سلام دوستان انشاالله حالتون خوب باشه.
الخیر فی ما وقع: خیر در همان چیزی هست که رخ می دهد (یا رخ داده).
احتمالا از زبون خیلی آدمای مذهبی این رو شنیدید که میگن خیره انشاالله. یا میگن هرچی خیره. این گفته ها ریشه در همین مسئله داره.
حالا موضوع چیه؟ خداوند گفته من برای بنده ی مومنم، در همه چیز خیر قرار دادم. منظور از بنده مومن کیه؟ کسی مثل حاج قاسم؟ شهدا؟ نه، اصلا منظورش کسی که خیلی مومن باشه نیست. همین که خدا و اهل بیت رو قبول داشته باشه و همون الفبای دین رو هم قبول کنه، شامل مومنین میشه.
امام صادق در یک روایتی می فرمایند اگر مغرب تا مشرق رو خدا در اختیار انسان قرار بده یا حتی با قیچی ریز ریزش کنه، هر دو به خیر و صلاحش هست.
ولی میدونید ما گاهی به صورت پنهان گناه بزرگی رو انجام میدیم؟ چه وقتی؟ همون وقتی که گله میکنیم از اتفاقاتی که برامون میفته. مثلا یه چیزی میشه میگیم ای بابا چرا اینطور شد، یا میگیم ای کاش اوضاع اینطوری بود. در این موارد ما در اصل داریم حکیم بودن خدا رو زیر سوال میبریم.
در این جهان هیچ چیزی شانسی نیست، و هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، پس هر اتفاقی که میفته از تدبیر و حکمت خداست و ما اگر غر بزنیم و شکایت کنیم بهش یعنی خدا رو داریم زیر سوال میبریم و این خیلی گناه بزرگ تری از کارهای دیگه ای که میدونیم گناه هستن هست!
حالا شاید بپرسید چطوری اخه یه سری اتفاقات رو خیر ببینیم؟
مثلا چطوری یه اقایی به همسرش خیانت میکنه رو خیر ببینیم؟
چطوری یکی ماشینش رو میدزدن رو خیر ببینیم؟
چطوری یکی فرزند ناصالحی داره رو خیر ببینیم؟
چطوری مریضی و بی پولی و بدبیاری پشت بدبیاری رو خیر ببینیم آخه؟
چه خیری اصن، اینا همش شره!
همه موضوعات دو بعد دارن. یه بعد ظاهر یه بعد باطن. ما اغلب همون بعد ظاهر رو میبینیم. بعد ظاهر چیزیه که بر اساس خوش اومدن یا خوش نیومدن ما در لحظه هست. بطن باطن همون بعد درست و عمیق هست همون علت اصلی اتفاق هست همون که خیلی وقتا نمیتونیم ببینیم و بهش پی ببریم.
مثلا وقتی مریض میشیم و باید دارو بخوریم. دارو در بعد ظاهر خب خیلی تلخ هست و خوشایندمون نیست بخوریم، ولی چون میدونیم بخوریم خوب میشیم، میخوریم. اینجا خیلی راحت بعد پنهان یا باطن مصرف دارو رو میبینیم.
مثلا بارداری، در بعد ظاهر که بررسی میشه خیلی سختی داره، ولی بعد باطنش این هست که ما یه موجود رو به دنیا میاریم و خیلی خوشحال کننده هست. با وجود این همه درد و سختی ولی خانما با ذوق و اشتیاق فراوان براش اقدام میکنن.
حالا همیشه ما نمیتونیم واقعا این بعد باطن رو ببینیم. یا خیلی وقت ها ممکنه چند سال بعد متوجهش بشیم. مثلا شاید برای شما هم پیش اومده باشه که قبلا تو یه شرایط سختی بودید، بعد الان که بهش فکر میکنید میگید اون شرایط باعث شد من، من بشه، اون شرایط منو ساخت. یعنی بعد چند سال خیریت اون شرایط رو میفهمید.
یه مثال دیگه...یه خانمی میره پیش مشاور و میگه که من خودم نماز میخونم و اهل انجام واجباتم هستم ولی همسرم به واجباتش اهمیت نمیده، نماز نمیخونه، این خیلی برای من درد بزرگیه، اخه چرا باید این ازدواج بد یا چنین همسری نصیبم میشد؟
مشاور میگه خب حالا میخوای چیکار کنی؟
خانم میگه من خودم کلی کتاب خوندم تا بتونم همسرم رو به این سمت متمایل کنم بتونم روش اثر بذارم از مطالب اونا کمک بگیرم برای تحت تاثیر قرار دادنش. نمازهام رو اول وقت و با حضور قلب خوندم تا اخلاقم بهتر بشه همسرم ببینه نماز اخلاقم رو خوب کرده اونم دلش بخواد که بخونه. کلی مشاور رفتیم و فلان، ولی درست نشد.
اینجا دقت دارید چه اتفاقی داره میفته؟ این خانم برای نماز خون کردن شوهرش کلی کار خوب انجام داده کلی رشد کرده و پیشرفت داشته. ایا این مسئله که شوهرش نماز نمیخونه براش خیر بوده یا شر؟
بعد ظاهری رو که میبینیم میگیم شر هست، چقدر بد که نماز نمیخونه همسرش. ولی بعد باطنی پر از خیر بوده براش شاید اگر همسرش اینطور نبود این خانم هرگز انقدر رشد نمی کرد.
آون آیه از سوره بقره که میگه فعسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم....چه بسا چیزی را خوش نمی دارید و براش شما خوب است و چه بسا چیزی را دوست دارید و برای شما بد است و خدا می داند و شما نمی دانید.
همینه. خدا میگه من میدونم، تو نمیفهمی، من میدونم خیر و صلاح تو در چیه، تو نمیدونی.
مثل بچه ها رو دیدید مثلا مریض میشن دارو نمیخورن، نمیدونن که به صلاح شون هست که دارو رو بخورن، ما به عنوان بزرگتر میدونیم، دارو رو به زور هم شده میدیم بهشون. شاید بچه از ما عصبانی بشه بدش هم بیاد و قهر هم بکنه گریه کنه، ولی ما کاری که به نفعش بوده کردیم.
میدونید با درک و پذیرش این موضوع میتونیم به حال خوب برسیم؟ به رضایت از زندگی برسیم؟
رضایت چه زمانی به وجود میاد؟ اینکه ما راضی باشیم به چیزی که داریم. حضرت علی میگن راضی باش تا راجت باشی.
چه وقتی میتونیم راضی باشیم؟ وقتی که بپذیریم هرچیزی برامون اتفاق میفته خیر هست.
در این دنیا راحتی مطلق وجود نداره راحتی مطلق در بهشته. ولی برای اینکه بتونیم کمی اون راحتی رو داشته باشیم، باید راضی باشیم از هرچیز و هر شرایطی که داریم. و راضی بودن هم از اعتقاد و باور به عنوان این مطلب میاد.
البته باور به اینکه هرچی برامون پیش میاد خیر هست، نیاز به طهارت قلب داره. مهم ترین عامل از بین رفتن طهارت قلب؟ گناه هست.
ما به صورت فطری و پیش فرض طهارت قلب داریم اما از وقتی به دنیا میایم این طهارت با هزارتا چیز دستکاری میشه و گناه هم دیگه نابودش میکنه.
پس سعی کنیم گناه نکنیم. گناه هم مانع اجابت دعا میشه هم طهارت قلب رو از بین میبره.
برگرفته از دوره زندگی اسلامی آقای حسین مختاری.