راستش را بخواهید؛ از اول مطلبم باید تکلیف خواننده را معلوم کنم!.این یک توصیه برای کتاب نخواندن است! شاید تعجب کنید.نخواندن کتابی که خیلی ها خوانده اند و کلی تعریف کردند و به چاپهای متعدد از انتشارات مختلف رسیده را چرا نباید خواند؟
اما باور کنید ؛ کلارا و خورشید کتابی نیست که ارزش وقت گذاشتن و خواندن را داشته باشد.حتی اگر این کتاب را مجانی هم به شما بدهند ؛ توصیه من اینست که وقت خودتان را با این کتاب تلف نکنید؟
چرا؟! به این دلایل:
_ خواندن این کتاب هیچگونه حسی از شادی؛ نفرت؛غم ؛ هیجان و...را به شما منتقل نمیکند!
_ توصیفات نویسنده از وقایع ،شخصیتها؛ اماکن و...بدون عمق ؛ توخالی؛ و بدون هرگونه خلاقیت است.
_ جایی که باید نویسنده کنش و عمل کلارا را در برخورد با دستگاه آلوده کننده هوا نشان بدهد ؛ براحتی از این قسمت گذشته و به خواننده که صفحات متوالی را برای فهمیدن سرانجام اقدام کلارا معطل مانده ؛ چیزی نشان نمیدهد و از آن میگذرد.
_ لحن رمان کاملا بی احساس است.شاید بگویید چون از دید یک ربات بیان میشود.ولی در سایر وقایع داستان هم همین لحن خشک و بی رمق خواننده را آزار میدهد.
_ برخورد کلارا با نور خورشید واقعا تصنعی و غیر واقعی است .این سطح از نا آگاهی برای یک ربات برنامه ریزی شده و پیشرفته واقعا خنده دار است و خواننده را به یاد انسانهای هزاران سال قبل می اندازد که خورشید را مورد پرستش قرار میدادند.
_ خلاصه اینکه توصیه من به شما این است: این کتاب را نخوانید!!!!