استادم میگوید: "امید خوب است اما خیلی از مواقع آن را با توهم اشتباه میگیریم!"
و این را به من یاد داد که توهم در هر زمینه ای به شدت خانه خراب کن است.
حالا دقیقا نمیدانم در این روزهای سرد و غم بار، گرمای شعف که در درونم شعله ور است نشأت گرفته از آتش توهم است که چندی بعد فروکش خواهد کرد و خاکستری می ماند از من، یا تلالوء خورشید امید؟!
حتی اگر امید باشد، شاید عجیب یا احمقانه باشد در این شرایط
اما به نظرم درباره امید همین دیالوگ از فیلم کاپیتان فیلیپس بس:
نا امیدی یعنی دوست نداشتن خودت و دیگر هیچ!