ویرگول
ورودثبت نام
nejat akharzamain
nejat akharzamain
خواندن ۲۵۵ دقیقه·۱ سال پیش

بررسی شیطان و ابلیس شناسی در آثار استاد علی اکبر خانجانی

شیطان شناسی در آثار استاد علی اکبر خانجانی
شیطان شناسی در آثار استاد علی اکبر خانجانی

اعوذ بالله من الشیطان رجیم!
بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی شیطان وابلیس شناسی در آثار استاد علی اکبر خانجانی

مقدمه ومعرفی :

جناب استاد خانجانی دارای 171 جلد کتاب و صدها مقاله که در شش جلد تحت عنوان دائرةالمعارف عرفانی گرد هم آمده است، می باشد.
همچنین دارای سی و سه جلسه سخنرانی.
✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓✓

موضوعات این کتابها و مقالات و سخنرانی ها بشرح زیر می باشد:

قیامت و آخرالزمان - غیبت و ظهور امام زمان (عج)
ناجی موعود - نشانه ها و علائم آخرالزمان
انسان کامل - نجات در آخرالزمان
آخرالزمان شناسی عرفانی
=======================
خودشناسی و عرفان - انسان شناسی عرفانی -جهان شناسی
آفرینش و تکامل انسان
عشق عرفانی - سیر و سلوک عرفانی
عرفان عملی - آفرینش عرفانی
خداشناسی عرفانی - خودشناسی الهی
معرفت نفس - عشق و ارادت عرفانی
=======================
زندگی و سرگذشت عارفان بزرگ
زندگی و سرگذشت پیامبران و امامان
سرگذشت شخصیت ها
زندگینامه ماورای طبیعی استاد خانجانی
=======================
خانواده - ازدواج و زناشوئی و تربیت
مشکلات زناشوئی در آخرالزمان
طلاق و تنهائی در آخرالزمان
عشق و نفرت - فلسفه ازدواج - فلسفه آدم و حوا
=======================
بهداشت و درمان عرفانی - عرفان درمانی و طب عرفانی
علت و درمان بیماریها و اعتیاد - طب اسلامی
======================
شیطان شناسی - ابلیس شناسی
رهائی از شیطان و ابلیس و خناسان آخرالزمان
=========================
سینما - ارتباطات - فرهنگ و هنر و سیاست
جملات و سخنان حکمت آمیز - جملات و سخنان خودشناسی
========================
تفسیر عرفانی قرآن - معارف دینی و قرآنی
شرح اسمای الهی
شیعه شناسی و امام شناسی - اسلام شناسی و قرآن شناسی
======================
زن شناسی - شناخت زن
مردشناسی - شناخت مرد
روانشناسی عرفانی - مردم شناسی عرفانی - جامعه شناسی عرفانی
===============
مدرنیزم و پسامدرنیزم
تکنولوژی ارتباطات - اینترنت و ماهواره در مورد شناسی
====================
اخلاق عرفانی - زندگی عرفانی
حکومت و حاکمیت عرفانی - مدینه فاضله اسلامی
===================
نزول و عروج روح در آخرالزمان

****************************************************************************

(هم آغوشی با شیطان)
ھمه امراض نابود کننده سیستم ایمنی بدن انسان مولود لمس و ھم آغوشی با شیطان است مثل ھپاتیت، ایدز، ابولار و غیره!
زیرا وقتی انسانی با شیطان ھماغوش شد کل روح رحمت و ایمان و امنیت وجودش نابود میشود و در مهلکه عدمیت می افتد زیرا ابلیس بقیةالعدم در عالم وجود است.
یعنی مصونیتش در قبال عدم از بین میرود! لمس و ھماغوشی شیطان یعنی ھماغوشی وجود و عدم! سقوط وجود در آغوش عدم! سقوط نور در ظلمات! و این به لحاظ منطقی ھمان واقعه واژگونسالاری مفاھیم و عقول و ادراک و ھوش و حواس بشر است.
منبع:کتاب شیطان شناسی ص ۱۷اثر استاد علی اکبر خانجانی

ش

11:25

ابلیس را با این ویژگیها می شناسیم:
منطق قیاس،ظاهر پرستی،قدمت پرستی،گذشته پرستی،عبادت پرستی و انکار حقیقت علیرغم درک حقیقت و اثبات حق!و بدینگونه آگاهانه و مفتخرانه کفر و لعن الهی را برمیگزیند.
کتاب شیطان شناسی،صفحه ۷،اثر استاد علی اکبرخانجانی

آنانکه عشق را انکار می کنند خلیفه ابلیس می شوند زیرا «شیطان به امر خدا به هر متکبر کذابی نزدیک می شود» قرآن- و اما بر منکران عشق وارد شده و تسخیرشان می کند چرا که منکر عشق٫ منکر دل و جان و روح خویش است و لذا تمامیت خود را انکار نموده و باخته است. و اگر این انکار مربوط به عشق الهی باشد منکرش را تماما به
تسخیر شیطان می آورد. و لذا همه منکران عشق الهی یعنی منکران امامت و ولایت حق بر روی زمین٬ اولیای شیطانند.

۲۶۷- این بود آنانکه در صدر اسلام ع علی ‏ را انکار کردند در اندک مدتی مجسمه پلیدی شدند آنهم شیاطینی که براستی در تاریخ بشر٬ بی همتایند زیرا بی همتاترین عشق خدا را انکار کردند.

و اینست همانطور که محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و سلمان و عمار و ابوذر و... اسوه های عشق و عرفان و عدالت و عزت هستند ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و ابن ملجم و قطامه و... هم اسوه های شقاوت و جهل و ستم و ذلت هستند برای هميشه تاریخ!
منبع :کتاب مذهب اصالت عشق،جلد۶بند ۲۶۸اثر استاد علی اکبر خانجانی

شیطان کسانی را که قبلاً مرتکب گناھان زیادی شده بودند به گمراھی میکشاند." آل عمران١۵۵- یعنی قبلاً بواسطه ارتکاب گناھان دچار واژگونسازی ھوش و حواس شده و لذا آماده پذیرش شیطان بودند به لحاظ ماھیت ادراک و منطق! زیرا شیطان رسالتی جز واژگونسالاری ھوش و منطق انسان ندارد: "آنکه بدی کرد واژگون شد." قرآن! و این واژگونی ادراک حسی و منطقی و عاطفی است که خوب را بد می یابند، زیبا را زشت ، درست را نادرست، باید را نباید، رحمت را اھانت و محبت را شقاوت و بعکس! شیطان ھر معنا و منطق و احساس و ادراک وارونه و نادرستی را در انسان تثبیت و دائمی کرده و تبدیل به یک نظام ارزشی ضد ارزش می سازد تا به آن فخر کند و این ھمان خلافت شیطان در انسان است و پیدایش ایدئولوژی شیطانی از انسان که قلمرو ظھور دجالیت می باشد. یعنی شیطان، واژگونسازی ارزشی در بشر را تبدیل به واژگونسالاری میکند یعنی بدیھا را لباس خوبی و مقدس میپوشاند که چندین آیه در این باب در کتاب خدا آمده است.
کتاب شیطان شناسی ص ۱۸اثر استاد خانجانی

بنابر این شیطان برای از میان بردن بهشت فقط باید حوا را نسبت به عشق آدم مردد می کرد و همین تردید آرام آرام آنان را از بهشت می راند.شیطان به نزد حوا رفت و به او گفت: آیا به جاودانگی عشق آدم نسبت به خود مطمننی؟ حوا پاسخ داد: آری » او مرا خیلی دوست دارد. شیطان گفت: چگونه مطمننی۰ آیا او را آزموده ای؟ حوا پاسخ داد: او خود چنین می گوید. شیطان گفت: اگر راست می گوید باید این عشق را در عمل ثابت کند. گفتن هیچ ارزشی ندارد. حوا در حالیکه به اطمینان خود نسبت به عشق آدم مردد شده بود پرسید چگونه می توانم یقین یابم که او مرا دوست دارد؟ شیطان گفت: به او بگو اگر تو را دوست دارد باید به شجره ممنوعه نزدیک شود حوا گفت: اما خداوند ما را از نزدیک شدن به شجره ممنوعه باز داشته است. شیطان گفت: نکته همینجاست. زمانی عشق او به تو ثا بت می شود که او برای حفظ خوشبختی تو از هیچ کاری ابا نکند. حوا که دیگر تمامی باور خود را نسبت به عشق آدم از دست داده بود به نزد آدم رفت و در حالیکه در اشدٌ ناز گریه می کرد به او گفت: آیا هنوز مرا دوست داری؟ آدم پاسخ داد: آری٬ تو قلب من هستی حوا گفت: اگر راست می گویی به درخت ممنوعه نزدیک شو. آدم گفت: اما خداوند ما را از نزدیک شدن به آن بر حذر داشته است حوا در حالیکه گریه اش شدیدتر می شد گفت: پس دروغ می گویی که مرا دوست داری زیرا اگر مرا دوست داشتی هر کاری برای من می کردی. آدم نيز براى اثبات عشق خود به حوا به شجرة ممنوعه نزديك شد و به ناكاه آدم و حوا يکديگر را چيزى جز عورت زشت نديدند و از يكديگر بيزار گشتند. شجرة ممنوعه همان اعمالى است كه از جانب خداوند براى بشر ممنوع شده است: دزدى٬ دروغ٬ ريا و.... و بدينگونه بود كه آدم به گناه نزديک شد و خداوند آدم و حوا را از بهشت اخراج كرد
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۱ ص ۸ اثراستاد خانجانی

20:08

کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی
۲۶۶- آنانکه عشق را انکار می کنند خلیفه ابلیس می شوند زیرا «شیطان به امر خدا به هر متکبر کذابی نزدیک می شود» قرآن- و اما بر منکران عشق وارد شده و تسخیرشان می کند چرا که منکر عشق٫ منکر دل و جان و روح خویش است و لذا تمامیت خود را انکار نموده و باخته است. و اگر این انکار مربوط به عشق الهی باشد منکرش را تماما به
تسخیر شیطان می آورد. و لذا همه منکران عشق الهی یعنی منکران امامت و ولایت حق بر روی زمین٬ اولیای شیطانند.
۲۶۷- این بود آنانکه در صدر اسلام ع علی ‏ را انکار کردند در اندک مدتی مجسمه پلیدی شدند آنهم شیاطینی که براستی در تاریخ بشر٬ بی همتایند زیرا بی همتاترین عشق خدا را انکار کردند.
۲۶۸- و اینست همانطور که محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و سلمان و عمار و ابوذر و… اسوه های عشق و عرفان و عدالت و عزت هستند ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان و معاویه و عمروعاص و ابن ملجم و قطامه و… هم اسوه های شقاوت و جهل و ستم و ذلت هستند برای هميشه تاریخ!

20:09

کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی


۳۷۱- آیا هیچ پیامبر و امامی را سراغ دارید که دعوی ایثار کرده باشد؟ آیا در کتاب خدا، آدمی امر به ایثار شده است؟ خداوند در قرآن کریم حتی مؤمنانی را که کل نفس خود را به خدا واگذار می کنند تاجرانی خردمند می نامد و نه ایثارگران!
۳۷۲- بنگر آن والدینی که خود را ایثارگر و فدانی فرزندان می خوانند چه ستمگرانی متجاوز هستند که خود را خالق فرزندان می پندارند.
۳۷۳- بنگر آن کسانی که نسبت به همسر خود احساس ایثار دارند چه ستمگرانی هستند. و اکثر آدمها خود را بسیار برتر از همسر خود می دانند و همینکه با همسر خود زندگی می کنند غرق در ایثارند. و عجبا که اکثر زن و شوهرها متقابلا نسبت به یکدیگر احساس ایثار می کنند و وای بر آن روز که بر حسب اتفاقی این احساس بر زبان آید.
۳۷۴- حتی خداوند در کار خلق عالم و آدم، خود را ایثارگر نمی خواند زیرا درباره هر خلقتی می فرماید: فتبارک الله… یعنی بدینگونه خداوند افزون آمد. یعنی در خلقت هر چیزی افزون شده است نه اينکه کم شده و از دست فته و فدا گردیده است . پس بدان که عشق هیچ ربطی به ایثار ندارد و بلکه سراسر افزونی و برکت است برای عاشق و معشوق توأمان!
۳۷۵- هر کجا که احساس یا ادعای ایثاری هست بدان که مکر و جهل و خودفریبی و ستم و خیانتی در کارست.

ھر کسی دارای خناسانی در زندگی است که رھزن عقل و ایمان او ھستند که این خناسان معمولاً دارای روابط عاطفی شدیدی با انسان ھستند تحت عنوان ھمسر، فرزند، بستگان نزدیک، دوست، شریک و... . بھترین روش کشف این خناسان به ھنگام فکر و ذکر و عبادات است که تبدیل به حجاب رابطه انسان با خدا و امامش می شوند. پس باید دانست که خناس ھر کسی در قلمرو محبوب ترین و مطلوب ترین افراد روابط اجتماعیش قرار دارد و بقول معروف "تو دل برو" است زیرا شیطان از طریق تسخیر دل انسان است که بر وی مسلط می گردد و اراده اش را می رباید. بیشترین تسلط خناسان بر قلوب شقی و بیرحم است. خناسان ھمان شیطان در صورت بشرند یعنی کسانی که قلوبشان به تسخیر شیطان درآمده است. محوری ترین فعالیت شیطان در انسان ھمانا انکار و سپس تبدیل نعمات است: "بدانید که شیطان بر نعمات الھی کافر است ... و ابلیس گفت: بر صراط، مؤمنان را منحرف و به دوزخ می کشانم زیرا اکثرشان بر نعمات خداوند شاکر نیستند." آیاتی از قرآن-
منبع کتاب شیطان شناسی ص ۲۳ اثر استادخانجانی

دو نوع شیطان پرستی

پس دو نوع شیطان پرستی داریم: شیطان پرستی آگاه و ناخودآگاه. که شیطان پرستی آگاهانه و پرستش شیطان به اسم شیطان مختص افراد و جریاناتی تبهکار است که به تبهکاری خود نیز آشکارا افتخار می کنند ولی شیطان پرستی عامه مردمان ناخودآگاه است و بلکه تحت عنوان مقدسات و حقایق عرفی و شرعی و علمی و اجتماعی و تاریخی نادانسته مشغول پیروی و ستایش شیطان هستند که یکی از رایج ترین و تاریخی ترین نوع این شیطان پرستی ناخودآگاه همان پرستش ایده خدا و خدای ذهنی است بی آنکه ایمان قلبی و امام هدایت در کار باشد که اساس شرک جهانی بشر در قالب انواع مذاهب است: " بدانید که اکثر مردمان هوای نفس و ظن خود را خدا می خوانند و این شرک و ظلم عظیم است...." قرآن کریم-



از کتاب شیطان شناسی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص ۷۵

14 August 2022

ش

17:07

عرفان شیطانی و دجالی

1540- این بدان آن عرفانی که عقلانیت و اخلاق را در تو مخدوش و تعطیل می کند عرفان نیست شیطان است. و آن عرفانی هم که میل به مواد مخدر و توهم زا را در تو تحریک می کند نیز دجالیت است. و آن عشقی که زنا را برایت توجیه می کند عشق نیست و شهوت محض است.

از کتاب مذهب اصالت عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول
-------------------------------------------------
عرفان و طلسم و جادو

برخی عرفان را جادو و طلسم و اعمال خارق العاده می پندارند و برخی هم احساسات سورئالیستی و رومانتیکی. عرفان از "عرف" بمعنای معرفت است: علم بر پدیده های واقعی جهان. هر پدیده ای دربی از علوم لدنی و متافیزیکی است. عرفان یعنی رسیدن به متافیزیک از درب فیزیک. آنهم نه به هوس که به عشقی که قیمتش کل حیات و هستی است.

و آنانکه به هوس به نزد عارفان می روند به طلسم شیطان مبتلا شده و حتی عقل دنیوی خود را هم از دست میدهند. بازی با عارفان خانمانسوزترین بازیهاست.

از کتاب خداشناسی عرفانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 33

( کارخانه مالیخولیائی به اسم "من" )

۴٣۶ -توھمی بنام جامعه، خلق و مردم منجر به پدیده ھای شیطانی بنام #دموکراسی و #سوسیالیزم گردید. توھمی بنام برابری و عدالت و #آزادی منجر به دیوانه خانه ای بنام #مدرنیزم شد و توھمی بنام #عشق، خانواده ھا را بر روی زمین از درون پوساند و متلاشی کرد و توھمی بنام #شریعت و #اسلام ھم منجر به پیدایش جنایتی بنام #تکفیریها شد و نیز توھمی بنام "عرفان" ھم حداقل عقل و فطرت و شرف بشر را به تسخیر اجنه و خناسان درآورد.

۴٣٧ -ھمه این توھمات و مالیخولیاھای جهانسوز و نابودگر از کارخانه مالیخولیائی به اسم "من" سر برآورده است منی که خلیفه ابلیس است و در عصر ما بالاخره مذھب #شیطان_پرستی را با صدای بلند تأسیس کرده است و به آن فخر می کند. منی که به ھو تأویل و تسبیح نگردد ابلیس می شود.

۴۳٨ -پس واضح است که از من ابلیسی جز مخلوقاتی شیطانی ببار نمی آید: جامعه شیطانی، دموکراسی شیطانی، آزادی شیطانی، شریعت شیطانی، عرفان شیطانی، عشق شیطانی وو... که پدیده ھائی ضد خویشند: جامعه ضد جامعه، دموکراسی ضد دموکراسی وو... و این محصول نفس ناطقه دیالکتیکی انسانی است که به تصرف ابلیس درآمده است: دیالکتیک ابلیسی!
#کتاب_دیالکتیک_دیالکتیک
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

08:08

۱. عشق بازاری آن عشقی است که در خیابانها، میکده ها، کاباره ها، و روسپی خانه ها در جریان است و عمر این عشق به اندازه عشق محرمانه است.

۲- به زبان ساده عشق بازاری تلاشی برای عاشق شدن است حتی برای ساعتی.

۳. عشق بازاری که صورت عامیانه و آشکار عشق حقیقی و پاک است در عین حال محصول عاقبت ناكام عشق حقیقی هم هست زیرا همه عشق های حقیقی نهایتا به تجارت و حساب و چانه زنی می انجامد و به پایان میرسد. زیرا معشوقه همواره نسبت به حق عشق، کافر و منکر است و لذا حرف آخرش اينست: من که عاشق تو نیستم حالا اگر تو عاشق منی مربوط به تو می شود پس باید مرا راضی کنی تا به وصال تو آیم. عشق بازاری نیز از همین جا شروع می شود یعنی از آنجا که عشق محترمانه و حقیقی و قلبی به پایان می رسد . یعنی تجارتی که در یک طرف آن ظرف شهوت قرار دارد و در طرف دیگرش پول.

۴. عموما پنداشته می شود که شهوت جنسی مرد و عشوه و طنازی و دلبری زن است که ایجاد احساسی بنام عشق میکند. در حالیکه اگر دقت کنیم اتفاقا به عکس است یعنی نیاز مرد به عشق جهت نجات از تنهائی روح و نیاز به یک محرم راز و همدل و همسر و همراه زندگی است که چون در طرف مقابل (زن) پاسخی مطلوب نمی یابد منجر به شهوت جنسی و هرزگی می شود.

۵- همانطور که در بهشت ازلی هم بمحض اینکه رابطه روحي بين آدم و حوا از بین رفت درخت ممنوعه که مظهر تحریک شهوت جنسی بود پیدا شد که هر دو را از بهشت آرامش و همدلی و جاودانگی بیرون کرد و آنچه که ماند شهوت مرد به زن بود و نیاز زن به یک حامی دنیوی.

۶. لذا آنجائیکه عشق متقابل نباشد فقط تجارت تن و پول باقی می ماند. هر چند که مرد تا به آخر عمرش پول به پای زن می پاشد تا شاید روزی او را عاشق بر خود نماید. این نیاز مرد به عشق است که هرگز نمی میرد مگر آنکه دلش بميرد که در اینصورت تبدیل به حیوان نر شهوت بارد و زن بارد و هرزه می شود از آن نوعی که در عصر جدید به وفور دیده میشود و به همين دليل أماكن فساد مستمرأ توسعه می یابد و تبدیل به یک تجارت عظیم جهانی می شود که همه تجارتهای دیگر را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
#حکمت_نوری
#عشق_بازاری
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

16 August 2022

ش

10:25

#مثلث_شیطانی_مافیاهای_مقدس_اسلامی_مسیحی_یهودی

۳۲۱ -از حدود یکصد سال پیش که مافیاھای آمریکائی و پدرخوانده ھای گانگستر و قاچاقچی آن به بهانه حلال سازی و پاک نمودن ثروتهای افسانه ای خویش به پاپ واتیکان رجوع کردند و سرمایه گذاریهای مشترک بین این دو قطب آغاز شد اقتصاد جهانی وارد عرصه ای نوین شد و غارت ملل در قالب شرکتهای چند ملیتی توجیهی مقدس یافت و کشتار مردمان سیمائی الهی یافت و کار بجائی رسید که بوش رئیس جمهور وقت آمریکا خود را نماینده عیسی مسیح معرفی کرد تا دینش را جهانی سازد و دشمنانش را از روی زمین براندازد. که این مافیای مقدس اندکی بعد با پدرخوانده ھای اسلامی ھم رابطه برقرار نمود که بن لادن و القاعده و داعش و طالبان و امثالهم مولود این ازدواج شیطانی بودند. و اینک شاھدیم که جهان در سیطره مثلث شیطانی مافیاھای مقدس اسلامی- مسیحی- یهودی جان می کند. و این حاکمیت شیطان است که به پیروانش آموخت که چگونه اوامر و احکام و معارف دین خدا را تبدیل و توریه سازند و ربا را تجارت (بیزینس)، زنا را عشق و ریا و دروغ را سیاست و مدیریت بنامند.
#کتاب_فطرت_خدت_و_فطرت_بشر
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

?

شیطان شناسی - قتل دجال و ابلیس بدست مهدی موعود

17 August 2022

ش

09:04

باید دانست که باور به وجود شیطان و ھر آنچه که در مورد شیطان در کتاب خدا آمده از جمله ملزومات واجب ایمان است چرا که حدود یک سوم قرآن درباره شیطان شناسی است و ھمچنین آمده است که آنانکه به وجود شیطان و ملائک و اجنه باور ندارند کافرند. پس بیائیم با شیطان شناسی لااقل یک سوم ایمان خود را دریابیم که چه بسا بدون آن، دو سوم دیگر ایمان ھم به تاراج میرود زیرا بقول الھی ایمان آدمی دشمنی جز شیطان ندارد: "و ھمگی از ابلیس پیروی کردند جز اندکی از مؤمنان." سباء٢٠- و باید دانست آنکه شیطان خود را نمی شناسد و اصلاً شیطانی را باور ندارد بی تردید پرستنده و مرید اوست! متأسفانه در نزد اکثریت اھالی دین و بلکه علمای دینی، شیطان فقط یک کلمه است (شیطان) و این کلمه است که دائماً لعنت میشود ھمانطور که خدا ھم فقط یک کلمه است (خدا) و این کلمه است که پرستیده میشود: "و خداوند را فقط حرفی می پرستند و اکثراً ھوای نفس خود را خدا میدانند که اینست شرک و ظلم عظیم که ھرگز بخشیده نمیشود جز با عذاب." قرآن کریم- و از آنجا که سلطان ھوای نفس بشر، شیطان است پس چه بسا مردمان، شیطان را خدا مینامند و شیطان پرستی خود را خدا پرستی می پندارند. پس اگر در این رساله جای خدا و شیطان در اندیشه شما عوض شد عداوت مکنید و آرام باشید!
ما تاکنون در مجموعه آثارمان تحت ھر موضوعی، شیطان آن موضوع را ھم نشان داده ایم ولی در این رساله به یاری حق و نظر امام زمان(عج) سعی داریم که ھمه موضوعات بشری را تحت عنوان "شیطان" نشان دھیم و شیطنت ھر موضوعی را. و یک دستگاه عرفانی شیطان شناسی عرضه کنیم. و این ھمان دشمنی و پیکار ما با تنھا دشمن انسان است به امر الھی!
علی اکبر خانجانی ١٣٩۴/۶/۵
منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۵

میزان راستی و درستی دین و عقل

۷۰۹- انتقاد و نصیحت پذیری میزان راستی و درستی دین و عقل انسان است و بعکس! این میزان در جامعه نیز مصداق دارد. و بمیزانی که فرد یا جامعه ای انتقادناپذیر و اصلاح ناپذیر است در حال سقوط است. و بمیزانی که بر خشونت و خشم و کینه توزیش نسبت به منتقدین و دوستانش افزوده می شود در آستانه نابودی و خودکشی است. این قاعده درباره تمدنها و فرهنگ ها هم درست است .

۷۱۰. سجده در قبال انتقاد و نصيحت كجا و كينه و انتقامجوئی کجا! زیرا انسان مؤمن اهل محبت است و محبت را در هر کسی درمی یابد و می داند که از جانب خداست پس سجده می کند. «دوست حقیقی تو کسی است که عیبهایت را به تو هديه می کند و دشمنانت چاپلوسی تو را می کنند.» على (ع)۔

یعنی کسی که چاپلوسی تو را می کند فرستاده شیطان یا خود شیطان انسی است. پس در همه حال کسی که نقد و نصيحت می کند برحق تر از کسی است که تصديق و چاپلوسی می کند. هر که این حق را دريافت رستگار است.

از کتاب قیامت نامه
مولف : استاد علی اکبر خانجانی

آسانترین راه رهایی از شیطان

معرفت نفس تنها شمشیری است که شیطان را میکشد و فراری میدهد.
شناخت شیطان آسانترین راه رهایی از شرّ اوست. درک و تصدیق همین معارف مذکور بهترین راه رهایی از وسوسه های اوست.
اگر خودستایی نباشد مجموعه آثار بنده امروزه یک دائرة المعارف شیطان شناسی است و هرکس با مطالعه و درک و تصدیق این معارف، وجودش را از شرّ شیطان بیمه کرده است.
و بنده این نجات را در همه کسانیکه آثار بنده را مطالعه کرده و تصدیق نموده اند شاهد بوده ام که چگونه یک شبه احساس رستگاری داشته و دچار گشایش عظیمی در زندگی گشته اند و به ناگاه از تاریکی خارج شده اند.
مجموعه آثار بنده راه خروج از ظلمت بسوی روشنایی است.
من این حق را ادّعا میکنم که امروزه شیطان، دشمنی بزرگتر از من در جهان ندارد.
و من این رسالت را عین زندگیم قرار داده ام و خداوند را سپاس که این بنده حقیر را مأمور معرفی ابلیس عصر جدید قرار داده است.

استاد علی اکبر خانجانی
? ناگفته‌ها و ناشنیده های عصر ما
ص57

26 August 2022

ش

09:16

پس بوضوح درک می کنیم که ابلیس نخستین رسول خدا برای بنی آدم است منتھی نه رسول ھدایت بلکه رسول امتحان اخلاص در پرستش است که همانا خالصان و مشرکان و منافقان را به جھنم ھدایت می کند و لذا سلطان ضلالت و دوزخ است و حتی رسولان ھدایت را ھم امتحان میکند و ناخالصیھایشان را رسوا نموده و موجب عذابشان میشود ھمانطور که موجب رسوائی و عذاب حضرت اّیوب(ع) شد: "به یادآر بنده ما اّیوب را ھنگامیکه خدایش را صدا کرد که: پروردگارا شیطان مرا لمس کرده و به عذاب افکنده است." ص۴١- ھمانطور که موجب القای تردید و شبهه در ابراھیم خلیل(ع) گردید و امثالھم!
ر روایات و قرآن آمده که ابلیس از ملائک مقرب بود و می دانیم که ملائک از جنس نورند و نه آتش! پس نتیجه می گیریم که ابلیس پس از کفرش که لعن و رجیم شده از قلمرو نور الھی خارج گردید و به ظلمت افتاد و طبع آتشین یافت ھمچون رسوخ نور در ظلمت که موجب احتراق می شود. و لذا زین بعد در جرگه اجنّه درآمد که از جنس آتش ناب ھستند. او در ھمان حال که با خداوند جدل می کرد نورش ناری شده بود. حتی قبل از لعن شدن و خروجش از حضرت حق، باطناً کافر و ناری گشته و کفرش او را لعین و رجیم ساخته بود و خودبخود دیگر نمی توانست در
محضر حق بماند. درست مثل آدم و حوا که با کفرشان نتوانستند در بھشت بمانند!
کتاب شیطان شناسی ص ۷ #استاد_علی_اکبر_خانجانی

27 August 2022

ش

10:34

خودشناسی زن - شناخت ابلیسیت در زن : ١١١ -اگر زن دست و دل از پرستیده شدنش بشوید نیمي از راه كمال را طي كرده است.

نیمه دیگر این راه ھم یافتن پیر و امام طریقت است و اطاعت خاشعانه و بي مكر و بازي!

١١٢ -ابلیس نفس زن داراي دل و مغزي است كه دلش ھمان اراده به پرستیده شدن است و مغزش ھم ناز اوست و انواع ھزار لاي مكرھایش!

اگر بر این دو ركن ابلیسیت خود فائق آید رستگار است. در غیر اینصورت علامه دھر ھم كه باشد و اسوه عفاف و عصمت، ھنور مفلس و بنده بند تنبان است و واژگونه!

١١٣ -بنده به تجربه دیده و آزموده ام كه زن در تعالي روح و عرفان نفس ھزاران بار مستعدتر و
باھوش تر از مرد است ولي اكثراً ھنوز گامي برنداشته بازیچه آن دو ابلیسیت مذكور مي شود و خود را مفت معامله مي كند به ھر مرد ھرزه چاپلوس زن صفتي تا خانم رئیس شود!

١١۴-ھیچ چیز در این دنیا #زن را به شدت #پول و پول پرستي و اشتغالات مالي و معیشتي تباه و دیوانه نمي سازد.

#کتاب_فریاد_زن
اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

ش

11:06

?

