بعد از انتشار کتاب "چلوکنکور با گوجه اضافه"، حالا من تصمیم گرفتم "شغل من پاستیل رنگی" رو به این شیوه انتشار بدم. هر بخش رو در یک پست. دغدغه های مختلفی پشت این تصمیم هست!
"پاستیلها نرماند، شیریناند، رنگارنگاند و انعطافپذیر. حالا تصور کن شغلت هم همینطور باشه.
این کتاب برای همهی اونهاییه که از چارچوبهای خشک کاری خسته شدن؛"
بخش 8

ما در خاورمیانه زندگی میکنیم و چه باورتان شود چه خیر، هنوز این مورد هم در لیست دلایل کار نکردن خانم های ما وجود دارد.
در اوایل شروع کارم به عنوان مدیر محتوا، معمولا با دو یا چند نویسنده دورکار سر و کار داشتم. یکی از دخترهایی که اتفاقا کارهایش دقیق و عالی بود و نظم و مسئولیت پذیری فوق العاده ای هم داشت، گاها رفتارهای عجیبی می کرد. مثلا چت های کاری در تلگرام پاک می شد و یا گاهی حین فایل صوتی فرستادن و یا تماس تلفنی خیلی آرام صحبت میکرد و سعی داشت سریع مکالمه را تمام کند. تا اینکه در یک روز پر تعامل و شلوغ که چند تماس کاری با هم داشتیم، صدای فریماه درآمد و به سختی گفت، نمی تواند راحت صحبت کند چون همسرش در خانه است و نمی داند که او کار می کند.
قلبم کمی فشرده شد؛ اما آنقدرها هم مورد عجیبی نبود. هرچند کم اما دور و بر خودم هم بودند زن هایی که به خاطر عدم رضایت همسر یا پدرشان بیخیال کار کردن شده بودند.
پیامبر خدا (ص) می فرمایند: كسب درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است.
اگر کسب رزق مثلا برای زنان امری بود منوط بر اجازه همسر و یا پدر و مادر و … ، پیامبر بزرگ اسلام، لفظ واجب را بر آن اطلاق نمی کردند. از طرفی بر حسب هیچ کدام از آیات قرآن و قانون اساسی، کار کردن یک خانم منوط به اجازه فرد دیگری نیست و حق کار کردن زنان و استقلال مالی زن، بر اساس شرع و قانون، مساله ای بلامانع است!
این ها را می گویم تا ابتدا خودتان بحث ها و بندهایی را که فکر میکنید شرع و دین به پای شکوفایی تان زده، در ذهن باز کنید. زنان بزرگ اسلام مثل حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س) زنانی با فعالیت اجتماعی و آگاه به تجارت و کسب و کار بودند.
البته در خیلی از موارد جامعه سنتی هم، وقتی بحث کار کردن خانم بدون نیاز به حضور در خارج از منزل مطرح می شود، گارد بازتری دارند. پس شغل پاستیلی که ما در کنار هم در حال خلق آن هستیم، شاید بیشتر از خیلی های دیگر، به کار شما ایراندخت عزیزی بیاید که با این مشکل مواجه هستید.
گاهی اوقات هست که شما بیشتر از آنچه که محدود باشید، تصور محدودیت دارید. وقتی شما از درون خودتان را آزاد بدانید و کسب رزق را حتی وظیفه ای بر خودتان حس کنید، خداوند هم به شما کمک خواهد کرد.
حالا فریماه مدت زیادی است که آزادانه و با اطلاع همسرش کار می کند.
او و همسرش که فامیل بودند، در یکی از شهرستان های با بافت سنتی بزرگ شده بودند. با کمی صحبت بیشتر، من ریشه باورهای محدود کننده را در خود فریماه هم پیدا کردم. او بود که در درون، بخاطر کار کردن و وقت گذاشتن برای چیزی بجز خانه، احساس عذاب وجدان داشت؛ ترس از موفقیت، ترس از پول، خود کم بینی و حس منفی که در این خصوص به همسر و پدر و برادرش داشت، بسیار آزارش می داد. موضوع این است که مثل 99 درصد آدم ها، او به جای رفع مشکل از درون، به دنبال جنگ بیرونی و در نهایت پنهان کاری رفته بود.
به روشی که در پی نوشت اشاره میکنم، فریماه ابتدا در خودش، باور توانایی، حس خوب به پول و درآمد، اعتماد بنفس، حق کار کردن و عدم عذاب وجدان برای موفقیت را پرورش داد و بعد در دنیای بیرون نتیجه را که آزادی بیشتر بود دید.
حتما این را شنیده اید که "جهان بیرون آینه درون شماست".
به عنوان پیشنهاد حتی اگر الان برای کار کردن محدودیت دارید، آموزش را شروع کنید. با همین گوشی که در دستتان است شما به دنیایی از آموزش ها و مهارت ها دسترسی دارید. پس تا زمان آماده شدن ذهن خودتان و تا وقت رفع محدودیت ها، بر مهارت ها و توانایی مورد علاقه خودتان بیفزایید. من به شما قول می دهم، همان کسی که امروز فکر میکنید، مانع شما برای کار کردن است، روزی که از نظر ذهنی و مهارتی در نقطه قوت باشید، پشتیبان شما خواهد بود. فریماه های زیادی این مسیر را رفته اند و حالا به جاهای خوبی رسیده اند.
پ.ن:
در خصوص این قضیه، چک لیست زیر را حتما و بدون تردید، 21 روز اجرا کنید تا نتیجه دیوانه تان کند:
نیازی به پاسخ دادن نیست. این سوالات و شبیه شان را روزی حداقل 5 سری از خودتان بپرسید.
باز هم تاکید دارم، این موارد را در حالی که درگیر هیچ بحثی نمی شوید و خودتان را آزار نمی دهید 21 روز تکرار کنید. خودتان شاهد اتفاقات عجیبی خواهید بود. دلیلش را جای دیگری از کتاب خواهم گفت!