??درباره کتاب
آلن پیرمردی صدساله است که در ابتدا خوانندگان فکر میکنند اصلا با دنیای ما همخوانی ندارد. سن او باعث القا شدن این حس میشود که او نمیتواند هیچ کاری انجام دهد. این کتاب بهصورت موازی دو داستان را باهم پیش میبرد؛ اولین داستان فرار آلن از خانه سالمندان است و داستان دوم زندگی او از کودکی تا بزرگسالی است. با این شیوه و روش خواننده به تدریج با زندگی آلن آشنا میشود. اتفاقاتی که در زندگی آلن افتاده است میتواند برای هرکدام از ما رخ دهد اما آلن در زندگیش شاهد چندتا از مهمترین اتفاقات قرن بیستم بوده و در بعضی از آنها نقش اساسی داشته است. سایت طاقچه
??نظرم راجب کتاب
✍ابتدایی ترین موضوع قابل بحث شاید نام عجیب و البته غیرمتعارف کتاب باشه، انگار نویسنده اثر داره در همین ابتدا مخاطب رو با چیزی که قراره باهاش روبه رو بشه اماده میکنه. یا شایدم پشت این عنوان به نسبت طولانی خلاصه تمام آن چیزی باشه که نویسنده در طول سفر عجیب و ماجراجویانه اش در بطن زندگی شخصی اش میخواد به مخاطب بقبولونه که: "ببین لازم نیست زندگی رو تا این اندازه جدی بگیری، همه چیزش به همون مسخرگی درگیر شدن پیرمرد 100 ساله قصه من با حیاتی ترین رخدادهای تاریخه"
خب حالا تو بگو. تو که مخاطب نوشته ی منی. زندگی برای تو تا چه اندازه جدیه؟ اصلا جدیه؟?
✍ داستان با فرار یک پیرمرد از خانه سالمندان شروع میشه. راستش خیلی دوست داشتم جایی نویسنده اشاره ای میکرد به اینکه شخصیت اصلی کتاب چند سال از عمرش رو توی خانه سالمندان گذرونده. دوست داشتم بدونم میل به فرار از چه زمانی درون این ادم قوت گرفته.
✍رفته رفته با کاراکتری یکم به زبون خودمونی احمق طور آشنا میشیم و هرچی جلوتر میره میخندیم به تصمیم های به ظاهر احمقانه اش که البته من معتقدم بسیار هم عاقلانه بودن و البته که حرص هم میخوریم یه جاهایی و کنجکاو میشیم به دونستن بقیه ماجرا? ( و همین یعنی نویسنده موفق بوده در همراه کردن مخاطب). پیرمردی که رفتارهای به ظاهرعادی اش تاثیرگذاری عجیبی روی اتفاقات سیاسی قرن اخیر هم داره. ( و شاید تعمد نویسنده از انتخاب سن این کاراکتر هم همین باشه)
اینکه چه طور ساده ترین تصمیم های ما میتونن عواقب متحیر کننده روی زندگیمون بذارن مهمترین نکته ای هست که نویسنده به زیبایی در بطن روایتش برای مخاطب به جا گذاشته
✍کتاب اونقدری طولانی هست که هر خواننده ای رو مجبور کنه که بیخیال خوندن خیلی از صفحاتش بشه ولی در عوض اونقدری هم سیر اتفاقات ( ارتباطش به گذشته ای که این شخصیت از بچگی با خودش داره و نوع تربیتش )جذاب هست که مدام ذهن کنجکاو مارو درگیر خودش نگه داره، مخصوصا اگه اندک علاقه ای هم به تاریخ معاصر جهان داشته باشیم.
✍ کتاب برای من در عین روایت گری جذابش، جملات تامل پذیری هم داشت مثل این جمله: "هیچچیز ابدی نیست، غیر از احتمالاً حماقت بشر" که بعد خوندنش همون کلمه خارجکی معروفم (wooow) رو میگفتم. یا مثلا این جمله: " در شرایطی خاص بهتر است که ندانی، یا دستکم دانستن آنچه را میدانی آشکار نکنی" یا این یکی: " گفت که همۀ دنیا را گشته و اگر یکچیز یاد گرفته باشد این بوده که بزرگترین نبردها روی زمین بر اساس این گفته شکل میگیرند که: «تو احمقی... نه، تویی که احمقی... نه، این خودتی که احمقی...»"
✍ نویسنده به خاطر سِبقه ی روزنامه نگاری و تبحرش در داستان سُرایی به طرز خیلی زیرکانه ای با روایتگری طنزگونه به بهترین شکل ممکنه معقوله هایی مثل سیاست، مذهب، شخصیت ها و اتفاقات رو که خیلی هم مورد علاقه ی خواننده نیستن رو برای مخاطب دلچسب کرده و به نظر من این مهمترین ترین نقطه قوت این رمانه.
✍یکی دیگه از غافلگیری های نویسنده برای من گره زدن بخشی از ماجرای داستانش با ایران و اتفاقاتش بود که خب خیلی برام مشخص نبود که نویسنده صرفا ایران رو به عنوان مهد تولید تروریست می خواسته معرفی کنه یا تلاش داشته چیزی عکس این رو در باور عموم تزریق کنه به خاطر اندک اطلاعاتش از ایران اونم به واسطه حرفه اش .
?بخونیم یا نه؟
درسته که کتاب جز دسته کتاب های معروف و محبوب جهان محسوب میشه ولی به نظر من همه نمیتونن عاشقش بشن.
اما حتما ارزش خوندن رو داره.??
?خب اینم لینک خوندن کتاب تو سایت طاقچه است که اگه اشتراک بینهاتش رو داشته باشید میتونید این کتاب رو رایگان مطالعه کنید. البته من ترجمه کیهان بهمنی، نشر آموت رو بیشتر پسندیدم.