ویرگول
ورودثبت نام
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطیبه‌عنوان یک تماشاگر می‌نویسم.
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

آش جانیافتاده‌ای توی کاسه‌ی ابزوردیسم!

معرفی و بررسی فیلم بی‌حسی موضعی

این مطلب پیش از این با همین عنوان در تاریخ ۴ آبان ۱۳۹۹ در «پایگاه خبری دانا» منتشر شده‌است.

با شیوع ویروس کرونا و تعطیل‌شدن سالن‌های سینما، شاهد اکران آنلاین آثار مختلف سینمایی در پلتفرم‌های استریم و VOD هستیم تا شاید کمکی کند به قطع‌نشدن ارتباط مردم با پرده‌ی نقره‌ای. در این میان، یکی از آثاری که به تازگی به‌صورت آنلاین به اکران عمومی درآمده‌، «بی‌حسی موضعی» به نویسندگی و کارگردانی حسین مهکام است که نخستین بار در سی و هفتمین جشنواره‌ی جهانی فجر حضور یافت. مهکام که پیش از این در آثار متعددی با عبدالرضا کاهانی همکاری داشته، به‌نظر می‌رسد در سومین فیلمی که کارگردانی کرده به‌شدت متأثر از کاهانی وارد عمل شده است. حبیب رضایی، باران کوثری، پارسا پیروزفر، حسن معجونی و سهیل مستجابیان هم بازیگرانی اند که در این اثر شاهد ایفای نقش‌شان هستیم.

داستان فیلم در یک شب غیرمعمول اتفاق می‌افتد؛ ماری به‌تازگی با شاهرخ ازدواج کرده‌است، اما جلال (برادر ماری) که نویسنده‌ای روشنفکر است از این اتفاق راضی نیست. در ادامه جلال پس از بیرون زدن از خانه با یک راننده تاکسی عجیب روبه‌رو می‌شود و کم کم اتفاقاتی غیرعادی رخ می‌دهد و سرنوشت شخصیت‌ها را به هم گره می‌زند...

پس از گذشت چند دقیقه‌ی ابتدایی فیلم متوجه می‌شویم که با فیلمی عادی و همگون با دیگر آثار سال‌های اخیر سینمای ایران روبه‌رو نیستیم. «بی‌حسی موضعی» داستان خطی و مشخصی ندارد و تلاش دارد تا خود را اثری اَبزورد و با چاشنی کمدی سیاه معرفی کند که البته با توجه سابقه‌ی همکاری مهکام با کاهانی، پوچ‌گرایانه‌بودن فضای فیلم آن‌چنان هم دور از انتظار نیست.

یکی از مشکلات بزرگ فیلم نداشتن شخصیت‌پردازی مناسب است، به‌طوری که تمام شخصیت‌ها در حد تیپ باقی‌ می‌مانند و آن‌چه از آنان به مخاطب ارائه می‌شود، مبهم و پرداخت‌نشده رها می‌شود و تا پایان فیلم هم به نقطه‌ی خاصی نمی‌رسد. نکته‌ی دیگر بی‌ربط بودن بسیاری از دیالوگ‌هاست؛ فیلم اگرچه سعی دارد لحن طنز تلخ خود را حفظ کند و در میان گفتگوی شخصیت‌ها به موضوعات و مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی کشور اشارات گوناگونی داشته باشد، اما از آن‌جایی که میزان قابل‌توجهی از این جملات پر نیش و کنایه در خدمت شخصیت‌پردازی و پیش‌بردن داستان فیلم نیستند، در نهایت بیشتر نامفهوم، مقطعی و بی‌سروته به‌نظر می‌آیند.

«بی‌حسی موضعی» اما بیش از هرچیزی تلاش دارد تا اثری اَبزورد باشد؛ همان‌طور که از نام فیلم هم پیداست، شخصیت‌ها نسبت به رویدادهای پیرامون‌شان دچار نوعی بی‌حسی، بی‌تفاوتی و سردرگمی اند و در مقابل افراد، احساسات و اتفاقاتی که می‌افتد، مثل یک فرد عادی واکنش نشان نمی‌دهند. البته با توجه به فضای فیلم و شیوه‌ی روایت و تصویرگری آن نباید هم انتظار داشت که آنچه رخ می‌دهد و در جریان است، رئالیستی و مطابق با منطق معمول باشد اما مشکل «بی‌حسی موضعی» این است که منطق مشخص و قابل‌اتکایی که مختص به خود باشد نیز ارائه نمی‌دهد که با استفاده از آن بتوان روابط بین شخصیت‌ها، گفتگوها و رویدادها را به‌روشنی درک کرد.

در پایان به‌نظر می‌رسد که بیننده‌ی فیلم «بی‌حسی موضعی» جز لحظاتی که شوخی‌هایی کلامی بعضاً زننده‌ای بین شخصیت‌ها رد و بدل می‌شود و لبخند کم‌رمقی بر گوشه‌ی لب‌اش می‌نشاند و یا گهگاهی که اشارات کنایه‌آمیزی به مسئله‌ی دلار و موسیقی و سیاست و فوتبال و غیره می‌کند، آن‌چنان با اثر ارتباط قوی و همدلانه‌ای برقرار نمی‌کند و شاید هم بعد از تمام شدن فیلم بگوید: خُب که چی؟!

سینمای ایرانفیلم ایرانینقد فیلمابزوردیسماکران آنلاین
۱
۰
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
به‌عنوان یک تماشاگر می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید