تیر ماه باید کتابی رو مطالعه میکردیم که برنده شدن رو بلد باشه " اتحادیه ابلهان" انتخاب من برای این چالش بود بعد از گذشت 4 ماه از شروع چالش 1402 سلام من برگشتم :)
??درباره کتاب
جان کندی تول اولین رمان خود را در سیسالگی نوشت و مدت زیادی به دنبال چاپ کتابش سراغ ناشران مختلف رفت، اما کسی حاضر به چاپ کتابش نشد، بعد از مدتی در پی سرخوردگی از چاپ کتابش، ناامید و افسرده در ۳۲ سالگی خودکشی کرد. بعد از مرگ جان کندی تول، مادرش نسخههای پرینتشدهی کتاب را پیش ناشران زیادی برد و بعد از چند ماه دوندگی موفق به چاپ این کتاب شد. رمانی که به سرعت مورد توجه مخاطبان و تحسین منتقدان قرار گرفت. اتحادیه ابلهان در همان سال موفق شد جایزه ادبی پولیتزر را دریافت کند و تنها کتابی است که بعد از مرگ نویسندهاش برنده این جایزه شد.
اتحادیه ابلهان داستان زندگی پسری به نام «ایگنیشس» است. او فوق لیسانس فلسفه قرون وسطی دارد و با حدود چهل سال سن، به دلیل روحیه آرمانگرایانهاش نه ازدواج کرده و نه جایی مشغول به کار است.
ایگنیشس، با مادر پیرش زندگی میکند. هر دو آنها روحیهای بسیار عجیب دارند، که کشف همین روحیه منحصر به فرد خواننده را به دنبال داستان میکشاند.
سایت طاقچه
??نظرم راجب کتاب
?اینکه کتاب بالافاصله در اولین سال چاپش جایزه ی به این بزرگی رو ببره خودش جای تامل داره چون دوست داشتم بدونم رقبای دیگه این کتاب تو اون سال چه عناوینی بودن و چه موضوعاتی داشتن گشتم دنبال فینالیست ها (همینقدر پیگیر، لینکشم پایین براتون گذاشتم ???)
یک رمان راجب داستان واقعی یک قتل و اون یکی برداشتی نیمه تخیلی از زندگی گودریک فینچاله، راهب و عارف قرن دوازدهمی
خب خداییش منم بودم جایزه رو میدادم به جان کندی ?
?تصویر روی جلد کتاب زبان اصلی نمایشی از کاراکتر اصلی داستان ایگنیشس رایلی، اما در برگردان فارسی ما اون تصویر رو نداریم که خب این خوشایند من نبود.
احتمالا بعد خوندن 30-40 صفحه از شروع کتاب اصلا با شخصیت اصلی و نوع بیان و جهان بینیش همزادپنداری نکنیم و کلی هم دلمون به حال دور و بری ها به خصوص مادر بیچاره اش بسوزه هرچند اون رو در تربیت تا این اندازه افتضاح پسرش سرزنش هم خواهیم کرد؛ هرچی جلوتر هم بریم این حس درونمون پررنگ تر میشه. اما میخوام بگم در تک تک مکالمات ایگنیشس با اطرافیانش میشه به چی نبودن رسید.
?این شخصیت به شدت خودخواه(ایگنیشس منظورمه) یه جا به طور کامل در مواجهه با خود واقعیتش قرار میگیره اما همون نقطه هم نمیپذیره از خودش که تا این اندازه بی خاصیت باشه، همون بخش از داستان که داره به مکاتباتش با دوست دختر قبلی اش فکر میکنه.
?پایان کلوز اپ به سبک اصغر فرهادی کتاب هم به نوع خودش جالب توجه بود جایی که مادر بالاخره دست میکشه از تحمل کردن و یه جایی میخواد دیگه خودش رو رها کنه و از اون سمت بازگشت ناگهانی دوست دختری که خیلی هم تو رابطه با اگنیشس موفق نبوده و گذر همزمان امبولانس خیریه با رنویی که کَفِش به زمین چسبیده منو یاد تمام لحظه هایی تو زندگیم انداخت که دو سوی یک تصمیم یا یک فرصت یا حتی یک تهدید بودن. هر دو دارن در مسیر رفت حرکت میکنن یکی به سمت یک شروع جدید یکی به سمت خاتمه دادن به یک زندگی.
?تک تک کارکتر های داستان هر چند خودشون یک شخصیت مستقل محسوب میشن ولی مارو به شناخت بیشتری از خلق و خوی ایگنیشس میرسونن.
?بخونیم یا نه؟
این کتاب قطعا در دسته کتاب های مورد علاقه من قرار نمیگیره؛ اما حتما مخاطب خاص خودش رو داره هرچند از نگاه من کتاب عامه پسند نبود.
من نسخه صوتی این کتاب رو شنیدم اگه جز همون دسته مخاطب های خاص کتاب های کمدی سیاه هستین خوندن این کتاب حتما شما رو سر ذوق میاره.اینم لینکش در طاقچه برای مطالعه یا خرید??