#شرارت_نفس#خیر#پاکی#ابلیسیت#اطاعت_بی چون_چرا

11:17

32-نفس آدمی را بیست و یک شرارت است :
کبر،غرور،بخل،جهل،ترس،نسیان،حرص،انکار،ظلم،تجاورز،عداوت،عادت،ریا،نابودسازی،یآس،بازی،ضعف،مرض،تکاثر،مکر و شتاب. که این شرارتها جز بواسطه معرفت نفس و ارادت عرفانی و اطاعت بی چون و چرا از یک انسان عارف پاک نمی شوند و تبدیل نمی شوند به بیست و یک خیر که عبارتند از :
تواضع ،خودآگاهی،نوع دوستی،علم،شجاعت،هوشیاری,قناعت،صدق،عدل،خدمت،محبت،تقوی،تقیه،خلاقیت،امید،جدیت،قدرت،سلامت،وحدت،حسن نیت و صبر.
33.-آدمی یا بواسطه اطاعت بی چون و چرا از امام وپیرش موفق به تادیب و تزکیه و مهار نفس می شود و یا به یاری بلایائی همچون فقر ،تنهایی،بیماری و مصائب و شکست و ناکامی.
از کتاب خداشناسی ربوبی تالیف استاد علی اکبر خانجان ص 41

28 August 2022

ش

12:17

در قرآن کریم و احادیث نبوی و قدسی درک می کنیم که خداوند عالمیان، جھان ھستی را برای ظھور ذاتش آفریده است و انسان را بعنوان خلیفه اش جایگاه کمال این ظھور قرار داده است و لذا فرموده: "اگر نمی خواستم تو را بیافرینم (رسول خدا) ھیچ چیزی نمی آفریدم. و ھمه جھان ھستی را برای انسان و انسان را برای خودم آفریده ام. و ھر چه در زمین و آسمان است را مسخر وجود انسان کرده ام و..." و فلسفه وجودی شیطان ھم بخشی از فلسفه خلقت جھان و انسان است. یعنی ابلیس و فرزندان و لشکریانش مخالف مقصود خدا از خلقت انسان ھستند و لذا فرموده: "بدانید که ابلیس بر علیه خدای رحمان طغیان کرده است!" مریم۴۴- چرا که خلق عالم و آدم از رحمت مطلقه اوست و کل آفرینش جھان ھستی از رحمانیت اوست که کمالش مقام خلافت اللھی انسان است ھمانطور که در سوره رحمن می فرماید: "خدای رحمن تعلیم داد قرآن را و آفرید انسان را و تعلیمش نمود بیان را..." رحمن ١-٣. یعنی آفرینش جدید آدمی که ھمان انسانیت و مقام خلافت اللھی اوست از رحمت پروردگار است که ابلیس مخالف آن است. و از این رو کل ماھیت ابلیس و لعین و رجیم شدنش حاصل این مخالفت ابلیس با خدای رحمان و خلق جدید انسان می باشد. بزبان ساده ابلیس مخالف ظھور خدا از انسان است یعنی مخالف امامت و امامان است که مظاھر کلمة الله ھستند! دشمن انسان کامل و خلیفه خدا و پیروانش می باشد که مؤمنان ھستند.
کتاب شیطان شناسی ص ۸ #شیطان شناسی#اثر_استاد_علی_اکبر_خانجانی

12:18

پس ابلیس مھد عدم پرستی است و طبعاً با کل آفرینش جھان ھم مخالف است زیرا جھان ھستی طبق قول الھی در تسخیر انسان و برای مقام خلافت اللھی انسان آفریده شده است و اینست که دشمن انسانیت است: "بدانید که شیطان دشمن شماست پس با او دشمنی کنید... و ھر که ولایت خداوند را بر خود پذیرا نگردد او را تحت ولایت شیطان در می آوریم..." آیاتی از قرآن کریم! و دشمنی ابلیس با کل جھان ھستی ھم در قرآن آشکار است زیرا پیروان خود را به تبدیل خلقت جھان وامی دارد. نساء١١٩- که ھمان تبدیل طبیعت به صنعت است.
کتاب شیطان شناسی ص ۹ استادعلی اکبرخانجانی

آسانترین راه رهائی از شیطان

معرفت نفس تنها شمشیری است که شیطان را میکشد و فراری میدهد.
شناخت شیطان آسانترین راه رهایی از شرّ اوست. درک و تصدیق همین معارف مذکور بهترین راه رهایی از وسوسه های اوست.
اگر خودستایی نباشد مجموعه آثار بنده امروزه یک دائرة المعارف شیطان شناسی است و هرکس با مطالعه و درک و تصدیق این معارف، وجودش را از شرّ شیطان بیمه کرده است.
و بنده این نجات را در همه کسانیکه آثار بنده را مطالعه کرده و تصدیق نموده اند شاهد بوده ام که چگونه یک شبه احساس رستگاری داشته و دچار گشایش عظیمی در زندگی گشته اند و به ناگاه از تاریکی خارج شده اند.
مجموعه آثار بنده راه خروج از ظلمت بسوی روشنایی است.
من این حق را ادّعا میکنم که امروزه شیطان، دشمنی بزرگتر از من در جهان ندارد.
و من این رسالت را عین زندگیم قرار داده ام و خداوند را سپاس که این بنده حقیر را مأمور معرفی ابلیس عصر جدید قرار داده است.
#معرفت_نفس#شیطان_ابلیس_شناسی
استاد علی اکبر خانجانی - کتاب ناگفته ها و ناشنیده های عصر ما

این حقیقت را ھر انسان اھل معرفتی ھم در خود درک می کند که چگونه بر حسب غفلت، حسد، کبر یا معصیتی بناگاه احوال روحی و نوری باطنش دچار حریق و آتشین می شود که در چنین حالی عقل و ھوش خود را از دست داده و افکار و گفتار و رفتاری نابخردانه مرتکب می گردد که این از منطق قیاس است بین خود و دیگری! منبع :کتاب شیطان شناسی صفحه 8 استادعلی اکبر خانجانی

استفاده شیطانی از معارف عرفانی (تجسس و تفتیش عقاید و احوال و نیات دیگران و زندگانی مردم)
20- یکی دیگر از مدخل های رایج و بسیار بزرگ و نافذ شیطان در انسان،همانا تجسس در احوال و زندگانی مردم است بطوریکه پیامبر اکرم می فرماید: فردی که به قصد تجسس و خبرچینی و فضولی در زندگی دیگران، اقدامی می کند در همان گام نخست با شیطان محشور است.
21- همچنین کسی که نیات مردم را تفتیش و ارزیابی و قضاوت می کند تا حتی از اعمال خیرشان، نیات پلید استخراج کند مرید شیطان است زیرا بدین طریق می خواهد آدمیت را بکلی باطل و لعن نماید و انسان را ذاتاً شرور بخواند و این آرمان ذاتی ابلیس است.
22- متأسفانه بسیاری معارف معرفت نفس را وسیله این تجسس و تفتیش عقاید و احوال و نیات دیگران می سازند و این کار خود را عرفانی می پندارند در حالیکه این استفاده شیطانی از معارف عرفانی است و آدمی فقط می تواند و بایستی از منظر این حکمت ها و معارف، نفس و اعماق باطن خودش را کندو کاو و جستجو نماید تا خطوات شیطان را بیابد و از خود بزداید ولی نه دیگران را. و آنچه که ما در آثارمان می کاویم نفس واحده عامه بشری است و نه فرد خاصی را. در این باره بسیار تأمل کن و مراقب باش تا به دام شیطان نیفتی!
از کتاب مبانی عرفان عملی -تألیف استاد علی اکبر خانجانی
#تجسس #جاسوسی#خبرچینی

20:05

?

#تجسس #جاسوسی#خبرچینی

3 September 2022

ابلیس و شیاطین مظاھر اسم کافر و مکفّر از اسمای الھی ھستند و آدمی بایستی نسبت به این کفر، کافر باشد و دشمن! این امر خود خداست که از غضب و عذابش دوری جوئیم و به رحمتش پناه بریم! زیرا کفرش ما را از او دور میسازد و رحمتش ھم ما را به او میرساند و بالاخره عین او میسازد و خلیفه او! ابلیس و کافران خصم ظھور خدا و لقای الھی ھستند و فقط غیبت و دوری و عدمیت او را می ستایند! "کافران خدای را از جائی بسیار دور میخوانند." قرآن کریم-
کتاب شیطان شناسی ص ۱۰
#شیطان#مکفر#کافر#لعنت_خدا

4 September 2022

شیطان به چه كساني به امر خدا نزدیک شده و فریبشان مي دھد و گمراھشان مي سازدو به سوي دوزخ مي برد: منكران مخلصین، تكذیب كنندگان حقایق (دروغگوئي) تھمت زنندگان به مؤمنان، كافران و منكران نعمات الھي، فاسقان و فاجران و ستمكاران، پرستندگان آرزوھا و اھل ربا، ھراسان از رزق آینده، زن بارگان و عورت پرستان، جلوه گران، پیرووان مذاھب آباء و اجدادي و روابط و دوستي ھاي فاسقانه ، از مھمترین و رایج ترین و نافذترین مجاري رسوخ شیطان در انسان است.
منبع :صفحه 76 کتاب مبانی عرفان عملی اثر عارف واصل استاد علی اکبرخانجانی

5 September 2022

ش

11:06

7- طﺑﻖ ﻗول اﻟﮭﻲ، ﺣﺗﻲ ﻣؤﻣﻧﺎن ﻧﯾز در ﺧطر اﺣﺎطه و ﺳﻠطه اﺑﻠﯾس ﺑر ﺻراط اﻟﻣﺳﺗﻘﯾم ھداﯾت ھﺳﺗﻧد آن ﻣؤﻣﻧﺎﻧﻲ ﻛه ﺷﻛر ﻧﻌﻣﺎت را ﺑه ﺟﺎي ﻧﻣﻲ آورﻧد و ﻧﻌﻣت ﷲ(اﻣﺎم) را ﻗدر ﻧﻣﻲ ﺷﻧﺎﺳﻧد و ﺷﺎﻛر ﻧﯾﺳﺗﻧد. و ﻧﯾز اﺑﻠﯾس به ﺳراغ ﻣﺗﻘﯾن ھم ﺑه دﻟﯾل ﻏﻔﻠﺗﮭﺎﯾﺷﺎن رﻓﺗه و ﻟﻣﺳﺷﺎن ﻣﻲ ﻛﻧد. ﻛه اﯾن ﻟﻣس ﻣوﺟب ﺑﺧودآﺋﻲ و ﺑﺻﯾرﺗﺷﺎن ﻣﻲ ﮔردد.
منبع :کتاب مبانی عرفان عملی صفحه 76-#دکتر#خانجانی

ش

12:03

?

شکرمومنان#شکر_مومنان#لمس_ابلیس

12:04

شکر و تشکر شرح اسمای الهی
۱۵- در حقیقت هنگامی که آدمی شکر یک هدیه و نعمتی را به جا می آورد، آن هدیه و نعمت حلالش می شود یعنی خودی می شود و به او وجود می بخشد و وجودش را رشد می دهد.... پس تشکر از استاد و پیر از اوجب واجبات است. چرا که هستی الهی انسان جز نور معرفت نیست. پس بشریت به هیچ کس همچون عارفان مدیون نیست. پس تشکر از عارفان در رأس همه واجبات است. زیرا خود فنای در شکر پروردگارند و نور شکر وجودشان است که بشریت را از انهدام می رهاند. عارفان شکرالله اعظم خدا بر روی زمین هستند و به همین دلیل ارکان بقیه الله می باشند. پس واضح است که تکفیر عارفان در جامعه عین خودکشی است و انهدام جمعی. "چرا خداوند شما را عذاب کند اگر شکر کنید و ایمان آورید براستی که خداوند شاکر داناست."نساء ۱۴۷- "براستی که خداوند از شکر شما خشنود و راضی می گردد."زمر۹- پس اگر مقام رضا برترین مقام معنوی و وجودی است سراسر اجر شکر است و لاغیر.
از کتاب"خداشناسی امامیه" استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص ۵۰۱
9-باب شکر
نخست بدان که شکری بیھوده و منافقانه تر از شکر از خدای خیالی و شخصی خودت نیست که عین تشکر از ھوای نفس است .
زیرا شکر حقیقی از خداوند تشکر از خلق خداست زیرا خداوند ھمه نیازھای تو را به واسطه مخلوقاتش اجابت می کند .
حال اگر توأم با تشکر از خلق ، خدای را ھم شاکر باشی این توحید و شکر بر حق است .
و دوم اینکه ھمانطورکه خود خداوند می فرماید : « شکر نمی کنید الا خودتان را » و این قاعده شامل ھمه شکرھای آدمی از شکر کافران و مشرکان تا شکر مخلصان و اولیای الھی می شود .
ھیچ کس نمی تواند حق شکر خداوند را به جای آورد جز کسانی که به وجودش رسیده اند و لذا حق وجودش را یافته اند که تازه در آنصورت ھم خودشان را شکر می کنند که شکر وجود است . این را بدان !
از آنجا که خداوند ھمواره برتر از تصور و ادراک بشر است پس شکر خدا محال است پس می ماند شکر نعمات و شکر کسانی که این نعمات به واسطه شان به آدمی می رسد .
و کافران واقعی کسانی ھستند که از این شکر اکراه دارند .
و منافقان ھم کسانی ھستند که به جای خلق خدا ، خدای خیالی را با لفظ « شکر » شکر می گویند .
پس شکر مربوط به نعمات خداست و برترین نعمات خدا ھم نعمت الله ھای دورانند یعنی اولیای الھی که واسطه برترین رحمت ھا و نعمات خدا برای بشرند .
و لذا در روز قیامت از جمله نخستین سؤالات اینست که با نعمت الله ھا چه کردید ! یعنی با امامان چه کردید! و در مقامی نازلتر با مؤمنان چه کردید ! زیرا مؤمنان به درجه ایمانشان واسطه ھای فیض الھی و نعمات اویند .
شکر و تشکر به ھر درجه ای حاصل ھمان درجه از علم و معرفت درباره نعمات و نعمت الله ھاست .
آدمی با تشکر قلبی از ولی نعمت خود در نزدش عزیزتر می شود و از نعمات برتری برخوردار می شود اینست راز افزوني نعمت به واسطه شکر نعمت .
این شکر کلامی و عاطفی و معرفتی است و اما شکر عملی ، برتر است و آن خدمت به ولی نعمت است خاصه در دین و رسالت معنوی .
که این خود اجری عظیم است که حتی امامان (ع) ھمواره بدرگاه خدا طلبش می کنند .
و این یاری کردن خداوند است در دینش .
و شکر حقیقی اینست ! پس شاکران خدمتگزاران در دین و علم و معرفت ھستند بی ھیچ مزد و منتی بر خلق و بلکه مرارتھا و ملامت ھا کشیدن در این راه .
ملامت کشان وادی محبت و بلاجویان عرصه خدمت و تعلیم و تربیت و اشاعه معرفت و بر پا کنندگان قسط و عدالت .
اینانند شاکران درگاه حق !
برگرفته از کتاب اخلاق عرفانی اثر استاد علی اکبر خانجانی

7 September 2022

ش

10:17

✅شناخت نجواهای شیطانی از مهمترین روش شیطان شناسی و لعن و دوری از شیطان است.این نجواها بصورت اصوات و ایده های ذهنی درک می شود تا آنجا که گاه فرد آنرا الهامات قدسی می پندارد و تبعیت می کند که امروزه این نجواها در اوج خویش است و از طریق رسانه های مدرن همه افراد بیشری را دچار نموده است بخصوص تلفن همراه و اینترنت. پس مهار نمودن و دوری نمودن از این دو ابزار یکی از راههای موثر مبارزه با نجواهای شیطانی است.
♦️منبع بند 12 از کتاب مبانی عرفان عملی تالیف عارف واصل استاد علی اکبر خانجانی

10:19

?

#نجوا_شیطانی#ایده_ذهنی#شیطان_شناسی#ابلیس_شناسی

17-در میان عواطف و احساسات بشری نیز برخی تماما شیطانی هستند که در راس آن احساس ایثار نمودن است.تاکید می کنم که احساس ایثارگر بودن جدای ایثار کردن است زیرا ایثارگران واقعی هرگز احساس ایثاری ندارند و بلکه منت کش و محنت کش دیگران هم هستند نه اینکه منت بگذارند. پس منت نیز احساس ابلیسی رایج دیگری در بشر است.
منبع :کتاب مبانی عرفان عملی صفحه 77 تالیف استاد علی اکبر خانجانی

گناه و عذاب چیست؟

7- زنا عذاب است، دزدی عذاب است، دروغگوئی عذاب است، ریاکاری عذاب است، نزول خواری عذاب است، فحاشی عذاب است و ...

زنا معلول جلوه گری و رعایت نکردن حجاب لباس و نگاه و گفتار و رفتار است. دزدی معلول زیاده خواهی و استکبار است. دروغ و ریا معلول خودبرتربینی و مردم پرستی و اراده به پرستیده شدن است و ...

در باره منابع و ریشه های روانی گناهان و مظالم بشری دریائی از معارف و آثار ما در خدمت اهل توبه است و کسانی که آثار ما را با این نیت مطالعه می کنند هدایت می شوند.

8- گناهان به لحاظ ماهیت چند نوعند: جاهلانه، مشرکانه، کافرانه، و منافقانه!
گناهان جاهلانه مربوط به عرصه قبل از بیداری وجدان و فطرت بشر است که خیر و شر و پاک و ناپاک و درست و نادرست را درک کند. در این باره خداوند می فرماید که هرگاه بخود آمدند و توبه کردند همه گناهان و خطاهای گذشته شان را می بخشد و آثارش را از نفس آنها می زداید.

ولی گناهان مشرکانه که در قرآن کریم عذاب آورترین گناهان هستند و اگر پاک شوند بواسطه عذاب پاک می شوند و خداوند این گناهان را ظلم نامیده است مختص اهل دین و ایمان است که گناه خود را توجیه و تقدیس می کنند یعنی به اسم خدا و رسول و دین مرتکب گناه می شوند و در واقع خدا را شریک گناه خود قرار میدهند و لذا به این گناهان فخر هم می کنند.

از کتاب مبانی عرفان عملی ص 90
مولف: استاد علی اکبر خانجانی

ش

17:20

?

"ھر چه در زمین و آسمان و بین آنھاست مسخر وجود انسان است." قرآن- یعنی اصل و اساس ھر چیزی در جان انسان قرار دارد از جمله ملائک و شیاطین، نور و ظلمت و وجود و عدم! پس ابلیس و شیاطین نیز وجھی از جان انسانند! پس جز در جریان عرفان نفس قابل شناخت نیستند! شیطان شناسی از مھمترین ارکان معرفت نفس است و جز عارفان، شیطان را نمی شناسند. ولی شیطان پرستان کمترین شناختی از شیطان ندارند چون اگر می داشتند او را نمی پرستیدند.
کتاب شیطان شناسی ص 11مولف استادعلی اکبرخانجانی

11 September 2022

ش

16:22

سرفصل ھای اصلی و مھم قلمروھای شیطان پرستی آخرالزمان :

# خداپرستی ذھنی فاقد پیر و امام حیّ

# جادوپرستی و کرامات جوئی

# عورت پرستی تکنولوژی پرستی و ابتلای به شیطان آریل

# عشقھای جنسی

# لیبرال دموکراسی و انواع برابری ھای صوری و مادی و جنسی و فرھنگی

# باور به مبانی پزشکی مدرن بخصوص واکسن، ویروس و ژنتیک به عنوان علت اصلی امراض مسری و موروثی

# ابتلای به بانک و بیمه ھا

# وابستگی به نظامھای طاغوتی از حیث معیشت و وکالت

# ابتلای به انواع داروھای موسوم به اعصاب و روان و بخصوص داروھای روان گردان قانونی و قاچاقی

# مکاتب عرفانی غیر مشروع که موازین اخلاقی و حدود واجبات شرعی را آشکارا زیر پا می نھند ھمچنین ھمه عرفانھای تناسخی

# تعلیم و تربیت مبتنی بر علوم انسانی غرب بخصوص درباره تربیت کودکان

# عرفانھای فلسفی و اساطیری

# نژاد پرستی و پرستش قدمت و مذاھب موروثی فاقد معرفت نفس

# امرار معیشت از طریق قمار، شرط بندیھای گوناگون، ربا و تورم مداری و رانت خواری ھمچون بازار بورس و شرکتھای ھرمی و مشابه آن

# ابتلای به سینما و تلویزیون و اینترنت و تلفن ھمراه و ھر کسب و کاری که از این قلمرو باشد

# تبدیل جنسی، ھورمونی، ژنتیکی، سلولی و اتمی در عرصه پزشکی و مواد غذائی و کالاھای مصرفی انسان و ھمچنین پیوند اعضای بدن انسان

# تجسس، بدگمانی و تھمت پراکنی و انتشار دروغ بخصوص در میان اھل ایمان که امروزه قدرتمندترین ابزارش اینترنت و ماھواره ھا ھستند و تلفن ھمراه

# ھنرھائی که القاء کننده انواع جلوه گریھا و تعلیم دھنده فسق و بی عصمتی ھستند مثل موسیقی و سینما

# جبر در عبادت و تحمیل عبادات و آداب مؤمنان به غیر مؤمنان

# تبدیل عبادتھا به تجارتھا

# تبدیل مساجد و معابد به کاخھا

# تبدیل حجاب به جلوه گری و فخر فروشی

# تبدیل علوم دینی به علوم فنی و بغی

# تبدیل دین و آئین به فرقه گرائی و ملیت پرستی و فخر نژادی و
تاریخیگری

# و نھایتاً تبدیل توحید و وحدت وجود به برابری و ھمسانسازی و شبیه سازی

استاد علی اکبر خانجانی
? شیطان شناسی
فصل شیطان پرستی

?

منبع :کتاب مبانی عرفان عملی -شیطان شناسی عملی-صفحه 77

?

متأسفانه بسیاري معارف معرفت نفس را
وسیله تجسس و تفتیش عقاید و احوال و نیات دیگران مي سازند
و اینكار خود را عرفاني مي پندارند
در حالیكه این استفاده شیطاني از معارف عرفاني است
و آدمي فقط مي تواند و بایستي ازمنظر این حكمت ها و معارف،
نفس و اعماق باطن خودش را
كندوكاو و جستجو نماید تا خطوات شیطان را بیابد
و از خودبزداید ولي نه دیگران را.
و آنچه كه ما در آثارمان مي كاویم نفس واحده عامه بشري است و
نه فرد خاصي را. در این باره بسیار تأمل كن
و مراقب باش تا به دام شیطان نیفتي!

منبع :کتاب مبانی عرفان عملی صفحه 78 بند22
مولف :استاد علی اکبرخانجانی

قسمت اول :
✅اصول دین چیست؟
متأسفانه بسیاری بر این گمان هستند که دین عبارتست از نماز و روزه و خیرات و حجّ و امثالهم .
درحالیکه اینها فروع دین هستند. « فرع » به معنای میوه و ثمره و معلول است، که بطور طبیعی از اصل یک واقعه ای رخ می نماید . اصول دین دو جنبه دارد : اصول عملی و اصول اعتقادی !
اصول اعتقادی دین ما همانها هستند که همه می دانیم یعنی توحید و نبوّت و معاد و عدل و امامت . اینها جنبه ذهنی و احساسی دین است و امری درونی و نامرئی است .
و اما اصول عملی دین همانهایی هستند که اکثر ما از یادشان می بریم و عبادات (نماز ، روزه و ...)را همان اصول عملی دین می پنداریم . در حالیکه عبادات محصول ثانویه عمل به اصول دین هستند و اموری کاملاً شخصی و معنوی محسوب می شوند .

?????????????????????????????

وامّا اصول عملی دین چیست ؟
صداقت ، قناعت ، سخاوت ، صبر، عفّت ، ادب ، خویشتن داری ، محبّت ، رزق حلال ، دوری از زنا و ربا و ریا و... ، اینها همان اخلاق فطری بشرند و ارکان همه مذاهب حقّه الهی می باشند.

انسان به میزانی که این اصول را در زندگی روزمره به فعل در می آورد به باور قلبی اصول اعتقادی دین می رسد و به تدریج عبادات که میوه های وجود یک موٌمن هستند بصورت نیازی روحانی آشکار میشوند که جملگی قلمرو پرستش پروردگارند .
درواقع اصول عملی دین موجب تقرّب انسان به خداوند شده و این تقرّب موجب پرستش می شود و نماز وروزه و انفاق و جهاد و ابلاغ معارف دینی پدید می آیند.

♦️برخی می پندارند که برای دین دار شدن و ایمان آوردن بایستی عبادت کرد و خیرات داد و امثالهم . در حالیکه برای ورود بر دین خدا و قلمرو ایمان الهی بایستی زندگی را بر اساس فطرت و احکام اخلاق اصلاح نمود . بایستی دروغ و ریا و حرص و بخل و تهمت و حرام خواری و روابط نامشروع را از اعمال خود پاک نمود و این همان رویکرد به خداوند است .
این همان ورود به دین و حرکت بسوی اوست . این حرکت چون به حریم الهی می رسد موجب عبادات می شود همانطور که انسان به هنگام ورود به خانه یک سلطان یا استادی ، کرنش می کند و ادب بجا می آورد و اظهار ارادت می کند .
در غیر اینصورت انجام عبادات یک تئاتر است یعنی دین نمائی . واین همان نفاق است.

?????????????????????????????

کسی که دروغ می گوید و تهمت ناروا می زند و نماز هم می خواند . کسی که شغل حرام دارد و زکوة می دهد . کسی که ربا می خورد و به حجّ می رود و..... در واقع مشغول اشدّ معصیت به خداست و خداوند را به گمان خود فریب می دهد . این نفاق است که پست ترین مقام بشر در جهان می باشد و منافقین هم ملعون ترین مردمان در نزد خدا هستند.
دین از توبه آغاز می شود که همان ترک امیال و رفتار نادرست است و سپس انابه آغاز میگردد که رویکرد به فروع دین است .
?اول باید از دنیا پرستی و مردم پرستی دست کشید وسپس به خداپرستی یعنی نماز روی آورد.
♦️اوّل بایستی از حرام خواری دست کشید و سپس روی به خمس و زکوة و انفاق نمود .
?اول بایستی از اشاعه جهل و دروغ و جنون دست کشید و سپس به ابلاغ دین و امر به معروف و نهی از منکر پرداخت .
☘️اول بایستی از نژاد پرستی و خانه و خاندان پرستی دست کشید و سپس روی به خانه خدا (حج) نمود
?اول بایستی از جنگ برای دنیا دست کشید و سپس برای دین خدا جهاد کرد و .....


مرحله اول همان اصول عملی دین است و مرحله دوم نیز فروع عملی دین محسوب می شوند که متعاقباً پدید می آیند .
ولی بسیاری بطور وارونه عمل می کنند و اینگونه است که یک دین وارونه و یک زندگی و هویت وارونه رخ میدهد .
❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️❗️
هم عرق می خورد و هم نماز می خواند . هم مال مردم می خورد و هم خیرات میدهد .
هم دروغ می گوید و هم قسم بخدا می خورد و.... و این موجب پیدایش جنون است « ودر آن روز ملائک می گویند
پروردگارا اکثر مردم که خود را خداپرست می نامند پس چرا دیوانه اند» -قرآن

یکی از بزرگترین علّت نفاق و جنون و پوچی و بی هویتی ما اینست که فروع دین را بجای اصول دین گرفته ایم و اصول عملی دین را از یاد برده ایم.

حتی اصول اعتقادی دین(توحید و نبوت و معاد و..) تا زمانیکه اصول عملی دین اجرا نشود تبدیل به یک باور قلبی و یقین نمی شود .

آنچه که موجب ایمان به خدا و قیامت می شود نماز و روزه نیست بلکه صدق و قناعت و عفّت است یعنی تقوا .
عبادات محصول ایمان قلبی هستند و گرنه ابن ملجم می پرورند .

و ایمان قلبی محصول عمل به تقوا می باشد . انسان بی تقوائی که نماز می خواند و به حجّ می رود و امر به معروف و نهی از منکر می کند در واقع برعلیه دین خدا می جنگد و موجب بی آبروئی دین است .
به همین دلیل خداوند در سوره ماعون ، نمازگزاران سهوی و ریائی را از دشمنان دین نامیده است.

?دین راهی است که به خدا می رسد . و کسی که بواسطه اصلاح اعمال به حریم الهی رسید اقامه صلواة میکند یعنی به خدا سلام می کند و با اوسخن می گوید .

19:37

قسمت دوم اصول دین چیست؟
در غیر اینصورت نماز و روزه و حج و خیرات به مثابه حق حساب و رشوه دادن به خداست و خدا هم رشوه نمی پذیرد و رشوه دهندگان را رسوا می کند وعباداتشان را تبدیل به عذاب می کند .
⚡️دین از تقوا آغاز شده و سپس موجب ایمان به توحید و نبوت و معاد می گردد و مولد عبادات است . ولی بسیاری از مردم این راه را وارونه می پیمایند و لذا بجای اینکه بخدا برسند به شیطان و دوزخ می رسند وآنگاه می گویند که دین خرافه است و موجب بدبختی می شود چون هر چه نماز خواندیم و خیرات دادیم پاسخی نشنیدیم .
☀️منبع :کتاب دایره المعارف عرفانی جلد2 اثر استادعلی اکبرخانجانی

?

منبع:کتاب مبانی عرفان عملی ص 77بند20مولف استاد علی اکبرخانجانی

☘️اﻣﺎم ﯾﻌﻧﯽ دوﺳت دوﺳت:
دوﺳت ﺧدا !
و ﻟذا آﻧﺎن ﮐه از اﻣﺎم
اطﺎﻋت ﻣﯽ ﮐﻧﻧد
ﺑه دوﺳﺗﯽ ﺑﺎ ﺧدا ﻣﯽ رﺳﻧد
و آﻧﺎﻧﮑه از اﻣﺎم اطاعت ﻧﻣﯽ ﮐﻧﻧد
ﺑه دﺷﻣﻧﯽ ﺑﺎ ﺧدا ﻣﯽ رﺳﻧد.

?منبع :کتاب مبانی عرفان عملی بند21صفحه 11
مولف :استادعلی اکبرخانجانی

در اینجا نکته ای بس مھم وجود دارد که عدم درکش بسیاری از اھل معرفت و عارفان و پیروانشان را به خطا انداخته و به طریقی به نوعی تجلیل و پرستش شیطان کشانیده است که گوئی شیطان یک عارف عاشق ملامتیه است و در حالیکه بزرگترین خدمتگذار انسان و خلق جدید انسان است مورد طرد و لعنت خدا و خلق قرار گرفته است. ھیھات از چنین باور مھلک و ایمان سوزی که به اشد شیطان پرستی می انجامد و نھایتاً پیروان چنین باوری را در ھمه نوع مفاسد و فسق و فجور و جرم و جنایت بطرزی مفتخرانه غرق و نابود می کند. ھرگز چنین نیست و شیطان تنھا دشمن انسانیت الھی انسان و مخالف رحمت خدا و یاغی بر خدای رحمان است و این اراده مطلقه و رحمت لامتناھی خدا بر عالم و عالمیان است که حتی ابلیس و پیروانش را ھم در پایان جھان می بخشد و ھمه تلاشھای شیاطین و کافران را در خدمت نجات آنھا قرار داده و ھمه را ھستی جاوید الھی اعطا می فرماید. این از رحمت خداست که ھمه چیز را فرا گرفته است از جمله شیاطین و کافران را! و این ھیچ ربطی به شیطان و پیروانش ندارد. آنچه که مربوط به ماھیت عمدی و آگاھانه شیطان است سراسر عداوت و کفر و خصومت با رحمت و انسانیت است. بدان! چنین تفکر احمقانه و فاسدی در عصر ما موجب پیدایش جریانات جنایتکار و آدمخواری و مذاھب شیطان پرستی گشته است. پس بدان که تا قیامت بایستی لعنت الھی را بسوی شیطان فرستاد و او را دشمن داشت با تمام وجود!
کتاب شیطان شناسی ص ۱۰ مولف استاد علی اکبر خانجانی

ش

20:00

?

طلسم و مسخ همه ارواح بشری

خداوند در ﮐﺘﺎﺑﺶ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ((ﭘﯿﺮوی ﻣﺮد از زن ﻋﯿﻦ ﭘﯿﺮوی از ﺷﯿﻄﺎن اﺳﺖ و ﻋﺪم اﻃﺎﻋﺖ زن از ﻣﺮد ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﻋﻘﻮﺑﺖ و ﺗﻨﺒﯿه و ﻧﮭﺎﯾﺘﺎً ﻃﻼق اﺳﺖ .)) ﭼﺮا ؟

زﯾﺮا ﻣﺮد ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺮ زن اﺳﺖ و اﻣﺮ او ﺑه زن اﻣﺮ دل اوﺳﺖ ﮐه ﺧﺎنه ﺧﺪا و ﻗﻠﻤﺮو وﻻﯾﺖ ﺣﻖ اﺳﺖ و ﺗﺒﻌﯿﺖ زن از اﻣﺮ ﻣﺮد ھﻤﺎن ﺗﺒﻌﯿﺖ او از ﻓﺮﻣﺎن ﻋﺸﻖ و ﺣﮑﻢ اﻟﮭﯽ اﺳﺖ

و ﺑﺪﯾﻨﮕﻮﻧه زن را در وﻻﯾﺖ ﻋﺸﻖ اﻟﮭﯽ ﻗﺮار ﻣﯽ دھﺪ و ھﺪاﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ زﯾﺮا ﻋﺸﻖ اﻣﺮ ﺧﺪاﺳﺖ ﭘﺲ اﻃﺎﻋﺖ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮی زن از ﻣﺮد ھﻤﺎن ﺗﺒﻌﯿﺖ از ﺷﯿﻄﺎن اﺳﺖ

و ﻟﺬا ﭘﯿﺮوی ﻣﺮد از زن ھﻢ ﺗﺒﻌﯿﺖ از ﺷﯿﻄﺎن اﺳﺖ ﮐه دﺷﻤﻦ ﺳﻌﺎدت زﻧﺎﺷﻮﺋﯽ و ﺻﻠﺢ ﺑﯿﻦ آدم و ﺣﻮا ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .

?از ﻃﺮﻓﯽ دﯾﮕﺮ ﻣﺮد ﻗﻠﺒﺎً ﻣﺮﯾﺪ زن اﺳﺖ و اﮔﺮ زن ھﻢ در ﻋﻤﻞ ﻣﺮﯾﺪ ﻣﺮد ﻧﺒﺎﺷﺪ در واﻗﻊ ﺳﺘﻢ ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ آﯾﺪ
و راﺑﻄه از ﺗﻌﺎدل و ﻋﺪاﻟﺖ ﺧﺎرج ﻣﯽ ﮔﺮدد ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻨﮑه به ﺗﺠﺮﺑه ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪه که زن ﺑﺨﻮدی ﺧﻮد ﻗﺎدر به ﺗﺒﻌﯿﺖ از ﻋﻘﻞ و اراده ﻋﻘﻠﯽ ﺧﻮد ﻧﯿﺴﺖ

?و ﺑﻠﮑه ﺑﻮﻟﮭﻮﺳﯽ ﺻﻔﺖ وﯾﮋه زن اﺳﺖ و ﻟﺬا اﻃﺎﻋﺖ ﻣﺮد از زن اﻃﺎﻋﺖ از ﺟﻨﻮن و ﻧﺎﺑﺨﺮدی اﺳﺖ .
و ﻟﺬا در ﺧﺎﻧه ای که زن ﺣﮑﻢ ﻣﯽ راﻧﺪ ﺑﯽ ﻧﻈﻤﯽ و ھﺮج و ﻣﺮج و ﺷﻘﺎوت ﺣﺎﮐﻢ اﺳﺖ .

⚡️ وﻧﯿﺰ به ﺗﺠﺮﺑه ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪه ﻣﺮدی که از زن ﺗﺒﻌﯿﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﺪرﯾﺞ ﻣﺤﺒّﺖ ﻗﻠﺒﯽ ﺧﻮد را به او از دﺳﺖ ﻣﯽ دھﺪ و ﻣﺘﻘﺎﺑﻼً زن ھﻢ ﻗﻠﺒﺎً از ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺮدی ﺑﯿﺰار ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺑﮫ ﺳﻮی ﻣﺮداﻧﯽ ﻣﯽ ﮔﺮاﯾﺪ که دارای ﻗﺪرت اراده اﻧﺪ .
زن ذاﺗﺎً ﻣﺮدان ﺻﺎﺣﺐ اراده و ﺧﺮد را دوﺳﺖ ﻣﯽ دارد و از ﻣﺮدان ﺑﯽ اراده ﻧﻔﺮت ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ .
⭕️ﺷﯿﻄﺎن اﺳﺖ که ﺑﯿﻦ زن و ﺷﻮھﺮ ﻋﺪاوت ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ آورد .⭕️

♦️منبع :کتاب آدم و حوا صفحه 19 بند154اثر استاد علی اکبرخانجانی ♦️

18:03

?

?مرد قلبا مرید زن و زن در عمل مرید مرد?

??????
هر احساس و اندیشه و باور و دیده و شنیده ای که تو را من تر و مغرورتر و خودپسندتر میکند شیطانی است: "شیطان برای شما کالائی جز غرور ندارد" قرآن! و هر احساس و اندیشه و باور و شنیده و دیده ای که تو را هوتر و بی من تر و خاشعتر و آرامتر و قانعتر و سخی تر می سازد رحمانی و وجودزاست و مردم دوست!

" هر که ایمان آورده و اعمالش را به صلح آورد خداوند وی را با مردم دوست می سازد و مردم را هم دوست او می کند." قرآن کریم- زیرا نور وجود و رحمت خدا فراگیر و جهانی است ولی عدمیت و شقاوت و کفر، منحصر به فرد و محبوس در تن و خودپرست و خصم همگان است و همه را دشمن می دارد. این دو نوع ادراک از جهان و جهانیان و از خویشتن است: درک اعلائی و اسفلی!

⭕️از کتاب شیطان شناسی استاد علی اکبر خانجانی

در حقیقت قبل از خلقت آدم بزرگترین سخنگوی خدای غایب همان ابلیس بود
و لذا با آفرینش آدم ؛ مقامش در خطر افتاد
وبه عداوت با آدم پرداخت
وهمچنان سخنگوی خدای غایب باقی ماند
وهمه را دعوت به چنین خدائی می کند
و از آنجا که دیگر چنین خدایی وجود ندارد
وخداوند فقط از وجود امامانش شناخته و پرستیده می شود
لذا خدای ابلیس هم تماماً دروغین است
ولذا ابلیس شناسی جز دروغ شناسی نیست
منبع:کتاب شیطان شناسی اثراستادعلی اکبرخانجانی صفحه13

خدای حاضر یا غایب؟@شیطان شناسی@ابلیس شناسی

??شیطان ??
من: پروردگارا شیطان کیست؟ اورا چنان به من معّرفی کن که دیگر اورا هیچ گونه دسترسی به من نباشد و تا ابد از فریبش مصون بمانم.
او: آیا منظورت این است که تا ابد به همینگونه که هستی باقی بمانی؟ آیا منظورت این است که اینک کاملی؟ آیا منظورت این است که خودِ منی؟ اگر چنین است پس از شیطان مصون هستی و اگر منظورت این نیست پس چیست؟ پس تو کامل نیستی و گرنه از شیطان در هراس نبودی

ولی این را بدان که کافران هم هرگز هیچ نگرانی از شیطان ندارند زیرا من آنها را محاصره کرده ام و شیطان اجازه دسترسی به آنان ندارد. و فقط مؤمنانند که در خطر فریب شیطان هستند و شیطان می تواند از بیرون بر آنان نفوذ کند زیرا من در دل مؤمنان هستم و نه در بیرونشان. پس از بابت بیرون مصونیّت ندارند و باید خودشان خود را حراست کنند

من: یعنی آیا از کافران اعمال شیطانی سر نمی زند و فقط از مؤمنان اعمال شیطانی سر میزند؟
او: دقیقاً همینطور است. زیرا کافران خودشان شیطان را پیروی می کنند ولی چون مؤمنان شیطان را پیروی نمی کنند شیطان با آنان دست به یقه می شود و لمس می کند و با خود می کشد و این لمس موجب بروز اعمال شیطانی میشود
من: پس آیا اعمال کافرانه و کلاً همه راه و روش ھای کافران شیطانی نیست؟
او: هرگ!ز
من: پس چیست؟
او: تماماً ارادۀ من است که از آنان صادر می شود و آنان خود در نزد خود اراده ای ندارند. و اراده من از بیرون آنان را احاطه کرده است و به سوی دوزخ می راند

من: پس ارادۀ تو در مؤمنان چگونه است و چه تفاوتی دارد؟
او: ارادۀ من در مؤمنان از قلبشان صادر می شود و ارادۀ نوری من است که آنان را به سوی بهشت رهنمون می شود. در حالیکه ارادۀ من دربارۀ کافران که آنان را از بیرون احاطه کرده است ارادۀ ناری من است
من: چگونه یک مؤمن می تواند راه های نفوذ ابلیس را بر وجود خویشتن ببندد؟
✅او: از من سئوال کن که چگونه ابلیس بر مؤمنان وارد می شود و دربهای ورودش کجاست
من: آری. سئوال واقعی همین است
او: درب ورود شیطان از طریق دل مؤمن است آنگاه که دل مؤمن روی به دنیا دارد و دنیا را طلب می کند. از همین درب است که شیطان وارد می شود و آتش مرا به دلش می کشاند. که البته این به امر خود من است. واینگونه است که از مؤمن اعمال شیطانی سر می زند که بدترینش این است که ایمان خود را به کافران می فروشد و رسوا می گردد. و این رسوائی او را به خود می آورد تا از حب دنیا دست بکشد و دینش را خالص نماید

من: پس شیطان مأمور خالص کردن دین در مؤمنان است؟
او: آری. یا اخلاص و یا کفر! و شیطان فقط با مخلصین و کافران است که دیگر کاری ندارد
من: پروردگارا به من چیزی بیاموز تا محتاج شیطان نشوم تا با آتش مرا پاک سازد
او: خودت را از هر نوع مالکیت و احساس مالکیّت مادّی یا معنوی و عاطفی پاک کن تا بی نیاز از آتش من باشی. زیرا اگر آتش من مدّتی طولانی دلی را احاطه کند آن را می میراند و ایمان از بین می رود و آنگاه آن فرد کافر است. شیطان از درب احساس مالکیّت است که بر دلی وارد می شود و خطرناکترین آن مربوط به همسر و فرزندان است
منبع :جامع الاسرار-استاد علی اکبرخانجانی

بدان که همه کسانی که به شکل تصور و تخیل در روان تو زیست میکنند و جان تو را اشغال کرده‌اند خناسان هستند یعنی شیاطین در صور بشری هستند و نه خود آن انسانها!
پس این تسخیر شدگی را عشق مخوان و تقدیسش مکن و بلکه لعن کن و به خدا پناه جوی و در رابطه با مردان حق ، جهاد کن تا جانت از دشمنان وجودت پاک شود به نور معرفت و محبت امامی زنده!

این مهمترین درس شیطان شناسی است که تا قبل از این سابقه نداشته که بدین صورت درک و تبیین شده باشد.

این درس به مثابه نخستین و حیات بخش ترین مرحله از عرفان نفس است.

استاد علی اکبر خانجانی
? بود و نبود
ص۳۴ بند ۲۹۷

36-با وظیفه شناسان -شیطان ایثار

کتاب اَبَر انسان
THE ULTRA MAN
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی

وسواس بزرگترین ویژگی آشکار شیطانپرستان و عدم پرستان است .منبع کتاب شیطان شناسی صفحه 20مولف استادعلی اکبرخانجانی

??شیطان تقدیس :??

بار دیگر بر درپیر آمدی
چون همیشه بسیار دیرآمدی

نیست شیطانی بجز تقدیس خود
کوبود ذهنت همی ابلیس خود

پس توئی در چنگ این جادو اسیر
هین برو سر را بنه در نزد پیر

??منبع: کتاب چهلچراغ معرفت ؛قسمتی از شعر شیطان اثر استاد علی اکبر خانجانی??

✅حاكميت مطلقه و شیطانی اینترنت و ماهواره ❗️

۲۶۶. با نظری به جوامع امروز خاصه جهان اسلام و از جمله کشور خودمان در می یابیم که حاكميت مطلقه و شیطانی اینترنت و ماهواره با سرنوشت افراد و خانواده ها و ملت چه می کند . چه نواميس و خانمان هایی را که بر باد نداده و چه جنون و جنایاتی نیافریده است . و دولت هم مانده که چه کند گاه آنتن ها را بر می چیند و گاه رها می کند .

آیا براستی به جز بیدار سازی وجدان عرفانی مردم هیچ راه نجاتی هست ؟ مگر می توان ماهواره ها را در آسمان شکار کرد ؟ آیا جنگ ستارگان در راه نیست . ولی عاقبت این جنگ جز نابودی بشریت نیست . پس چرا دولت از انتشار آثار ما جلوگیری می کند و ما را متهم می سازد و دشمن می دارد ؟

ما که بایستی پرچم دار بیداری و نجات بشر باشیم و آماده ساز نهضت جهانی موعود ، چرا چنين درمانده شده و مبتلای به وسوسه خناس شده ایم ؟ آیا این از برکات و آفات دموکراسی است؟ آیا مردم سالاری مانع حق سالاری شده است ؟ چرا بین اسلام و تکنولوژی سر گشته ایم و دو شقه شده ایم ؟ این عاقبت شرک خزنده ای است که در طی سالیان در زیر پوست مسئولین و مردم نفوذ کرد و کار را به نفاق رسانید . نفاق در درون دولت ، نفاق در بطن ملت ، ونفاق بين دولت و ملت!

?از کتاب زمینه مردم شناسی عرفانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی?

?شیطان شناسی
"ای آدم با ھمسرت در بھشت ساکن شوید و از ھر چه خواھید مصرف کنید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ظالمین خواھید شد. آنگاه شیطان ھر دو را به وسوسه فریب داد تا اسرار پنھانی آنھا را برایشان افشاء کند. پس به آنھا گفت خداوند شما را از این درخت نھی نکرده الا به این دلیل که از ملائک و بزرگان نشوید و جاودانه نگردید! و سپس برایشان سوگند یاد نمود که من خیرخواه شمایم. پس آنھا را مغرور ساخت تا از آن شجره چشیدند و نھانشان ھویدا گردید پس برگ درختان بھشتی را بر خود پوشاندند. پس خداوند آنھا را ندا کرد که آیا شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار و بیانگر شماست. گفتند خدایا بر خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بما رحم نکنی از زیانکارانیم. خداوند گفت از بھشت فرود آئید که دشمن یکدیگرید و زمین تا زمانی معین قلمرو زندگی شماست. در این زمین زندگی کنید و در آن بمیرید و از آن برانگیخته می شوید... ای فرزندان آدم مبادا که شیطان شما را فریب دھد آنطور که پدر و مادر شما را فریفت و از بھشت بیرون کرد..." سوره اعراف ١٩-٢٧
✅کتاب شیطان شناسی ص ۳۳اثراستادعلی اکبرخانجانی✅

ش

19:23

♦️راز غیبت امام ھمان راز امام کشی و امام فروشی و امام خواری شیعیان است که از امام فقط شفاعت و سلطنت می طلبیدند نه عدالت و معرفت و حقیقت و آدمیّت. شیعه کسی است که امامش را پیدا کند و پرده از رخش برکشد و نه اینکه خودش ظھور کند. ظھور جھانی امام زمان برای غیر شیعه است. پس انتظار ظھور جھانی امام یک انتظار غیر شیعی است. انتظار شیعی، انتظار ظھور قبل از موعود است مثل شمس برای مولانا.
وگرنه ظهورجهانی ناجی چه مشکلی از میلیاردها انسانی که در ما قبل از خود زیسته و مرده اند ، حل می کند
و آنها چه گناهی کرده اند که زودتر بدنیا آمده و رفته اند؟
هر که جداً امام و ناجی خود را صدا کند بسویش می آید و حتی نیازی به جستجوی جغرافیایی نیست. وانسان تا از کل خودش نومید نشده باشد ناجی را نمی طلبد حتی اگر در خانه اش باشد.
?منبع:کتاب امام زمان کیست؟صفحه 6-اثر استادعلی اکبر خانجانی✅

?جنگ با تمدن غرب
کسی که در مقابل اجنه و شیاطین اینترنتی و ماهواره ای قادر به حفظ تقوایش نیست
تمدن غرب را مسبب بی تقوائی خود می خواند و با آن به جنگ می پردازد
او غافل از این امر است که در آخرالزمان دوزخ آشکار شده است
و اهالیش رخ نموده اند
پس او باید از دوزخ و دوزخیان روی برگرداند
نه اینکه به جنگ با آن برخیزد چون تمدن حاکم بر جهان مدرن یک تمدن دوزخی –نفتی است.
?منبع :مقاله فلسفه وجودی سلفی گری،تالیف استاد علی اکبر خانجانی

08:40

‼️معرفی سه نوع خدا در قرآن:‼️
در قرآن کریم سه نوع خدا معرفی شده است:
?یکی خدایی است که در دور دست ها و در ورای آسمانهاست که این خدای کفر و کافران است.
?دومی خدایی است که مقیم دل و جان و حاضر و ناضر بر کلیه احوال و امیال و اعمال انسان است که این خدای مؤمنان و متقین است.
?سومی خدایی است که سلطان هوای نفس و مرید بوالهوسی فرد است و پیروان این خدا معتقدند که دائماً به آنها الهام می شود. این خدا اسم مستعار شیطان است.
?منبع:مقاله حکمت های آخرالزمانی؛بند24؛مولف استاد علی اکبر خانجانی

بسیاری می پندارند که کفر همان بی دینی یا ضدّیّت با دین است درحالیکه این جاهلیت است . دین اکثر مردمان در حین عبادات و رعایت شریعت ها ، همانا کفر است . دین کفر دین عاریه ای و موروثی و تاریخی و عرفی – اجتماعی است که عموماً خداوند را در جائی بسیار دور یعنی در پشت بام آسمان می خواند و این معنا در قرآن مذکور است که کافران خداوند را در جائی بسیار بعید می خوانند.

و امّا دین ایمان ، دین خودی است که بواسطۀ تجربه و تعقّل و معرفت نفس و در ارتباط با یک امام هدایت در دل پدید می آید و خداوند را در دل می یابد و می خواند و نه در آسمان . یک مؤمن دین را بواسطۀ عقلانیّت و معرفت نفس در می یابد نه بواسطۀ وراثت و تقلید و فرهنگ و مصلحت و سیاست .

دین کفر دین بیخودی و جنون و از خودبیگانگی است زیرا خود ِخود انسان خداست و تا خداوند در دل خویشتن درک نشود انسان بیخود و مجنون و مسخ شده و منزلگاه اجنّه و شیاطین و خنّاس و وسواس ناس است و از نزد خودش هیچ احساس وجودی ندارد و وجودش را در غیر خویش می یابد و این همان عرصۀ جنون بشر است همانطور که در قرآن می خوانیم که اکثر مردمان که می پندارند که خدا را می پرستند در واقع اجنّه را می خوانند .

دین ایمان محصول خودشناسی است و تحت تربیت یک امام زنده و پیر طریقت رخ می نماید و دین باطنی است .

استاد علی اکبر خانجانی - کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم

?

درعرصه غیبت این امام نیست که خود را امام می نامد
بلکه مومنان ومریدان او هستند که او را امام می نامند
که آنهم طبق امر امامان اولیه بایستی در تقیه باشد
و هر کجا که از تقیه برون افتاده است
چه بسا موجبات قتل امام را فراهم آورده است.

منبع:کتاب امام زمان کیست؟
صفحه 6-اثر استادعلی اکبر خانجانی

♦️آیا اصولاً تکفیر کردن دیگران دارای چه مبنای دینی و شرعی است ؟⁉️

ج - كل تاريخ صدر اسلام به یاد ندارد که پیامبر و علی (ع) کسی را به نام تکفیر کرده باشند . تکفیر کردن اعمال و پندار و باورها امری دگر است و تکفیر کردن افراد معین نیز دگر است. و این امر بدیهی را می دانیم که در اسلام هر که دعوی اسلام کرد و شهادت جاری نمود بر مسلمانان است که او را مسلمان بدانند و اگر ندانند دچار انحراف و کفر شده اند.

از همین منظر می توان درک کرد که تکفیر کردن به نام افراد و گروههای معین ، خود کفری بزرگ است. می توان برخی اعمال و باورها را تکفیر کرد همانطور که خداوند در کتابش کرده است . تكفير افراد فقط از آن خداست زیرا کفر و ایمان امری قلبی است و بر قلوب جز خدا آگاه نیست .

روزی گروهی از مسلمانان به نزد رسول خدا آمدند و درباره تشرف ابوسفیان به اسلام اعتراض کردند و این عملش را از مکر و نفاق او دانستند و پیامبر این رفتار مسلمانان را تقبیح نمود . روزی هم سلمان فارسی به نزد پیامبر آمد و اعتراف کرد که کافر شده است و پیامبر به او فرمود که کافر نشده ای بلکه عارف شده ای . اینگونه است نگاه رسول خدا به مسئله کفر و ایمان .

?استاد علی اکبر خانجانی - کتاب چه باید کرد ص 79

11:16

✅ثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا در زمین و آسمان و کائنات و طبیعت و تاریخ و هنر و فلسفه و ... تلاشی بیهوده و نفاق آور است و هیچ به کار انسان نمی آید الا برای فریب. خدا فقط در انسان است و از این عرش است که بر جهان و جهانیان حکم می راند. باید خدای انسان را یافت و آن راه معرفت نفس است بدان گونه که شرحش رفت. زیرا خداوند انسان را خلیفه خود ساخته است و در انسان مقیم است و این معنا و حق امام و امامت است.

?از کتاب خداشناسی طبیعی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 92

?ایمان و کفر و شرک و نفاق و اخلاص در قرآن

?طبق تعریف قرآن کافران کسانی نیستند که اصلاً قائل به وجود خدا نباشند بلکه معتقدند که خدا در جائی بسیار دور (آسمان) قرار دارد و در واقع فعلاً دستش به آنها نمی رسد و کاری نمی تواند کرد و تا قیامت هم بالاخره ستون به ستون فرج است و می گویند که خیلی مهربان است و انشاءا... می بخشد . اینان در اواخر عمر که به مرگ یعنی (آسمان) نزدیک می شوند چه بسا نمازخوان و خیراتی می شوند تا پیشاپیش حقّ حسابی برای خدا فرستاده باشند .

و اما مشرکان به تعبیر قرآنی دارای خدای ذهنی هستند که همان هوای نفس آنهاست و آنرا می پرستند و در واقع خود را خدا نامیده اند . که قرآن این نوع پرستش را معصیتی بر خدا و ظلم عظیم نامیده است و اعمال مشرکان را هم جملگی محکوم به ناکامی و رسوائی و بطالت می داند و حتی آنها را نجس می خواند .

و اما منافقان همان کافرانی هستند که تظاهر به دین را به نفع دنیای خود می دانند و لذا در نزد کافران با آنهایند و در نزد مؤمنان جانماز آب می کشند و بین این دو خبرچینی کرده و عداوت می اندازند که این خود بخشی از تجارت آنهاست و خداوند این گروه را پست ترین مردمان نامیده است .

و نهایتاً مؤمنانند که خدا را در دل خود می پرستند و باورشان بخدا ذهنی و منطقی و چون و چرائی نیست و براستی در حدّ توان به احکام دین عمل می کنند و در چشم کافران هم مردمانی ابله و گاه مجنون خوانده می شوند .

بنابراین در نزد بشر سه نوع خدا وجود دارد: آسمانی ، ذهنی و قلبی . اولی خدای کفر است دومی خدای شرک و سومی خدای ایمان می باشد .

و اما انگشت شمارانی دگرهستند که موسوم به مخلص می باشند که خداوند آنها را مظهر اراده و فعل خود نامیده است . اینان خداوند را در همۀ وجود خود حاضر و ناظر دارند : در ذهن و دل و وجدان و تن و خون و هوش و حواس و در زمین و آسمان ، درهمه جا و همه حال . و جز خدا نمی یابند و فنای در ذات اویند . اینان اولیاءا... هستند .

?از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم فصل پنجم تألیف استاد علی اکبر خانجانی

حالات و مقامات - ابلیس

۳۲- ولی پس از گذار از نفس اماره دیگر با شیطان دنیاپرست و فاسق و ظلمانی و قلدر سر و کاری نیست بلکه با ابلیس سر و کار داری که تماما استکبار و برتری جوئی و سلطه معنوی و روحی و عرفانی است که به قصد پالایش و اخلاص دین و دل و معرفت حضور می یابد و جز به نور لطايف و ظرائف عرفانی قابل شناخت نیست.

ابلیسی که چه بسا خودش را به اسم پیر و امام بر تو عرضه می كند ولی نه به سیمای او. زیرا سیمای پیر غیر قابل تصرف و تقليد و مسخ بواسطه شیاطین است اگر پیر برحقی باشد.

از کتاب مبانی عرفان عملی ص 112
مولف: استاد علی اکبر خانجانی

???کبر الهی و کبر ابلیسی???

می دانیم که ابلیس بعنوان تنها دشمن و فریب دهنده انسان همه مکرهایش را از درب القای تکبّر و غرور در انسان به ثمر می رساند و درقرآن هم آمده که شیطان کالائی جز غرور ندارد .

پس تکبّر امّ الصفات شیطان در بشر است . ولی از طرفی دیگر در قرآن کریم «متکبّر»را از جمله اسمای الهی می دانیم که دال بر کبریائی ذات اوست که مؤمنانش به درجات گوناگون از این کبر برخوردارند همانطور که علی(ع) را متهم به کبر نمودند و ایشان فرمود که : کبر من از کبریائی خداست .
ولی براستی تفاوت این دو کبر که یکی نشانه کفر و دیگری نشانه ایمان است چیست ؟زیرا این هر دو کبر در انسان است که به فعل در می آید که نشانه حضور خدا یا ابلیس در بشر می باشد که دو نشانه هدایت یا ضلالت است .
کبر ابلیس را بوضوح در داستان خلقت آدم و ابا کردن ابلیس در سجده به آدم و انکار او، درک می کنیم که بر چهار رکن استوار است که تماماً مربوط به رابطه اش با آدم است : اوّل بخاطر گل بودن جنس آدم و آتش ناب بودن جنس خودش دچار تکبر و انکار شد و خلقت آدم و موجودیتش را تصدیق نکرد و با او عداوت نمود .

و دوم در قبال علمی که خداوند در آدم نهاده بود که در ابلیس نبود ، بخل ورزید و باز تکبر و انکار نمود و سجده اش نکرد و مقام او را در نزد خدا منکر شد . و سوّم اینکه سابقه آدم را قبل از دمیده شدن روح در او ملاک قرار داد و گفت که : او در گذشته بر روی زمین فساد نموده است . و چهارمین دلیل که لطیف ترین و براستی ابلیسی ترین دلایل است اینست که : خدایا چرا غیر از تو را سجده کنم .
بدین ترتیب می توان به خلاصه گفت که منطق کبر ابلیسی همانا قیاس به ظاهر و ظاهر پرستی و فرمالیزم است ( قیاس بین گل و آتش ) . انگیزه اش در این کبر و انکار بخل در قبال علم برتر و فضیلت برتر است . و استدلالش تاریخی است و گذشته آدم را ملاک قرار داده و خلقت جدید و توبه و تکامل آدم را انکار کرد .

و نهایتاً جهان بینی و عشق مآبی و جانماز آب کشیدن اوست که خود خدا را در مقابل خلیفه اش آدم قرار می دهد تا امر خدا را انکار کند . و این کاسه داغتر از آش شدن است و نشانه خداپرستی خصوصی و نفسانی است که بواسطه امر قدیم خدا ، امر جدیدش را انکار می کند.


و امّا تکبر الهی این بود که سجده بر آدم را بر سجده خودش ارجح دانست و دوست خود را بر خود برگزید و مخلوق و بنده خود را ملاک قرار داد و از صورت و علم و روح خود تماماً به او بخشید و او را سزاوار سجده نمود . این مکتب عشق است .
پس کبر عاشقانه داریم و کبر بخیلانه . کبر روحانی و علمی داریم و کبر فرمالیستی . کبر تاریخی داریم و کبری که از خلقت جدید است .

کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد اول فلسفه تعلیم و تربیت خودشناسی اخلاقی اثر استاد علی اکبر خانجانی

8 October 2022

ش

08:35

سؤال ) چه چیزي مانع باور قیامت و دیدار با خدا در آخرالزمان است ؟

جواب ) دنیاپرستي ، نقصان در ایمان ، بي معرفتی ، بي دقتی وابتلای به گناھاني كه دیگر عادي شده است و گناه محسوب نمي شود .
مثل سوء ظن به خداوند و انبیاء و اولیاء الھي و بی حرمتی و جسارت به ساحت مقدس امامان و ابتلائات خرافي و نفاق و دین فروشي و ریا كاري و ربا خواري كه سنت زندگاني ھمه مردم است .

و از همه مهم تر پرستش زرق و برق ھاي تكنولوژی كه عین دوزخ پرستي و ابتلای به ابلیس است .
اینھاست كه چشمان را كور كرده است و عقول را از كار انداخته و قلوب را تیره و تار نموده است .

#استاد علی اکبر خانجانی
? شبی با خدا
ص۳۷

‍ ⚜ درسی حیات بخش ⚜

بدان که همه کسانی که به شکل تصور و تخیل در روان تو زیست میکنند و جان تو را اشغال کرده‌اند خناسان هستند یعنی شیاطین در صور بشری هستند و نه خود آن انسانها!
پس این تسخیر شدگی را عشق مخوان و تقدیسش مکن و بلکه لعن کن و به خدا پناه جوی و در رابطه با مردان حق ، جهاد کن تا جانت از دشمنان وجودت پاک شود به نور معرفت و محبت امامی زنده!

این مهمترین درس شیطان شناسی است که تا قبل از این سابقه نداشته که بدین صورت درک و تبیین شده باشد.

این درس به مثابه نخستین و حیات بخش ترین مرحله از عرفان نفس است.

استاد علی اکبر خانجانی
? بود و نبود
ص۳۴ بند ۲۹۷

10 October 2022

ش

08:18

عصر آخرالزمان

۷۰۰- امروزه بشر بر عرصه ای وارد شده که جز جفا راهی برای ادامه بقا نمی یابد و
جز زنا روشی برای ادای وفا نمی شناسد و
جز ربا نظامی برای امرار معیشت ندارد و
جز ریا رفتاری برای روابط اجتماعی نمی داند و
جز حساب اندیشه ای نمی ورزد و
جز عذاب حاصلی دریافت نمی کند و
جز خودفروشی معامله ای پدید نمی آید و
جز خیانت مسیری برای رشد موجود نیست و
جز جنایت راه حلی نمی بیند. سخن از عقل و دین و فطرت و عشق و اخلاق و معنویت و عدالت و انصاف به دروغی نفرت انگیز می ماند که موعظه اهل قبور است و فقط بکار مردگان می آید.


در چنین دورانی جز خدا یار و یاوری نیست و هر که او را خالصانه بخواند امامی بسویش رهسپار می شود تا از او کل اراده دوزخی اش را بستاند تا از این دوزخ برهاند.
و امام و ناجی موعود فقط در چنین شرایطی درک و تصدیق می شود.

???
? برگرفته کتاب "مذهب اصالت عشق"
(جلد هفتم)
THE RELIGION OF PURE LOVE
صفحه : ۸۹
سال تألیف : ۱۳۹۱
اثر استاد علی اکبر خانجانی

08:24

راهنمای مطالعه آثار
بسم اللّه النور

سلام و تبریک و شفاعت و نور محبت خداوند خالق بر همه انسانها
در همه جای جهان خاصه بر شما عزیزان مخاطب.

مجموعه ای که پیش روی دارید حدیث نفس این بنده با خویشتن است و با خدای خویش و با نفس واحده همه انسانهای تاریخ تا به امروز و پایان جهان. در حال نگارش این آثار بنده هرگز به فکر انتشار آن نبوده ام زیرا این نجوای من در جستجوی خدای خویشتن است و در حقیقت جمله آثار بنده نامه های من به خداست و پاسخ خدا به من.
این اواخر بعضی از دوستان در انتشار این مجموعه اصرار ورزیدند و بنده هم بدون هیچ چشم داشتی این مجموعه را تحویلشان دادم تا در اختیار مردم قرار بگیرند.

بنابراین این مجموعه آثار بکرند و از هیچ سانسور قانون یا عرف و شرع نگذشته اند و لذا ملاحظه ای هم در میان نبوده است.
بنابراین پرواضح است که هیچ فرد یا گروه خاصی مخاطب بنده نبوده است که قصد تکریم یا تحقیرش در کار بوده باشد.

بنده کل خداجوئی پنجاه ساله ام را نوشته و در اختیارتان قرار داده ام و در واقع کل زندگی ام را نگاشته ام و به امانت در نزد شما نهاده ام تا در حضور خداوند هر طور که می خواهید قضاوت کنید.

اگر هر انسان عالم یا عامی زندگی خود را صادقانه بنویسد و در اختیار مردم قرار دهد هر انسانی مبدل به پله ای از نردبان تکامل برای سائرین خواهد بود و بشریت تبدیل به نردبانی بسوی خدا خواهد شد و هیچ انسانی خطاهای دیگران راتکرار نخواهد کرد و در اینصورت بشریت رشد و تعالی معجزه آسائی خواهد نمود.
از درستی های من پیروی کنید و از خطاهایم عبرت گیرید. اگر از مطالعه این مجموعه به خیری رسیدید ما را هم دعا کنید و اگر چیزی نیافتید ما را عفو فرمائید.
این مجموعه آثار سرگذشت و آئینه ظاهر و باطن زندگی انسانی است که از کودکی تا به امروز به مدت پنجاه سال جز در راه خدا و رسیدن به او کار و بار و فکر و برنامه ای نداشته است و در این راه به آب و آتش زده و هر مذهب و مسلک و هر خانه و شهر و دیاری را زیر پا نهاده و تمام دنیایش را در این راه فداکرده است ولی بالاخره او را یافته است و لذا از تجارت خویش شادمان است.

این مجموعه آثار را به رایگان در اختیار دوستان قرار داده ام تا رایگان در اختیار مردم قرار دهند بنابراین هر هزینه ای در این انتقال مربوط به ناشران و مراکز پخش است.
عزیزان من هر که خالصانه خدا را جستجو کند حتماً خواهد یافت همانطور که خودش وعده نموده است که «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.» قرآن کریم – و « هر که جستجو کرد مرا یافت مرا» حدیث قدسی.
ای عزیزان من بپزهیزید از تقلید صوری از راه و روش من که حتی تقلید از انبیاء و امامان نیز باعث ضلالت است بلکه از رهاورد این سفر که معارف و حقایق و مکاشفات عرفانی در زندگی روزمره است بهره جوئید و این عناصر را در زندگی خود وارد کنید که در اینصورت چه بسا بسیار سریعتر و آسانتر از بنده به حق برسید و از راهی که بواسطه اینجانب کشف شده و هموار گردیده است بهره جوئید بی آنکه یک هزارم از مشقاتی را که بنده داشته ام داشته باشید.
پس ای عزیزان بجوئیدش که جز این جستجو، به مقصد نمی رسد. و هیچکس در این جستجو پشیمان نشد. بهر طریقی که می توانید او را بجوئید و بسویش گامی بردارید که اینست توشه حیات آخرت.
هر یک از حقایقی که در این مجموعه می یابید بمانند فرشته ایست که با سوار شدن بر بالهایش می توانید ره صد ساله خداجوئی را یک شبه طی کنید. بنده با دست خالی و بی هیچ یار و یاوری و از صفر آغاز کردم ولی شما اینک سرمایه ای لامتناهی در دست دارید که در اندک مدتی به یاری آن باید بتوانید حتی مرا هم پشت سر بگذارید.

پس مبادا پندارید که شما هم قرار است این راهی را که من آمده ام از سر بگیرید و تکرار کنید هرگز چنین نیست. مراقب تقلید و تلقین های آگاه و ناخودآگاه و توهمات و همذات پنداریهای مالیخولیائی در خود باشید که نجوا و القای شیطان است. براستی که بقول رسول اکرم ص به تعداد انسانها بسوی خداوند راه وجود دارد فقط مراقب باشید که بر راههای دوزخی و برزخی و اسفل السافلینی وارد نشوید.

و نیز از این وسوسه شیطان بر حذر باشید: وسوسه عارف شدن! که سلطان عارفان علی ع فرمود: هیچکس به قصد عارف شدن، عارف نشده است! ولی هر که درد آدمیت یافت و این درد زایمان او را به نعره و فغان از نفس خودش رساند به نور معرفت از بطن خودش متولد می گردد و این سرآغاز خلق جدید انسانی است و ورود به اصحاب اعراف و حلقه عارفان حق! و بدان که عارف شدن، آدم شدن است نه خدا شدن!
بنده آنگونه که باید او را خالصانه جستجو نکردم و دوران جوانی ام را بسیار هدر دادم و جستجو گری خود را به دنیا و هوای نفس آلودم. شما از من عبرت بگیرید و از آغاز نوجوانی این جستجو را آغاز کنید و هر چه که از عمرتان بگذرد غل و زنجیرهای دنیا بیشتر می شود و این جستجو را سخت تر می سازد.

08:24

هرچند هر گاه که آغاز کنید او بس مهربان و ره گشا است.

او را بجوئید و در لحظه لحظه زندگیت

ان بجوئید و با زندگی بجوئید و نه در خارج از گود زندگی. او در زندگی است و خود زندگی است و لذا او را در جای دیگری نخواهید یافت. او را در خاک و آب و در خلوت و جمع، در خواب و بیداری و زمین و آسمان جستجو کنید. او را بجوئید و دیدارش را در همین دنیا بخواهید که اینست صراط المستقیم.

به شما قول شرف می دهم که قصد دیدارش کنید حتماً دیدارش خواهید کرد به همین آسانی.

بنده جستجو کردم او را ولی او را نیافتم ولی این او بود که مرا یافت و آنگاه من او را یافتم و دیدار کردم.

ای عزیزان به کمتر از دیدارش قانع مباشید که مبتلا به شرک و نفاق و بطالت و گمراهی می شوید. دین خالص یعنی دینی که دیدار جمالش را در همین دنیا طلب می کند. این تنها نیتی از دین است که هر شرکی را می زداید.
ای عزیزان من او را جستجو کنید و به دیدارش بشتابید که او هم در انتظار دیدار شماست و بسیار بیشتر از شما مشتاق دیدار شماست این دیدار درب نجات دنیا و آخرت شماست.

ای عزیزان من دین خدا را کمتر از این مگیرید که در شأن انسانیت شما نیست که اسلام دین معراج است و مسلمانی دین لقاء الله.

به تجربه دریافتم که از مطالعه آثارم هر کسی بنوعی دچار خیر و برکات عظیم معنوی و روحانی و حتی دنیوی شده است. این امر به اصرار و یاری دوستان، ما را بر آن داشت که از طریق اینترنت آثارم را در اختیار هموطنان قرار دهم. همین امر متقابلاً اشتیاق خوانندگان را تشدید نمود و برخی از همین خوانندگان دست اندرکار انتشار مجموعه آثارم بصورت لوح فشرده شدند.
اگر نتایج حاصله از مطالعه این آثار بطور یقین بدستم نیامده بود هرگز راضی به انتشارشان نمی شدم زیرا می دانم که آثاری آتشین و تیز و تند و چه بسا بیرحمند و گوئی نتایج خیر حاصل از مطالعه این آثار هم اتفاقاً ناشی از این ویژه گی است. پس پیشنهاد می کنم که در مطالعه این آثار صبور بمانید و خود را از برکاتش محروم مسازید.

هر چند که در حال مطالعه به بنده فحش می دهید و لعن می کنید، بکنید هیچ عیبی ندارد چون شما را دوست می دارم ولی بخوانید و باز هم بخوانید و جسور و دلیر باشید و از سوختن و زیر و رو شدن مهراسید که هر چه خاصیت نیکوست از همین روست.

عزیزان من قهر موجود در این قلم از غایت عشق به انسان و عزّت و خدایگونگی انسانی است که به فلاکت دچار شده است. آنچه که تحقیر شده است انسان نیست بلکه بدبختی ها و تاریکی ها و اجنه و شیاطین هستند که انسان امروز را به فلاکت کشیده اند.

این جهل مدرن و دجالیتها مقدس نمایند که رسوا و باطل شده اند تا انسان نجات یابد.

پس عزیزان من شیطان را مستمراً لعنت کنید و بخوانید و سعی کنید هر رساله ای را به تمام و کمال بخوانید و سپس همه این مجموعه را بخوانید زیرا گزارشی از یک سفر مادام العمر است پس این راه را تا به آخر طی کنید و نیمه کاره رها مکنید که دچار قضاوت ناحق و گمراهی شوید.

این مجموعه آثار یک سفر نامه کامل از خود تا خداست. و همه ما خواه ناخواه مسافر قیامت و لقاءالله هستیم پس بگذار تا در تجلیات ناسوتی از او دیداری داشته باشیم تا در دیدار قیامت کبرایش مگوئیم :«ای کاش خاک می بودیم»و آنگاه خود را در آتش سرنگون سازیم.

پس این یک نقشه راه است و گزارشی کامل از سفر دیدار خداست. از این نقشه بهره گیرید ضرر نمی کنید.

بگذار اعتراف کنم هر چند که حمل بر خود ستائی ام باشد. که چنین سفرنامه کاملی به زبان زمینی و عامیانه از سفر سیر الی الله هرگز در تاریخ معرفت بشری سابقه نداشته است الا معراجنامه پیامبر اکرم (ص) که از قلمرو فرهنگ مسلمانان خارج مانده است چه بسا به این دلیل که مطالعه اش را برای مسلمانان موجب کفر می پندارند.

این اراده پروردگار مهربان بود که بنده همه مراحل سفرم را مرحله به مرحله در طی بیست سال بنگارم تا در اختیار شما قرار گیرد. و لذا شما به آسانی در مطالعه این آثار متوجه حالت جذبه و خلسه و مدهوشی فوق زمینی من خواهید بود. یعنی بنده اکثر این رساله ها را در حین سفر و پروازم نوشته ام و لذا مطالعه آنها اکثرآً برای خود بنده شگفت آور و بدیع بوده است.

من نخستین کسی بوده ام که از مطالعه آثارم حیرت زده بوده و تعلیم یافته ام و وقایع سفر را به یاد آورده و تبدیل به معرفت ساخته ام.

آنانکه برخی از این سفرنامه های عرفانی و روحانی برجا مانده از برخی عرفا را مطالعه کرده اند می دانند که فهمشان تا چه حدی ثقیل و محتاج قرنها تفسیر بوده است و تاکنون هنوز هم بجز انگشت شماری از آن سر در نمی آورند مثل ارداویرافنامه، اسفار اربعه، کمدی الهی دانته، فتوحات مکیه ابن عربی و اسرار نامه روزبهان و مثنوی مولوی و منطق الطیر عطار و اپانیشادها و غزلیات حافظ که سراسر استعاره و ایهام و راز بافی و قصه پردازی است و به زبانی بغایت تخصصی که فقط برای فهم ادبی آن نیازمند عمری تحصیلات در رشته ادبیات و زبان و فلسفه

08:24

و تفسیر و تاریخ هستیم.

ما بس ساده نگاشته ایم و امید است که شما ساده نگیرید تا نهایتاً حق

را به افسانه پردازان و اسطوره سازان و شاعران و قصه بافان ندهیم. پس به فهم و ادراک خود تردید مکنید و چون آسمان را به زمین آورده و ماورای طبیعت را در طبیعت نشان داده ایم انکار مکنید تا خداوند را دوباره به پشت بام آسمان بر نگردانید.

ما در مجموعه آثارمان آشکارا دعوی کرده ایم که برای نخستین بار عرفان را از عرش به فرش آورده ایم و حکمت و معماهای فلسفی را امّی و عامیانه ساختیم و حقایق عرفی و شرعی را در معارف عرفانی نمایانده ایم و معارف قرآنی را در جهان مدرن تعین بخشیده ایم و عرفان عرف را تبیین کرده و در اختیار هر فرد عامی و امّی نهاده ایم.

این همه از برکات حق بوده است پس این برکات و نعمات الهی را کفران مکنید و نقد کرامت الهی را به نسیه آسمانی فرافکنی ننمائید و خودتان را باور کنید و بیش از این دست از تحقیر روح خود بکشید شما صاحب روح خدا هستید و با چشم این روح می توانید خدا را دیدار کنید.

این حق را باور کنید. تمام تلاش بنده در این مجموعه جز این خودباوری نبوده است. هر کجا که می سوزید این حقارتهاست که می سوزد پس بگذارید تا بسوزد تا بال پرواز بیابید و باور کنید که خدا با شما و در شماست و غیر شما نیست.

آنجا که ارزشی به چالش گرفته شده و پوچ شده است ارزشی نابتر از خراباتش سر بر آورده است. آنجا که یک باور مقدس بیهوده گردیده است باوری مقدس تر رخ نموده است. آنجا که خدای خیال و ذهن بی بنیاد گشته است خدای زندگانی و جمال پیش روی نهاده شده است.

بسیاری از مفاهیم و ارزشهائی که ابطالش عیان شده مدتهاست که در دل و جانمان بیهوده گردیده و ما بیهوده گی اش را به عرصه معرفت آورده ایم و حق ابطالش را بیان کرده ایم.

ما هیچ حقی را پوچ نساخته ایم بلکه پوچی بسیاری از باطل های حق نما را آشکار کرده ایم. پس تاب تحمل این پوچی نهان را که عیان گردیده داشته باشید تا به ارزش حقیقی نائل آئید. به لحاظ اخلاقی و معنوی آنچه که در آثار ما روی نموده رسوائی ارزشهای منافقانه و ریائی است. آنچه که در آثارمان رسوا شده و خراباتش پدید آمده است نه ارزش و اخلاق و معنویت و مذهب و باورهای مقدس بلکه ارزش نمائی رسوا شده است و نفاق براندازی شده و بسیاری از تضادهای درون، برون افکنی شده و لذا ثقل عظیم تاریخ معنا و مذهب و اخلاق به عرصه قیامت آمده است که « قیامت آنروزی است که نهان آدمی عیان می شود و سعادتمند کسی است که آنچه را که می بیند تصدیق کند و بخدا پناه برد و بدبخت کسی است که انکار می کند و بر دوزخ و عذاب الهی وارد می شود » قرآن کریم.

اینست که سرلوحه همه شعارهای ما در این مجموعه آثار اینست:

تصدیق کنید تا نجات یابید !

پس چنین کنید تا نجات و رستگاری روح خود را به عینه تجربه و باور کنید.

این مجموعه آثار گزارشی از دوزخ و برزخ و بهشت و رضوان الهی است گزارشات دوزخی مسلماً آتشین است تحملشان کنید تا از آن رها شوید. و گزارش برزخی هم پوچ کننده و در یک کلام پاک کننده است ولی گزارشات بهشتی و رضوانی تماماً عاشقانه و مستی زاست و روح را به پرواز می آورد.

بدون مطالعه دوزخ و برزخ قدرت ورود و درک معارف بهشتی را ندارید در خودشناسی دوزخی از دوزخ نفس پاک می شوید و در خودشناسی برزخی از برزخ نفس رها می شوید و آنگاه بر بهشت نفس وارد می شوید که در حضور پروردگارید. اگر مجموعه آثارم را بر حسب تاریخ تألیفشان مطالعه کنید این سه مرحله دوزخی و برزخی و بهشتی را در خواهید یافت.

امیدوارم از آن جماعت نباشید که معما چو حل شد و آسان گردید به سهل و سهو و بازی و ریشخند گیرید و از آن بگذرید. این غایت جهل در قبال لطف و رحمت و محبت خداست و رحمتی ماندگارتر و رهائی بخش تر از نور معرفت نیست که در دسترس باشد.

در این مجموعه آثار تقریباً همه معماهای لاینحل و مفهوم ناشده تاریخ فلسفه و حکمت و عرفان و تصوف و امامت و نبوت و وحدت وجود به عامیانه ترین زبان و منطق ، رمزگشائی و تبیین شده است بی آنکه از عمق و قداست و اعتلای مفاهیم کاسته شده باشد این قدر را به عبث نگیرید و این رحمت و گشایش رایگان و بی مزد و منت را هدر ندهید و انکار مکنید که پشیمان خواهید شد.

هزاران انسان سرگردان و بی هویت در مطالعه این آثار نجات یافته است و هزاران انسان بیمار جسمی و فکری و روانی بخودآمده و شفا یافته است و هزاران سالک دچار جهش روحانی گردیده است. امیدوارم شما هم از این جماعت باشید انشاءالله.

در یک کلام مجموعه آثار ما چیزی جز « آخر الزمان شناسی » نیست و این به مثابه فرهنگ ظهور ناجی موعود و فرهنگ قیامت است و عین قیامت شناسی.

این همان فرهنگ لقاءالله است.

08:24

و آماده گی فکری و روانی و متعاقباً مادی و معنوی جهت ظهور است که اگر اهل و طالب باشی این ظهور و دیدار را قبل از ظهور موعود و جهانی درک خواهی کرد و در غیر اینصورت این امید و ایمان و نور معرفت و شوق حتی پس از مرگ همان نور هدایت و توشه آخرت شما خواهد بود و می دانیم که با قیامت همه اموات احیاء خواهند ش

د و با همان هویتی که از دنیا رفته اند با قیامت مواجه خواهند شد.

پس این فرهنگ هرگز هدر رفتنی نیست بلکه تنها فکر و فرهنگ ماندگار و جاودانه است. این همان نور است. امر ناجی موعود و قیامت و آخرالزمان و ظهور امری مختص شیعه نیست و در همه مذاهب حقه حضور دارد ولی برای شیعه در رأس و محور همه اعتقاداتش قرار دارد.

امروزه انسان بدون نور امید به این ظهور انسانی، تسلیم و تباه و هلاک شده و پوچ و بلکه مرده است به لحاظ روح.

نور همان عرفان است و انسان بدون عرفان، انسانی ظلمانی است. و عِرفان ما عرفان آخرالزمان و قیامت و لقاءالله است و عرفان الساعه است و عرفان هم اکنون است عرفان زندگی است عرفان عهد بوق نیست عرفان هزاره سوم است.

عرفان واقعه است و عین واقعیت است و لذا عرفان شعر و شعار و استعاره و مثال و حکایت و اسطوره و ایهام و سمبل ها نیست.

عرفان حق است حقی که عین واقعیت انسان امروز است. عرفان بمب و ایدز و اعتیاد است، عرفان تکنولوژی و لیبرالیزم است، عرفان جنون و خودکشی و جنایت است، عرفان خفقان و ترور است، عرفان انقلاب است، عرفان انسان است و نه عرفان از ما بهتران و عرش نشینان، عرفان خانه بدوشان است.

عرفان ما، عرفان دوزخیان و برزخیان هم هست و نه فقط آنان که سحرگاهان با ملائک باده مستانه می زنند. بلکه عرفان اکثریت بشری که شبانه روز خون دل می خورند و چرک و فساد و سقر می نوشند و آتش استفراغ می کنند. عرفان هروئینی ها و کراکی ها و همجنس بازان و بیماران اسکیزوفرنیا و فواحش و دزدان و جانیان و زندانیان و مطرودین و تنهایان و کارتون خوابها و خودسوزان است. و این ویژگی عرفان آخرالزمان است که دوزخ آشکار شده است.

و بخشی عظیم از این آثار، عرفان اهل دوزخ است. برای عشق به حقیقت انسان و عطش نجات مردمان از این آتش، دل به دوزخ زدیم و پانزده سال بعد که از آن سوی طبقه هفتمش سر بر آوردیم دیدیم که هیچ اثری از ما در این جهان باقی نمانده است. فهم و جان و تنی با هزاران جراحت و چرک و فساد باقی مانده از آثار دوزخ و خیانت دوزخیان. تک و تنها بیمار و بر آستانه فنا. جمع حیات و هستیم را بر تاق نیستی زدم تا از اسرار انسان با خبر شدم و اینست آن نبأ عظیم.

پس این مجموعه آثار حاصل چنین سفری است و شاید پر هزینه ترین سفری باشد که کسی در این دوران بدان نائل آمده است که در پایان این سفر جز خدا برایش باقی نمانده است و خود خداوند شاهد حقیقی این آثار بدست بنده بوده است و اگر در جای جای این آثار خود را جز با خداوند روبرو نمی یابید احساسی کاملاً درست است.

پس به همو پناه برید در این قیامت نامه تا از جمله سعادتمندان باشید. پس انکار مکنید هر آنچه را که در خود می یابید. این آثار همچون کاخ آئینه هاست که خود را در همه سو دیدار می کنید انکار مکنید تا رستگار شوید.

تصدیق کنید تا نجات یابید و مورد مغفرت و الطاف الهی قرار گیرید. به شرط اینکه فقط معارف و حقایق بهشتی و رضوانی را از خود نبینید و آن حقایق تلخ و سیاه دوزخی و برزخی و اسفل السافلینی را در سائر مردمان و دشمنان خود! که این نگاهی ابلیسی است و جز بر خسران و ضلالت و رسوائی نمی افزاید درست مثل خود قرآن!

توصیه می‌کنیم برای مطالعه مجموعه آثار از این کتابها آغاز کنید: دایره معارف عرفانی، بارنداز حکمت، حق بودن، مجموعه مقالات عرفانی و پدیده شناسی‌ عرفانی.

و توصیه آخر به شما عزیزان اینست که زکات معرفت را فراموش مکنید یعنی از معرفی و انتشار این آثار و معارف به دیگران دریغ مکنید که این یک وظیفه واجب الهی است که مهمترین میراث انبیای الهی برای ماست یعنی امر به معروف و نهی از منکر که متأسفانه به حساب فروع دین رفته است در حالیکه یکی از مهمترین شاخه های نبوت است که از اصول دین می باشد. برسانید تا برسید!

«و اما نعمات پروردگارت را برای دیگران بازگو کن» قرآن کریم- و نعمتی برتر از نور معرفت و هدایت نیست! در اشاعه و توسعه حقیقت در میان مردمان است که حقیقت در دل و جانت اشاعه و توسعه می یابد و ریشه می دواند و قلبی می شود و تو را هدایت می کند.

زیرا این معارف، برترین نور رحمت خدا در آخرالزمان است که به تو رسیده است پس این رحمت را به دیگران هم برسان و به دیگران رحم کن همانطور که خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار داده است.

«رحم کن تا رحم شوی» علی (ع)

والسلام

علی اکبر خانجانی

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد هفت اثر استاد علی اکبر خانجانی

۱۲۹- ای عزیز در معارف توحيدی به جستجوی توجیه و تقدیس بولهوسی های خود مباش چرا که توحید وادی توکل و رضاست پس تنبلی و بی مسئوليتی خود را به حساب خداپرستی خود مگذار که بور می شوی و رسوا! همانطور که چه بسا از دريای اين معارف آخرالزمانی فقط تحصیل علوم عاریه ای را رها كنی تا بیشتر به هوسهای حيوانی خود بپردازی. و به بهانه اینکه طبیب و شافی فقط خداست هیچ مسئوليتی در قبال سلامتی خود نداشته باشی. و به بهانه اينکه رزاق خداست تن به هیچ کاری ندهی. و به بهانه مبارزه با نژادپرستی از زير وظایف واجب زناشوئی و زندگی روزمره شانه خالی کنی.

۱۳۰- آری! در وهله نخست بازی با معارف توحيدی که در آن واحد دارای دو مفهوم متضاد متحدند بسیار آسان بنظر مي رسد و ابلیس ترغیب به این سوء استفاده می نماید ولی زنهار از بازی با دهان شیر که بناگاه بلعیده شوی همچون صيدی در جستجوی صیاد! و آنگاه گوئی که: همه اين حرفها دروغ بود و فریب خوردی!! تو با این حقایق ناب الهی قصد فریب دیگران را داشتی و بدام صید خود افتادی!

‍ در آنروز همه مردمان را دود فرا می گیرد و در آن غوطه ورند (دخان)

۲- «روزی که با بطش کبیر خود، شما را به اشد گرفتن گرفتار می سازیم.» (یوم نبطش البطشة الکبری) دخان ۱۶- و اما چون به آیات قبلش بازگردیم در می یابیم که چنین روزی که اشد غیرت خدا می جوشد همین امروز است و یا لااقل سرآغاز چنین روزی است: «در آنروز همه مردمان را دود فرا می گیرد و در آن غوطه ورند که این سخت عذابی است و مردمان با خود می گویند: پروردگارا این چه عذابیست از ما دفع کن، ایمان می آوریم.

ولی این بیداری و اقرار دیگر سودی ندارد زیرا برایشان رسولی روشنگر آمد و روی گردانیدند و گفتند او دیوانه ای بیش نیست و لذا ما با غیرت شدید یا بطش کبیر خود شما را به اشد گرفتن گرفتار می سازیم.» دخان ۱۶-۱۰- پس می بینیم که این شدت از غیرت خداوند در قبال انکار و تهمت و عداوت با رسولان است و همچنین نسبت به مؤمنان ...

۵- ... و دخان آخرالزمان، ظهور عذاب ناشی از غیرت کبیر خداست که شهرها را در دود و سموم مرگبار غرق نموده است و به همراه طوفانهای خاک سرخ کل منطقه خاورمیانه یعنی جهان اسلام را فرا گرفته است که قلمرو تحریف دین آخرالزمان است و ظهور هزاران دجال حافظ قرآن و مدعی اسلام!

از کتاب خداشناسی امامیه جلد پنجم تألیف استاد علی اکبر خانجانی

ش

08:28

شیطان شناسی
بنابراین انسانی که قرار بود مظھر تجلیات پروردگار و ظھور کلمةالله باشد تبدیل به خانه شیطان و خلیفه او و مظھر صفات آتشین و نابودگرش شده است که این ھمان شیطان انسی است بقول قرآن که چندین نوع و دسته می باشند: لشکریان شیطان، اولیای شیطان، خلفای شیطان و حزب شیطان که در قرآن کریم آمده است. که در عرصه فعالیتھای اجتماعی به سه شکل خناسان، دجالان و طاغوتھا ظھور و بروز دارند. که خناسان ھمان لشکریان شیطان ھستند در صورت بشری که در روابط خانوادگی ، فامیلی، قومی و عقیدتی و عاطفی فعالیت می کنند. و اما دجالان ھمان خلفای شیطان و اولیای او در صورت بشرند که بطور ایدئولوژیک در جامعه صاحب رسالت شیطانی ھستند تا دل و دین و عقل مردمان را بربایند و به لطیف ترین شکلی معارف توحیدی را تبدیل به مفاھیم مشرکانه و کافرانه می کنند و به زبان ساده این دجالان مشغول واژگونسالاری ارزشھا در قلمرو فرھنگ و مذاھب ھستند. و ا ّما آن نظامھای حکومتی، اقتصادی، سیاسی، نظامی حاکم بر جوامع بشری که این ارزشھای شیطانی را به اجرا در می آورند و مردمان را به جبر و جور و تطمیع و تھدید و فریب به پیروی از خود می کشند ھمان حزب شیطان یا طاغوت ھستند و خداوند در کتابش مکرراً مؤمنان را امر نموده تا نسبت به طاغوت کافر باشند و از این نظامھا تبعیت نکنند و حتی مشکلات حقوقی و قضائی خود را به این دستگاھھا ارجاع ندھند.(آیة الکرسی و سوره نساء۶٠)-
کتاب شیطان شناسی ص ۲۳

22 October 2022

ش

10:38

( کارخانه مالیخولیائی به اسم "من" )

۴٣۶ -توھمی بنام جامعه، خلق و مردم منجر به پدیده ھای شیطانی بنام #دموکراسی و #سوسیالیزم گردید. توھمی بنام برابری و عدالت و #آزادی منجر به دیوانه خانه ای بنام #مدرنیزم شد و توھمی بنام #عشق، خانواده ھا را بر روی زمین از درون پوساند و متلاشی کرد و توھمی بنام #شریعت و #اسلام ھم منجر به پیدایش جنایتی بنام #تکفیریها شد و نیز توھمی بنام "عرفان" ھم حداقل عقل و فطرت و شرف بشر را به تسخیر اجنه و خناسان درآورد.

۴٣٧ -ھمه این توھمات و مالیخولیاھای جهانسوز و نابودگر از کارخانه مالیخولیائی به اسم "من" سر برآورده است منی که خلیفه ابلیس است و در عصر ما بالاخره مذھب #شیطان_پرستی را با صدای بلند تأسیس کرده است و به آن فخر می کند. منی که به ھو تأویل و تسبیح نگردد ابلیس می شود.

۴۳٨ -پس واضح است که از من ابلیسی جز مخلوقاتی شیطانی ببار نمی آید: جامعه شیطانی، دموکراسی شیطانی، آزادی شیطانی، شریعت شیطانی، عرفان شیطانی، عشق شیطانی وو... که پدیده ھائی ضد خویشند: جامعه ضد جامعه، دموکراسی ضد دموکراسی وو... و این محصول نفس ناطقه دیالکتیکی انسانی است که به تصرف ابلیس درآمده است: دیالکتیک ابلیسی!
#کتاب_دیالکتیک_دیالکتیک
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

24 October 2022

ش

11:48

1
بسم الله الرحمن الرحیم
خرافه چیست؟!
1 -نخست باید دانست که ابتلای به خرافات نوعی عذاب ناشی از مکر و بازی با معارف و حقایق دینی است.

2 -آنگاه که دین بازیچه امیال دنیوی شود معارف دینی نیز در ذهن اهلش واژگونه می گردد و این قلمرو خرافه
است.

3 -هرگز انسان مؤمن به خرافات دچار نمی گردد. بلکه منافقین دچار این عذاب می شوند که همان جن زدگی و
شیطان زدگی در قلمرو دین است.

4 -طبق تعریف قرآنی، اهل ایمان، دنیای خود را بخدمت دین می گیرند ولی کافران دین را بخدمت دنیا درمی آورند و لذا به تبدیل معارف دینی می رسند که خرافه محصول کارگاه تبدیل دین به دنیاست.

5 -"شیطان به امر خدا بسراغ منکران و متکبران می رود تا آنها را رسوا سازد." قرآن- این همان واقعه ابتلای به خرافات است و لذا اهالی خرافه جملگی از رسواترین مردمان هستند.

6 -خرافه، محصول معیشت پرستی و ریاست طلبی در دین است.

7 -خرافه، مسخ شیطانی دین در نفس ناطقه کافران و مشرکان است.

8 -تا کفر و انکار و مکر با خدا و دین هست شیطان هست و خرافه هست. و این یک حق است.

9 -بزبانی دیگر هر باور موروثی و عاریه ای که در عمل و وجدان فردی تجربه و محقق نشده، خرافه است حتی اگر آن عقیده في ذاته بر حق باشد ولی برای کسی که آنرا درک و تجربه نکرده، عین خرافه است حتی باور به وجود خداوند!

10-هر باوری که از راه وراثت و تلقینات خانوادگی و تبلیغات عمومی و حتی صرفاً از راه کتاب حاصل شده باشد سرچشمه تولید انواع خرافات است و همچون غده زهرآگین در نفس ناطقه ایجاد توهمات گوناگون می کند. حتی اگر توحیدی ترین و عرفانی ترین باورها باشد.

11-اعتقادات دینی اگر با رحمت و عدالت همراه نباشد موجب توهم و خرافه و جنون است.

12-دین بدون تقوا و اخلاق عملی همواره مهد خرافه است و این دین کافران است که خدایشان در پشت بام آسمان است.

13-هر باوری که انسان را از مسئولیت اعمال و سرنوشت و بدبختی هایش مبرا کند و بسوی دیگران فرافکنی نماید خرافی است.

14-خرافات به این دلیل شر و فاسد و ناحق هستند که آدمی را از وجدان فردی خود بیگانه می سازند. از خودبیگانگی مهلکترین محصول خرافات است.

15-باور به خدائی که حاکم و مقیم بر تن و دل و جان و اراده و روان تو نیست علت از خودبیگانگیها و خرافات است چنین خدائی همان خدای کفر است طبق تعریف قرآن کریم.
منبع:مجموعه مقالات آخرالزمانی،خرافه چیست؟!صفحه دهم،تاریخ انتشار:1400/10/14
مولف:استاد علی اکبر خانجانی

31 October 2022

ش

08:39

ترس عرفانی و ترس شیطانی
ترس یکی از غرایز حیوانی بشر است که در عرصه دین و معرفت و حرکت روحانی بزرگترین مانع محسوب می شود تا آنجا که بقول علی(ع) بزرگترین گناھان است چرا که رشد معنوی بشر مستلزم حرکت دروادی ناشناخته ھاست و به لحاظی سلوک در وادی فنا و ظلمات است و لذا نیازمند شھامتی عظیم وجھادی بر علیه غریزه ترس می باشد.
و به لحاظی این جھاد اساس ھر حرکتی معنوی و عرفانی است که از آغاز تا به پایان راه باید وجود داشته باشد. و این ھمان معنای توکل به پروردگار بعنوان صاحب و مقصد راه است. پس فقدان شھامت بمعنای فقدان ایمان و توکل بخداست ھمانطور که در قر آن کریم ھم میخوانیم که یکی از بزرگترین روش نفوذ شیطان در انسان ھمان القای ترس از آینده و ترس از فقر و مرگ و نیستی می باشد.
آدمی حتی برای رشد مادی خود در جھان نیازمند شھامت است و ھمه صاحبان قدرتھای دنیوی انسانھائی بغایت شجاع و جسور در عرصه عمل اقتصادی –سیاسی بوده اند. لذا انسانھای بز دل نه در دنیا بھره ای دارند و نه از آخرت.
ترس از ھر نوعش موجب عقب مانده گی و رکود و سقوط و برده گی است الا ترس از خدا. و بلکه ترس از خدا اساس شجاعت در عمل و انتخاب است. آنانکه کمتر از خدا می ترسند دائماً از مردمان و صاحبان قدرت می ترسند و در واقع از شیطان می ترسند. فقط با توکل بخدا می توان بر ترس شیطانی فائق آمد.
ھمه انسانھای بزدل بتدریج جبرگرا و سرنوشت پرست می شوند و این ھویت ستم برانه خود را چه بسا تفسیر به رضای خدا و صبر بر اوضاع می کنند و دم از توکل می زنند که این توکلی منافقانه است زیرا توکل بخدا بعنوان اتصال به کانون قدرت مطلق موجب شجاعت و قدرت در انتخابی برتر و مستقل می شود و رھائی بخش و عزت آفرین است و نه خفت بار و ظلم پذیر و رعیت پرور . ترس از خدا ترسی عرفانی و شھامت پرور است و ترس از مردم ترس شیطانی می باشد.


از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد دوم ص 237

2 November 2022

ش

08:33

ماجرای وصیت نامه دکتر شریعتی
متأسفانه بسیاری ازالفاظ مقدس فرهنگ و هویت ما، لوث و واژگون شده اند از جمله واژۀ «مرید» و «مخلص». و می دانیم که این هر دو از اسماء الهی است. بگذریم. پیروان هر انسان حقّ پرست و عارفی، همواره به دو دسته تقسیم می شوند: مقلّد و مرید! گروه اوّل بخیلان و سلطه جویانند که می خواهند برای خود دکانی بر پا کنند و لذا به زودی با وجود مرجع خود به تضاد و عداوت می رسند. و این تبعیتی کافرانه است. در صدر اسلام فرق بین علی و عمر نسبت به پیامبر از همین بابت بوده است. علی یک مرید بود و عمر هم یک مقلّد. و امّا مرید در مرحله نخست دوستدار مراد و مرجع خویش است و او را برای خودش دوست می دارد و این محّبت است که تبعیتی قلبی و صادقانه پدید می آورد. ولی تقلید در همه عرصه ها باعث فساد است و فتنه ها می آفریند. مثل تقلید ما از غرب که موجب عداوت ما با غرب شده است. مقلدان دکتر شریعتی همان گروهکهایی بودند که به سودای سلطه بر مردم بر آمدند و جملگی رسوا و هلاک شدند و یا افرادی که به شیوه دیگر خواستند که خود شریعتی باشند و جای او را بگیرند که آنها هم به نوعی دگر رسوا شدند و نهایتاً حتّی اصول دین را هم انکار نموده و شریعتی را یک فریبکار و استعمارگر نامیدند و این غایت رسوایی آنها بود. در وادی دین و معرفت پدیده ای هولناکتر از تقلید نیست. کل فتنه های صدر اسلام و صدر انقلاب ما محصول تقلید از امام و شریعتی و دیگر مجاهدان و متفکران بزرگ بوده است. تقلید از یک مرجع موجب انکار آن مرجع می شود و این همان است که علی (ع) می فرمود که: از من تقلید مکنید که کافر می شوید. جاهلان می پندارند که با تقلید از الفاظ و آداب کسی می توانند به مقام وجودی آن فرد برسند و چون نمی رسند مرجع را فریبکار می نامند و با وی دشمن می شوند. تقلید ذاتاً برخاسته از کفر و انکار و بخل است.
از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد سوم٬ فلسفه شخصیتها٬ اثر استاد علی اکبر خانجانی

5 November 2022

ش

10:43

باب معیشت

معیشت عیش توست پس عیش خود را از راه زجر و عذاب و ذلت و ستم بری بدست نتوانی آورد . عیشی که به عذاب حاصل آید مصرفش عذابی برتر آورد .

معیشت خود را ھدف حیات خود مدان و خود را حیوان مخوان !

ظرف وجودی عیش تو معلوم و معین است پس برای عیش بیشتر خود را به زجر مکشان که نتوانی .

معیشت تو روزی توست و ساعتی و لحظه ای توست ماھی و سالی و قرنی تو نیست و آن از نزد خداست که سلطان الساعه است و رزاق دقایق توست .

پس رزق لحظه ھا را دریاب تا به قحطی نیفتی و رزق تو در ھر لحظه در دل نقد است چون آنرا درنیابی دچار رزق ماھی و سالی و عمری و ھزاره ای می شوی و اینست نابودی تو و راز حرص و ھراس و قحطی تو در دوزخ تو !

تو برای کسب و امرار معیشت خود خلق نشده ای ای بیچاره !

تو برای امرار محبت خدا آفریده شده ای ای آواره !

توگرسنه محبتی نه معیشت !

ذره ای محبت خداوند را بطلب تا سلطان دو جهان شوی و رزاق عالمیان ای انسان !

رو دلی به دست آور تا گلت را سیراب و بی نیاز کنی !

آدمی از قحطی محبت است که می میرد نه از گرسنگی !

این شیاطین ھستند که تو را از فقر و گرسنگی فردا می ترسانند .

ھرگاه که در ھراس نانی در تسخیر شیطانی !

نان پرست شیطان پرست است !

این را بدان و در آن بمان !

منبع :#کتاب_اخلاق_عرفانی -فصل اخلاق عرفانی -اثر استاد علی اکبر خانجانی

6 November 2022

ش

17:41

ارسال مجموعه کتابها و مقالات و سخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی:
هزینه ها به بهای تمام شده (حداقل قیمت ممکنه) می باشد.
—————————————————————
الف- هزینه کتاب های مجلد:
پرینت پشت و رو (هر برگ) 400 تومان - صحافی هر جلد پنجاه هزار تومان
بعنوان مثال:
- کتاب نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان (1127 صفحه) : در چهار جلد 425 هزار تومان +مجموعه مقالات آخرالزمانی تالیف 1401-1400 بصورت فنری شده 25هزارتومان :جمعا 450هزارتومان

- کتابهای زندگینامه استاد، چه باید کرد و مقالات جدید، جمعاً صد هزار تومان.

- دائرةالمعارف عرفانی (6 جلدی) کلاً در سه جلد 520 هزار تومان.

- سایر کتابها هم طبق تعرفه فوق الذکر محاسبه می شود.
—————————————————————
ب- ارسال کتابهای صوتی (mp3):
1- همه کتابهای صوتی با حجم و کیفیت اصلی (110 گیگ): در یک فلش 128 گیگ: حدود 400 هزار تومان
این فلش بطور رایگان بعنوان امانت نیز ارسال می گردد. (بشرط استرداد و یا ارسال برای شخص متقاضی دیگر)

2- همه کتابهای صوتی با حجم کم و کیفیت کمتر (20 گیگ) : در یک فلش 32 گیگ: صد هزار تومان

پی دی اف کتابها و سخنرانی های صوتی و عکس ها نیز در همین فلش ها ارسال می شود.
قابل ذکر است که کتاب نزول و عروج روح بصورت صوتی تبدیل نشده است.
————————————————————
هزینه پست (تیپاکس) به عهده متقاضی است. (هنگام تحویل سفارش)
——————————————————-
جهت سفارش به آیدی زیر پیام
https://t.me/sabtedarkhastha

✅راستی ملاک تشخیصِ حدیثِ راست از دروغ چیست؟

این واضح است که اگر پیامبر اکرم(ص) تمام عمرش را جز حرف زدن هیچ کاری نمی کرد و حتّی در خواب هم حرف میزد نمی توانست این همه حدیث بگوید. همین یک دلیل کافی است که در جستجوی میزانی برای تشخیص باشیم بخصوص که صدها حدیث متناقض هم دربارۀ امور واحد وجود دارد. بدون شک میزان تشخیص حدیث راست از دروغ چیزی جز عقل و تجربه نمی تواند بود زیرا سنّت و عترت هم یک روایت تاریخی است و درست مثل حدیث نیازمند محکی برای راستی یا ناراستی می باشد که آنهم جز به واسطۀ عقل و تجربه ممکن نمی آید.

به هر حال هر سخن و حدیث از هر فردی در گذشته مستلزم عقلانیّت شنونده و خواننده است و عقل محک اوّل و آخر بشر است.
و تردید ناپذیرترین و جهانی ترین و نامشروط ترین میزان است که فراسوی هر باور و راست و دروغی قرار دارد. پس علم حدیث چیزی جز عقلانیت نمی تواند بود و هیچ عقلانیتی هم مطمئن تر از معرفت نفس و تجربۀ فردی نیست.

پس علم حدیث بدون معرفت نفس یک دام فریبنده و خطرناکی است. خداوند هم عقل را مقدم بر دین و درب ورود بر آن خوانده است
بنابراین در جهان هستی برای آدمی، چیزی مطمئن تر و مقدس تر از عقل و تجربۀ شخصی نمی تواند بود. که مطمئن ترین و مقدّس ترینش نیز خودشناسی است. زیرا هیچ چیزی به اندازۀ خود فرد به او نزدیک تر نیست و خودِ هر کسی اگر بخواهد به خود راست بگوید راستگوترین است
پس عقل کل و علم الیقین هم همان معرفت نفس است. بنابراین در علوم دینی و حوزه های علمیه ما نیز اساس کار بایستی بر معرفت نفس باشد و گرنه چیزی جز شکّیّات حاصل نمی آید و قداستی میان تهی که با کمترین استدلال فرو می پاشد
?منبع :معمّای علم حدیث فلسفه تشیع مقاله ۸

8 November 2022

ش

10:48

شیطان شناسی

بسیاری از ما می پنداریم که شیطان و وسوسه هایش وحشتناک و غول آسا و سخیف و زننده است . گویی شیطان چون لولو څرخره می باشد . در حالی که توصیف قرآن درباره شیطان اتفاقاً برعکس پندار ماست و می فرماید که شیطان امیال و اعمالتان را برایتان زیبا و لطیف می سازد و شما را به آن مغرور می کند و اتفاقاً شما را از فقر و نداری به وحشت می اندازد و بدین گونه در شما رخنه می کند .

بقول قرآن تنها کالای شیطان برای انسان همان غرور است. و آدمی فقط از طریق زیبا سازی افکار و اعمال زشت خود مغرور می شود. بنابر این واضح است که قدرت توجیـه گـری ما درباره اعمال نادرست همان حضور شیطان است. شیطان در قلمرو منطق و ذهنیت ما از درب مفاهیمی چون عشق، خدا، سعادت، پیشرفت، علم، افتخار، خدمت و قداستها وارد می شود و بدینگونه است که میتواند فسق را عاشقانه سازد و خیانت را لباس خدمت بپوشاند و بخل را تعبيـر بـه غـیـرت نـمـایـد و ...

پس یادمان باشد که رد پای شیطان را در خود شیفتگی ها و افتخارات و قداستها و عظمتهای خود بشناسیم و نه در حقارت ها و بدبختیها.

از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم ص 64
===============

715- همه صفات و ویژگیهای شیطان در قرآن کریم وجهی از طرز فکر و صفات عامه بشری است مثل نگرانی از فقر و بدبختی در آینده، زیباسازی اعمال زشت خود، ایجاد خودشیفتگی و غرور، ناشکری و بدبینی در قبال بلایا و خسارتهای دنیوی، قیاسی گری و ظاهرپرستی و امثالهم که جمله از القائات شیطان در بشر است عین طرز فکر و حالات و مسائل طبیعی بشر است. پس شیطان بخشی از طبیعت بشر و نفس اوست و چون خون در رگهاست. اینست که نخستین مراحل خودشناسی بشر عین شیطان شناسی است و خدا در آخرین مرحله از معرفت رخ می نماید.

استاد علی اکبر خانجانی -کتاب قیامت نامه
=============

هر احساس و اندیشه و باور و دیده و شنیده ای که تو را من تر و مغرورتر و خودپسندتر میکند شیطانی است: "شیطان برای شما کالائی جز غرور ندارد" قرآن! و هر احساس و اندیشه و باور و شنیده و دیده ای که تو را هوتر و بی من تر و خاشعتر و آرامتر و قانعتر و سخی تر می سازد رحمانی و وجودزاست و مردم دوست!

" هر که ایمان آورده و اعمالش را به صلح آورد خداوند وی را با مردم دوست می سازد و مردم را هم دوست او می کند." قرآن کریم- زیرا نور وجود و رحمت خدا فراگیر و جهانی است ولی عدمیت و شقاوت و کفر، منحصر به فرد و محبوس در تن و خودپرست و خصم همگان است و همه را دشمن می دارد. این دو نوع ادراک از جهان و جهانیان و از خویشتن است: درک اعلائی و اسفلی!
=============
کسی که افکار و عواطف خود را زیبا و برحق می داند ولی اعمال و گفتارش موجب خسران و رسوائی و ذلت و فساد است پس باید بداند که فکر و ذکرش هم از شیطان است.

از کتاب شیطان شناسی تألیف استاد علی اکبر خانجانی

13 November 2022

ش

10:21

و اما حقیقت دیگر اینست که اصولا کسی که علم را به نیت معیشت و ریاست کسب می کند از دریافت علم حقیقی محروم است و فقط مقادیری اطلاعات عاريه ای در حافظه اش آرشیو می کند و این علم نیست و لذا چنین علمی بکار زندگی و اصلاح انسان نمی آید و کاربردش هم موجب گمراهی است همانطور که امام باقر می فرماید : چه بسا جاهلان در لباس علم. و علم حقیقی آن است که صاحبش را اصلاح و رستگار کند .

۱۰- خداوند می فرماید : خداوند علم را به مؤمنانش به اندازه نیازشان می دهد و آنچه که در نزد کافران است علم نیست بلکه بازیچه ای است که بواسطه آن سرگرم شده و هلاک و رسوا می گردند .

۱۱- امام صادق می فرماید: خداوند عالمی را که علمش را برای رضای خدا اشاعه می دهد در دنیا و آخرت بی نیاز گرداند. یعنی رزقش را می دهد در حد نیازش و البته نه در حد اشرافیت و عیاشی . زیرا عالم باید وصی رسول باشد و زندگانی باتقوا و قناعت و پاک و حلال داشته باشد .

۱۲- بنابراین از این احادیث و حکمت ها و شواهد درک می کنیم که علم اگر علم باشد به بازار تجارت نمی رود و عالم اگر حقيقت عالم باشد به بازار معیشت و ریاست و حکومت نمیرود همانطور که هیچ پیامبری از بابت رسالت خود مزد نمی گیرد و منت نمی دهد ( ریاست نمی کند ).

۱۳- امام صادق می فرماید : آنکه به قصد ریاست بر مردم و تحقیر عوام تحصیل علم می کند در دوزخ است . و امروزه شاهدیم که این یکی از انگیزه های عمومی دانشجویان در تحصیل علم است و لذا همه را در آتش دوزخ بیقرار و مجنون و تباه شده می یابیم و رسولان تبهکاری در میان مردم . و لذا امروزه دانشگاهها و حوزه های علمیه خود در کانون تولید آتش دوزخ و اشاعه كفر و فساد بالقوه است زیرا اکثرا به نیت معیشت و ریاست و ارضای حقارت نفس و فخر فروشی بر مردم به تحصیل علم می پردازند . و شرارت و فساد حاصل از علوم دینی که بر این انگیزه باشد بمراتب شدیدتر و جامعه سوزتر است .
منبع :کتاب مجموعه مقالات عرفانی مولف:#استاد_علی_اکبر_خانجانی

14 November 2022

ش

13:40

?از کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی?

۱۰۹۸- پس اعمالی صالح هستند که مؤمن را به حق امام و رسول ملحق می کنند يعنی اعمالی که در صلح و اطاعت از عقل و فطرت و حکم خداست. که بر دو دسته كلی استوارند يعنی واجبات و مستحبات.
که واجبات همان وظایف هستند که بر دو دسته معیشت و عبادت قرار دارند
که آمور معيشتی عبارتند از رزق حلال و بدور از حرص و ربا و مسائل غذایی و بهداشتی و رعایت حقوق اقتصادی و اجتماعی و رعایت احکام الهی در امور تفريحی و تزئینی و امثالهم. امور عبادی که همان فروع دین هستند که بر محور فکر و ذکر و حضور قلبی با امام قرار دارند. و اما مستحبات نیز در همین دو قلمرو مذکور پدید مي آیند يعني مستحبات معيشتی و عبادی.
امور مستحب همانطور که از لغت آن برمي آید برخاسته از حب است مثل خدمت به مومنان که در رأس آن امام قرار دارد و انفاق و جهاد و ياري دین خدا بر محور امر امام. و همانطور که رسول اکرم می فرماید
هیچکدام از اين اعمال واجب و مستحب از امور معيشتي تا عبادی بدون امر امام و اطاعت از او موجب حفظ ایمان و هدایت نخواهند شد و بلکه ابزار و امکانات نفاق خواهند بود که اشد کفر است.
پس مي بینیم که کل دین٬ بی وجود حداقل باور و ارادت
به شخص امام موجب هدایت نیست زیرا دل آدمی که کانون قدرت اراده عملی انسان است جایگاه هر که جز امام باشد کل وجود را به همان سو می کشاند يعنی تا زمانیکه امام در دل مؤمن مستقر نشده است دین آدمی هیچ تضميني ندارد يعنی مذهب شرك است.
مولف : استاد علی اکبر خانجانی

15 November 2022

ش

10:15

?از کتاب مذهب اصالت عشق جلد هفت اثر استاد علی اکبر خانجانی✅

?۱۲۹- ای عزیز در معارف توحيدی به جستجوی توجیه و تقدیس بولهوسی های خود مباش چرا که توحید وادی توکل و رضاست پس تنبلی و بی مسئوليتی خود را به حساب خداپرستی خود مگذار که بور می شوی و رسوا! همانطور که چه بسا از دريای اين معارف آخرالزمانی فقط تحصیل علوم عاریه ای را رها كنی تا بیشتر به هوسهای حيوانی خود بپردازی. و به بهانه اینکه طبیب و شافی فقط خداست هیچ مسئوليتی در قبال سلامتی خود نداشته باشی. و به بهانه اينکه رزاق خداست تن به هیچ کاری ندهی. و به بهانه مبارزه با نژادپرستی از زير وظایف واجب زناشوئی و زندگی روزمره شانه خالی کنی.

?۱۳۰- آری! در وهله نخست بازی با معارف توحيدی که در آن واحد دارای دو مفهوم متضاد متحدند بسیار آسان بنظر مي رسد و ابلیس ترغیب به این سوء استفاده می نماید ولی زنهار از بازی با دهان شیر که بناگاه بلعیده شوی همچون صيدی در جستجوی صیاد! و آنگاه گوئی که: همه اين حرفها دروغ بود و فریب خوردی!! تو با این حقایق ناب الهی قصد فریب دیگران را داشتی و بدام صید خود افتادی!

ش

12:11

??زیبایی و پاکی :??

?آن زیبایی و تزئین که منجر به جذب شیاطین و نامحرمان شود مصونیت و پاکی و زیبائی روح و دل را تباه می سازد زیرا زیبائی دل و روح مقدمتر است :((خداوند ایمان را محبوب و زینت بخش دل مومنان نموده است )).حجرات 7
❤️... زیرا پاکی و زیبایی امری واحدند و هرگز ناپاکی زیبا نتواند بود و زیبا، ناپاک نیست مگر به فریبی که بزودی رسوا خواهد شد!
? منبع :کتاب خداشناسی امامیه -جلد 7-صفحه 1102 اثر استاد علی اکبر خانجانی?

16 November 2022

ش

19:14

???ویژگیهای عقل و انسان عاقل چنین است:???

•عقل هرگز جدل نمی کند نه با خویش و نه با غیر خویش. یعنی عقل ، دیالکتیکی نیست ،یعنی علیتی و چون و چرائی نیست.بلکه مشاهده ای است.
•عقل هرگز در آن واحد و درباره امر واحدی دو حکم صادر نمی کند.یعنی عقل هرگز تردید نمی کند و دوگانه نیست.
•عقل دوستِ صاحب خویش است و هادی و فرمانده و فرمانبر اوست.
•عقل ، صاحب خود را در فتنه و فساد و پریشانی نمی اندازد.
•احکام عقل همواره در غالب شریعت انبیاء است و لذا سراسر آداب و اخلاق است.
•عقل ، هر چه که فراتر می رود و چشمش بازتر می شود صاحبش را متواضع و آرامتر می کند.
•عقل ، هدایت کننده و هماهنگ کننده امیال و افکار و اعمال صاحب خویش است.
•انسان عاقل هرگز احساس کمبودی در دنیا نمی کند و هرگز کمبود ابزار و امکانات مادی را برای خودش مانع راه و زندگی و خوشبختی نمی بیند.
•عقل ، در همه انسانهای عاقل در موضوعات واحدی ، احکام یکسانی صادر می کند. پس عقل عامل وحدت انسانهای عاقل است.
•فلسفیدن و خیالات کردن و طرح و برنامه ریزی نمودن و آرمان بافتن ربطی به عقل ندارد بلکه تجلّی عدم حضور عقل در ذهن است.
•کانون عقل ، قلب انسان است که چون نور تمامی وجود فرد عاقل را تحت الشعاع قرار می دهد:ذهنش را،حواسش را و اعمالش را.
•عقل و ایمان دو روی سکة دل هستند : روی خاموش آن و روی گزارشگر آن.
•تعقل همان عملکرد ذهن در حوزة ((اکنون)) است یعنی حوزة واقعیت.
•عقل ، بخود آورنده است و خودشناساننده و از خود فرا رونده.
•نخستین دعوت انسان به عقل و تعقل در ادیان الهی وجود دارد.
•کمالِ عقل همانا شناخت و مشاهدة کامل و رویاروی ((دل))است.پس کمال عقل،عشق است.
وکمال عاقلیّت همان عاشقیّت است و این همان وحدت وجود انسان است.
•ولایت علوی قوی ترین جریان مبارزه با منطق علیّتی و معرّفی ((عقل)) است و لذا می بینیم که همة ادبیّات عرفانی ظهور این مبارزه است یعنی مبارزه با ظنّ گرایی و اندیشه گری و آرزوپرستی.
مثنوی مولوی یکی از کاملترین نمود این امر است.
•((معرفت نفس)) راه رسیدن به عقل است.
•همه احکام دین و شریعت راه بازگشت از گمان به عقل است. یعنی راه پاک کردن گمان از وجود خویش. و این است که معرفت نفس جوهره و هدف دین است.
•رسیدن به عقل همان رسیدن به چشم وجود برای دریافت واقعیّت جهان است.

?منبع :کتاب گزارشی از آخرین وضعیت بشری ،صفحه 109،اثر استاد علی اکبر خانجانی?

17 November 2022

ش

16:47

???????????????
?معرفی کتاب : مذهب اصالت عشق :

قسمتی از کتاب:

?۳۷۱ - آیا هیچ پیامبر و امامی را سراغ دارید که دعوی ایثار کرده باشد؟ آیا در کتاب خدا، آدمی امر به ایثار شده است؟ خداوند در قرآن کریم حتی مؤمنانی را که کل نفس خود را به خدا واگذار می کنند تاجرانی خردمند می نامد و نه ایثارگران!

?۳۷۲- بنگر آن والدینی که خود را ایثارگر و فدانی فرزندان می خوانند چه ستمگرانی متجاوز هستند که خود را خالق فرزندان می پندارند.

?۳۷۳- بنگر آن کسانی که نسبت به همسر خود احساس ایثار دارند چه ستمگرانی هستند. و اکثر آدمها خود را بسیار برتر از همسر خود می دانند و همینکه با همسر خود زندگی می کنند غرق در ایثارند. و عجبا که اکثر زن و شوهرها متقابلا نسبت به یکدیگر احساس ایثار می کنند و وای بر آن روز که بر حسب اتفاقی این احساس بر زبان آید.

? ۳۷۴- حتی خداوند در کار خلق عالم و آدم، خود را ایثارگر نمی خواند زیرا درباره هر خلقتی می فرماید: فتبارک الله... یعنی بدینگونه خداوند افزون آمد. یعنی در خلقت هر چیزی افزون شده است نه اينکه کم شده و از دست فته و فدا گردیده است. پس بدان که عشق هیچ ربطی به ایثار ندارد و بلکه سراسر افزونی و برکت است برای عاشق و معشوق توأمان!

?۳۷۵- هر کجا که احساس یا ادعای ایثاری هست بدان که مکر و جهل و خودفریبی و ستم و خیانتی در کارست.

?منبع : کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی که به همراه 181جلد کتاب دیگر از همین نویسنده به صورت رایگان در اینترنت منتشر شده اند.❤️❤️❤️❤️

19 November 2022

ش

12:40

‼️تنفیس‼️

?پس اینک به ذات دروغگوئی بشر آگاه و بینا میشویم که ھمان واقعه تنفیس است
یعنی منی کردن ھو و خودی کردن خدا و به زبان دیگر عدمیت خود را لباس وجود پوشاندن و انکار کردن.
و نیز قبلاً نشان دادیم که شیطان و دروغ به مثابه ظاھر و باطن یکدیگرند که تنھا دشمن ایمان می باشند.
زیرا درست آنگاه که آدمی به روحی از پروردگارش یا اولیای الھی نائل می آید و پرتوئی از نور علم باطنی می یابد بناگاه بر عدمیت ازلی خود آگاه می شود که این سرآغاز عبودیت خالصانه بر آستان حق است و خود این بنده چنین تجربه ای را به تمام و کمال در وقایع نزول روح درک نموده ام.

?بنابراین آنگاه که آدم از جانب پروردگارش روح الھی و نور اسمائی یافت بناگاه با عدمیت ازلی خود روبرو شد که عین این واقعه در ابلیس اتفاق افتاد که درجه ای از روح و نور را از آدم(ع) یافت و دانست که ھمه مخلوقات عالم در ذات خودی خود عدمی ھستند ولی ابلیس در آگاھی کامل خود را فریب داد و به خود دروغ گفت یعنی آنچھ را که یافته بود منی کرد یعنی وجود الھی را به عدم نسبت داد و لذا بانی کفر و دروغ و تھمت ناحق و تنفیس و عدم پرستی گردید.

?و بدینگونه بود که نه تنھا نسبت به ولی نعمت خود یعنی آدم استکبار و انکار گزید بلکه نسبت به خالقش نیز جسور و وقیح شد و با او به مجادله پرداخت و لذا لعین گشت. این کل ماجرای کبر و انکار و کفر و دروغ و خودفریبی و ضلالت است که چنان به روشنائی تبیین گردید که سابقه نداشته است. پس دانستیم که چرا تنفیس ھمان ذات دروغ است و دروغ ھم ذات عدم پرستی و نابودگری است و چرا شیطان و دروغ به مثابه اسم و مسمای یکدیگرند و تنھا دشمن ایمان و وجود الھی انسان.

?منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۲۷ اثر استاد علی اکبر خانجانی?

21 November 2022

ش

10:01

?آدم بی حوّا مثل تن بی روح است و حوا بدون آدم مثل روح عریان و بی تن و بی خانه است روحی ناامن و بیقرار و پریشان .

?آدم بدون حوّا مثل خانه ای بی صاحب است و حوا بدون آدم مثل آدمی بی خانه و آواره است .

?حوا برای آدم به مثابۀ معنا و روح و هویّت است و آدم برای حوا به مثابۀ امنیّت و حراست است .

?حوا ، معنای وجودی برای آدم است و آدم هم مادۀ وجود حواست.

⁉️حوا از آدم امنیّت دنیوی و مادّی می خواهد و نهایتاً پول می خواهد وآدم از حوا امنیّت معنوی و حمایت عاطفی و روحانی می خواهد . و این مبادله ماده و معناست . حوّا ، معنای وجود است و آدم هم مادۀ وجود است . این دو به مثابۀ ماده و معنای وجود انسان هستند .

?منبع:کتاب فلسفه آدم و حوا-مولف استاد علی اکبر خانجانی

10:14

☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
تفکّر درباره هر چیزی غیر خود، منشا حماقت و خسران بشر است و موجب کینه و عداوت انسان با جهان و جهانیان می شود زیرا می بیند که عمرش را به هدر داده است و به هیچ حقّی نرسیده است.
تفکّر درباره خویشتن خویش موجب دوستی با عالم و آدم است زیرا حق همه را می یابد ،درخود.
?منبع:کتاب فلسفه اندیشه گری بشر،صفحه 34،اثر استاد علی اکبر خانجانی?

ش

11:51

???عبادات اصلی و اولیه و واجب و جهادی عبارتند از :???

راستگوئی،بی ریائی،قناعت،صبر بر بلایا،اجتناب از حرام خواری و حرص و حسد و تجاوز به حقوق دیگران،دوری از زنا و ربا و زیاده خواهی ،دوری از تهمت و افتراء و غیبت،دوری از فاسقان و تبهکاران و منافقان،دوری از خودفروشی و دین فروشی.

تن ندادن به ظلم و زور،ساده زیستی،تواضع و گذشت و مهرورزی با زیردستان،خویشتن داری و عفو، و در همه حال مراقبه بر نفس و تفکر و تامل در احوال و امیال و اعمال خویشتن.

اینها اصول عملی دین است که از بطن و متن آن ، اصول نظری و عقیدتی دین در ذهن پدید می آید و ایمان و حب قلبی نسبت به خداوند رخ می دهد که موجب نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و امر بمعروف و نهی از منکر می شود که عبادات ثانویه و مستحبی و اجری هستند که حاصل لطف خداوند بر ذهن و دل انسان است.

در ذهن خداباوری و در دل خدادوستی پدید می آید که اجر است.

ذهن موحد می شود و دل هم عابد می گردد.

عابد یعنی عاشق و پرستنده.

که نتیجه نهائی این عبودیت ذهنی و قلبی عبارت است از حکمت و معرفت و علم لدنی و الهام و کشف و شهود ملکوتی و معراج الهی و لقاء الله.

♦️منبع : کتاب عبادت صدیقین ،صفحه 6،اثر استاد علی اکبر خانجانی

22 November 2022

ش

17:05

???بسم الله الرحمن الرحیم???

?گناهی نابودکننده?
در دین مبین اسلام و نیز در همه فرهنگهای مذهبی، دروغگوئی و ریاکاری بزرگترین گناه و جرم اخلاقی محسوب شده است تا آنجا که خداوند در کتابش بارها بر دروغگویان فریاد آورده است که: وای بر دروغگویان!
که در چند مورد دیگر هم فریاد مشابهی وجود دارد: وای بر کم فروشان – وای بر نمازگزاران ریائی!
که این دو مورد هم انواعی از دروغگوئی است زیرا انسان کم فروش در حقیقت به مشتری خود دروغ می گوید و نمازگزار ریائی هم رسماً به خدایش دروغ می گوید! پس همه فریادهای خداوند در کتابش مخاطبی جز دروغگویان ندارد. و در روایات منسوب به رسول اکرم و ائمه هدی نیز دروغگوئی مادر همه گناهان محسوب شده است و تنها گناهی است که حتی ایمان را زائل می سازد یعنی دل را کافر می کند.
پس براستی خیانتی بزرگتر از دروغگوئی نیست که انسان دروغگو نسبت بخودش مرتکب می شود زیرا ایمان و احساس امنیت الهی خود در جهان را از دست میدهد و چه ضرر و خیانتی برتر از این ممکن است زیرا انسان دروغگو نه تنها ایمان و اعتماد خود به جهان هستی و خدایش را از دست میدهد بلکه اعتماد همه اطرافیان و دوستانش را از دست می دهد. و چه گوهری گرانبهاتر از اعتماد است.
آدمی بایستی همه عمرش را وقف کند تا شاید اعتماد احدی را نسبت بخودش جلب نماید تا با وی دوستی کند.
پس دروغگوئی نابودکننده دوستی نیز هست. بنگر کسانی را که احدی از افراد خانواده و فامیلش باورش ندارند.
او موجودی گمگشته و تک و بیکس در برهوت است که نه بخودش اعتماد دارد نه کسی به او اعتماد دارد زیرا نخستین اعتمادی که بواسطه دروغگوئی از بین می رود اعتماد آدمی بخودش می باشد یعنی کسی که نه حرفها و ادعاها و نه باورها و اندیشه و احساسات خود را می تواند باور کند. آیا چنین موجودی را می توانید تصور کنید؟ آیا موجودی بدبخت تر و نابودتر از او ممکن است: پس وای بر دروغگویان! بقول نیچه: مهم نیست که به من دروغ گفتی بلکه مهم اینست که دیگر باورت ندارم!
آدم دروغگو به معنای حقیقتی کلمه یک آدم عوضی است یعنی خودش نیست. یعنی اصلاً نیست! نابود است! پس وای بر دروغگویان!
و اما سرچشمه همه دروغگهای آدمی یک دروغ عمومی و جهانی است بنام "من"! آدمی برای اثبات من و منیت های خود است که دروغ می گوید٬ ریا می کند٬ مکر می ورزد و خدعه می کند و...! و این "من" اسم مستعار ابلیس در بشر است.
زیرا هیچکس خودش نیست بلکه اوست!
یعنی "من" هرگز حقیقت وجودی ندارد و لذا هر که آنرا ادعا نموده و در جهت اثباتش تلاش کند بسوی نابودی میرود زیرا "من" نابوده است یک هویت ابلیسی و موهوم است.
اینست که اساس و محور دین داری بشر، تقواست یعنی پرهیز و برحذر بودن از خود و منیت خود! که غایت این تقوا حصول "او" و هویت الهی در خویشتن است یعنی تجلی یا من هو: ای آنکه اوئی! و این شعار در سرلوحه عرفان اسلامی قرار دارد که انسان را از ابتلای به دروغ و توهم و ابلیسیت نفس مصون میدارد. یعنی از نابودی حفظ می کند.
و اما منطق ابلیس "من" همانا دروغ مصلحتی است که مصلحت همه دروغگویی ها و تقدیس هر دروغی است.
هر که این منطق را از وجدان و اندیشه خود براندازد در حقیقت وجود خود را ابلیس زدایی کرده است.
✅منبع :مقاله گناهی نابود کننده از مجموعه مقالات آخرالزمانی اثر: استاد علی اکبر خانجانی تاریخ تالیف : 1401/01/22?

23 November 2022

ش

11:27

??تنفیس و کفر ابلیسی ??

از آنجائی که امام یا پیر طریقت که خود حامل روحی از جانب پروردگار است مظھر رحمت و کرم و شفاعت و سخاوت است
مریدان و مؤمنان را در نور محبتش غره می سازد و از آنجائی که این نومؤمنان به معرفت و عصمت ذاتی نرسیده اند
بسرعت به این رحمت و کرم امام متکبر و مغرور می شوند(قرآن کریم)
و ھمین اساس تنفیس و کفر ابلیسی است و قلمرو مشتبه شدن امر و مالیخولیا و ھمذات پنداری و احساس وجودی کاذب قبل از آنکه به ذات این وجود رسیده باشند که تنھا علاج این کفر ابلیسی و امر مشتبه یک فرد سّوم بنام دوسِت دوست است که ھمچون خود آنھاست و ھر که این دوست دوست را انکار کند کفرش حتمی است یعنی ھر که بگوید خدا کافیست و یا خود امام کافیست قافیه را باخته است ھمچون ھمه صحابه رسول اکرم که علی را انکار کردند و پس از اندک مدتی به خود رسول خیانت کردند.

و نیز ھمه مریدانی که پس از پیامبر در اطراف علی به انکار و عداوت با سلمان پرداختند بزودی به جرگه خوارج پیوستند و کمر به قتل علی بستند.

پس در امر ولایت و ھدایت موضوعی سرنوشت سازتر از دوست دوست نیست که از مؤمنان یک جامعه ایمانی- عرفانی می سازد در غیر اینصورت ھر یک از مؤمنان به تنھائی در شبکه ھای اقتصادی- سیاسی طاغوت و فرھنگ وسواس ناس و خناس گم و گور می شوند ھمانطور که در صدر اسلام شاھد بودیم که چگونه شیعیان با وجود امامان حی بازیچه خلفای جور شدند و تکه پاره گشتند و حتی بسیاری از امامان با دسیسه این خلفای طاغوتی و بدست شیعیان کشته شدند.

این بدان دلیل بود که شیعیان ھر کدام به تنھائی کوس انالحق می زدند و مطلقاً تاب تحمل ھمدیگر را نداشتند که جریان غالیه گری که ھولناکترین فتنه بر علیه امامت بود از میان ھمین شیعیان شیطان صفت پدید آمد که در حقیقت خودشان را خدا می دانستند به بھانه خدا خواندن شخص امام.
?منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۳۰اثر استاد علی اکبر خانجانی?

24 November 2022

pinned this message

ش

10:22

?نشانۀ توحید و شرک :?

کسی که خدا را در وجود عارفی بشناسد و بپرستد
نسبت به همۀ مردم مهربان می شود
و حتی دشمن خود را هم نفرت نمی دارد
زیرا مردم هم مظهری از تجلی خدایند.
ولی کسی که خدا را نشناسد(دروجود امام) هیچکس را نمی تواند دوست بدارد
حتی عزیزترین کسان خود را.
پس محبت عامه ، واضح ترین نشانۀ توحید است
ونفرت عامه هم واضح ترین نشانۀ شرک است.

?منبع : کتاب پدیده شناسی توحیدی-صفحه 27-اثر استاد علی اکبر خانجانی?
?لینک دانلود مستقیم کلیه آثار استاد علی اکبر خانجانی:
https://up.20script.ir/do.php?filename=c861-ketab1401.rar

ش

10:59

✅اطاعت بی چون و چرا:❓

به چه دلیل آدمی کسی را دوست می دارد؟ اگر این محبت حقیقی و خالص باشد و نه از نیاز، پس وظیفۀ فرد مقابل است که بی هیچ دلیلی اطاعت کند زیرا عاشق هم بی هیچ چون و چرا و شرطی معشوق را دوست می دارد.
پس اطاعت از خالق اساس وظیفۀ وجودی انسان است و این حق وجود است.
وچون اطاعت از خدای ذهنی منجر به فریبکاری می شود
و آدمی نفس خود را خدا می نامد، پس باید از امام اطاعت کند که خود در اطاعت مطلق خداوند است.
وظیفه و اطاعت بی چون و چرا حق عشق است و قانون برخورداری از عشق.
و اگر دوران عصر ما غوغای بی عشقی و بحران عشق است بدلیل انهدام حق محبت و الغای وظیفه شناسی است.

?منبع :کتاب پدیده شناسی توحیدی،صفحه 68اثر استادعلی اکبر خانجانی?

ش

11:27

☀️تنها راه نجات جوامع بشری?

تنها راه نجات جوامع بشری از یوغ ظلم و اسارتهای هزاران توی جهان مدرن
رویکرد به عرفان و مذهب وحدت وجود است
که امام زمان و ناجی موعود اسوۀ این مذهب و عدالت است.
و لذا کسی که عدالت و وحدت وجود را را نشناسد
امام زمان وناجی خود را هم نمی شناسد و می کشدش به جرم مردت و ملحد.

?منبع:کتاب پدیده شناسی توحیدی صفحه 97اثر استادعلی اکبر خانجانی?

شهادت میدهم که جز از طریق معارف مجموعه آثار من بشر مدرن و مسلمانان جهان و شیعیان،راه نجاتی ندارند.
و این فرهنگ ظهور ناجی موعود است.

?منبع:کتاب شهادت نامه،صفحه 27،اثر استاد علی اکبر خانجانی?

ش

17:28

شیطان انســــی (خناس) و شیطان آریل ( آنتن)

و باز پرسیدم: درباره شیاطین انسی سخن بگو که بس اندک سخن گفته اند.
و فرمود: بدان شیطان را به آدمی نه دستی است و نه راه و تصّرفی الا بواسطه خود آدمی و اراده اش. شیطان فقط نجوا می کند و دعوت و مشاوره می دھد و فلسفه بافی می کند تا آدمی را از ایمانش و خدایش غافل کند و از راه راست مأیوس نماید و به ھراس اندازد و مطیع خود سازد و بناگاه بر وی مسلط شود و دلش را مصادره و اراده اش را تماماً تسخیر کند.
و این واقعه پیدایش شیاطین انسی است که خود در میان مردم به وسوسه می پردازند و کفر شیطان را اشاعه می دھند و درست ھمچون اولیای شیطان و خلفای ابلیس عمل می کنند و اینان بمراتب از خود شیطان خطرناکتر و نافذترند و ابلیس بواسطه این شیاطین آدم نما بر جامعه بشری سلطه می یابد.
و این شیاطین انسی دارای انواع ھویت ھا و شخصیت ھا ھستند و در ھر لباسی حضور دارند در قلمرو علم و دین و فلسفه و ھنر تا اقتصاد و فن و سیاست و فرھنگ و تا خانواده و زناشوئی و روابط جنسی و رفاقت ھا و شراکتھا.
?و لطیف ترینش در لباس شریعت و طریقت و عرفان است که تمامیت دل و جان را تسخیر می کند. پس بدان که جز اولیای اصلی ابلیس مابقی آدمیان در رابطه با شیاطین انسی به ابلیس مبتلا می شوند. و یکی از لطیف ترین و رایج ترین قلمروھای ابتلای مردم به این شیاطین انسی،

عرصه بازی و لعب و لھو و طنز و ھجو و مسخرگیھا و شوخی با باورھا و معارف دینی و عرفانی است. و بعد از آن عرصه سیاست و قدرت است و سپس عرصه نژاد و سلطه جوئیھای نژادی خاصه زناشوئی!

و برای ھر یک از این عرصه ھا یک شیطان انسی برای ھر فرد یا خانواده ای وجود دارد.

و اما قلمروھای اصلی رسوخ شیاطین در جوامع مدرن عبارتند از بانک و بیمه ، لیبرالیزم و دموکراسی و رسانه ھا مخصوصاً تلویزیون و اینترنت! و اما قلمروھای اصلی و لطیف فرھنگی و ایدئولوژیکی این دوران عبارتند از:
?برابری، فمینیزم، ملیت پرستی، انترناسیونالیزم اقتصادی- سیاسی (جھانی شدن ھا)، عشق غیرمتعھد و تشکیلات و سازمانھای ھنری و عرفانی و مذھبی و سیاسی و امثالھم.

و قرآن کریم شیاطین انسی را خناس نامیده است که صورت بشری شیاطینی است که در وضعیت رسوخ و تسخیر روان آدمی تبدیل به یک ملکه ذھنی- تصویری می شود که در ھمه امیال و احوال و احساساتش حضور و سلطه دارد که چنین خناسی گاه یکی از اعضای خانواده و نژاد است و یا یک
دوست است و یا رئیس و رھبر و الگوی فکری و شغلی است که به صورت یک اله عمل می کند که اله شیطانی است که برخاسته از ناس است به مصداق سوره ناس! در واقع خناسان جمله برخاسته از ناس (مردم) و مخلوق مردم پرستی و
نژادپرستی ھستند. «اگر مردم را پیروی کنی گمراه می شوی زیرا اکثرشان جز توھمات خود را نمی پرستند.» قرآن-
این توھمات ھمان خناسان و ملکه ھای شیطانی در ذھن می باشند.

? و بدان که در عصر مدرن، نامرئی ترین و مھلکترین و ھمه جائی ترین شیاطین از طریق امواج ارتباطات الکترونیکی و ماھواره ای بر نفوس وارد می شوند که علی (ع) این شیطان آخرالزمان را شیطان آریل نامیده است که امروزه آریل در لاتین و عربی به معنای آنتن است.?

یعنی شیطانی که از طریق آنتن ھا بر خانه ھا و نفوس نازل می شود که شیاطین انسی ھستند!
امروزه شناخت شیاطین و راه مبارزه و نجات از آنھا از ھر امر دینی واجب تر است زیرا خدای یک انسان شیطان زده ھمان ابلیس است و خناسان درونیش که براستی به او الھام و وحی ھم می کنند و لذا امروزه اکثراً دعوی عرفانی دارند و کوس انالحق می زنند! و اینست مبرم ترین مسئله قلمرو دین که علمای راستین بایستی برای بیداری و نجات مردم بپا خیزند و دست از روشھای ناکارآمد سنتی بردارند و قبل از ھر کسی خود را نجات دھند زیرا یکی از مرموزترین و مھلکترین
شیاطین در قلمرو شریعت منھای طریقت و معرفت، فعالیت دارد که مستمراً در مردمان توسعه و ترویج می شود و قلمرو اشد نفاق است. امروزه مذھب و آئینی که تحت الشعاع نور عرفان نفس نباشد لانه شیاطین است. و بدان که ھیچ مذھب و مکتب و آئینی بدون امام زنده ای بعنوان اسوه ھدایت نیست چه حق باشد و چه ناحق!

اشد گمراھیھا در سلوکھای فاقد امام زنده رخ می دھد که فرد مبتلای به ابلیس نفس خود می شود که از عمیق ترین و خودی ترین ضلالتھاست. زیرا تافته و بافته نفس است مثل کسانی که با خواندن کتابھا و اشعار عرفانی برای خودشان عارف می شوند و مرید نفس خودشان!

استاد علی اکبر خانجانی
? خضر نامه ص٢١

ش

19:01

معمای آزادی :

آزادی از چه ، و از اسارت چه ؟
آزادی از اسارتِ خود ، آزادی از اسارت غرایز وامیال غیر ارادی
خود ، آزادی از اسارت خانواده ، ھمسر ، فامیل ، ایل ، قومیت ،
جامعه ، و کل بشریت ، آزادی از اسارت
تاریخ و کل وراثت فیزیکی و روانی و اخلاقی و طبیعی ،
آزادی از اسارت سرنوشت، آزادی از اسارت تن ،
آزادی از اسارت جھل خود ، آزادی از اسارت قانون و حکومت و عرف وشرع ،
آزادی از اسارت ضعف ھا
و ناتوانی ھا و نداری ھا ، آزادی از اسارت نگاھھا و قضاوتھا ،
آزادی از اسارتِ اراده خود ، آزادی از
اسارت عمر محدود ، آزادی از اسارتِ حیات و ھستی ،
آزادی از اسارت دردھا و رنج ھا ، آزادی از
اسارت بی معنائی و پوچی ،
آزادی از اسارتِ چیزی که نمی دانیم چیست و .....
شاید ھم آزادی ازاسارتِ آزادی .

منبع : کتاب معمای آزادی،اثراستادخانجانی

27 November 2022

ش

10:42

استکبار، استضعاف، استشراک که غایتش می شود: استوجاد، استعدام، استنفاق!
این سه واژه بیانگر سه ماھیت از برخورد آدمی در قبال حق انتخاب و اختیاری است که خداوند به وی اعطا نموده است که حاصلش سه واژه مشھور قرآنی است: کفر، اخلاص و نفاق!
که سه نوع انتخاب است: انتخاب به حق و صدق، انتخاب به کذب و باطل و انتخاب بینابینی و مشرکانه که در حقیقت ھمان انتخاب نکردن است و این حق را از دست نھادن و محول کردن به ھر کس و جریانی که زورش بیشتر است.
این انتخاب نکردن ھمان مذھب اصالت بازی است یعنی بازی کردن بین خدا و شیطان یا بین وجود و عدم و بین حق و باطل و بین راست و دروغ.
و می بینیم که این سه نوع انتخاب و سه ھویت انسانی تماماً در قلمرو روابط بین انسانھا رقم می خورد و به خودی خود ھیچ حجتی ندارد: انتخابی عاشقانه در رابطھ با اولیای الھی، انتخابی فاسقانه در رابطه با اولیای شیطان و بالاخره انتخابی بازیگرانه و بزدلانه بین این دو جناح مذکور یعنی بین امام و طاغوت: تسبیح، تنفیس، تشریک!

?منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۲۹اثر استاد علی اکبر خانجانی

10:42

ھیچ انسان مؤمنی بدون تعاملی صالحانه و دوستانه با یک مؤمن دیگر نمی تواند در رابطه با پیر و امامش از نفس خود شیطان زدائی کند و بسوی پروردگارش ھدایت گردد ھمانطور که ھیچ گروه و جامعه شیعی نمیتواند بدون تعامل صالحانه با سائر گروھھای شیعی بسوی امامش رھنمون شود ھمانطور که جامعه شیعه و سنّی بدون تعامل صالحانه و برادرانه با یکدیگر نمی توانند مشمول رحمت مطلقه پیامبر خود گردند.
این ھمان پیام تاریخی غدیر است و البته افراد و گروھھای شیعی و سنّی که تبدیل به عمال ظلم استکبار و طاغوت جھانی شده اند و آشکارا بر علیه اصول دین خدا پیکار می کنند در این قلمرو نمی گنجند زیرا لشکریان شیطانند.
مؤمنان دارای پیر و امام حی بایستی با برادران ایمانی و ھمکیش خود بس متواضع و مستضعف و صادق و یاور باشند و راز دل نمایند و جھت خودشناسی و شیطان زدائی ھمدیگر را یاری کنند که این امری واجب است. ولی در رابطه با کافران و مستکبرین و ظالمان بایستی متکبر و مغرور باشند و دربھای دل خود را ببندند و راز دل نگویند حتی اگر از بستگان باشند که این نیز امری واجب و سرنوشت ساز است. ولی در رابطه با عامه مردمان ھم رئوف و راھگشا و ناصح به معارف و دلسوز باشند.

کتاب شیطان شناسی ص ۳۱ مولف استاد علی اکبر خانجانی

28 November 2022

ش

18:50

۲۷۷- پس گوهره ایمان و هدایت و دین خدا همانا عشق است. عشق به سعادت دیگران و نه عشق به خوشبختی خود و نژاد خویش فقط. خودپرستی و نژادپرستی عین کفر و دوزخ و شقاوت است و پلیدی!

۲۷۸- اینست آنانکه فقط در عشق به رستگاری و سعادت فردی خود و خانواده خویش غرق در عبادت و خیرات و تلاشند نه اهل دین هستند و نه هدایت. و نه هرگز به سعادتی حتی در دنیا می رسند. این حق انسانیت بشر است که بر خلافت (جانشینی) استوار است. این حق وجود است که از غیر و برای غیر است.

۲۷۹- مومنی که نگران ایمان و هدایت خواهران و برادران ایمانی خود نیست یا مومن نیست و یا اگر هم هست بزودی کافر خواهد شد. اگر بینی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی خودت هم در زمان دیگری در آن سقوط می کنی. و اين حجت و علم عظیمی است و بدان معناست که آدمی در عشق به سعادت و هدایت دیگران است که شنوا و بینا و هوشمند و صاحب بصیرت و حکمت می شود و خود نجات می یابد.

۲۸۰- و لذا بخل و بغض مومنان نسبت به رشد و هدایت یکدیگر نشان از حضور شیطان است که خطرناک ترین عامل گمراهی و سقوط است.

?منبع: کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

29 November 2022

ش

19:29

شهادت میدهم که جز از طریق معارف مجموعه آثار من بشر مدرن و مسلمانان جهان و شیعیان،راه نجاتی ندارند.
و این فرهنگ ظهور ناجی موعود است.
منبع:کتاب شهادت نامه،صفحه ۲۷،اثر استاد علی اکبر خانجانی
???????????????????

?❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️?
?عشق آدم به حوا و حقیقت شجره ممنوعه :?

شیطان برای از میان بردن بهشت فقط باید حوا را نسبت به عشق آدم مردد می کرد و همین تردید آرام آرام آنان را از بهشت می راند.

شیطان به نزد حوا رفت و به او گفت:
آیا به جاودانگی عشق آدم نسبت به خود مطمننی؟
حوا پاسخ داد:
«آری » او مرا خیلی دوست دارد.
شیطان گفت:
چگونه مطمننی۰ آیا او را آزموده ای؟
حوا پاسخ داد: ا
و خود چنین می گوید.
شیطان گفت:
اگر راست می گوید باید این عشق را در عمل ثابت کند. گفتن هیچ ارزشی ندارد.

حوا در حالیکه به اطمینان خود نسبت به عشق آدم مردد شده بود پرسید :
چگونه می توانم یقین یابم که او مرا دوست دارد؟
شیطان گفت: به او بگو اگر تو را دوست دارد باید به شجره ممنوعه نزدیک شود
حوا گفت:
اما خداوند ما را از نزدیک شدن به شجره ممنوعه باز داشته است.
شیطان گفت:
نکته همینجاست. زمانی عشق او به تو ثا بت می شود که او برای حفظ خوشبختی تو از هیچ کاری ابا نکند.
حوا که دیگر تمامی باور خود را نسبت به عشق آدم از دست داده بود به نزد آدم رفت و در حالیکه در اشدٌ ناز گریه می کرد به او گفت:
آیا هنوز مرا دوست داری؟
آدم پاسخ داد: آری٬ تو قلب من هستی
حوا گفت: اگر راست می گویی به درخت ممنوعه نزدیک شو.
آدم گفت: اما خداوند ما را از نزدیک شدن به آن بر حذر داشته است
حوا در حالیکه گریه اش شدیدتر می شد گفت: پس دروغ می گویی که مرا دوست داری زیرا اگر مرا دوست داشتی هر کاری برای من می کردی.

آدم نيز براى اثبات عشق خود به حوا به شجرة ممنوعه نزديك شد و به ناكاه آدم و حوا يکديگر را چيزى جز عورت زشت نديدند و از يكديگر بيزار گشتند.

شجرة ممنوعه همان اعمالى است كه از جانب خداوند براى بشر ممنوع شده است: دزدى٬ دروغ٬ ريا و....

و بدينگونه بود كه آدم به گناه نزديک شد و خداوند آدم و حوا را از بهشت اخراج كرد

?منبع :کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد ۱ ص،اثر استاد علی اکبر خانجانی?

ش

11:11

?ظلم عظیم و شرک با خدا:?

758-دین بایستی چون خون در کالبد دنیا جاری شود و نه همچون زیورآلات به دنیا آویزان.

759-سکولاریزم(جدائی دین از دنیا) معلول جبری التقاط و شرک بین دین و دنیاست که به نفاق و شقاق می انجامد و بالاخره از یکدیگر جدا میشود چون آب از روغن.

760-کسی که دروغ می گوید، تهمت ناحق می زند، تجاوز می کند، زور می گوید، فحش می دهد، تحقیر می کند، و ....
و سپس نماز می خواند. معنایش اینست که همه این کارها برای خداست و به حکم اوست.
و اینست ظلم عظیم و شرک با خدا.
او اگر نماز نمی خواند قادر به اینهمه جرم و فساد و ستم نمی شد.

?منبع :کتاب توحید عملی،صفحه 62-مولف استاد علی اکبر خانجانی?

ش

13:50

وجود چیست؟ چرا ازنبودن می ترسیم؟
براستی آدمی چه می داند که وجود چیست؟

فقط از عدم می ترسد آنهم ترسی مهمل و بیهوده است
زیرا نبودن که ترسی ندارد این بودن است که سراسر هراس است و گاه از فرط وحشت جنون پدید می آید و جنایت رخ می دهد .
عدم یک اسم بی مسما است که مطلقاً قابل تصورهم نیست زیرا اگر قابل تصور باشد دیگر عدم نیست بلکه صورتی دگر از وجود است ولی انسان بیهوده می ترسد از چیزی که وجود ندارد .

چرا انسان از وجود نداشتن خود می ترسد؟
و تمام ترس عرصه وجودش در عالم حاصل ترس از نبودن است . لذا مرتب بسم الله بسم الله می گوید تا نابود نشود ولی بالاخره نابود می شود و می میرد و ناگهان می بیند که عدم هم وجود دارد و وجودی برتر است و اصیل تر و حقیقی تر و بدون هیچ ترسی
و اینجاست که انسان رحمت خدا را درک می کند یعنی رحمتی را که در وجود است و لایزال و جاوید است .
زیرا این آستانه بسم الله الرحمن الرحیم است چرا که خود او می گوید :
آنگاه که یکی از شما می میرد و همه به دور او جمع می شوید خدا از همه شما به او نزدیکتر است

این بدان معناست که کالبد خاکی بین انسان و وجود فاصله انداخته است و به همین دلیل در تمام حیات دنیوی در هراس به سر می برد .
که این هراس نه از عدم ، که از بودن خاکی است و انسان بدون بسم الله الرحمن الرحیم که در ذات او سرشته است قادر به تحمل این حیات و هستی برزخی و خاکی نیست .
و آنانکه از درب بای بسم الله بر آن وارد شده اند در همین حیات خاکی حیات جاوید یافته اند و از هراس رسته اند ،ولی رنجشان بیشتر شده است، زیرا به حیات پس از مرگ یقین یافته اند و لذا تحمل حبس بدن شاقه تر است .
?منبع:کتاب فلسفه بسم الله الرحمن الرحیم،صفحه 16،مولف استاد علی اکبر خانجانی
لینک دانلود یکجا و مستقیم کل کتابهای pdf:
https://up.20script.ir/do.php?filename=c861-ketab1401.rar

3 December 2022

ش

10:43

‼️عارف <<من>>ندارد:⁉️

<<من>> عارف ربوبیت ندارد
و همواره بر آستانه فناست
ولی هوی عارف مظهر ربوبیت حق است ، برای مردمان.
و این هو همان مظهر علی ع است از وجود عارف .

?منبع:کتاب آفرینش عرفانی،خلقت جدید،صفحه 7،اثر عارف واصل استاد علی اکبر خانجانی??

ش

12:11

انسان اگر در حیات خاکی اش خدای را دیدار نکند
در قیامت کبرا که فاقد وجود خاکی است
چگونه می تواند جمال او را دیدار کند؟
زیرا خداوند جمال خویش را از خاک برگرفته و برخاک نقشه زده است
وگرنه اصلا چرا کائنات خاکی را افریده است(ارض)؟
آفریده تا خودش را معرفی و آشکار کند.

?منبع:کتاب آفرینش عرفانی،خلقت جدید،صفحه18،اثر عارف واصل استاد علی اکبر خانجانی

ش

16:59

?برزخ چیست؟?

جهان بینابینی و مردد و درسایه روشن است.
جهان خیالات و اوهام است و تردیدها و شرکها و شباهت ها.
جهانی بین یقین و جهل ، بین کفر و ایمان ، بین فیزیک و متافیزیک.
ولذا اکثر مردمان پس از مرگ بر برزخ وارد می شوند تا قیامت کبرا .
همانطور که در حیات دنیا هم زندگانی برزخی دارند و فقط با خیالات و توهمات و تردیدها و شبهات زیست می کنند.
و در هیچ امری ثابت قدم نیستند.

