ویرگول
ورودثبت نام
ندا قلیخانی
ندا قلیخانی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

بهترین هدیه- لطفاً با خاطره خوش روانه کنید

در 18 سالگی اولین شغلم را از روی دیوار محله ای که ساکن بودیم پیدا کردم. در یک کارگاه نجاری جعبه های چوبی زیبایی میساختیم. البته در ابتدا فقط بعضی قسمت ها را چسب میزدم ولی از دو ماه بعد صاحب کارگاه صفر تا صد کار را بهم واگذار کرد.

با گذشت نزدیک به هفت ماه، به دلیل تشدید مشکل ریوی ام از پس گرده های چوب، مجبور شدم خیلی زود با آن حرفه زیبا خداحافظی کنم. بعد از گرفتن حقوق آخرم و خداحافظی از همکارها، چند کوچه دورتر از کارگاه شده بودم و غرق در افکار مختلف که حالا چه می شود و چه کاری میتوانم پیدا کنم...

یکمرتبه اسمم را شنیدم. مالک کارگاه فریاد میزد خانم قلیییخانییی صبر کن...

ایستادم. نزدیکتر شد. گفت نزدیک بود فراموش کنم... این اولین جعبه ای که هست خودت ساخته بودی و من برایت نگه داشته بودم. این سنت کارگاه ماست که اولین ساخته ی هرکس را هدیه میدهیم به خودش. یک هدیه از طرف من برای زحماتی که کشیدی. مطمئنم آینده درخشانی داری.

خیلی خوب یادم هست که در آن لحظات این چند جمله قلبم را روشن کرد. هنوز هم این جعبه برایم تداعی کننده معانی زیبایی از کار و مسئولیت اجتماعی و از زیباترین هدیه هایم است.

جعبه زیبای من
جعبه زیبای من


کاش همه صاحبان کسب و کار همینطور خوش قلب باشند و کارگرها را با خاطره خوش راهی کنند حتی در این شرایط که همه از بی اعصابی و اقتصاد خراب رنج میبریم.

دغدغه این روزهای من:

این را نوشتم چون در دو هفته ی اخیر تعداد زیادی از دوستان و همکاران سابقم از کار بیکار شدند آن هم به طرز ناعادلانه در لحظه اتمام مدت قرارداد و بدون اطلاع قبلی یا در بهترین حالت با یک پیغام در گروه پرسنل شرکت با این عنوان که "به دلیل شرایط بد اقتصادی و نداشتن پروژه مجبوریم قطع همکاری کنیم..." و باز هم در اتمام قرارداد و بدون اطلاع قبلی.

درحالیکه مطمئن هستم خیلیهایشان به راحتی میتوانستند برای یک ماه پرسنل را با حقوق پایه نگه دارند تا بتوانند شغل جدید پیدا کنند. البته این حق هرکدام از طرفین هست که تمایل به ادامه همکاری نداشته باشند و شاید درست نیست خرده بگیریم و بگوییم یک ماه بدون پروژه حقوق بدهید.

اما حداقل می توانستند برخورد مناسب تری داشته باشند و گازانبری عمل نکنند!

اما سوالی که برایم پیش آمده این است که ایشان در شرایط گل و بلبل اقتصادی، اگر از غیب خبردار بشوند کارگر از شغلش راضی نیست و قبل از اتمام قرارداد به دنبال کار مناسب تری است تا موقع امضای قرارداد جدید یکمرتبه دستشان را بگذارد در پوست گردو، آیا ساکت می نشینند و به این جمله های کارگر که ببخشید شرمنده ولی به دلیل اوضاع خراب اقتصادی ام، نیاز به حقوق بیشتر و رفتار نامناسب شما با پرسنل مجبور شدم دنبال شغل بهتری باشم... اکتفا خواهند کرد و برای انتقام گرفتن همان روز نسخه وی را نمیپیچند؟!

کمک کردن فقط مالی نیست. این که درست خداحافظی کنیم و خاطره بدی در ذهن هم نگذاریم هم کمک کردن به روح و روان همدیگر است. کارفرمایان محترم لطفاً کارگرها که اقشار ضعیف تر و آسیب پذیرتر هستند را با خاطره خوش راهی کنید.

توضیح: از ویکی پدیا: کارگر، در لغت به معنای کارکننده و کسی که در کارخانه یا کارگاه کار می‌کند و مزد می‌گیرد است، که در مقابل کارفرما قرار دارد. از نظر حقوقی «کارگر کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق‌السعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می‌کند».

کارفرمایان کم مرامدغدغهخداحافظی تلخکارگرقشر ضعیف
مدیر بازرگانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید