نگینِ‌اصل
نگینِ‌اصل
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

هم رنگ جماعت بودن

در غار تنهایی خود بودن برایم راحت تر از ارتباط گرفتن با آدم ها هست. البته به نظرم همه آن هایی که غار تنهایی را انتخاب می کنند به خاطر این نیست که در این غار بهشان خوش می گذرد! بلکه چون نمی توانند یا بلد نیستند چطور ارتباط سالم برقرار کنند آن غار را ترجیح دادند. وگرنه انسان موجودی اجتماعی است و این یک نیازی ست که خداوند در وجود ما قرار داده که نیاز به ارتباط گرفتن و صحبت کردن با دیگران داریم. فروید می گوید انسان ها در روابط با دیگران متوجه ضعف های خود می شوند و در واقع شخصیت خود را می توانند بشناسند.

مثلا شما تا وقتی با یک دوست در ارتباط نباشید متوجه نمی شوید که چقدر قدرت نه گفتن پایینی دارید. یا چه جاهایی بیشتر بهتان خوش می گذرد و حال خوبی می دهد.

این روزها قصد دارم روابط اجتماعی ام را بهبود بخشم و دایره ارتباطاتم را وسعت دهم. اما روزگار قرار نیست تا دید من این تصمیم را دارم ادم های خوب و هم فاز سر راهم قرار دهد. هستند کسانی که سوهان روحت می شوند و اعصابت را بهم می ریزند و میبینی مضرات دوستی با اینها بیشتر از فوایدش است.

راستش من همیشه دوست داشتم دوستی مثل خودم داشته باشم. برای من اخلاقیات و معرفت و انصاف خیلی مهم تر از مادیات و منافع شخصی هستند. حداقل تا الان دوستی هایی که داشتم باعث شدند این را در مورد خود بفهمم. همیشه مادیات و منافع شخصی ام را آخرین اولویت قرار دادم و هرکار ناخوشایندی که از طرف مقابل دیدم سعی کردم با یک رفتار خوشایندی که داشت جایگزین کنم یا مدام اشتباهات آن ها را پوشش دهم و نکات مثبت را در ذهنم بولد کنم.

اما این گول زدن خودم بودم. هیچ می دانید با این کار چقدر عزت نفس آدم پایین می اید؟ اینکه اجازه دهی دیگران هرکار دلشان می خواهد بکنند و تو با یک عیبی ندارد همه چیز را ماست مالی کنی.

دیگر هرگز نمی خواهم اجازه چنین چیزی را به اطرافیانم بدهم. نمی خواهم بهای ارتباط را یک طرفه پرداخت کنم، نمی خواهم از خودم و آرامش روانم بگذرم برای حفظ ارتباط و دوستی ها. دیگران هم باید بدانند و اگر نمی دانند بدانند (!) که من هم معیارهایی دارم، خط قرمزهایی دارم که ااگر از آن ها عبور کنند دیگر دوست نخواهیم ماند.

پدرم می گوید هرچه دیرتر همرنگ جماعت شوی خودت بیشتر ضرر میکنی. اگر هم رنگ جماعت شدن است که مادیات و منافع شخصی را بر اخلاق و معرفت ارجحیت دهی، من ترجیح میدم همان رسوای جماعت باشم. درست است، میخواهم از خودم مواظبت کنم، من نه همرنگ جماعت می شوم و نه میگذارم دیگران به دلیل هم رنگ نبودم با آن ها از من سوءاستفاده کنند.

دیگر بس است، دیگر شانس ها و فرصت های متعدد به افراد نمی دهم، دیگر از عبارت عیبی ندارد استفاده نمی کنم. خیلی هم عیب دارد، خیلی هم مسئله مهمی ست اتفاقا.

ارتباط گیری سخت است، هزینه می خواهد، مهم ترین هزینه زمان و فکر ماست. حالا که تصمیم گرفتم این هزینه را بکنم، حداقل برای آدم درستش باید بکنم، برای کسی که ارزش دوستی را بفهمد و برایش ارزش قائل باشد.

۱۸ بهمن ٠۳

یه شب بارونی که احتمالا آخرین شب بارونی زمستون امسال باشه!

روابط اجتماعیعزت نفس
اَلْـحَـمْـدُلِـلَّـه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید