عکس از کاوە گلستان .
در این عکس آنچه موجب اندک درنگی برای شک در سخنگو بودن سوژه نمیشود، شکاف در پوستهی واقعیت است.صریحن سوژه در مقابل هر برساختی مقاومت می کند. سوژهی سخنگو، روای روایت هایی ست که سرکوب، زخم و جراحات در درونش جا خوش کرده و از دل همین روایتهای زخمی، حیاتی پر از جنگیدن را ندا میدهد.
تصویر به کسوت نماهایی اروتیک در نمی آید چراکه فراخوانی است برای افسون زدایی کردن از قاببندی معصومیتی رنج دیده و علیه زیباییشنایی متعارف می ایستد.
چنین عکسی مدخلی است برای رفتن به قعر تاریخ، برای سرک کشیدن و دیدن بدن هایی رنجور ترک خورده و کم نور، تا به آنها نور تاباند.زیرا نمیشود همانطور دید و تفسیر کرد، همانگونه که مسیح معصیت بشر را به دوش کشید، باید نبض تصویر را گرفت و شکاف هایش را افشا کرد. پس باید هیچ چیزی را از دست نداد، زیاد دور نرفت و رسالت رستگاری درون فاجعه را به دوش کشید و پرترهیی شفاف و در حال فریاد را از دل سیاهی معاصریت بشر بیرون کشید. چنین تصویری ابدن ایستا نیست و برای خیل نا امیدان محملی از امیدواری است که به زیستن در چنین سیاهی جان تازه می بخشد.
خرداد ۱۴۰۰
ن .امینی
ب یاد آن منجی ستم دیدە گان .والتر بنیامین