نگار صارمی
نگار صارمی
خواندن ۸ دقیقه·۶ سال پیش

پایان کار اسنپ و تسلا

اسنپ چت و تسلا در این هفته فروخته شدند! فقط خودشان هنوز خبر ندارند!

اسنپ

اگر چهار خرده‌فروش بزرگ بازار (Walmart، Kroger، Home Depot و داروخانه آنلاین CVS) هر روز صبح با هم ملاقات می‌کردند و تمرکزشان این بود که خرده‌فروش پنجم یعنی Target را ورشکست کنند، تارگت ورشکست می‌شد. دقیقاً همین اتفاق در حال رخ دادن برای اسنپ چت است که شماره ۵ در بازار خود به حساب می‌آید و فیسبوک، واتس اپ، اینستاگرم و مسنجر این شرکت را هدف گرفته‌اند.

اینستاگرم سه سال پبش نمونه‌ای دقیقاً مشابه اسنپ چت ایجاد کرد. قابلیت استوری این شرکت بعد از سه ماه، به اندازه اسنپ چت کاربر داشت. از آن زمان، رشد کاربران اسنپ تک رقمی شده است در حالی که نرخ رشد استوری در اینستاگرم به‌صورت متوسط ۳۳ درصد در هر فصل است. همچنین، اسنپ شرکتی بود که مسیر تبدیل شدن اینستاگرم به یکی از محبوب‌ترین نرم‌افزارهای پیام رسان در دنیا پس از واتس اپ، مسنجر و وی چت را هموار کرد و اکنون تعداد کاربران اینستاگرم دو برابر اسنپ چت است.

در این شرایط، ایوان بنیان‌گذار اسنپ چت، مثل ویلیام والاس است و فیسبوک نیز مثل بریتانیایی‌هاست. طرفداری از آقای والاس بامزه است اما نتیجه آن از حالا مشخص است. در حال حاضر، اسنپ چت روی یک تکه چوب قرار دارد که قرار است ضعیف، تکه تکه و نهایتا غرق شود. این مثال خوبی است برای اینکه بدانیم چرا مونوپولی یا انحصار در بازار معضل بزرگی است و آمریکا باید روی فیسبوک نظارت بیشتری داشته باشد. در حال حاضر در فیسبوک اتفاق بدی در حال شکل‌گیری است و من برای اولین بار به فکر فروش سهامم در این شبکه اجتماعی هستم. در عصر اطلاعات، فیسبوک جایگزین سازمان جاسوسی KGB شده است ولی اصلاً جذابیت آن سازمان را ندارد.

در KGB، روال رفتاری خاصی وجود دارد و ماموران آن عاشق کشورشان هستند ولی به نظر می‌رسد افرادی که فیسبوک را مدیریت می‌کنند هیچ روال رفتاری یا چیزی شبیه به شرافت ندارند و به هیچ کشوری یا حتی به یکدیگر وفادار نیستند و هیچ اصلی وجود ندارد که آن‌ها را متحد کند (به جز اینکه با دروغ‌گویی ثروتمندتر شویم). به نظر می‌رسد به‌زودی افراد بیشتری انگشت اتهام به سوی این شبکه اجتماعی خواهند گرفت. جدیدترین مورد چه بوده؟ پژوهشی دکتر کثلین هال جیمسون نشان داد که روسیه از طریق فیسبوک انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا را دستکاری کرده است. چشممان روشن.

از بد به بدتر

ایوان، بنیان‌گذار اسنپ چت، شبیه تام، بنیان‌گذار MySpace شده. فقط فرقشان این است که همسرش یک مدل خوش‌اندام است و خودش هم جذاب‌تر از تام است. اگر ایوان آنقدر باهوش بوده که ایده اسنپ چت به ذهنش برسد، آنقدر باهوش است که بداند شرکتش به یک زامبی تبدیل شده و هر روز ارزشش کمتر می‌شود. چکار باید کرد؟ ساده است. باید شرکت را فروخت. تنها مسئله این است که اسنپ سرمایه‌گذاری بدی به حساب می‌آید و کابوسی برای سرمایه‌گذاران است زیرا این شرکت دو کلاس سهام دارد و مدیر عاملش مرد ۲۸ ساله‌ای است که در همین سن کم میلیاردر شده و برای همین ریسک مالی زیادی برای سهام‌داران دارد زیرا به خریداری که بالاترین قیمت را بدهد، نمی‌فروشد. تنها دو معیار مشخص خواهد کرد که چه کسی اسنپ چت را خریداری می‌کند:

  1. این خریدار نمی‌تواند فیسبوک باشد. ایوان قبلا یک بار دست رد به سینه زاکربرگ زده و همه بلایی که فیسبوک در ۲۴ ماه گذشته بر سر اسنپ‌چت آورده به همین خاطر است.
  2. ایوان حاضر است برای چه کسی کار کند.
نمودار کاربران فعال اسنپ چت
نمودار کاربران فعال اسنپ چت

رودخانه یا موش

پس خریدارها چه کسانی هستند؟ در نهایت، فقط چند خریدار احتمالی برای اسنپ چت وجود دارد زیرا حتی زمانی که ارزش سهام اسنپ چت به زیر ۵ دلار افت می‌کند(تا ۶ماه آینده)، خریدار این شرکت باید بین ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار (معادل ارزش نیوز کورپ) هزینه کند تا شرکتی را خریداری نماید که کاربرانش در فصل گذشته کاهش داشته‌اند و هر روز پول زیادی از دست می‌دهد. ولی اسنپ چت هنوز محبوب‌ترین پلتفرم بین گروهی از نوجوانان است که به سختی قابل دسترسی هستند و آنقدر احمق هستند که تمام پولشان را برای خرید چیزهای احمقانه (ولی پرسود) هزینه می‌کنند.

بنابراین، من روی آمازون یا دیزنی شرط می‌بندم. آمازون گزینه اول است زیرا به‌تازگی از معامله‌ای با اسنپ خبر داده است که طبق آن، یک فیلتر اسنپ چت می‌تواند با جستجوی تصویری، کالایی را شناسایی کند و کاربر را به صفحه آن محصول در آمازون ببرد. تجارت اجتماعی حوزه‌ای بوده که تاکنون اسنپ چت اصلا واردش نشده و باید هر کاری می‌تواند در این زمینه انجام دهد.

مدیر ارشد مالی اسنپ چت (Tim Stone)، پیش از این معاون مالی آمازون بوده. جایی که مدیر عامل و اعضای ارشد تیم مالی‌اش هر دوازه هفته مجبور بودند با هم وارد نبردی به اسم earnings call بشوند و به همین دلیل کم کم شبیه دو قلوهایی شده بودند که می‌توانستند بدون صحبت کردن، با هم ارتباط برقرار کنند. این یعنی Tim Stone اگر بخواهند فرآیند اکتساب و ادغام را تسریع کنند و سریع‌تر در مورد معامله به نتیجه برسند می‌تواند با جف بزوس (مدیرعامل آمازون) تماس بگیرد. گزینه دیگر شرکت دیزنی است زیرا ترازنامه‌های این شرکت مناسب این کار هستند و دیزنی یکی از دو شرکتی است که توانسته خلاقیت را در مقیاس بزرگ به پول تبدیل کند (شرکت دیگر شبکه تلویزیونی HBO است) و همچنین رابرت ایگر کسی است که می‌تواند چیزهای زیادی به هر مدیر جوانی (مثل ایوان) آموزش بدهد. همزمان با آغاز به کار محصول دیزنی فلیکس، اسنپ چت می‌تواند نقطه توزیع مناسبی برای دسترسی به مخاطب‌های نوجوان باشد.


تسلا

ایالات متحده آمریکا:۱

ایلان ماسک: ۰


همین الان هم به خاطر توییت مطلب بالا گلایه‌های زیادی دریافت می‌کنم. ارتش ربات‌های طرفدار تسلا به اکانت من حمله کردند زیرا نمی‌توانند درک کنند که چرا کسی باید در تقابل کمیسیون بورس و اوراق بهادار و ادیسون، طرفدار اولی باشد.

بله. تو می‌تونی.

در دانشگاه UCLA بیشتر دوستان من یهودیانی از دره سن فرناندو هستند. یکی از چیزهایی که من در مورد نیویورک دوست دارم این است که با مردمی از پیشینه‌های متفاوت دوست شده‌ام. صمیمی‌ترین دوستم در دانشکده استرن یک محقق برجسته در زمینه یادگیری ماشین از هندوستان است که پدرش یک افسر در ارتش هندوستان بوده است. دو دوست صمیمی دیگرم اهل برزیل و ال سالوادور هستند. چیزی که هر سه آنها به من داده‌اند این است که برای یکی از ارکان موفقیتمان به عنوان یک ملت، احترام زیادی قائلم و آن رکن حاکمیت قانون است؛ در این سه کشور جریانی تحت عنوان فساد وجود دارد که می‌تواند بعد از سال‌ها کار سخت، مثل یک اتوبوس نامرئی به شما ضربه بزند.

زمانی که ایلان ماسک فقط برای اهداف شخصی اقدام به دستکاری بازار کرد، به نوعی به سیستم ما پشت کرد. بهانه‌هایی که برای افراد به اصطلاح نوآور می‌آوریم، بسیار ناسالم است و با سبک زندگی آمریکایی تناسب ندارد. خیلی‌ها دارند از حضور گروهی مجرم در کاخ سفید سود می‌برند ولی ایالات متحده بیش از این که کشوری برای افراد نوآور باشد، کشوری مبتنی بر قانون است. ما هر روز از بی‌طرفی عدالت سود می‌بریم. ادیسون عصر ما (که واقعاً یک نابغه است) خودش این بلا را سر خودش آورد. کمیسیون بورس و اوراق بهادار هم جواب او را داد.

پایان تسلا به شکل امروزی

حداقل اتفاقی که می‌افتد این است که ادیسون زمان ما دیگر اجازه مدیریت در یک شرکت عمومی را نخواهد داشت. خودشیفتگی، هیات مدیره ضعیف، کنترل نکردن رفتارهای ناگهانی، ستایش افراد نوآور و ورود کمیسیون بورس و اوراق بهادار، تسلا را به آغوش مدیر دیگری خواهد فرستاد، ارزش سهام آن (بیشتر) افت خواهد کرد و این شرکت که دارایی‌های واقعی دارد، فروخته خواهد شد.

به‌علاوه، صنعت خودروسازی، کسب‌وکاری رقابتی با حاشیه سود پایین است و به‌زودی به اندازه تسلا پیشرفت خواهد کرد. آلمان‌ها با خشم زیاد به دنبال گرفتن بازار هستند. همانطور که هیج شرکت نرم‌افزار به عنوان خدمتی در آلمان نمی‌خواهد با شرکت‌های فناوری آمریکایی رقابت کند، تسلا هم بعضی از بهترین شرکت‌های صنعت خودروسازی را خشمگین کرده و سهم آن‌ها در بازار خودروهای الکتریکی را گرفته است. خوب است جدیدترین مدل SUV الکتریکی ساخت آئودی رو ببینید.

کلاه گاوچرانی

تسلا برای اینکه نشان دهد هیچ سازمان نظارت‌کننده‌ای وجود ندارد، تصمیم گرفت کیمبال ماسک، برادر ایلان را به رسانه‌های مختلف مثل CNBC بفرستد تا نظر مردم را جلب نماید. من همان روز و کمی قبل‌تر آنجا بودم و سوییشرتی کلاهدار پوشیده بودم. شبیه به اسکیت باز مسنی شده بودم که نمی‌توانستم پرسش‌های ساده‌ای که از ذهن تیز ملیسا لی (بانویی بسیار شگفت‌انگیز) بیرون می‌آمد را جواب بدهم و برای همین از خودم متنفر بودم. ولی وقتی دیدم کیمبال در شبکه CNBC یک کلاه گاو چرانی سرش گذاشته و با آن قیافه کاملاً احمقانه‌اش صحبت‌های احمقانه‌تر می‌کند، حس بهتری پیدا کردم. شرکت‌های اپل و گوگل خریدارهای مناسبی برای تسلا هستند زیرا این خودرو به نوعی یک پلتفرم است و می‌توان تصور کرد که اپل بتواند برند لوکس و پرسود و توزیع عمودی خود را در کنار تسلا قرار دهد.

در مقابل، گوگل هم می‌تواند از یک پلتفرم (خودرو) به عنوان روشی برای تقویت خودروهای خودران خود استفاده کرده و همزمان به کاربران آن تبلیغات/اطلاعات/برنامه‌های مختلف ارائه دهد. باید دید چه بلایی سر اقتصادمان آمده که هر صنعتی یا سمت iOS می‌رود یا به ست اندروید. شاید دلیل این باشد که ارزش بالای این شرکت باعث می‌شود هیچ شرکت خودروساز دیگری نتواند آن را خریداری کند. بازار، ارزشگذاری آن را بر اساس یک شرکت فناوری (نه شرکت خودروساز) انجام می‌دهد. سهام‌داران تسلا نیز به‌زودی از ایلان ماسک متنفر خواهند شد.

جوانی، غرور بی‌جا، قدرت مونوپولی و خودشیفتگی دو شرکت بزرگ را از بازار محو خواهد کرد و همزمان بورس NASDAQ هم رو به افول است که باعث می‌شود به اقتصادی شبیه دنیای فیلم Hunger Games برسیم با چهار مذهب (اپل، آمازون، فیسبوک و گوگل)، ۳ میلیون لُرد ثروتمند و ۳۵۰ میلیون برده.


مقاله‌ای از Scott Galloway
اسنپ چتتسلاایلان ماسک
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید