نِبیگ
نِبیگ
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

اسمش رو چی بذاریم؟!

اگر روزها یا ماه‌های اول پروژتون هست و حالا رسیدید به این سوال که "اسمش رو چی بذاریم؟" این مطلب ما رو دنبال کنید تا شاید براتون مفید واقع بشه.

باید این رو هم بگم که، مطالب مفید و جامع زیادی با جست و جو کردن در گوگل در دسترس شما قرار می‌گیره که یقیناً اون مطالب و مقاله‌ها، از این مطلب کامل‌تر هستند. برای مثال مطلبی در همین مورد وبسایت نوین منتشر کرده که با کلیک در اینجا می‌تونید بهش دسترسی داشته باشید.

پس هدف از این مطلب چیه؟
مطلب پیش روی شما، یک تجربه‌ی عینی از انتخاب اسم پروژه نِبیگ هستش که در کنار اون آموزش‌ها، میتونه براتون یک نمونه‌ی واقعی باشه؛ همینطور در ادامه‌ی این مطلب برای کسانی که کنجکاو بودند تا بدونند نِبیگ به چه معناست و این اسم از کجا اومده، یکسری توضیحات رو ارائه دادیم.

طبیعیه که انتخاب اسم برای یک پروژه زمان و انرژی رو از شما بگیره که فکرش رو نمی‌کردید(البته اگر بخوایید اسمی مناسب و درخور اون پروژه انتخاب کنید). اما مسئله اینه که بعد از این زمان و انرژی که گذاشتید، نتیجه باید خود شما و اعضای تیمتون رو راضی کنه و با استانداردهای رایج هم مطابقت داشته باشه. اگر اینطور نیست پس یه بررسی کنید و ببنید کجای مسیر اشتباه کردید و دوباره امتحانش کنید.

ما اینجا سعی می‌کنیم از اون استانداردهایی که توی مقالات دیگه ازش حرف زده شده، صحبت نکنیم و صرفاً تجربیات خودمون رو در انتخاب اسم بهتون انتقال بدیم.


یک. فلسفه‌ی وجودیت رو مشخص کن.

یعنی آقا و خانم محترمی که پروژه رو شروع کردی و حالا زمان انتخاب یه نام براش رسیده، نباید اشتباه ما رو بکنی. باید بشینید و با دقت برای خودتون مشخص کنید که قراره برای چه چیزی کار کنید. نه اینکه بیایید مشخص کنید قراره چه کارهایی بکنی.
از چه چیزی تا چه کارهایی، تفاوت مهمی وجود دارد.

یعنی در این بخش رویاپردازی رو باید بذارید کنار و به این توجه کنید که قراره بر روی چه محصول و خدماتی وقت و انرژی بذاری. میشه گفت باید تمام ذهنتون و ایده‌پردازی‌های توی ذهنتون رو باید جمع‌بندی کنید و در یک الی دو کلمه خلاصه‌اش کنید؛ یا حداکثر یه جمله.

یا بهتره اینجوری بگیم که شما دوست دارید کاربران، چه کلمه‌ای رو وقتی شنیدن به یاد شما بیوفتن؛ تاکسی آنلاین، وبینار، فروشگاه ساز، اسباب بازی، فست فود، کتاب و...
این یعنی اون فلسفه وجودی که البته مثل نمونه‌ی پایین میتونه کامل‌تر و جذاب‌تر باشه.

این مثال از شرکت اسنپ هست که باهاش آشنایی دارید. خیلی‌ها نمی‌دونند نام این شرکت که در روز ازش استفاده می‌کنند به چه معناست؛ اما داستان جالبی رو در پشتش داره و شما هم باید اسمی رو که انتخاب می‌کنید، یه داستان یا یک قرابت معنایی در پشتش داشته باشه و بعد از فهمیدنش یه لبخند به لب کاربر بیاره.
کلمه اسنپ به معنای بِشکن زدنه یا به اصطلاح میشه گفت در لحظه خدمت کردنه و این یقیناً بدون دلیل انتخاب نشده و افرادی که این پروژه رو شروع کردند برای خودشون یه فلسفه‌ی وجودی رو مشخص کردن که باعث شده به این نتیجه برسن.

این فلسفه‌ی وجودی یا همون چیزی که بابتش کار می‌کنن چه ربطی به در لحظه بودن داره؟
جواب اینجاست که اونها رویاپردازی رو گذاشتند کنار و به یک مسئله فکر کردند و اون این بود که قراره نیست ما یک تاکسی آنلاین باقی بمونیم و باید به جایگاهی برسیم که در طول بیست و چهار ساعت، با یک بِشکن زدن در خدمت کاربر باشیم؛ چه برای صبحانه‌اش(اسنپ فود)، چه برای رفتن به سرکارش(تاکسی آنلاین)، چه برای رزرو هتل آخر هفته‌اش(اسنپ روم)، چه برای ناهار خوردنش(اسنپ فود)، چه برای مشاوره پزشکی(اسنپ پزشک) و...

با این فلسفه‌ای که برای خودشون مشخص کردن، حالا انتخاب اسم یه مقدار ساده‌تر و حرفه‌ای‌تر شد.

دو. عجله کردن باعث پشیمونی شما میشه.

این اتفاق خواهد افتاد، وقتی که اسم‌های مختلف رو تست می‌کنید اما به دلتون نمیشینه و قابل قبول نیست. اون وقت تا به یک اسم متفاوت برمیخورید، فوری نظرتون این هست که اون رو نهایی کنید که اصلا اون اسم نه استانداردهای لازم رو داره و نه اصلا با ماهیت کار شما مربوط میشه.

سعی کنید یک بازه زمانی رو بر روی تقویم برای خودتون مشخص کنید و فرصت منطقی رو برای این کار بدید که هم زیادی زمان نبره و هم با عجله اون رو نهایی نکرده باشید.

نکته اینجاست که شما، لوگو و به طور کل هویت بصری کسب و کار خودتون رو می‌تونید به مرور زمان تغییر بدید.
اما نباید دم به دقیقه با اسم جدیدی به مردم خدمات‌دهی کنید و این منطقی نیست.
پس به اندازه کافی روش وقت بذارید.

سه. از دیگران کمک و مشورت بگیرید؛ اما به اندازه کافی

گاهی اوقات به جایی می‌رسیم که پیش خودمون میگیم بذار از فلانی بپرسم شاید اون بهم بتونه کمک کنه. اونوقت همین مسیر رو ادامه میدیم و می‌بینیم برای تک تک اقوام، فامیل و دوستان وقت و انرژی گذاشتیم، اما اونها سر آخر با جمله "نمیدونم" یا "الان براش ایده‌ای ندارم" تمام خستگی رو توی تن ما میذارن.

مشکل از اون افراد نیست، بلکه مشکل از ما بوده که این انرژی و زمان رو نبردیم توی یک کانال دیگه‌ای هزینه کنیم و اونجا نتیجه مطلوب بگیریم.

چهار. لطف کنید یه مقدار کتاب ورق بزنید.

اون زمان و انرژی رو که توی مورد قبلی گفتم، باید بیاریدش توی این کانال و کتاب‌های مختلف ادبیات، شعر و فرهنگ واژگان رو بررسی کنید. در کتاب‌ها به دنبال واژگان مترادف، هم آوا و بعضاً متضاد بگردید تا به نتیجه‌ی مطلوب خودتون نزدیک بشید.

پنج. درست کردن یک لیست در نهایت میتونه کمکتون کنه.

بدون شک با مسیرهایی که در دیگر مقالات و این مقاله هست، به یه تعداد نام برای کسب و کار یا پروژتون می‌رسید. اما مسئله اینجاست که حالا کدوم رو نهایی کنید.

اینجا یه لیست روی ورق و یا روی تخته وایت برد میتونه مفید باشه. به خصوص که این لیست رو با اعضای تیمتون به بحث و بررسی بذارید و نظرات اون‌ها رو هم استفاده کنید.


ما هم بالاخره بعد از مدتی کلنجار رفتن به یک نتیجه رسیدیم و خدا رو شکر از اون نتیجه هم راضی هستیم.
اشتباهاتی رو کردیم و برای همین یه مقدار بیشتر از حد معمول از ما وقت و انرژی گرفت که خب توی نکات بالا گفتم تا شما حداقل این اشتباهات رو نکنید.

ما یه جایی متوجه شدیم باید فلسفه وجودی و ماهیت خودمون رو مشخص کنیم. نمیشه تمام ایده‌های توی سرمون رو بررسی کنیم و یه اسمی انتخاب کنیم که با تک تک اونها همخوانی داشته باشه.
به همین منظور، کتاب و فعالیت در راستای کتابخوانی رو فلسفه‌ی وجودی خودمون قرار دادیم. به خودمون گفتیم میخواییم برای کتاب کار کنیم و اینجوری مشخصه که ما در کنار اون ایده‌ها و رویاپردازی‌ها، محورمون چه چیزی هست.

بعدش عجله رو کنار گذاشتیم و اسم‌های قبلی که نهایی کرده بودیم(که باید اعتراف کنم اگر اونها رو الان انتخاب کرده بودیم، پشیمونی ما بینهایت بود) کنار گذاشتیم و نشستیم دوباره بررسی کردیم. وقت و انرژی رو برای توضیح به هر کسی نذاشتیم و صرفاً از افرادی که توی این زمینه تخصصی داشتن راهنمایی گرفتیم که خب نتیجه هم داد.

توی این ماجرا، صفحه‌ای در اینستاگرام رو هم فردی بهمون معرفی کرد و اونجا یه واژه که کاملا با ماهیت پروژه‌ی ما نسبت داشت رو پیدا کردیم. اون صفحه اینستاگرام رو هم که معادل فارسی واژگان رو قرار میده، میتونین با کلیک اینجا ببینید که شاید شما هم چیز خوبی از توش پیدا کردید.

حالا رفتیم سراغ کتاب و فرهنگ لغات و مطمئن شدیم که اسمی که میخواییم انتخاب کنیم، ریشه فارسی داره و حالا خیالمون هم راحت شد از منبعی که برای انتخاب این اسم داریم.

و در نهایت با لیستی که داشتیم نشستیم به بررسی کردن این تعداد اسامی و چون این اسم هم با استانداردها مطابقت داشت و هم دلیل منطقی پشتش بوده و هم اینکه با ماهیت پروژه ما همخوانی داشته، نِبیگ رو انتخاب کردیم و الان هم با همین نام در خدمت شماییم. :)

ما گفتیم که برای کتاب میخواییم کار کنیم. اما کتاب یک واژه‌ای عربیه و از ریشه کَ تَ بَ میاد؛ که چون بیش از صد و پنجاه سال هست که در ایران ازش استفاده میشه، فرهنگستان زبان و ادب فارسی از معادلی برای اون استفاده نمیکنه.
اما با یه مقدار مطالعه میتوان متوجه شد که برابر فارسی کتاب، نِبیگ است و از یک ترکیب دو جزئی یعنی نِب(نبشتن) و یگ(یک، پسوند نسبت) ساخته شده است.

اینم از تجربیات ما در انتخاب اسم و داستان اسم پروژه ما که امیدوارم براتون مفید واقع شده باشه.

برای اینکه بیشتر با پروژه ما هم آشنا بشید، میتونید مطالب همین صفحه ما در ویرگول رو مطالعه کنید و همینطور به وبسایت نِبیگ و صفحه اینستاگرام ما سر بزنید.

استارتاپانتخاب اسمکتاب
نِبیگ در حال آماده شدنه...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید