقی ایکیونکای در توکیو انجام شد و در نشریه ی علمی روان شناسی موسیقی انتشار پیدا کرده ماهیت حقیقی دانگ مطلق در سال ۲۰۱۴ فاش شد . در این آزمایش «آیاکو ساکاکیبارا» روانشناس ژاپنی، بیست و چهار کودک در سن دو تا شش سال را به خدمت گرفت و آنها را در دوره ی آموزشی شش ماهه‌ای شرکت داد.
در این برنامه به بچه ها آموزش داده شد آکوردهای مختلف نواخته شده روی پیانو را صرفا بر مبنای صدایشان تشخیص دهند.
آکوردها همگی از نوع آکوردهای ماژور باسه نت مختلف بودند مثل آکورد C - Major بانتهای Middle C و E و 6 درست بالای نت Middle C بچه ها روزانه در چهار یا پنج جلسه ی کوتاه چند دقیقه ای شرکت می کردند و آموزش هر کدام از کودکان زمانی تمام می شد که می‌توانست همه چهارده آکورد انتخابی « ساکاکیبارا » را تشخیص دهد .
بعد از تمام آموزش ، همه کودکان شرکت کننده در مطالعه به استعداد دانگ مطلق دست پیدا کرده بودند.
این در حالی بود که در شرایط عادی از هر هزاران نفر وقت یکنفر این استعداد را دارد.

نتيجه واضحی که از این مطالعه می شود گرفت این است که

استعداد دانگ مطلق یک استعداد ذاتی که فقط به تعداد معدودی
از انسان‌های خوش شانس اعطا می شود را تغییر داد.

پس در مورد استعداد دانگ مطلق موتزارت چطور ؟
« لئوپولد موتزارت » پدر « ولفگانگ » ، ویولن نواز و آهنگساز نسبتا باستعدادی بود که هیچ وقت به درجه‌ای از موفقیت که آرزویش را داشت نرسید پس بچه هایش را به موسیقیدانانی تبدیل کرد
که خودش همیشه آرزو داشت باشد، کارش را با خواهر بزرگتر موتزارت یعنی ماریا آنا شروع کرد .
ماریا آنا در آن زمان یازده سال داشت و به گفته هم دورهایش
پیانو و هارپسیکورد را به خوبی موسیقیدانان بزرگسال حرفه‌ای می نواخت .


موتزارت ، پدر ( که اولین کتاب در زمینه ی آموزش موسیقی به کودکان را نوشته بود ) آموزش « ولفگانگ » را حتی از سن پایین تری نسبت به ماریا آنا شروع کرد .
وقتی ولفگانگ فقط چهار سال داشت ، پدرش به صورت تمام وقت نواختن ویولن و دیگر سازها را به او آموزش می‌داد.
با نگاه به گذشته ی او متوجه می شویم که استعداد دانگ مطلق موتزارت هیچ نکته شگفت آوری ندارد.

ولفگانگ آمادئوس موتزارت
ولفگانگ آمادئوس موتزارت


پس آیا دانگ مطلق به عنوان یک استعداد ذاتی به ولفگانگ هفت ساله اعطا شده بود ؟
هم بله ، هم نه آیا او با استعداد ژنتیکی نادری متولد شده بود
که او را قادر به تشخیص زیروبم قسمت‌های پیانو با کتری در حال سوت کشیدن می کرد ؟
در واقع اگر « موتزارت » در خانواده‌ای متولد می شد که
او را در معرض موسیقی قرار نمی داد ( یا به میزان کافی در معرض تجربه های درست قرار نمی گرفت )
قطعا هیچ وقت به چنین استعدادی دست پیدا نمی کرد .
با وجود این ، موتزارت در واقع با یک استعداد ذاتی متولد شده بود
و این همان استعدادی است که بچه‌های شرکت کننده در مطالعه ساکاکیبارا با آن متولد شده بودند.
مغزهایی که به همه آنها اعطا شده بوده به قدری انعطاف پذیر و انطباق پذیر بود که در صورت دریافت آموزش مناسب می توانست مهارتی را پرورش دهد که از دیدگاه کسانی که آن را نداشتند کاملا جادویی به نظر برسد .
خلاصه این که دانگ مطلق یک استعداد ذاتی نیست ،

بلکه توانایی پرورش دانگ مطلق یک استعداد ذاتی است
و تقریبا همه ی انسان ها با این استعداد ذاتی متولد می شوند این واقعیت خیلی اعجاب انگیز و شگفت آور است

مغزِ منعطف


از دهه ۱۹۹۰ به بعد ، پژوهشگران مغز به این باور رسیده اند که مغز بزرگسال خیلی بیشتر از آنچه تصور می شده انطباق پذیر است و این میزان انطباق پذیری باعث می‌شود کنترل عظیمی روی توانایی های مغزمان داشته باشیم . به طور مشخص ، مغز با تغییر شیوه سیم کشی اش از راه‌های مختلف به انواع گوناگونی از محرک‌ها پاسخ می دهد .



ارتباط های جدیدی بین نورون‌ها یا همان سلول های مغزی ایجاد می شوند ، در حالی که ارتباطهای موجود ممکن است تضعیف یا تقویت شوند و حتی ممکن است نورون های جدیدی در بخش هایی از مغز رشد کنند . این انطباق پذیری شیوه پرورش استعداد دانگ مطلق در آزمودنی‌های ساکاکیبارا و در ضمن خود « موتزارت » را توضیح می دهد: مغزهایشان با ایجاد مدارهای جدیدی که امکان دستیابی به استعداد دانگ مطلق را ممکن می کنند ، به تمرین موسیقی واکنش نشان داد . هنوز نمی توانیم این مدارها ، ظاهرشان با عملکردشان را به صورت دقیق شناسایی کنیم ، ولی می دانیم که حتما در مغزمان وجود دارند . در ضمن می دانیم که ثمره تمرین هستند ، نه برنامه نویسی ژنتیکی ذاتی.

در مورد استعداد دانگ مطلق ، ظاهرا زمانی که سن کودک از حدود شش سال بیشتر می شود،
انطباق پذیری لازم در مغزش از بین میرود
جوری که اگر سیم کشی لازم برای استعداد دانگ مطلق تا این سن به وجود نیامده باشد،
دیگر هیچ وقت به وجود نخواهد آمد.
این زوال ، بخشی از پدیده بزرگ تری است؛ مغز و بدن کودکان نسبت به بزرگسالان انطباق پذیرتر است،
پس پرورش بعضی از توانایی ها فقط تا قبل از شش سالگی
دوازده سالگی یا هجده سالگی امکان پذیر است
با پرورش آنها در این سن ساده‌تر است.
با وجود این ، مغز و بدن بخش زیادی از انطباق پذیری شان را در طول بزرگسالی حفظ می کنند و این انطباق پذیری به بزرگسالان ، حتی سالخوردگان اجازه می دهد که با تمرین کافی دامنه ی وسیعی از قابلیت های جدید را پرورش دهنده با توجه به این واقعیت بگذارید

استعدادموسیقیمغزدانگ مطلقطرزفکر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید