خاطرات لوئیس بونوئل، "کتاب آخرین نفسهای من"، نگاهی جذاب به ذهن یکی از مهمترین فیلمسازان اسپانیا در قرن بیستم ارائه میدهد. این کتاب که در سالهای پایانی زندگیاش نوشته شده، بونوئل را در حال تأمل بر زندگی، خاطرات و تجربیات متنوعی که دیدگاه هنریاش را شکل دادهاند، به تصویر میکشد. این بررسی به بررسی مضامین، بینشها و داستانهای شخصی میپردازد که این خاطرات را به خواندنی جذاب تبدیل میکند.

بونوئل با تأمل در طبیعت خاطره و تأثیر عمیق آن بر هویت آغاز میکند. او به طرز دلنشینی میگوید: "خاطره ما، انسجام، دلیل، احساس و حتی عمل ماست. بدون آن، ما هیچ هستیم." این جمله، لحن روایت را تعیین میکند و بر اهمیت یادآوری در هنر و زندگی تأکید میکند. این خاطرات به گواهی بر شکنندگی خاطره تبدیل میشود، زیرا او از دوران کودکیاش در اسپانیا تا تلاشهای هنریاش در پاریس، آمریکا و مکزیک عبور میکند.
در طول دوران حرفهایاش، بونوئل با برخی از تأثیرگذارترین چهرههای جنبش سوررئالیسم، از جمله لورکا، پیکاسو، دالی و برتون، ارتباط برقرار کرده است. روابط او غالباً بین تحسین و نقد نوسان دارد. تأملات صریح بونوئل درباره دالی، دوستی پیچیدهای را نشان میدهد؛ او به هنر دالی ارادت دارد اما شخصیت او را به شدت نقد میکند و او را "خودخواه، نرگسی و کاملاً غیرقابل اعتماد" توصیف میکند. این دوگانگی به عمق روایت بونوئل میافزاید و توانایی او را در قدردانی از هنر در عین حفظ یک دیدگاه انتقادی بر روابط شخصی نشان میدهد.
خاطرات بونوئل پر از داستانهای شخصی است که سلیقهها و ترجیحات او را فاش میکند. او از عشقش به تخممرغ سرخشده با چوریزو، ماریتینیهای خشک و ادبیات روسی صحبت میکند و بهطور صریح برخی آثار فرهنگی، از جمله آثار استاینبک و همینگوی را رد میکند. شوخطبعی او در بحث درباره علاقهاش به ماریتینیها به وضوح نمایان است و نگاهی به شخصیت او فراتر از فیلمسازی ارائه میدهد.
موضوع مرگ در روایت بونوئل همواره حاضر است. او به مراسم مربوط به مرگ، بهویژه سنت کوبیدن طبل به مدت ۲۴ ساعت در زادگاهش، کالاندا، میپردازد که او آن را بسیار دوست داشت. این ارتباط با ریشههای فرهنگیاش، پیوند زندگی و مرگ را در تجربیات و ابراز هنریاش برجسته میکند. بونوئل درباره "یک شانس که در زندگی دارید" تأمل میکند و دیدگاههای آتئیستیاش را تقویت میکند در حالی که به طبیعت گذرا وجود تأکید میکند.
باور عمیق بونوئل به سوررئالیسم بهعنوان یک نیروی اجتماعی تحولآفرین، موضوعی تکراری است. او برای اعتبار خوابها و زیر سؤال بردن هنجارهای اجتماعی استدلال میکند و پیشنهاد میدهد که هنر و زندگی بهطور پیچیدهای به هم مرتبط هستند. تأملات او درباره جنگ داخلی اسپانیا، تعهدش به استفاده از هنر بهعنوان وسیلهای برای اعتراض و نظر اجتماعی را نشان میدهد و جایگاه او را در جنبش سوررئالیسم تقویت میکند.
"با آخرین نفسهای من" فراتر از یک خودزندگینامه است؛ این کتاب کاوشی در خاطره، هویت و پیچیدگیهای زندگی است که از دیدگاه یک فیلمساز بزرگ دیده میشود. صداقت، شوخطبعی و بینشهای فلسفی بونوئل این خاطرات را به خواندنی جذاب برای هر کسی که به تقاطع هنر و تجربه شخصی علاقهمند است، تبدیل میکند. به عنوان یادداشتی نهایی، من به بازبینی فیلمهای بونوئل، از جمله "سحر و جادو در بورژوازی" و "بل دو ژور"، برای درک بیشتر از هنری که از زندگی شگفتانگیز او ناشی میشود، الهام گرفتهام.
در خواندن تأملات بونوئل، نمیتوان از احساس نوستالژی و تحسین برای زندگیای که با اشتیاق و صداقت سپری شده، دوری کرد. توانایی او در نقد بدون تظاهر و پذیرش ابسوردیته وجود، گواهی بر میراث پایدار او در دنیای سینماست. همانطور که او بهخوبی میگوید: "شانس، موضوع یک شانس است؛ به ندرت چیزی را پس میگیرد یا فرصتی دوباره به شما میدهد." این خاطرات بهعنوان یادآوری تأثیرگذار برای زندگی کردن بهطور اصیل و گرامی داشتن هر لحظه عمل میکند.