ویرگول
ورودثبت نام
نگین صادقی
نگین صادقی
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

پیتزا مارگاریتا و خانم ملکه



در یکی از روز های سرد زمستون در سال ۱۸۸۹ میلادی امپراتور ایتالیا به همراه همسرش ملکه مارگاریتا که از فرط خستگی امور حکومت میخواستند برای استراحت چند وقتی قصر رو ترک کنند و تصمیم گرفتند به ناپل مسافرت کنند.

امپراتور هم توصیه های لازم به وزیر و درباریان اعلام کرد و راهی سفر شد تا چند وقتی در تعطیلات دمی بیاساید! اما ملکه که این اواخر به دلیل مشغله های زیاد امپراتور کمتر مورد توجه قرار گرفته بود ، اندکی کم حوصله و تلخ مزاج شده بود و هیچ چیز باب میلش قرار نمی گرفت.

از این رو ملکه سرآشپز دربار را احضار کرد و گفت : از این همه غذا تکراری خسته شدیم ، خلاقیتی به خرج بده و غذای جدید طبخ کن برایمان اگر هنوز جانت رو دوست داری... . رافائل(سرآشپز دربار) که موقعیت را قرمز دید به شدت احساس خطر کرد و هر چه بلد بود و نبود رو به کار گرفت.

رافائل برای جلب رضایت ملکه مارگاریتا و جان سالم به در بردن سه مدل پیتزا جدید با دستور جدید آماده کرد به نزد ملکه رفت و از نگرانی به خود میلرزید تا اگر ملکه راضی نشود باید آماده مرگ شود. اما بخت با سرآشپز یار بود و در نهایت ملکه از پیتزای سوم رضایت کامل داشت. و از آن به بعد این پیتزا ، پیتزا مارگاریتا مشهور شد.

رسپی پیتزا مارگاریتا ایتالیایی رو تو پست بعدی براتون میذارم...

اگر نظری دارید خوشحال میشم تو کامنت ها بهم بگید

ملکهپیتزا مارگاریتاپیتزا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید