کتاب گذشته ی رازآمیز اثر دونا تارت، کاوشی جذاب و آزاردهنده در تاریکترین زوایای طبیعت انسان است. این رمان که در پسزمینهی یک کالج نیوانگلند روایت میشود، به زندگی گروهی از دانشجویان ممتاز و باهوش میپردازد که در تلهای تاریک از وسواس، راز و در نهایت، قتل گرفتار میشوند.
بررسی دقیق تر کتاب گذشته رازآمیز
داستان حول محور ریچارد پاپن، جوانی از خانوادهای متوسط که به دانشگاهی معتبر پذیرفته شده، میچرخد. او به گروهی کوچک و متحد از دانشجویان که تحت نظارت جولیان مورو، استاد کاریزماتیک کلاسیکها، قرار دارند، جذب میشود. این گروه با تعقیب شدید دانشهای کلاسیک و آیینهای سری، به خانوادهای جایگزین برای ریچارد تبدیل میشود و به او احساس تعلق و هدف میدهد.
با این حال، در زیر سطح این دنیای ظاهراً کامل، تاریکی عمیقی نهفته است. وسواس گروه نسبت به فرهنگ یونان باستان، به ویژه علاقهشان به تراژدی و وحشت، شروع به بلعیدن آنها میکند. با هرچه بیشتر غرق شدن در مطالعاتشان، از دنیای بیرون منزویتر میشوند و اعمالشان خطرناکتر و بیرحمانهتر میشود.
روایت رمان هم خطی و هم غیرخطی است و بین وقایع پیش از حادثه تراژیک و پیامدهای آن در نوسان است. این ساختار به تارت اجازه میدهد تا بهتدریج انگیزههای پیچیده و آشفتگی روانی هر شخصیت را آشکار کند.
معمای اصلی رمان - قتل یکی از دانشجویان همکلاسی - تمرکز اصلی نیست. در عوض، تارت بیشتر به کاوش در پیامدهای روانشناختی و اخلاقی اعمال گروه علاقهمند است. او به موضوعاتی مانند گناه، وسواس و تأثیر فاسد قدرت میپردازد.
نثر تارت هم غنایی و هم دقیق است و حس وحشت گوتیک و تعلیق روانی را برمیانگیزد. توجه دقیق او به جزئیات، دنیایی غنی و غوطهور ایجاد میکند و خواننده را به درون ذهن شخصیتهایش میکشاند.
کاوش رمان در مورد جنسیت و نقشهای جنسیتی هم ظریف و هم تحریکآمیز است. شخصیتهای تارت پیچیده و اخلاقیاً مبهم هستند و از طبقهبندی ساده سرپیچی میکنند. روابط آنها هم با صمیمیت و هم با بیرحمی، هم با عشق و هم با خیانت مشخص میشود.
کتاب گذشته ی رازآمیز رمانی آزاردهنده و تأملبرانگیز است که مدتها پس از خواندن آخرین صفحه، در ذهن باقی میماند. این داستانی هشداردهنده در مورد خطرات جاهطلبی بیحد و حصر، قدرت فاسدکننده وسواس و شکنندگی روان انسان است.