ویرگول
ورودثبت نام
نگار سیدی
نگار سیدی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

همه چیز درباره سریال عاشقانه دش و لیلی

در دام دش و لیلی نیفتید! تنها با تماشای چند دقیقه‌ نخست سریال دش و لیلی ، که مجموعه جدید و کریسمسی نتفلیکس و یک کمدی رمانتیک هشت قسمتی است، احتمالا نسبت به قهرمانان آن (پسر لوس و بچه پولدار نیویورکی و دختر عاشق‌پیشه و خیال‌پرداز با موهای نرم و لَخت) حس نفرت پیدا می‌کنید؛ آن هم به خاطر ماجراهایی که سرِ راه ملاقات‌شان پیش می‌آید.

تنها چند روز پیش از کریسمس، دش (با بازی آستین آبرامز) در کتابفروشی مشهور استرند در نیویورک، دفترچه‌ای پر از معما و پازل‌های مختلف پیدا می‌کند که قرار است سرنخ‌هایی پنهان در اطراف شهر و جاهای مختلف به دستش بدهد. لیلی (با بازی میدوری فرانسیس) کارهایی را که دش باید در راه رسیدن به سرنخ‌ها و چیدن این پازل انجام بدهد، با لحنی عاشقانه روایت می‌کند. دش بعدتر به دوستش می‌گوید: «اون خیلی از خود راضی، اهل تمسخر و دیوونه‌ست.» اما حتی یک‌بار هم به این فکر نمی‌کند که شاید نویسنده‌ این یادداشت‌ها، دختر رؤیاهایش باشد.

این مجموعه که از کتاب دفترچه‌ کارهای دلاورانه‌ دش و لیلی نوشته‌ ریچل کوهن و دیوید لویتان الهام گرفته شده، به شکلی هدفمند توانمندی‌های مهیج قهرمان قصه را فعال کرده، بعد آرام آرام بر هرکدام از دو شخصیت اصلی ماجرا فشار وارد می‌کند تا تحت‌تأثیر دیگری به رشد فردی دست یابد. به‌مرور زمان، دش ضمن دست‌وپنجه نرم کردن با معضلات سن‌وسالش پخته می‌شود. ماجرای دش و لیلی مثل یک پیراشکی معمولی، با شیرینی کم است؛ اما با این وجود، پس از تماشای این سریال حسی از آن شیرینی هم‌چنان در دهان شما باقی خواهد ماند.

ماجرا این‌چنین شروع می‌شود که در اواخر ماه دسامبر، دو نوجوان سربه‌هوای اهل منهتن به پیشواز تعطیلات سخت و کسل‌کننده‌ خود می‌روند. دش سیاه‌پوش که حسابی دلش شکسته، پدر و مادرش را که از هم جدا شده‌اند گول می‌زند و به هرکدام می‌گوید که تعطیلات کریسمس پیش آن یکی است. دست‌آخر نیز به آپارتمان پدرش می‌رود تا در تنهایی فیلم‌های عاشقانه‌ قدیمی فرانسوی ببیند. لیلی هم که علاوه بر درخت، تختخوابش را هم تزئین کرده و عاشق واقعی کریسمس است، از اینکه می‌بیند پدر و مادرش به جای آنکه سنت‌های خانوادگی کریسمسی‌شان را به ‌جا بیاورند، دوتایی به فیجی می‌روند، نگران و ناراحت می‌شود.

سپس در جستجوی گنج در کتابفروشی، هردو از طریق دفترچه یادداشت، درگیر عاشقانه‌ای نامه‌محور می‌شوند. کشمکشی که در جریان آن هرکدام، دیگری را به انجام کارهایی متهورانه فرامی‌خواند؛ اینگونه از محدوده‌ امنشان خارج می‌شوند و به شناخت جهان اطرفشان می‌رسند. مثلاً دش از لیلی می‌خواهد تا به یک کنسرت زیرزمینی شبانه برود و یا لیلی، دش را مجبور می‌کند به کلاس آشپزی سنتی مامان‌بزرگ‌های ژاپنی برود. لیلی حتی نام طرف مقابلش را نمی‌داند و تا اواخر مجموعه او را به نام «پسر دفترچه‌ای» می‌خواند.

تصور می‌کنم این مجموعه نتیجه‌ تلاقی دو فیلم ایمیل دارید (با عنوان اصلی You’ve Gor Mail) و پلی‌لیست بی‌انتهای نیک و نورا (با عنوان اصلی Nick and Norah’s Infinite Playlist) در حال‌وهوایی کریسمسی باشد. درواقع، اگر قصه‌ فیلم زیادی برایتان آشنا بود، می‌توانید به نویسندگان فیلمنامه‌ این سریال و هم‌چنین رمان‌نویسان آن بگویید که ماجرا زیادی به قصه‌ نیک و نورا شبیه است. تنها فرقش این است که شخصیت‌های این سریال، به جای آنکه بچه پولدارهای لس‌آنجلس باشند که به مدارس خصوصی می‌روند، خوره‌های کتاب نیویورکی پولدار هستند.
سریال دش و لیلی نه ساده‌انگارانه است و نه ابلهانه. به لطف فیلمبرداری سرحال و قاب‌های پرانرژی اریک ترمل و کارگردانی دقیق افرادی چون فرد سَویج و پاملا رومانفسکی، فضای سرراست و عشق‌وعاشقی اولیه‌ خود را به چیزی بزرگتر و مفهومی‌تر بدل می‌کند. برای اینکه بیشتر در جریان ماجراهای گذشته‌شان قرار بگیریم، سوفیا (با بازی کیانا ماری) دوست‌دخترسابق دش هم به میدان می‌آید. اما در کمال تعجب، او نه حسی از حسادت دارد و نه می‌خواهد انتقام بگیرد! بازگشت او به زندگی دش نه به‌خاطر به دست آوردن مجدد او، بلکه از سر دوستی و محبت است. و خیلی هم زود، سوفیا بعضی از عاقلانه‌ترین پیشنهادهایی را که در یک اثر نوجوانانه می‌شود دید، برای بهبود ارتباط دش و لیلی بیان می‌کند.

منبع: فیلیمو شات

فیلمسریالسریال عاشقانهفیلم عاشقانهنقد فیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید