بعد از انتشار کتاب "چلوکنکور با گوجه اضافه"، حالا من تصمیم گرفتم "شغل من پاستیل رنگی" رو به این شیوه انتشار بدم. هر بخش رو در یک پست. دغدغه های مختلفی پشت این تصمیم عجیبه! امیدوارم که خوشتون بیاد و حتما نظرتون رو هم بهم بگید.
"پاستیلها نرماند، شیریناند، رنگارنگاند و انعطافپذیر. حالا تصور کن شغلت هم همینطور باشه.
این کتاب برای همهی اونهاییه که از چارچوبهای خشک کاری خسته شدن؛"
بخش 3

در علم گیاه شناسی به گیاهانی که از دل سنگ و صخره ها رشد می کنند، "سنگرُست" می گویند. سنگرست ها از میان ظریفترین شکاف های میان سنگ ها، راهی پیدا می کنند و رشد میکنند. این گیاه از مواد مغذی درون آب باران و یا اجزای مرده خودش تغذیه میکند!
تعجب نکنید، هنوز کتابی که در دست دارید، "شغل من پاستیل رنگی" است و شما در حال مطالعه یک کتاب زیست شناسی نیستید. برویم سراغ بحث خودمان؟
قصد من از نوشتن این بخش آن نیست که موانع و مشکلاتی را که شما با آن مواجه هستید، بی اهمیت، ضعیف، بهانه طور و بی تاثیر نشان دهم. نه قطعا! چون خودم و خیلی خانمهایی که میشناسم با این مشکلات مواجه بوده و هستیم.
موضوع این است که این کتاب، فقط برای اینکه به ایران دخت بگوید باید کاری کند نوشته نشده؛ بلکه به این دلیل نوشته شده که بگوید،:
"تو نه تنها "باید" کاری کنی، بلکه آنقدر باید روی این "باید" پافشاری کنی که بالاخره راه خودت را از میان ظریف ترین شکافهای سنگ ها هم پیدا کنی".
به گیاهانی که از لابلای آسفالت ها یا سنگ های سخت بیرون آمده اند نگاه کرده اید؟ سنگرست ها هم می توانستند همان زیر در دل نرم و گرم خاک آرام بگیرند. اما این مدل گیاهان به نوعی لجاجت مقدس برای حیات و اصرار برای عبور از هر روزنه ای عادت دارند.
ما اینجا، در لابه لای ورق های این کتاب، به دنبال پیدا کردن همین روزنه ها برای شکوفایی خودمان هستیم. پس بیایید تا با هم انواع موانع محتمل و معمول ایراندخت را، برای اینکه نتواند شغل و درآمدی داشته باشد، واکاوی کنیم و ببینیم می توانیم برای هر کدام روزنه ای به سمت شکوفایی پیدا کنیم یا خیر؟ ممکن است حتی دقیقا همین راه حل موانع شما را رفع نکند، اما ایده و نقطه شروعی باشد برای رُستیدن شما.
گیاهان سنگرست، حقیقتا زیبایی چشمگیری دارند و جهان را هم زیباتر می کنند. قبول دارید؟
بخش بعدی کتاب را می توانید در پست فردا دنبال کنید...