مشخصه اصلی این اختلال یک الگوی فراگیر کناره گیری از روابط اجتماعی است،فرد نوعی توداری همراه با دوری جویی نشان میدهند.این افراد ظاهرا میلی به صمیمیت ندارند و نسبت به فرصتهای موجود برای گسترش روابط نزدیک بی تفاوت به نظر میرسند،آنها ترجیح میدهند تنها باشند و از نظر دیگران منزوی و تنها هستند و نسبت به تایید و انتفاد دیگران بی تفاوت هستند.این افراد از تجربه های حسی بدنی،فردی و جنسی لذت اندکی میبرند.
آنها معمولا واکنش پذیری آشکار هیجانی ندارد و به ندرت از خود جلوه های چهره ای (لبخند،تکان دادان سر،..)نشان میدهند و به ندرت تماس چشمی را تحمل میکنند.افراد مبتلا به اختلال اسکیزوئید در ابراز احساسات(شادی،خشم،..) هم نیز مشکل دارند و سرد و غیر صمیمی هستند،از صحبتهای خودجوش خودداری میکنند،گرچه گفتارشان هدفمند است اما در قبال سوالات پاسخ کوتاه میدهند.
آنها ممکن است مجذوب اشیای بی جان،نجوم،سازه های متافیزیک و ریاضیات و....بشوند.در اصل آنها قادر هستند انرژی عاطفی خود را در علایق غیر انسانی سرمایه گذاری کنند،آنها را مجذوب خود میسازنند و همه وقتشان را صرف آنها میکنند
به کار های انفرادی و غیر رقابتی علاقه دارند،نیاز به حضور و مشارکت در مسائل جمعی ندارندو به دلیل نداشتن مهارتهای ارتباطی و بی میلی نسبت به تجربه های جنسی ازدواج نمیکنند و ممکن است کارکرد شغلیشان هم مختل باشد.
این اختلال در اوایل کودکی و نوجوانی شروع میشود و مدت مدیدی طول میکشد اما الزاما تمام عمری نیست.هنوز درمان صد در صدی برای مدیریت این اختلال تعیین نشده ولی روان درمانی،گروه درمانی و دارو درمانی در بهبود و تعدیل کردن این بیماری موثر باشد.
فرد تقریبا در همه جوانب زندگی از روابط اجتماعی گریزان است و در شرایط میان فردی،هیجانها و احساسات بسیار محدودی نشان میدهد :
1)به روابط میان فردی نزدیک (از جمله عضوی از یک خانواده بودن)نه تمایل دارد و نه از آن لذت می برد.
2)تقریبا همیشه فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند.
3)به تجربه های سکسشوآل با یک فرد دیگر علاقه اندکی دارد یا اصلا علاقه ندارد.
4)از فعالیعت اندک شماری لذت میبرد یا از هیچ فعالیتی لذت نمی برد .
5)به جز اعضای درجه یک خانواده،دوستان نزدیک یا محرم راز ندارد.
6)نسبت به ستایش و انتقاد دیگران بی تفاوت به نظر میرسد.
7)از لحاظ عاطفی سرد است،تحت تاثیر قرار نمیگیرد و بی اعتنایی هیجانی دارد.
صرفا در سیر اسکیزوفرنیا،یک اختلال خلقی همراه با ویژگی های روان پریشی یا یک اختلال فراگیر رشد رخ نمیدهد و اثرات مستقیم فیزیولوژیایی یک بیماری جسمانی ناشی نمیشود.