فیلم سریع و خشن ۹ (با عنوان اصلی F9 یا Fast & Furious 9) اگرچه در بعضی لحظات متظاهرانه و بیمعنی به نظر میرسد، اما دوباره فرانچایز را به مسیر درست خود هدایت میکند. آخرین قسمت F&F، با بازگشت یکی از بهترین کارگردانهای مجموعه یعنی جاستین لین، از نیروی تازهای بهره میبرد.
جنایتکار سابق، دومینیک تورتو (با بازی وین دیزل)، اکنون درجایی دور از شهر و در یک منطقه روستایی دلانگیز زندگی میکند. دومینیک اغلب به گذشته نگاه نمیکند، اما هنگامیکه سروکله برادر کوچکترش جیکوب ( با بازی جان سینا) که مدتهاست رابطه نزدیکی با او ندارد، دوباره پیدا میشود و امنیت کره زمین ناگهان در دستان او قرار میگیرد.
فیلم سریع و خشن که حداقل برای مدتی بر فرهنگ جوانان شهری عاشق سرعت و نیترو تاثیر زیادی گذاشته، فقط دو دنده دارد. فیلمهایی که یا سریع و یا خشمگین هستند. بدلکاریها بزرگتر، خودنمایانهتر و تقلبیتر شدهاند، اما آنها حتی در بدترین حالت هم بسیار سریع و خطرناک هستند. البته هر جملهای که درباره اهمیت خانواده، با وقاری سنگین از زبان وین دیزل بیان میشود بهاندازه این بدلکاریها اهمیت دارد. این یکی از قسمتهای خشمگین مجموعه است. در طول بیش از ۲۰ سال، پیرنگ داستانی به سمت مزخرفات جاسوسی کشیده شده، اما با این حال شور و حرارت ملودرام آن نیز بیشتر شده است.
جاستین لین که فرمول خود را با فیلم هذیانی سریع ۵ کامل کرد، پس از دو دور بیرون نشستن دوباره سکان این مجموعه را در دست گرفته است. مجموعه در این مدت با مرگ نابهنگام پل واکر و برخی مسائل درونی روبهرو شد. بدون هرگونه بزرگنمایی، جاستین لین با سریع و خشن ۹ جان تازهای به این مجموعه میدهد. این فیلم بازگشتی به ریشههاست و اگر در لحظاتی هم از مسیر خود خارج میشود و روندی ابلهانه پیدا میکند، حداقل برای خود شخصیتی دارد.
فیلم با یک فلاشبک شروع میشود. در سال ۱۹۸۹ هستیم، جایی که یک تصادف وحشتناک در مسیر مسابقه رخداده و راننده یک اتومبیل استوک در آستانه مرگ است. دو پسر نوجوان این صحنه را تماشا میکنند. یکی از آنها مرد جوانی است که پس از سالها تمرین و ورزش به دومینیک تورتو (وین دیزل) تبدیل خواهد شد. اما یک برادر کوچکتر به نام جیکوب وجود دارد که احتمالاً باعث این تصادف شده. این دقیقاً همان سوءظنی است که دو برادر را به مدت چند دهه از یکدیگر دور میکند و باعث بیگانگی میان آنها میشود. شخصیتی که امیدواریم یک بدمن مناسب برای این دنباله باشد. متأسفانه جان سینای خودنما در نقش جیکوب بزرگسال بازی میکند. بازیگری که در کمدیهایی مانند فاجعه تا حدودی قابلقبول است، اما بهاندازه کافی رعبآور نیست که بتواند در نقش آنتاگونیست، مقابل وین سرسخت، حرفی برای گفتن داشته باشد.
همچنان، هسته گداخته یک تنش خانوادگی مبنای اصلی داستان را شکل میدهد. شما میتوانید نیمی از داستان ناخوشایند فیلم که در آن جیکوب دوباره معرفی میشود را نادیده بگیرید. جیکوب توسط یک بیلیونر جوان نفرتانگیز به نام اُتو (با بازی تووه ارستد راسموسن) حمایت میشود. اُتو هر دونیمه یک گوی سیاه قدرتمند، که نقشی مانند مکگافین در فیلم دارد، را میخواهد. او میتواند کل سیستم دفاعی جهان را تحت کنترل خود داشته باشد. لین و همکار فیلمنامهنویسش، دنیل کیسی، خودشان هم از این کار خسته شدهاند. کمتر از نیم ساعت از فیلم گذشته و ما همچنان یک مسابقه اتومبیلرانی در جنگلی در آمریکای مرکزی که سراسر آن مینگذاری شده را تماشا میکنیم. رانندگی روی پلهای معلق خطرناک و اتومبیلهایی که در اطراف گردنههای کوه بهسرعت درحرکت هستند. صحنههایی که همچون نسخه مسخرهای از سکانس افتتاحیه مهاجمان صندوق گمشده هستند، با این تفاوت که وسایل نقلیه جای آدمها را گرفتهاند.
منبع: فیلیمو