حتی پیش از انتشارِ قسمت اول و با مشخص شدنِ عنوان سریال، تهیهکننده و سازمان تولیدکننده آن، بینندهها در انتظار دیدن سریالی ملتهب بودند که دست روی موضوع و مطرح کردن مسائلی میگذارد که پرداختن به آنها امر مرسومی در سریالهای تلویزیونی و حتی شبکه نمایش خانگی نیست. «آقازاده» روی موضوعی دست میگذارد که پیش از این فقط در آثار دفاع مقدس به شکل ضمنی مطرح میشد؛ اینکه فرزندان بزرگان انقلاب و سرداران جنگ با میراث پدران خود چه میکنند و واکنش این بزرگان به رفتارِ فرزندانشان چه خواهد بود. از اشارههایی گذرا در «موج مرده» (۱۳۷۹) و «نسل سوخته» (۱۳۷۸) تا اشارههایی مستقیم در «قارچ سمی» (۱۳۸۰) و «دیوانه از قفس پرید» (۱۳۸۱)، موضوع فساد یا اشاره به انحرافهای مالی و اخلاقی در میانِ کسانی که خود ایجادکنندگان سیستم جدید بودهاند، مسئلهای بوده که در هنگام پرداخت به اشکال مختلف با پرده پوشی همراه شده است. فیلمهای نظیر «روز بلوا» (۱۳۹۸) کوشیدهاند صورت مسئله را به شکلی روشنتر مطرح کنند اما «آقازاده» پردهپوشی را کنار گذاشته تا مواجههای مستقیم با موضوعی داشته باشد که بسیاری به آن نزدیک شدهاند اما جسارت یا اجازه پرداختن به جزئیاتش را نداشتهاند.
قسمت اول «آقازاده» در کنار قسمت اول سریالهایی نظیر «شهرزاد» (فصل اول) و «پایتخت» (فصل دوم) یکی از بهترین قسمتهای اول سریالهای ایرانی در ده سال اخیر بوده است. تمام آن چیزی که از اپیزود اول یک سریال انتظار میرود در این قسمت جمع شده. قسمت اولِ «آقازاده»، به شکلی هوشمندانه خلاصهای از آن چیزی است که قرار است در تمام طول سریال ببینیم و به شکل خوشایندی نشان میدهد کلیت سریال پیش از ساخته شدن روی کاغذ شکل گرفته و بهدرستی کارگردانی شده: طرح کلی داستان، شکل روایت آن، شخصیتها، خط مشی آنها، گرافیک تصویر و از همه مهمتر، لحن سریال.
در حال حاضر serial aghazadeh به قسمت های پایانی خود رسیده است و در سراسر دنیا این سریال طرفداران فارسی زبان خود را پیدا کرده است. سریال آقا زاده را می توان به عنوان اولین سریال در پخش شبکه های خانگی که موضوع آن عشق و عاشقی نبود ولی با این وجود توانست علاقه مندان زیادی پیدا کنند معرفی نمود.
«آقازاده» جبههبندی مشخص و قاطعی دارد. آدم خوبهای داستان و آدم بدها را حتی از روی ظاهرشان هم میتوان تشخیص داد. به شکلی که نیازی نیست آنها را به دقت بشناسیم یا با گذشته آنها بهطور کامل آشنا شویم. با وجود این استراتژی که در سریالها ایرانی رواج دارد و بیننده نیز به آن عادت کرده، «آقازاده» به شکل مکرر به گذشته شخصیتها رجوع میکند تا به جزئیات رفتاری آنها بپردازد. حاصل این ارجاعات مکرر، شکلگیریِ پیشداستانهایی است که به بیننده کمک میکند تصویری روشنتر از کلیت داستان داشته باشد؛ بهعنوان مثال، شخصیت مانلی ابتدا در میانه قسمت اول بهعنوان شخصیتی فرعی معرفی میشود اما در قسمتهای بعد شاهد جزئیات تبدیل شدنِ راضیه به مانلی هستیم؛ همچنین حواشیای که این فرآیند در پی داشته و شخصیتهایی فرعی که از طریق این پروسه وارد خط داستانی میشوند را میبینیم: از دوست راضیه، نوذر (با بازیِ روزبه معینی) بگیرید تا دخترِ معتاد، سحر (با بازیِ سامیه لک). درواقع شاهد معرفی آدمهایی هستیم که باعث میشوند راضیه با نیما و آدمهای پیرامونش آشنا شود و پیش از تبدیل شدن به مانلی، با عاقبت خود آشنا گردد. این شکل از روایت، طی چند قسمت بیننده را آماده میکند تا منتظر پیشداستانهایی باشد که با حضور هر شخصیت تازه در خط داستانی در حال شکلگیری و گسترش هستند.
اینکه فسادی وجود دارد و ارادهای برای مقابله با آن، موضوعی نیست که سربسته باقی مانده باشد. کافی است اخبار را دنبال کنید تا هر روز خبری تازه از مفاسدی عظیم به گوشتان بخورد. نکته اینجاست که در اخبار فقط به اصل فساد اشاره میشود و درنهایت فردی به عنوان مفسد معرفی میگردد اما هیچ وقت سازوکار شکلگیری این فساد با جزئیات و به شکلی قابل فهم برای عموم مردم ارائه داده نمیشود. سازندگان «آقازاده» با اینکه میتوانستند فساد و مفسد را مثل اخبار فقط از طریق اشاره و اطلاع به بیننده معرفی کنند، حوصله به خرج میدهند تا سازوکار فساد را به نمایش بگذارند: ریشه پول و اعتبار کجاست؛ روابط چگونه شکل میگیرد؛ فشارها از جانب چه کسانی اعمال میشود؛ سرمایهها چگونه یک شبه چندصدبرابر میشود و از همه مهمتر، چطور وقتی همه چیز برملا شده، مفسد بهراحتی از چنگ قانون میگریزد؟ «آقازاده» هر فسادی را که از نیما سرچشمه میگیرد، دنبال میکند تا به ریشه آن برسد. پس از آن به نمایش روشهایی میپردازد که نیما از طریق آنها و بهواسطه آقازاده بودنش ثروت و جایگاهی افسانهای کسب کرده. از سوی دیگر، «آقازاده» به شکل مستقیم به پروندهها، اخبار و شایعاتی اشاره میکند که یا هنوز در جریان هستند یا آنقدر قدیمی نیستند که از حافظه بینندهها پاک شده باشند. پس عجیب نیست که رسانهها به دنبال مابهازاءهای واقعی شخصیتهای سریال بگردند و بهراحتی بتوانند آنها را به هم ربط بدهند؛ موضوعی که شاید در بلندمدت چندان به نفع «آقازاده» نباشد اما التهاب و جذابیت سریال را دو چندان میکند.
برگرفته شده از فیلیمو شات