کتاب می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام نوشته بک سوهی، قرار است نگاهی اجمالی به جلسات درمانی و تأثیر فرهنگ بر رویکرد درمانگر ارائه دهد. با این حال، این کتاب تجربهای ناامیدکننده را ارائه میکند و چیزی را که یک درمان خوب نباید باشد، برجسته می کند.
جستجو برای درک، یافتن ناامیدی
منتقد این اثر، با وعدهی نگاهی به شیوههای درمانی کرهای در ابتدا علاقهمند میشود. با این حال، با پیشرفت روایت، این اشتیاق به سرعت کاهش مییابد. این کتاب دوازده مکالمه را در طول سه ماه به تصویر میکشد که تنها بخش کوچکی از دورهی ده ساله درمان بک را شامل میشود.
درمانگری که نشانه را گم میکند
مشکل اصلی خود درمانگر است. منتقد رویکرد او را فاقد ساختار، بدون جهت و در نهایت غیر مفید میداند. به جای اینکه عمیقتر شود، درمانگر توصیههای کلی و گاه غیرحرفهای ارائه میدهد. سرزنش کردن بیمار، اظهارات رد کننده و به نظر رسیدن عدم علاقه به ریشه مشکلات، تصویری نگران کننده را ترسیم میکند.
تعصبات فرهنگی و فرصتهای از دست رفته
منتقد به نقش عوامل فرهنگی نیز مشکوک است. پذیرش سهلانگارانهی درمانگر نسبت به مسائل اجتماعی مانند پرخوری و نگرش تحقیرآمیز او نسبت به افزایش وزن بیمار، نگرانیهایی را ایجاد میکند. فرصتهای رسیدگی به مسائل زمینهای مانند سندرم خستگی مزمن یا تأثیر فشارهای اجتماعی به طور کلی نادیده گرفته میشود.
دارو بدون توضیح
رویکرد به دارو نیز به همان اندازه نگران کننده است. داروها بدون توضیح مناسب در مورد هدف، عوارض جانبی یا نتایج مورد انتظار تجویز میشوند. این عدم شفافیت، نقض جدی اعتماد بیمار است.
ده سال درمان، پیشرفت اندک
نتیجه نیز به همان اندازه دلسردکننده است. با وجود ده سال درمان، گفته میشود که بک بعد از این تجربه احساس بدتری دارد. منتقد این موضوع را به بیاثری و فقدان راهنمایی درمانگر نسبت میدهد.
داستانی هشدار دهنده، نه راهنمای خودیاری
این کتاب برای کسانی که به دنبال راهنمایی در مورد سلامت روان هستند، به عنوان داستانی هشدار دهنده عمل میکند. این کتاب ماهیت واقعی درمانی که نباید باشد را آشکار میکند: تحقیرآمیز، قضاوتگرانه و فاقد جهت. خوانندگانی که به دنبال ابزار و استراتژیهایی برای مدیریت مسائل سلامت روان هستند، به شدت ناامید خواهند شد.
توصیه: برای کمک به جای دیگری مراجعه کنید
منتقد به خوانندگان توصیه میکند به دنبال کمک حرفهای باشند و از درمانگرانی که شبیه فرد توصیف شده در کتاب هستند، اجتناب کنند.
در نتیجه گیری
کتاب می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام خوانشی ناامیدکننده است که تصویری دلسردکننده از درمان را ارائه میدهد. در حالی که این کتاب ممکن است به دلیل تجربیات نویسنده با برخی از خوانندگان همخوانی داشته باشد، اما در ارائه بینشهای ارزشمند یا راهنماییهای مفید شکست میخورد. خوانندگان برای دریافت حمایت واقعی و رویکردهای درمانی مؤثر، تشویق میشوند به جای دیگری مراجعه کنند.
برای خرید کتاب به سایت 30بوک سری بزنید و از تخفیف های 30 درصدی سیبوک استفاده کنید.