ویرگول
ورودثبت نام
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطیبه‌عنوان یک تماشاگر می‌نویسم.
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

سینمای مثبت هجده!

گفتاری در رثای سینمای یتیم کودک و نوجوان در ایران

تاریخ نگارش: ۱۹ بهمن ۱۴۰۲

در فضای سیاست‌پریش سینمای ایران روندنگاری خطوط مشی سینمارانان و سینماگردانان و سینماگران، ما را به کلاف سرناپیدایی می‌رساند که در آن از سویی، همهمه‌ی نارضایتی‌ همه بلند است و از سویی دیگر، همّ و غم همگان همراهی با دردها و آرمان‌های جامعه و اعتلای فرهنگ و هنر و چند خورجین ادعای دهان‌پرکن دیگر است. در این میزانسن ناموزون، از یک طرف خنده‌دارسازان و فاتحان گیشه را سرزنش می‌کنند که با اروتیسم زرد فرهنگ جامعه را به ابتذال کشانده‌اند و از طرف دیگر مجیزشان می‌گویند که چرخ آپارات بچرخد و در عصر دسترسی ثانیه‌ای به اقیانوس سرگرمی‌های سرزمین‌های مستکبر، سینمای مملکت به فلاکت و نداری نیفتد. یا یک ور دیگر، سیاه‌نماها و ارزش‌مدارها دست‌به‌یقه‌اند و آن ور هم جایزه‌بگیرها و بودجه‌بگیرها پشت میکروفون‌های وصل به سیم، یکدیگر را خیط می‌کنند! در این قال و مقال آدم‌بزرگ‌ها اما دل‌ها بسوزد برای سینمای کودک و نوجوان که بس یتیم است.

ممکن است رگ گردنی باد شود که سخن از یتیمی سینمای کودک و نوجوان ادعایی است گزاف و در شرایطی که شاهد شروع شکوفایی سینمای پویانمایی در ایران هستیم، چنین وصله‌ی ناچسبی امیدکش است و آرمان‌ستیز. حال آن‌که منظور خالی‌بودن عرصه از اثر نیست بلکه درد، نبود سرپرست و سینه‌چاک است. اصلاً همین عبارت اضافی «سینمای کودک و نوجوان» مرسوم که برای مقوله‌بندی آنچه هست و نیست به‌کارش می‌بریم، خود نشانه‌ای از این‌ وضع است. اگر این بارِ گذاشته‌شده در گوشه‌ی انبار مسائل فرهنگی، سرپرستان دلسوز و راهبران متخصص داشت، میدان آن‌قدر از کار و کننده اشباع می‌شد که با خطوط پررنگی سینمای کودک و سینمای نوجوان و دیگر زیرشاخه‌ها و عناصرش، متمایز و مجزا و قلمروبندی می‌‌شد.

سینمای کودک و نوجوان یتیم است؛ نه فقط به‌خاطر این‌که کاردانان کارکشته‌ کار را در دست ندارند بلکه ساده‌اندیشی‌ها و کژفهمی‌هایی نیز دامن‌گیر آن شده‌است. از موضوع‌شناسی و مسئله‌مندی گرفته تا مؤلفه‌های پرشمار فرمی و مضمونی متناسب با جهان کودکی و جهان نوجوانی، همه از چشم‌اسفندیارهای عرصه‌ای‌ به شمار می‌روند که دغدغه‌مند و پروژه‌بگیر و پیشکسوت کم ندارد. صرف این‌که اثری پویانمایی باشد، عروسک داشته‌ باشد، بازسازی نوستالژی‌های کودکی فیلم‌سازان میان‌سال و کهن‌سال باشد، یکی‌دو جین بازیگر کم‌سن‌وسال نقش‌های اصلی و فرعی‌اش را بازی‌ کنند، محل تصویربرداری‌اش مدرسه باشد، از یک افسانه‌ی کودکانه یا یک رمان نوجوان مقتبس شده باشد و... دلیل نمی‌شود که آن را ذیل سینمای کودک و نوجوان فاکتور کنیم و هوا برمان دارد که برای نسل آینده، تولید محتوا و الگوآفرینی کرده‌ایم.

کودک و نوجوان امروز که بند نافش را با فناوری‌ها و رسانه‌های نوین بریده‌اند، پرشتاب‌تر و کم‌حوصله‌تر از کودک و نوجوانی دیروزی است که ماه‌به‌ماه با شوق و ذوق دکه‌ی مطبوعاتی می‌رفت یا می‌توانست در کف قیچی‌برگردان در هوا خشک‌شده‌ی سوباسا بماند تا قسمت بعد. کودک و نوجوان امروز تشنه‌ی سرگرمی است و در پرکردن سبد مصرف فرهنگی و رسانه‌ای‌اش لنگ آدم‌بزرگ‌ها نمی‌ماند. فراتر از این، خودش آفرینشگر محتوا هم هست و در اینستا و یوتیوب و تیک‌تاک و توییچ و امثالهم یکه‌تازی و سبک‌سازی می‌کند. با این دره‌ی ادراکی میان‌نسلی، دل‌ خوش‌کردن به تک‌وتوک آثار مناسب و به‌نسبت مؤثری که گاه موجی مقطعی می‌سازند، خودفریبی و ساده‌انگاری در برابر دریایی از مسائل گوناگون و ژرف است. مسائل و خلأهای کودکانه و نوجوانانه‌ای که برای خیلی‌هایشان هیچ محتوا و اثری تولید نکرده‌ایم و از خیلی‌های دیگرشان حتی خبر هم نداریم. ناگفته‌ها در این باب بسیارند اما در یک کلام، جامعه‌ای که سینمای کودک و نوجوانش یتیم باشد، سینمایش به سینمای مثبت هجده محدود می‌شود و لاجرم باید صابون چالش‌ها و آسیب‌های مثبت هجده را هم به تنش بمالد.

سینمای ایرانکودک و نوجواننقدسینما
۰
۰
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
تماشانگاشت | محمدامین قاسمی پیربلوطی
به‌عنوان یک تماشاگر می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید