این روز ها همه با سیستم ها و برنامه های چندرسانه ای سر و کار داریم . این رسانه ها با متن شروع شد و با افزودن عکس ، صدا و فیلم ، کامل تر و واقعی تر شد . درحال حاضر اگر وارد سایتی شویم که از ابتدا تا انتهای آن صرفا متن باشد ، با آن ارتباط نمیگیریم و بدون توجه به محتوا از کنار آن رد میشویم. اما هنوز هم حواسی مثل بویایی ، لامسه و چشایی جایی در سیستم های ما ندارند و ما تا تلفیق واقعیت و فضای مجازی فاصله داریم.
فناوری بویایی دیجیتال (Digital Scent) یک رشته مهندسی میباشد که بر روی حس ، انتقال و دریافت بو از طریق رسانه های دیجیتال مثل صفحات وب و ... کار میکند .مهم ترین دستگاه در این زمینه بینی های الکتریکی هستند که با توجه به زمینه کاربرد از یک یا چند سنسور تشخیص گاز ایجاد میشوند .با وجود اختراعات و پروژه های مختلف از دهه 1950 میلادی همچنان این رشته جای کار دارد و به تحقیقات و فناوری های مختلفی در زمینه درک چگونگی بویایی انسان و سخت افزار مناسب نیاز دارد که در این مقاله ، بطور کلی تعدادی از این اختراعات رو معرفی میکنیم.
این سیستم در سالن تئاتر همراه با فیلم Scent of mystery در سال 1960 بکار رفت . سیستمی که در صحنه های مختلف بوهای مرتبط را داخل سالن پخش میکرد ؛ برای مثال هنگامی که بازیگر سیگار میکشید ، بوی سیگار توسط دستگاه که به منبع بو متصل بود پخش میشد.تعداد این رایحه ها محدود و شامل بوهای مشخصی مثل نعنا ، گل رز ، هلو و... بود.
اما این ایده ، ایده ی موفقی نبود و Smell-O-Vision در همان موقع متوقف شد .چرایی این قضیه به عوامل مختلفی برمی گردد . خود فیلم ، فیلم ضعیفی بود و اکثر بینندگان از دیدن آن پشیمان بودند ؛ بو باعث حواس پرتی افراد از موضوع فیلم میشد ؛ دستگاه صدای زیادی را در کنار پخش بو ایجاد می کرد .بو با چند ثانیه تاخیر به قسمت های عقب سالن میرسید و به دلیل ضعیف بودن آن تماشاگران مجبور به نفس کشیدن های پی در پی و تلاش برای بو کشیدن عطر بودند ؛ کافیست تصور کنید در سالن سینما فقط صدای نفس کشیدن های بلند بلند بقیه را میشنوید ! برای رفع این مشکل رایحه به مقدار زیاد پخش میشد که بدلیل ضعف بویایی انسان رایحه ها با هم تلفیق میشدند و بعد از مدتی توانایی تشخیص بوها از هم مشکل بود.
این دستگاه کوچک که توسط DigiScent تولید شده بود ، یک پخش کننده بوی شخصی بود که مانند پرینتر از طریق پورت USB به کامپیوتر و از طرف دیگر به برق متصل میشد . این دستگاه دارای 128 ماده شیمیایی پایه بود که با استفاده از آنها میتوانست هزاران بو را تولید کند . به بوی تولیدی کد مخصوصی اختصاص داده میشد و این کد را میتوانستید از طریق ایمیل ، سایت و راه های ارتباطی دیگر در اختیار طرف مقابل قرار دهید ؛ دستگاه iSmell سیستم مقابل نیز با دریافت آن کد، هوا را از محفظه پشتی به درون خود میکشید ، بوی مربوط به کد را با مواد شیمیایی ایجاد میکرد و با نشاندن آن روی هوا به سمت شما اسپری میکرد.
این محصول از لحاظ فنی مشکل خاصی نداشت اما مردم از آن استقبال نکردند چرا که هیچ کس بجز کمپانی های عطر سازی و بازی سازی دلیلی برای خرید این دستگاه نداشتند. به این ترتیب شرکت دیجی سنت نیز برشکست شد و به کار خود پایان داد.
پروژه ژاپنی سن تی در سال 2013 دستگاهی به نام Scentee balloon ساخت که به تلفن همراه هوشمند وصل میشد . با خرید کارتریج های بوهایی مانند قهوه ، توت فرنگی ، نعنا و ... میتوانستید از داخل نرم افزار Scentee آنها را انتخاب کرده و از طریق بالن آنها را حس کنید .همچنین امکان تنظیم بوی خاص بر روی هشدار ساعت و یا هنگام لایک کردن پست های فیسبوک (برای انتقال حس خوب) را فراهم میکرد.
بوهای درون هر کارتریج مانند بوی قهوه تفاوت زیادی با بو های واقعی و طبیعی داشت . هر بالن فقط میتوانست 3 نوع کارتریج را در بربگیرد . برای ارسال بو نیز ، فرد مقابل باید دستگاه و کارتریج مربوطه را خریداری میکرد.این پروژه از سال 2013 به بعد پیشرفتی نکرده است.
بینی الکتریکی کامینا به عنوان بخشی از پروژه Smelldect توسعه داده شده است . Smelldect دستگاهی آلمانی برای تشخیص بو است که با دقت مناسب میتواند بو ها را تشخیص دهد برای مثال در مقابل یک منبع بویایی حاوی بوی توت فرنگی و مقدار کمی لیمو توانسته بود بوی هوا را نیز تشخیص دهد . این دستگاه بیشتر در مصارف پزشکی ، مواد غذایی و محیط زیست بکار میرود . کامینا یک چیپ کوچک شامل چند زیرسنسور کوچک است که در ابتدا با تاباندن اشعه UV ، مقاومت سنسورها که از جنس فلز قلع هستند به میزان زیادی کاهش میابد و با برخورد و جذب مولکول های گاز مقاومت آن تغییر کرده و با محاسبه میزان تغییرات، گاز مربوطه تشخیص داده میشود. هدف آینده این شرکت فراهم کردن این چیپ برای تلفن های هوشمند است.