?منبع :کتاب زمینه متافیزیک قرآنی صفحه 20اثر استاد علی اکبر خانجانی?

ش

18:07

شیطان در روابط بین انسانها :⁉️

شیطان جز از طریق روابط بین انسانھا امکان رسوخ در قلوبشان را ندارد بخصوص روابطی که دارای پیوند و علایق قلبی و عاشقانه باشد
زیرا در اینصورت درب دلھا گشوده تر است پس امکان رسوخ در آنھا بیشتر است.

و اینست که عمیقترین راه ورود شیطان در روابط آدم- حوائی است و سپس رابطه بین امام و مأموم که رابطه ای روحانی می باشد مگر اینکه این رابطه در ارادت و اطاعتی خالصانه و بی چون و چرا قرار گیرد و حق دوست دوست نیز رعایت شود که واضحترین آئینه شیطان شناسی و شیطان زدائی است.

انسان فاقد رابطه قلبی و روحانی با دیگران، نه امامی دارد و نه شیطانی! و لذا اصلاً انسان نیست و فقط حیوانی دوپاست.

?منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۳۲،اثر استاد علی اکبر خانجانی

ش

18:56

هر کسی در حال عادی معمولاً دهها و صدها و هزاران من است
وتقریباً در قبال هر چیز و کسی یک من است.
ولی چون تحت الشعاع عشق آمد تبدیل به یک من می شود
که حال بایستی این تک من خود را نحر(قربانی) کند تا لایق کوثر عشق الهی گردد
و تا چنین نکند دشمنان عشقش بر او مسلط هستند و او در عشق عقیم.
وچون من خود را برای عاشق قربانی نمود آنگاه دشمنان عشق او عقیم می شوند-سوره کوثر-

?منبع : کتاب مذهب اصالت عشق ، جلد 4صفحه 5،اثر استاد علی اکبر خانجانی

19:07

?سوء ظن به رب :?

((همه گناهان گذشته و آینده تو را بخشیدیدم ... الا در سوء ظن به رب که مستوجب عذابی)). سوره فتح-که سوره بیعت مرید با مراد است و ماموم با امامش !
مگو که : پس کجاست امام من و کجاست آن عارف واصلی که مریدیش کنم و ...
عشق را در هر سطح و ماهیتی که دیدی خالصانه مریدی کن تا پله پله به امام برسی.
ورنه امام کش خواهی بود.
((مومنان برخی اولیای برخی دیگرند)).قرآن-

?منبع :کتاب مذهب اصالت عشق جلد چهارم،صفحه 25،اثر عارف واصل استاد علی اکبر خانجانی?

8 December 2022

ش

13:10

معضلات آخرالزمان

«پس چگونه کافران در آن روزی که کودکان پیر می شوند در امان می مانند» مزمل ۱۷-
آن موقع همین موقع ماست و عصر آخرالزمان است
و روز پنجاه هزار ساله که براستی همه کودکان دچار افسردگی و دلمردگی و بی میلی به زندگی هستند.
امروزه آمار خودکشی در نوجوانان نیز غوغا می کند.
همین چند سال پیش بنده شاهد خودکشی دسته جمعی سه دختر حدود دوازده ساله بودم که یکی از آنان مُرد و دوتای دیگر جان سالم بدر بردند آنهم در خاندانی ثروتمند و مرفه و البته فاسق. اين به لحاظ هستی شناسی از خاصیت همین روز پنجاه هزار ساله است. «اگر خداوند روزی را هرگز به شب نرساند چه می کنی...» قرآن- اشاره خداوند به وضع موجود است.
و اگر بی خوابی یک بیماری جهانی در عصر جدید است که مستمرا شدیدتر می شود و لذا کل بشریت بسوی انواع مخدرات دارونی و قاچافی میل می کنند به همین دلیل است که ما در روزی پنجاه هزار ساله قرار داریم که هنوز از چشم عامه بشری پنهان داشته شده است.

امروزه عمده نسل جوان حتی قبل از تشکیل زندگی به پوچی و نیهیلیزم فلسفی و روانی دچارند. اینهمه جنب و جوش های مذبوحانه و تصنعی برای سرپا نگه داشتن و انگیزه زندگی پدید آوردن است که البته همچون دوپینگ عمل می کند.

و نیز اين همه تفریحات و محرکات روزافزون و عجیب و غریب از نوع ورزشی و ماجراجونی و دارونی و فلسفی و هنری و عیاشی جهت مبارزه با اين پیری زود و فزاینده است که حاصلی وارونه ببار آورده است.

همچنین اینهمه مذاهب دجالی و عرفانهای نشاط آور و تلقینی در سراسر جهان بخشی دیگر از اين تلاش مذبوحانه آخرالزمانی است برای فائق آمدن بر جبر زمانی که مستمرأً ثقیل تر و کندتر می شود تا به وضعیت صفر برسد که وقوع قيامت کبراست.

عصر شتاب فزاینده تکنولوژیکی نیز یک واکنش کور دیگری در قبال اين وضعیت صفر است. در این باره به کتاب «مبانی هستی شناسی عرفانی» از اینجانب رجوع فرمانید. ولی مفهوم آخر زمان واضح ترین بیان همه معضلات انسان مدرن است.

?منبع :کتاب مذهب اصالت عشق جلد6،اثراستاد علی اکبر خانجانی

10 December 2022

ش

14:55

* ای فرزند آدم و حوا!

در تصدیق به تکذیب میرسی، در دین به بی دینی میرسی، در عدل، ظلم را می یابی، در استراحت به بیماری مبتلا می شوی و در کامت عذاب می شوی و با معشوقت عداوت می کنی. پس تو ھرگز خودت نیستی پس چرا اینقدر خودپرستی.

?کتاب جانشین خدا ص ۲۵، استاد علی اکبر خانجانی

11 December 2022

ش

20:18

«رهایی از ظلمت تاریخ»

۲٢٧ -باید دانست که آدمی در زندگی دنیایش در ھر لحظه و رفتاری مشغول خلق شدن است و چون شاھد بر خلقت خویش است بایستی لحظه به لحظه این خلقت را فھم کند و شھادت دھد تا ھستی انسانی یابد و گرنه از حیوانات فراتر نمی رود و بلکه وحشی ترین و مریض ترین حیوانات می شود .

٢٢٨ -انسان مفعول است زیرا مخلوق است « شما و اعمالتان را آفرید » قرآن – و این اصل اول معرفت نفس است .

زیرا کسی که خودش را فاعل میداند در واقع خودش را قبلاً آفریده شده می پندارد و ھستی اش را امری پیشاپیش تمام شده می داند و اینست راز تاریخی شدن انسان و خسران زمان .

پس این نابودی بشر حاصل بی معرفتی اش در حق خویشتن است .

این نکته را فھم کن و در ھمه حال بخود متذکر شو و ملکه ذھنت کن تا دچار خسران زمان و ابتلای به تاریخ نشوی ، یعنی دچار نابودی نشوی !

٢٢٩ -یعنی اگر این آیه مذکور را باور و فھم نکنی بجای اینکه در ھر لحظه و عملی شاھد آفریده و زنده و زنده تر شدن خودت باشی ، با ھر نفسی به تاریخ ملحق می شوی و می میری .

آیا این حقیقت را می بینی ؟ ببین و دیگر چشمت را بر خود مبند !

٢٣٠ » -ما انسان را در حال خلقش برخودش شاھد گرفتیم » قرآن – این ھمان واقعه زندگی تو در دنیاست .

یعنی دم به دم در حال دمیده شدن روحی از نفس خدا .

و خداوند با دو دستانش که از آستین توبیرون است مشغول آفریدن تو در آب و گل است.

تو در حال سپری کردن عمر نیستی تو در حال مردن نیستی تو در حال بوجود آمدنی ! این راببین و فراموش مکن .

این خداست که سخن می گوید و براه راست راه می نماید . باور کن !

٢٣١ -چون آدمی خلقتش در آب و گل تمام شد و به اندازه کافی از جانب خدا روح و ریحان یافت ( نفس کشید ) و خلقتش کامل شد آنگاه از این کارگاه خلقت ترخیص می شود تا حیات جاودانه اش را شروع کند .

ولی تومی پنداري که داری می میری و این کمال و ترخیص را مرگ می خوانی و نابودی . آیا نه اینست ؟ ببین و فھم کن تا از اسارت عدم برھی .

این خداست که سخن می گوید باور کن تا از خسران عصر و دیو تاریخ نجات یابی .

٢٣٢ -رساله « توحید عملی » از اینجانب را به دقت بخوان تا این نکته را ذره ذره ھضم و جذب کنی و از ظلمتی که نامش تاریخ است برھی .

? منبع : کتاب عرفان تاریخ اثر استاد علی اکبر خانجانی

12 December 2022

ش

18:01

☀️دنبال نخود سیاه ناجی آسمانی یا زیر زمینی نباش :☀️

((چو ایمان آورده باشید به خدا و رسولش و جهاد کرده باشید در اهلش ..... داخل می کند شما را در بهشتی که در زیرش نهرها جاریست به خانه های پاکیزه... وآن دیگری را که عاشقید ، یاری از جانب خداست که گشایش و پیروزی بسیار نزدیک به شماست.... پس یاران خدا باشید شما هم همانطور که عیسی بن مرم به حواریونش گفت که :کیست که یاری کند مرا به سوی خدا)) صف

? سخن از یک زندگی طبیعی در آغوش طبیعت است همانطور که مسیح با یارانش دائماً در طبیعت می زیستند
و کوهسارانی که بی تردید نهرهای آب در آن جاریست که صورت ناسوتی همان بهشت جاوید اخروی است
که فرموده (( بهشت بسیار نزدیک شده است از برای مومنان ))
و آنرا که عاشقید همان مومنی خالص تر و عارف تر از شماست و مثل شماست که دل به خدا دارد و خدای را یاری می کند
و از جانب خدای یاری می شود پس یاریش کنید...

?همانطور که حسین هم در کربلا گفت :
کیست که مرا یاری دهد به سوی خدا...
و این ندای مخلصین در تاریخ است که بجای نزول جبرائیل با انبیاء و اولیاء و صدیقین محشورند و از وحی محمدی برخوردارند در قلوبشان !
بدان ای عزیز و دنبال نخود سیاه ناجی آسمانی یا زیر زمینی نباش که این خطوات شیطان است.
کمی هم به زمین و روی آن نظر کن و اینقدر کافر مباش !

?منبع:کتاب مذهب اصالت عشق ، جلد 6،صفحه 132 ?

ش

18:59

????
برخی هم جانشینان اجنه و شیاطین هستند.
((وبرای خدا شریکانی از جن قرار دادند...))انعام 100
((ودر آنروز ملائک می گویند پروردگارا اکثر این مردمی که خود را خداپرست می خوانند پرستندگان جن هستند...))
یعنی اجنه در آنها زیست می کنند
زیرا آدمی هر که را بپرستد او را در خود جای می دهد و خودش در او مقیم می شود و خلافت رخ می دهد.

?منبع :کتاب مذهب اصالت عشق،(این کتاب شناسنامه و بینه امام زمان است:بیانیه ظهور!)جلد6،صفحه 26-اثراستاد علی اکبر خانجانی?

13 December 2022

ش

11:00

جمال الهی در قیامت کبرا به مثابه ظهور جمال باطن های نفوس آحاد بشری است
و هر کسی خداوند را به جمال ویژه خودش دیدار می کند.
و برخی چنان جمالی را دیدار می کنند که آتش دوزخ را ترجیح داده و با صورت خود را در دوزخ سرنگون می کنند
تا نفسشان و متعاقباً جمالشان متحول و زیباتر شود.
در واقع کافران همان جمال ابلیسیت نفس خود را دیدار می کنند که جمال استکبار و فسق و جهل و خیانت و ناپاکی و هراس و زجر است.

منبع:از کتاب مذهب اصالت عشق جلد 6صفحه 58،اثراستادعلی اکبرخانجانی

ش

12:18

??لشکریان شیطان :??

گاه آدمی در سمت شرارت نفس خود چنان فعال است که پاکی و نیکی از نفس بر می خیزد و نفس بطور اتوماتیک در هر عمل و ایده ای بسوی شر می رود تا آن حد که آگاهی فرد و قدرت اختیارش را هم به تمامی قبضه می کند و در کنترل خود می گیرد
دراینجا فرد موجودی شرور می گردد و از لشکریان شیطان می شود
وعاشقانه در خدمت شیطان قرار می گیرد
واین شیطان پرستی است
که عین بی ارادگی بشر است
و اراده اش در خدمت شیاطین برتر از اوست
چنین فردی اگر در شرایطی مجبور به کار نیک شود و یا ازجانب دیگران مورد نیکی قرار گیرد
تعادلش بهم می ریزد و به انکار و عداوت بر می خیزد و گوئی که به او خیانت و تجاوز شده است

?منبع : کتاب مذهب اصالت عشق ،جلد6صفحه 66اثراستاد علی اکبر خانجانی ?

14 December 2022

ش

09:00

الفبای خودفریبی بشر
(شیطان شناسی)

۱۴- پس شیطان در ذهن هر یک از پیروانش یک لغت نامه واژه های مترادف نهاده است که آدمی با استفاده از این فرهنگ لغات مترادف یک شیطان سرخود و تمام اتوماتیک می شود و شیطان می رود دنبال کارهای مهمترش.

و این نمونه ای از فرهنگ لغات شیطانی است:

غرور:
قدرت، هویت، عزّت نفس، اتکاء به نفس، شخصیت، حرمت، خودباوری، رشد، کمال، افتخار خانوادگی، افتخار ملی، افتخار دینی، افتخار علمی، افتخار هنری و و .... عرفان و خود - خدائی و الوهیت و انسان کامل .


فسق و فجور:
عشق، تواضع، ايثار، اهل حال بودن، مردمی بودن، غرور نداشتن، همرنگ جماعت شدن، فخر نکردن با همه جوشيدن، خر مقدّس نبودن، ریاکار نبودن، صدق و صفا و و ... و عارف بودن و در ورای نیک و بد زیستن.

دروغ و ریا:
آبرو داری، مصلحت اندیشی، حیا، خویشتن داری، احساس مسئولیت، حفظ آرامش و امنیت دیگران و و... .

مسئولیت گریزی:
آزادی، حق انتخاب، عشق، ايثار، رفاقت، تواضع و و .

بزدلی و تنبلی :
قناعت، صبر، ایمان ، تقوی، توکل، درویشی وو ..

۱۵- وقتی از خود فریبی انسان سخن می گوئیم پس سخن از دو نفر در یک فرد است که یکی مشغول فریب فرد دیگر است.

۱۶- و این ذهن است که وجدان یا دل و فطرت الهی را در صاحبش می فریبد. و تمام قدرت و هنر شیطانی ذهن هم نطق و استدلال و فلسفه بافی و توجیه گری و حرافی و جدل است و بازی با الفاظ و معانی.

۱۷- به بیان دیگر این ضمیر آگاه و ناطق است که ضمیر پنهان و صامت را می فریبد تا اشاره و اخطار و جنبش ذاتی اش را ساکت و خفه کند تا بتواند هر کاری که می خواهد بکند.

۱۸ - دل که همان قلمرو روح و فطرت قدسی و خانه خداست مورد تهاجم و تحریف و فریب ذهنی قرار می گیرد که خانه شیطان و دنیا پرستی و بولهوسی است.

۱۹- به این نتیجه نمی رسیم که ذهن و اندیشه بشری، شیطان است بلکه ذهن بایستی از اسارت شیطان نجات یابد تا قلمرو معرفت و حکمت شود نه کارگاه تبدیل مفاهیم به یکدیگر و واژگونسالاری واژه ها.

از کتاب حکمت نوری ص 164
مولف: استاد علی اکبر خانجانی

15 December 2022

ش

20:23

13 -بشر به لحاظ معیشت و آسایش مادی اش از ھر حیوانی ضعیفتر و ذلیل تر و رنجورتر و ناامن تر زندگی می کند .

١۴ -بشر تنها حیوانی است که دغدغه رزق دارد و برای رزق خود تمام عمر برنامه ریزی و فکر می کند و اینست که بشر از این نوعش از حیوانات ھم پست تر نامیده شده است .

١۵ -بشر تنها حیوانی است که برای تأمین معیشت خود فکر و کار می کند و مالکیت دارد و به سرمایه ثابت و خصوصی نیاز دارد و جهت تأمین معیشت خود به ستم و دسیسه و جنایت می زند .

١۶ -بشر تنها حیوانی است که برای خودش ذخیره و پس انداز دارد زیرا نگران معیشت آینده است .

١٧ -پس حیوانات در امر معیشت و زندگی ، آسایش و امنیت و ایمان و ھوش برتری دارند .

١٨ -تمام ھوش و تلاش بشر اقتصادی صرف برنامه ریزی و دسیسه و دزدی و تجاوز و ستم جهت عیش برتر است.

١٩ -بشر تنها حیوانی است که برای گذران حیات جانوری خود مرتکب ستم و گناه و لذا زجر و عذاب میشود.

٢٠ -بشر اقتصادی بدبخت ترین و معذبترین موجود کائنات است .

٢١ -پول ، تورم ، فقر ، ارزش اضافی و صدھا پدیده دیگر اقتصادی تماماً حاصل زندگی انسانی بر روی زمین است که ھدفش را از زندگی فقط زنده ماندن قرار داده است .



منبع :پدیده شناسی اقتصادي ،عرفان اقتصادي ،کتاب پدیده شناسی عرفانی فصل پنجم ،اثر استاد علی اکبر خانجانی

18 December 2022

ش

20:28

?????????
برخی چیزھا ھرگز با ھمدیگر در یک نفر جمع نمی شود از آن جمله اند :

ایمان و جهل ،
معرفت و ثروت ،
عشق و مردم داری ،
خود شناسی و غرور ،
حرّافی و حکمت ،
محبّت و توقّع ،
فقر و چاپلوسی ،
صدق و اضطراب ،
تنهائی و بی کسی ،
خدا و خود ،
دوستی و حسد ،
خود فروشی و ادب ،
دین و ریا ،
تواضع و ترس ،
عادات و آرامش ،
خیانت و سلامت ،
تکبّر و عقل ،
بصیرت و قیاس ،
گرسنگی و جنون ،
علم و ستم ،
اخلاص و دعا

?منبع :کتاب_حق_الیقین -استاد_علی_اکبر_خانجانی?

21 December 2022

ش

16:31

درباره نژادپرستی

یک مؤمن ، یک انسان نزادی است و نه نژادی .

نبرد بین نژاد و نزاد کل نبرد بین کفر و ایمان می باشد .

و این به لحاظ عاطفی ھمان نبرد بین محبت دروغین و محبت راستین است :

محبتی که عملاً ھمان سلطه و مالکیت و تصرّف و دنیا پرستی و اراده به محبوبیّت است و محبّتی که از دلی زنده است و تماماً ایثاری و اخروی می باشد :

عاطفه ای شیطانی و عاطفه ای الهی .

و این تفاوت دو نوع موجودیت است :

وجود نژادی و وجود نزادی !

وجودی زمینی و وجودی آسمانی !

وجودی وابسته و اسیر و تباه شونده و وجودی آزاد و جاودانه و آرام .

#کتاب_کندوکاوی_در_اصول جلد چهارم
اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

22 December 2022

ش

19:11

??شیطان??

کیست شیطان آن که لعنت می کنی
دم به دم وی را شماتت می کنی

بس پناه جوئی بحق از شر آن
کیست حق و کیست شیطان این زمان

گر تو نشناسی فریبش در خودت
پس که را لعنت کنی الا خودت

نیست شیطان خصم جان و نان ما
هست شیطان دشمن انسان ما

چیست انسان در جهان ای بی خبر
نیست حیوانی گدا و دربدر

چیست راز دشمنی اش با بشر
چیست سر همدمی اش بابشر

چونکه انسان حامل روح خداست
صاحب علم لدنی و ولاست

چونکه باشد جانشینش در جهان
چونکه داند جمله اسرار نهان

چونکه محبوب خدا است هر نظر
چون مسخر شد جهان اندر بشر

چونکه مقصود همه خلق جهان
چونکه مسجود زمین و آسمان

چون صفی اللّه بود این آدمی
مظهر ذات اله باشد همی

جمله این سروری های صفی
اندرون ذات او آمد خفی

گر بدی نقد و عیان این ثروتش
تاکنون شیطان نمودی غارتش

پس بود ذات خدا اندر نهان
کو بباید کرد استخراج آن

گر نسازد آدم استخراج ذات
پس شود حیوان اسفل در حیات

چونکه آدم از صفت عاری بود
آدم بی ذات چون هاری شود

هست شیطان خصم استخراج ذات
دشمن علم لدنی در حیات

دشمن خودآئی و عرفان نفس
دشمن حق اندرون جان نفس

خودشناسی و خداخوانی ز خویش
این چنین است لعن شیطانی ز خویش

چیست شیطان جان من اینک بگو
خصم عرفان است بی هیچ گفتگو

هر که باشد دشمن این عارفان
از سپاهیان شیطانش بدان

هر که آدم را کند محتاج و زار
خودفروش و در هراس و انتظار

هر که انسان را کند عاری خویش
از هراس فقر و بیماری خویش

از طریق وام و بانک و بیمه ها
پس تهی سازد دلش را از خدا

بی گمان در کار شیطانی بود
دشمن آن روح انسانی بود

آنچه لعنت می کند شیطان جان
نیست جز نور وجود عارفان

پس بسوی خودشناسی روی کن
تا شوی از شر شیطانی مصون

گر تو خواهی راه رحمان و رحیم
خودشناسی است صراط المستقیم

چون خدا انسان بجای خود گزید
پس که شیطان خواهدش همچون مرید

پس خدا را یاب در ذات مقیم
تا نباشی همچو شیطان رجیم

چون خدا از ذات شیطان شد برون
گشت شیطان خصم انسان در جنون

بین خویش و خویشتن آرد نفاق
این بود تدبیر ابلیس شقاق

این چنین حائل شود اندر بشر
تا دو شقه سازدش از خیر و شر

چونکه آدم می رود در سوی شر
ذهن او زیبا نماید روی شر

این بود آن خیر کو شر آورد
این بود شیطان کو غر آورد

پس کجا باشد مقیم شیطان تو
لاجرم ذهن است این برهان تو

از برای هر دروغی مصلحت
می نماید از برای هر صفت

پس اگر خواهی که از شیطان رهی
بهتر است خیرش به شرش وانهی

خیر و شر چیزها شیطان توست
پس رها شو زین دو،کاین عرفان توست

چون دو شقه گشته ای از خیر و شر
این یکی باشد به قهر از آن دگر

پس چگونه می رهی از شر او
کو مقیم ذهن باشد این عدو

بار دیگر بر در پیر آمدی
چون همیشه بسیار دیر آمدی

نیست شیطانی بجز تقدیس خود
کو بود ذهنت همی ابلیس خود

پس توئی در چنگ این جادو اسیر
همین برو سر را بنه در نزد پیر

تا سر ابلیس سر را برکنی
خود-خدائی وجود باور کنی

تا سرت گرد منور زین هنر
تا دلت عرش خدا آید ز سر

تا سرت سلطان ملک جان شود
تا دلت هم دلبر انسان شود

حق که نزدیکتر ز تو باشد به تو
باشد آن اندیشه و احساس تو

یکی بود یکی نبود اندر وجود
چون یکی بود آن دگر آنجا نبود

یا خدا تنها بدی یا آدمی
پس کجا با هم شدی و همدمی

چون دو دل یکتا شود از بهر او
پس خدا سوم بود از ذات هو

?از کتاب( چهلچراغ معرفت) اثر:
استاد علی اکبر خانجانی?

24 December 2022

ش

19:15

شیطان پرستی مذهب یا مکتب نیست بلکه غایت عذاب است:

۹۷- به این دلیل است که کافرترین و منکرترین انسانها نسبت به امور ماورای طبیعی را به ناگاه موجوداتی شدیداً خرافاتی می یابیم که مثلاً سر از محافل جن گیری و احضار روح و انرژی درمانی و امثالهم در می آورند.

۹۸- و اینگونه است که انسان متکبر و کافر عصر جدید که خدایش تکنولوژی است به انواع خرافات حیرت آور مبتلا شده است که این خرافات را جایگزین دین نموده است.

۹۹- امروزه غایت همه انواع خرافات مدرن، به شیطان پرستی رسیده است و این حق است. چرا که منشأ همه خرافات شیطان است و این عذاب انکار دین خداست که انسان دشمن خودش را بپرستد.

۱۰۰- امروزه نهضت شیطان پرستی که همان مکتب خود دیوانه سازی است که علناً و عمداً عقل و اخلاق را انکار می کند عذاب انکار دین خدا و عدم اطاعت از رسولان است.

شیطان پرستی مذهب یا مکتب نیست بلکه غایت عذاب است که گاه به خودکشی و آدم خواری می انجامد که در دوران ما به وفور رخ می نماید. و این غایت تسخیر شدگی انسان بواسطه شیطان است.

از کتاب نامه های عرفانی استاد علی اکبر خانجانی ص100

31 December 2022

ش

16:53

هویت و بی هویتی

۲۱- تجربه نشان داده آنانکه در قبال فرهنگ غرب فقط طرد و لعن می کنند پس از مدتی در خود فروپاشیده و بناگاه تسلیم غرب می شوند . این کل سیر تحول فرهنگی در جامعه ما بوده است که بر کل نظام ما حاکم است در نیمه اول انقلاب ما فرهنگ غرب تماماً طرد و لعن شد و در سالهای اخیر تماماً غربی شده ایم.

۲۲- اختلاف دکتر شریعتی و استاد مطهری اختلاف بین گزینش و طرد بود. مرحوم مطهری حتی استفاده از اصطلاحات غربی را التقاط می دانست و شریعتی معتقد به تجزیه و تحلیل و گزینش احسن بود. امروزه شاهدیم که پیروان مطهری در بست غرب را تصدیق می کنند و کل کشور را غربی کرده اند و بسیاری از آنان حتی اسلام را انکار نموده اند. این افراط و تفريط حاصل از طرد و لعن فرهنگ بیگانه است.

۲۳- مرحوم مطهری در حالیکه علوم غربی را در بست قبول داشت و آنرا علم لدنی می دانست که امروزه عمومی شده است الفاظ و اصطلاحات غربی را لعن می کرد و استفاده از آن را التقاط میخواند. در حالیکه این اصطلاحات معلول علوم و فنون غربی بودند. نتیجه همان شد که گفتیم. اول لعن و سپس تقدیس.

۲۴- کسی که اساس و زیربنای تمدن و فرهنگ غرب یعنی علوم و فنون و دموکراسی و لیبرالیزم را تصدیق میکند و با غرب مسابقه گذاشته است ولی برخی از نمادهای درجه چندم فرهنگ آن مثل پوشش و حجاب و سلایق را طرد و لعن می کند دچار التقاط و شرک عمیق و مخربی است و بزودی فرو می پاشد و کل هویت خود را از دست میدهد و حجابش را هم لعن می کند و اینست وضع حاکم بر جامعه و نظام ما.

۲۵- ایدئولوژی حاکم بر نظام و کل جامعه ما شدیداً مشرک و التقاطی است و لذا شاهد هزاران ابتذال و بی هویتی در میان مردم هستیم. مثل جوانهای پانک و رپی که مثلاً نماز میخوانند و به مکه میروند و زنهائی چادری که مثل هنرپیشه ها آرایش میکنند و این عمومی ترین صورت بروز التقاط و شرک هویتی است

ولی اساسی ترین التقاط و شرک ساختاری نظام ما تقابل دموکراسی و ولایت فقیه است یعنی پدیده مردم سالاری دینی و همۀ تضادها و مفاسد و نفاق های نظام و جامعه ما حاصل این التقاط واختلاط غير قابل حل است در حالیکه اکثر مردم ما غیر مؤمنانند و فقط وارث اسلام موروثی میباشند ولی قوانین ما تماماً مؤمنانه است.

و این التقاط حق و باطل است و کفر و ایمان هم بر اساس موازین آشکار قرآنی و هم واقعیت اجتماعی جامعه ما. شعارها و شعائر جمله خدامحور و دین محور و اخلاق محور است و اعمال و برنامه ها و سیاستهای کلان هم تکنولوژی محور و رأی محور و مردم محور آنهم كافرانه ترین رأی ها و گروههای مردم.

از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی ص 100
مولف: استاد علی اکبر خانجانی

2 January 2023

ش

18:21

???دوستی با دشمن??

اصولًا دوستی در معنای حقیقی آن يعنی دوستی با دشمن.
وگرنه بقول مسیح (ع) دوست داشتن کسانی که شما را دوست دارند تجارت است نه محبّت،
پس اگر می خواهید اهل محبت خدا باشید دشمنان خود را دوست بداريد
زيرا خداوند هم عدوترين مخلوق خود يعنی آدم را جانشین خود قرار داد که اشد عشق او به شقی ترين دشمن بود.
يعنی همان کاری که ابلیس را سر لج آورد و به عداوت با خدا کشانید زيرا ابلیس نمی توانست عشق را درک کند زيرا آنرا غیر منطقی می دانست و لذا به جهنم رفت. و اينست که همه آدمهای منطقی و حسابی پیرو ابلیس هستند همه آنهائی که عشق را نمی پذيرند و طرد می کنند
نخستین تمرين و تجربه دوستی با دشمن همانا دوستی با دشمنی است که نیازمندش هستی و آن دوستی با همسر است
زيرا بقول قرآن زنان شما دشمن ايمان شما هستند يعنی دشمن آرامش و عزّت و اتکاء به نفس و شرافت و گوهره حیات جاويد و بهشت موعود.
دوست داشتن همسر بدون زير پا نهادن ايمان. پس از پیروزی از اين نخستین تجربه غريزی نوبت دوستی با دشمنانی است که هیچ نیازی به آنها نداری ولی با اينحال دوستشان داری و هرگاه از تو طلب ياری نمودند ياريشان می کنی بی آنکه ا يمانت را بربايند و تو را ملعبه خود کنند
بنابراين واضح است که معضله خیانت و خودفروشی به دشمن امری دگر است. آنکه دشمنان را دوست بدارد و حتی خدمتشان کند تازه دشمنی و کفر خود را نسبت به پروردگارش درک می کند و می يابد و بر آن فائق می آيد و با خداي که تنها دوست حقیقی است به دوستی می رسد

?منبع :دائرةالمعارف عرفانی جلد ۶ ص ۱۲۸ اثر استاد علی اکبر خانجانی?

4 January 2023

ش

08:02

5 January 2023

ش

17:20

همذات پنداری و تقلید

من در آثارم براستی جانشین مردم هستم. از اینروست که هر خواننده صاحب دلی روح مرا در خودش می یابد و لذا خودش را عین من می یابد.

حال اگر این خواننده آثار اهل تقوا و ذکر و تسبیح و معرفت نباشد دچار تنفيس و مالیخولیا می شود.

ولی واقعیات زندگی این مالیخولیا و همذات پنداری را بر سرش می شکند و او را از این توهم نجات می دهد و او را بر سر جای خودش برمی گرداند. در این حالت یا توبه می کند و به حقیقت بازمی گردد و یا بکلی این معارف را انکار نموده و بلکه به عداوت با ما می پردازد.

بولهوسی و بی تقوائی علت این جریان است.

آدمی اگر اندکی خود آگاهی داشته باشد بوضوح در می یابد که حتی افکار و احساسات لحظه به لحظه اش هم از خودش نیست بلکه وارده های غیبی و متافیزیکی است تا چه رسد به اینکه کتابی را بخواند و خودش را نویسنده آن پندارند.

این دیگر نهایت جنون و نسیان و هذيان و مالیخولیاست.

انبیای الهی هم اگر دارای خودآگاهی و ذکر و تسبیح و تقوا نمی بودند دعوی خدائی می کردند. آدمی اگر اندکی تقوای عملی در زندگی داشته باشد محال است که دچار چنین توهمات و مالیخولیائی شود.

این شیطان است که امر را بر بی تقوایان مشتبه می کند تا رسوایشان سازد به امر خداوند!

انسان صاحب روح الهی دارای کلام روحانی و بغایت راسخ و نافذ است و وجدان و فطرت خفته و مرده را زنده و بیدار می سازد که گاه مخاطب دچار امر مشتبه شده و مدعی می شود که: من همه این حقایق را قبلا می دانستم!! و این سرچشمه دیگری از تنفیس و مالیخولیاست که عین کفر و انکار است.

در مورد وحی انبیای الهی هم چنین ادعاهائی در تاریخ گزارش شده است که در قرآن کریم ذكرش آمده است که برخی از کافران می گویند: به ما هم وحی میشود! این کفری منافقانه است.

تقوا بزرگترین درمان این مالیخولیاست. حضرت آدم ابوالبشر نخستین کسی بود که دچار تنفيس روح الهی در خویشتن شد که از بهشت روحانی خود ساقط گردید و به آنهمه بلايا بر زمین دچار گشت.

و این اصل و اساس كفر بشر و بلکه نخستین کفر است!

در این معنا تا توانی بمان و بیندیش و برحذر باش!

منبع:مقاله همذات پنداری وتقلید اثراستادعلی اکبر خانجانی

6 January 2023

ش

19:01

دروغ(ریا) از کتاب پدیده شناسی گناه اثر استاد علی اکبر خانجانی

دروغگوئی به این دلایل زیر بد است یعنی گناه است :
١ -دروغگوئی دیر یا زود رسوا می شود و فرد دروغگو در میان مردم منفور و غیرقابل اعتماد می شود و ھمین امر موجب انزوا و کینه شده و این امر نیز منشأ بسیاری از خطاھا و گناھان دیگر می شود و نیز دچار افسردگی و امراض عصبی می گردد .
٢ -فرد دروغگو در بلند مدت دروغ خودش را ھم باور می کند و حافظه اش مختل می شود و خود به دروغی که گفته مبتلا شده و بواسطۀ فراموشی زندگیش پریشان می گردد .
٣ -کسی که به دروغگوئی عادت کرد اراده و قضاوت و تشخیص او در ھمۀ امور زندگی فردی مختل می شود مثلاً بدانجا می رسد که حتی سیری یا گرسنگی خود را تشخیص نمی دھد و ھمین امر موجب ناراحتی دستگاه گوارش و سائر اعضای داخلی بدن می شود . یعنی اعضا و حواس بدنش بھ صاحبش دروغ می گوید .

۴ -دروغگوئی بطور تصاعدی رشد می کند زیرا ھر دروغی که گفته می شود فرد بایستی برای رسوا نشدن آن متوسل به دروغهای دیگری شود و لذا تمام زندگی او غرق دروغ می شود و ذھن او دیوانه و پریشان می گردد و براستی دست چپ و راست خود را ھم تشخیص نمی دھد و باورش نسبت بخودش از بین می رود و این بدترین نوع عذاب است .
۵ -پس ھر که به دیگران دروغ بگوید نهایتاً بخودش دروغ گفته است و خودش گمراه شده و فریب خود را می خورد .

۶ -آدم دروغگو ھمواره نگران است که مبادا دروغش رسوا شود لذا بتدریج دچار بیماری اضطراب و دلواپسی و وسواس می شود و برای رفع این عذاب محتاج داروھای اعصاب و مواد مخدر می شود . و لذا به تحقیق معلوم شده است که یکی از بزرگترین ویژه گیهای معتادان دروغگوئی حرفه ای و پیاپی است . یعنی اعتیاد یکی از عواقب دروغگوئی است .

٧ -انسان به ھنگام دروغگوئی تلاش می کند تا وجدان و شعور و ذھن و جریان اندیشۀ خود را نیز مختل سازد و لذا عملکرد منطقی ذھن را بتدریج دچار اختلال می سازد و این امر شعورش را تباه می کند .
٨ -ھر دروغ واحدی به تنهائی مولّد زنجیرۀ بی انتهائی از دروغ می شود زیرا برای رسوا نشدن آن دروغ اولیه فرد دروغگو مجبور می شود لااقل یک دروغ دیگر ھم بگوید تا آنرا مخفی دارد یا توجیه کند . و متعاقب این دروغ جدید نیز دروغ دیگری لازم است و الی آخر . پس برای تبدیل به یک دروغگوی حرفه ای شدن و در دروغ ھای خود غرق شدن کافی است که آدم در عمرش فقط یک دروغ بگوید .
٩ -پس برای نجات از گم شدن در دروغ خود بایستی نخستین دروغ را در زندگی یافت و اعتراف نمود و خود را نجات داد .
١٠ -آمارھا نشان می دھد که اکثر قریب به اتفاق طلاقها به دلیل دروغگوئی بوده است و اکثراً ھم از جانب زنها .

7 January 2023

ش

19:49

?شیطان شناسی
انکار نعمات و ناشکری آن، اساس تبدیل نعمات و آیات و موجودات ھستند و لذا ھمه علوم تجزیه ای و ترکیبی و تبدیلی آموزه ھای شیطانند که کمال این علوم در ریاضیات متبلور است که ھمه امور را ھمسانسازی و قابل تبدیل میسازد.

پس ریاضیات، غایت تعلیمات شیطانی در بشر است که اساس فنون و صنایع است و لذا شیطان و کلیه صفاتش از این علوم و فنون بشر رخ مینمایند و این ظھور دجالیت و طاغوت است.

در حقیقت تکنولوژی، مرکب و محمل شیطان در بشر است و خر د ّجال در روایات اسلامی که دقیقاً بیانگر صنایع مدرن است دال بر این معنای مذکور می باشد.

پس ریاضیات و تکنولوژی شاھراه ظھور شیطان از انسان و جوامع بشری است که بنیاد طاغوت را به لحاظ نظامی و اقتصادی و سیاسی مھیا کرده است.

طاغوت یا حزب شیطان ھمان امپراطوری و حکومت ابلیس بر جوامع بشری است بدست و اراده و صورت بشری! و رھبران و ایدئولوگھای طاغوت ھمان اولیاء و خلفای ابلیس ھستند که در گروھھائی متفاوت در خدمت این حاکمیت انجام وظیفه می کنند مثل فلاسفه، دانشمندان، اقتصاددانان، سیاستمداران، استراتژیست ھا و دولتمردان!

و این نظامھای طاغوتی در حالی ارکان خلق جدید ظلمانی- شیطانی در جوامع آخرالزمانی ھستند که گروھھای بشری را در سراسر جھان تبدیل به لشکریان شیطان نموده و در خدمت اھداف نابودگری جھان، متحد و سازماندھی می کنند که مھمترین رکن این طاغوت دجالی در آخرالزمان ھمان تکنولوژی ارتباطات است که علی(ع) این شیطان ارتباطاتی را "آریل" نامیده است که ھمان شبکه ماھواره ای(ھوائی) است که در زبان انگلیسی نامگذاری شده و امروزه در گویش ملل عرب زبان ھم به ھمین نام است یعنی شبکه ھوائی! و علی(ع) در این باب فرموده که در آخرالزمان شیطان آریل در ھمه خانه ھا و در اعماق خلوت زندگی خصوصی یکایک مردم حضور دارد. و این ھمان حضور ارتباطات ماھواره ای بواسطھ تلفن ھمراه، اینترنت و تلویزیونھا در سراسر جھان است.

و این فرماندھی جھانی ابلیس بر قلوب و عقول و حواس و ھوش آحاد بشری در سراسر جھان است که خود کاربران این شبکه ھای ارتباطی به مثابه لشکریان شیطان در خدمت اوامر شیطانی طاغوت بی مزد و منت خدمت می کنند. و امروزه احدی در جھان نیست که عضوی از این شبکه جھانی شیطان آریل نباشد و به دجال بزرگ و طاغوت جھانی مجاناً خدمت نکند و بلکه از جیب خودش ھم ھزینه می کند.

?منبع:کتاب شیطان شناسی ص ۲۴ مولف استاد علی اکبر خانجانی

8 January 2023

ش

17:12

?دروغگوئی (ریا)?

۲۰- بسیاری از دروغها تبدیل به مجموعه ای از سازمان رفتاری و رسوم و صفات در بشر شده اند مثل ناز زن ، تعظیم و چاپلوسی ، عشق بازی ، بسیاری از تعارف ها ، عبادات سهوی، مراسم عروسی و عزائی ، آرایش ، بازیها .

۲۱- برخی از دروغها در طول تاریخ تبدیل به شغل و حرفه و تخصص شده اند مثل سیاست ، دلالی ، روسپی گری ، پزشکی ، رمالی ، نصیحت اخلاقی ، برخی روضه خوانی ها ، قضاوت ، تبلیغات.

۲۲- برخی از دروغها در طول تاریخ بشر علوم و فنونی را پدید آورده اند مثل نقطه ( . ) که موجودی دروغین و خلاف واقع است و اساس علم هندسه و ریاضی و صدها علم دیگر است .

۲۳- برخی از دروغها راست از آب درمی آیند مثل عشق .
۲۴- برخی از راستها دروغ از آب درمی آیند مثل عشق .

۲۵- برخی از دروغها را همه می شناسند و با اینحال دوستش دارند و از آن پیروی می کنند مثل دموکراسی .
۲۶- خداوند در کتابش همواره اکثر مردم را دروغگو خوانده است .
دروغگوئی (ریا)

۲۰- بسیاری از دروغها تبدیل به مجموعه ای از سازمان رفتاری و رسوم و صفات در بشر شده اند مثل ناز زن ، تعظیم و چاپلوسی ، عشق بازی ، بسیاری از تعارف ها ، عبادات سهوی، مراسم عروسی و عزائی ، آرایش ، بازیها .

۲۱- برخی از دروغها در طول تاریخ تبدیل به شغل و حرفه و تخصص شده اند مثل سیاست ، دلالی ، روسپی گری ، پزشکی ، رمالی ، نصیحت اخلاقی ، برخی روضه خوانی ها ، قضاوت ، تبلیغات.

۲۲- برخی از دروغها در طول تاریخ بشر علوم و فنونی را پدید آورده اند مثل نقطه ( . ) که موجودی دروغین و خلاف واقع است و اساس علم هندسه و ریاضی و صدها علم دیگر است .

۲۳- برخی از دروغها راست از آب درمی آیند مثل عشق .
۲۴- برخی از راستها دروغ از آب درمی آیند مثل عشق .

۲۵- برخی از دروغها را همه می شناسند و با اینحال دوستش دارند و از آن پیروی می کنند مثل دموکراسی .
۲۶- خداوند در کتابش همواره اکثر مردم را دروغگو خوانده است .

?از کتاب پدیده شناسی گناه ص 8 و9 تألیف استاد علی اکبر خانجانی?

11 January 2023

ش

11:32

?صلوة شیطانی در آخرالزمان و دیوانگی جهانی?

356- صلوة در یک کلمه یعنی وارد شدن بر کس یا چیزی و یا وارد نمودن کس یا چیزی در دل و جان خویشتن! این واقعه از تماشای یک فیلم یا مطالعه یک کتاب و یک تماس تلفنی یا اینترنتی تا رابطه حضوری در جریان است. و این امر در آخرالزمان شدت و حدت و عمقی هزار چندان یافته است که عرصه ظهور نفس و قیامت است که نفس جبراً به تجرید و تفرید می رسد و احساس قحطی و نابودی می کند و لذا مترصد انواع صلوة می شود که این واقعه به یاری تکنولوژی ارتباطات بسیار سریعتر و شدیدتر و سهلتر ممکن می شود. و لذا تکنولوژی پرست ترین آدمها را مسخ شده ترین می بینیم و اینکه هیچکس خودش نیست. و این یک دیوانگی جهانی است. «بر جهنم صلوة می کنند.» قرآن-
*******
سلطه اجنه و شیاطین در آخرالزمان

234- همانطور که در عصر حضرت سلیمان شیاطین و اجنه به زمین و زندگانی بشر، حمله کرده بودند امروزه نیز چنین واقعه ای روی نموده است و سلیمانی نیاز است تا بشر را از سلطه جنون و جفایشان برهاند. و بدان که همه وقایع مربوط به زندگانی انبیای الهی در گذشته به نوعی در گستره جهانی اش در آخرالزمان در حال روی نمودن است. یعنی قصص قرآنی فقط مربوط به گذشته نیستند وگرنه براستی اساطیر الاولین محسوب می شدند همانطور که در باور اکثر مردمان و بلکه مردمان و بلکه علمای دینی اینگونه اند و این یکی از علل مهجوریت قرآن در امت است.
**************
دیدار با صاحبان محبت در آخرالزمان

126- بارها گفته ایم و بار دگر می گویئم که مشکل انسان مدرن جز محبت ناکردن و محبت ناپذیرفتن نیست. و محبت پذیری اجر محبت کردن است بی توقع محبت شدن! انسان اهل محبت، محبت الهی را از دل سنگ و آب و نبات و حیوان و انسان و آسمان شبانه روز می نوشد.

127- ای عزیز هرگاه که کلام حقی خواندی یا شنیدی، برو و صاحبش را دیدار کن که در غیر اینصورت جز گمراهی عایدت نمی شود. این ویژه آخرالزمان است که سفر کردن بهر جائی آسان است. در آخرالزمان همه حقایق، جمالی آشکار می شوند حتی خدا و شیطان!
**********
روز بزرگ، روز عقیم، وضعیت صفر، کودک پیر

189- در چنین روز بزرگی که در قرآن موسوم به «روز بزرگ» و نیز «روز عقیم» است جز عشق دادرسی نیست عشق الهی و عرفانی و نه عشق جنسی! روز عقیم بهترین بیان وضعیت صفر است مثل ساعتی که از کار افتاده باشد. «تا بیاید ایشان را بناگاه عذاب روز عقیم...» حج55- زمانِ نازا: آخر زمان: پایان دنیا: هشدار که رشته های بقای دنیا پاره شد... علی (ع)- به کتاب «آخرالزمان شناسی عرفانی» از اینجانب رجوع شود.

190- و اینست که امروزه همه بالقوه عارف هستند البته بی آنکه بر این موقعیت ماوراء طبیعی وجود خود آگاهی داشته باشند. این به پایان رسیدن در خود و با خود و عالم و آدمیان همان اساس مفهوم «کودک پیر» است.
***************
حشرو همزیستی با انبیاء

45- و بدان که عارفان واصل، همان انبیای مرسل در آخرالزمانند که قلب دین خدا یعنی عشق او را اشاعه می دهند. و این مصداق آن حدیث است که بهترین مریدان انبیای الهی در آخرالزمان ظهور می کنند این عارفان عاشق، مصداق این مریدان هستند. و بواسطه عشق به این مرسلین است که به عشق الهی متصل شده اند و اینانند آن خلفایی که در قلب انبیای الهی زیست می کنند بقول ابن عربی. و یا آن انبیای مرسل در قلب این عرفا زندگی می کنند. به نظر بنده! و این همان معنای حشر با انبیاء و شهداء و صدیقین و صالحین است که در قرآن مذکور است که: نیکو رفیقانی هستند! نساء 69- این حلول نیست حشر و همزیستی است. ...
************
از نشانه های قیامت آخرالزمان

459- بیان دیگری از نشانه های قیامت آخرالزمان که در آن زندگی می کنیم: شکافته شدن آسمان که سوراخ شدن لایه اوزون است. و بارش بلاوقفه شهاب سنگها و سیارات. و سونامیها و کندوکاو باستان شناسی ها و کاوش اعماق زمین و قبرهائی که امروزه شکافته می شوند. و خودآگاهی بشر مدرن. و غرور و خیانتش به کرم مردان خدا که همان عشق است. و نویسندگانی دارای کرامت که احوال خلق و زمانه را می نویسند و قلمشان صاحب رحمت و گشایش و شفاعت است. و آنانکه در این مردان خدا (نعیم) زیست می کنند و آنانکه در آتش صنعت شهرهایند. و مالکیتها هیچ سودی بحال کسی ندارد و همه بیکس و درمانده اند و امر خدا جاریست در همه حال و اراده های بشری بیهوده اند! آن روز امروزست. بدان! و تا پایان جهان مستمراً کاملتر می شود این روز!

?از کتاب مذهب اصالت عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد 5-6-و 7

ش

17:15

♦️ برابری?

بود بانوئی طبیب اما شقی
متکبر، کافر و زشت و قبیح

بود رنجوری به فکر و روح و تن
عاشق مرد بود و دشمن بهر زن

یک شبی در محفل انس و صفا
آمد اندر حلقه آئینه ها

گفتمش از چیست اینسان ماهیت
جامع زشتی شدی اندر صفت

گفت با حالی نزار و بی قرار
من نبودم از ازل رسوا و خوار

من زمانی دختری زیبا بُدم
مظهری از مهر و با تقوا بُدم

والدینم را همه دختر بُدی
زین سبب مایوس و بس مضطر شدی

من شدم ناجی و آرمان پدر
وانهادم دختر و گشتم پسر

در ره تقلید مردانه شدم
زین طریق مدهوش و بیگانه شدم

با خدا گشتم در جنگی عظیم
که چرا زن گشتم از قدیم

در حقیقت بودم اندر جنگ خویش
دشمن خود بودم و فرهنگ خویش

من فراری بودم از زن بودنم
روز و شب در جنگ بودم با تنم

هر که از من خواستگاری می نمود
دشمنی بودی که زاری می نمود

هیچ و پوچش می نمودم ز انتقام
تا مرا چون زن نبیند بهر کام

رفتم اندر سمت علم و اقتصاد
تا که چون مردی شوم آزاد و شاد

عاقبت گشتم پزشکی بی نظیر
همچو جراحی نترس و بس دلبر

در تخصص برگزیدم علم شاش
علم پایین تنه و علم فراش

برکشیدم تیغ بر هر عورتی
تا نباشد فرق اندر خلقتی

عشق را در خویش پرپر کرده ام
همسر و مادر نیم، من برده ام

برده ای دیوانه و رنجور و زار
مرده ای جنبنده غرق افتخار

ظلم ها من کرده ام بر غیر و خویش
جانها را کرده ام خونین و ریش

حالیا نی مرد هستم نی که زن
همچو مالیخولیا بی خویش و من

هیچ و پوچ اندر عذابی بی حساب
من نمیدانم چه هستم در خطاب

کس نمیداند چه باشد این الم
در سقوطم بین هستی و عدم

خاندانم گشت غرق افتخار
من شدم بدبخت خوشبختی تبار

آتش بخل و جنون و انتقام
این بود معنای من در یک کلام

هستی ام جنگی است بین مرد و زن
روح من در زیر تیغ این دو من

نیست آیا کس به فریادم رسد
ذات هستی ام ز عالم برکند

ای خدا لعنت بر این برابری
مکر شیطان است این نی برتری

عشق را تحقیر کردم ای خدا
این عذابی کو بود بی انتها

حالیا زنده بگوری گشته ام
تا که آندم مرگ آید در برم

هر که شد خصم زن و زنانگی
فمینیست می گردد از دیوانگی

تا کسی نشناسد او را چون بود
چونکه او در خویش واژگون بود

پس شدم من واژگون سالار خویش
سرنگون گردیده ام در نار خویش

چونکه ماشین را اطاعت کرده ام
پس عدالت را شباهت کرده ام

این بود دیوانگی جانمان
کو بود تکنولوژی ایمانمان

هر که پندارد که عدل همسانی است
لاجرم توحید هم یکسانی است

چون برابری عدالت گشته است
راز پوچی و عداوت گشته است

راه تقلید و تساوی و قیاس
مذهب ابلیس باشد در قصاص

حیله ابلیس در آخر زمان
مذهب تکنولوژی آمد عیان

اندرین مذهب تساوی وحدت است
لاجرم توحید هم شباهت است

برترین خصم محبت این زمان
منطق برابریهایش بدان

این نباشد عدل بلکه ظلمت است
همچو مالیخولیای صنعت است

آدمی کالای شیطانی شده
کاندرین ماشین همسانی شده

این بود انسان شیطانی شده
جمله در همسانی قربانی شده

هر که بی تابی ذاتش را ندید
مذهب همسانی اش آمد پدید

هر که خودآی درون خود نخواست
عاقبت شیطانی اندر وی بخاست

مرد با زن، پیر و کودک، انس و دد
عاقبت گشته برابر نیک و بد

خلق عالم جمله همسان آمدند
اندرین همسانی شیطان آمدند

حالیا جمله برابر گشته اند
خصم همدیگر از این شر گشته اند

آنچه از بهر عدالت می نمود
گشته همسانی هر بود و نبود

پس شدی آن مکر ابلیسی عیان
نیهیلیزم شد مذهب آخر زمان

این همان شیطانک یونانی است
علم و دین و فلسفه ش همسانی است

گفت قرآن کافران گویند همی
خوب و بد همسان بود در آدمی

?از کتاب(چهلچراغ معرفت) اثر استاد علی اکبر خانجانی?

12 January 2023

ش

14:22

ای فرزند آدم و حوا !
اینها هستند نشانه های اسارت تو در دست شیطان :
ترس
غرور
یأس
آرزوها
بیماری
کابوس
وسواس
تشویش
افسرده گی
بدبینی
حسرت
و خشم

منبع : کتاب جانشین خدا ،صفحه 102،تالیف استاد علی اکبر خانجانی

14 January 2023

ش

18:35

۲۰۳- آیا براستی چرا انکار و تردید نسبت به حتی يكی از فضایل و حقوق ولایت علی ع موجب خسران کل دين و ورود بر دوزخ است. اينهمه سخت گير و مطلق گرائی درباره ولایت علی از چه روست که درباره خود خداوند گزارش نشده است!؟ این چه سرّیست؟

۲۰۴- همانقدر که درباره ولایت علی ع مطلق گرائی و سخت گيری و نکته سنجی وجود دارد که مصداق یا همه و یا هیچ است درباره رسالت محمدی درست به عکس می باشد و محمد، مظهر رحمت بر عالمیان است و فقط بر این رحمت مطلقه برگزیده شده است «ما تو را به رسالت نگزیدیم الا اينکه رحمت بر عالمیان باشی.» قرآن-

۲۰۵- و عجبا که خود محمد ص‏ ,علی را مظهر روح خود و تجسم نور باطن خود نامیده است. «ای علي نسبت تو بمن مثل نسبت روح به تن است.» از مشارق انوار اليقین. ولی محمد اسوه رحمت و تسامح و تساهل است ولی علی اسوه حقيقی مطلق و یگانه و خدشه ناپذیر و غیرقابل مسامحه در قبال حداقل شرك و تردید است.

۲۰۶- چرا محمد ص ‏ يك شارلاتان تبهکار و شیطان صفت و رسوائی چون ابوسفیان را به مسلمانی می پذیرد و در امت راه می دهد ولی علی دست آخر حتی ابن عباس پسر عمویش را که پس از خودش بزرگترین صحابه و حافظ قرآن و علم تأویل و معتبرترین راوی حدیث نبی است را نمی پذیرد و لذا ابن عباس در جنگ صفین از علی ع جدا می شود و انزوا می گزیند.

۲۰۷- چرا محمد ص اینقدر نسبی و علی ع اینقدر مطلق است و بعد این دو نور واحد و ظاهر و باطن یکدیگرند؟ کشف و درک این تفاوت و يگانگی به مثابه کشف و درك کل علل فرقه های اسلامی است و تعارض بین شیعه و سنی.

?از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم هفت اثر استاد علی اکبر خانجانی

18:46

?تقاضای اثبات عشق:?

آنچه که باعث شد حوا به شیطان اجازه دهد که به او نزدیک شود ناز او در قبا ل عشق آدم بود.
او با ناز خود می خواست آدم را وا دارد تا ببشتر عشق خود را به او ابراز کند و همین ناز آرام آرام تمام عشق را نا بود کرد.

پس نخستین گناه زن همان ناز او در قبال عشق آدم است.
و هزاران سال است که آدم برای اثبات عشق خود به حوا مرتکب گناها ن فراوانی شده است تا او را خوشبخت کند اما این گناهان هیچگاه یقینی را در دل حوا پدید نیاورده است. زیرا حوا روز بروز بر تقاضاهایش می افزاید و آدم نیز مجبور است گناهان بیشتری را مرتکب شود.
حوا این را نمی دانست که تمامی عشق آدم به او حاصل ایمان آدم به خداوند است و تمامی بهشت رابطه بر خاسته از همین ایمان است و این همان احساس جاودانگی است.

شیطان ابتدا حوا را نسبت به عشق آدم مردد ساخت و سپس خداوند را رقیب حوا معرفی کرد و تنها راه اثبات عشق آدم را پشتکرد آدم به خداوند نشان داد و بدینگونه آدم به جهان منکرات وارد شد و با هر گناهی که انجام داد هم ایما ن خود را نسبت به خدا از دست داد وهم عشق خود را به حوا. زیرا این همان بود. بدینگونه بود که دیگر تمامی بهشت و آرامش میان آدم و حوا از میان رفت و بجای آن بدبینی و تردید و بی قراری حاکم شد که البته حضرت آدم و حوا خیلی زود به فریب شیطان پی بردند و توبه کردند اما متأسفانه فرزندان حضرت آدم وحوا هنوز حاضر به توبه نیستند.
هنوز حواهای تاریخ تقاضای اثبات عشق از آدم می کنند و آدم های تاریخ برای اين اثبا ت تن به هر گناهی می دهند و در این راستا دست به هزاران تلاش زده و اکتشافات و اختراعات بسیار دلفریب و متدوعی آفریده تا بتوانند حوا را از خود راضی کنند اما نتیجه معکوس بوده تا جایی که بنظر می رسد رابطة آدم و حوا در حا ل نابودی است و این نابودی نتیجه پشت کرد آدم و حوا به خداوند است. کفری که هر دو را بی قرار و از یکدیگر بیزار کرده است.
بیانید با توبه از ناز حوا و حرص آدم بار دیگر عشق و آرامش و جاودانگی و اعتماد را به خانه خود باز گردانیم و بهشت را به یکدیگر ارزانی کنیم و نسل بشر را از نابودی بر هانيم.

تا زن بر ناز خود در قبال همسرش فائق نیامده و تا مرد بر تلاش مذبوحانه برای اثبات عشق خود فائق نیامده اين رابطه از وسوسه ابلیس رهایی ندارد و کانون گرم خانواده کوره آتش دروخ است و عشق همان عذاب النار

?منابع :دائرةالمعارف عرفانی جلد ۱ ص ۹

15 January 2023

ش

19:07

لغت نامه عرفانی مقاله ۴

? عشق : خودپرستی به واسطه دیگری در دیگری و به هزینه دیگری

? شرک : خداپرستی ذهنی

? کفر : خداپرستی آسمانی

? ریا : تلاش برای خوب نمایی در چشم دیگران

? زیبایی : سیمای بدون برنامه قبلی و فکر بعدی

? آزادی : کفایت خود بخودی

? خدا : بود نبود

? عرفان : خود – خدایی

? فلسفه : توجیه جهانی خویشتن

? تکبر : وجود خود را در شاًن خود ندانستن

? نام : چیزی را تبدیل به علامتی صدادار کردن

? شهوت : اراده به فناشدن در غیر

? مریض : کسی که راضی شده است

? بکارت : پرده ای که راه دل را به نامحرمان بسته است

? واژه : عجیب ترین موجود جهان هستی که هرچیزی را برای انسان واژگونه جلوه می دهد

? هو : صدای نفس عمیق ،نام ذات خداوند

? الله : ال + لا – آنکه به نیستی (لا) معروف است

? ایمان : عشق به یک انسان عارف و مخلص

? غرور : خود – فریبی

منبع :کتاب دایره المعارف عرفانی جلد سوم اثر استاد علی اکبر خانجانی

18 January 2023

ش

19:45

???????
– برخی چیزھا ھرگز با ھمدیگر در یک نفر جمع نمی شود از آن جمله اند :

ایمان و جهل ،
معرفت و ثروت ،
عشق و مردم داری ،
خود شناسی و غرور ،
حرّافی و حکمت ،
محبّت و توقّع ،
فقر و چاپلوسی ،
صدق و اضطراب ،
تنهائی و بی کسی ،
خدا و خود ،
دوستی و حسد ،
خود فروشی و ادب ،
دین و ریا ،
تواضع و ترس ،
عادات و آرامش ،
خیانت و سلامت ،
تکبّر و عقل ،
بصیرت و قیاس ،
گرسنگی و جنون ،
علم و ستم ،
اخلاص و دعا

?منبع :کتاب_حق_الیقین اثر استاد علی اکبر خانجانی

19 January 2023

ش

19:29

۵٩٧ -اصلاً خود #مستی و #رقاصی یکی از مهمترین عرف تزکیه کننده و زداینده ثقل قلب در کافران و مشرکان است که ثقل و سنگینی دل را برون افکنی می کند و این بخشی از عبادات خاص کافران می باشد .

به ھمین دلیل در جوامعی كه افراد و اقشار کافر امکان این عبادت کافرانه را نداشته باشند دچار انواع #امراض_روانی از جمله #افسردگی شدید می شوند و از حیات روزمره ساقط می گردند .

این نکته را دریاب که عبادات شرعی برای این جماعت ھمان مصداق فویل للمصلین است .

۵٩٨ -فی المثل در جوامعی که کفر حاکم است و اکثر مردمان قلباً کافرند اگر #میخانه ھا و #رقاص_خانه ھا تعطیل شوند دچار رخوت و افسردگی و جنون و جنایتی آنی و انفجاری خواھد شد و ثقل قلب را به روشهای دیگری برون افکنی خواھد کرد که موجب فروپاشی جامعه می شود .

ھمانطور است که اگر جامعه ای غیر مؤمن به زور مجبور به رعایت #حجاب مؤمنانه شود.

۵٩٩ -اینست که خداوند در کتابش می فرماید که آنچه که برای مؤمنان خیر و پاک و نیکوست برای
کافران شر و ناپاک و مضر است و بالعکس .

آنچه که برای مؤمنان عبودیت و تزکیه کننده و آرام بخشواست برای کافران اثری معکوس دارد اینست که خداوند بر نمازگزاران سهوی و ریایی فریاد می زند زیرا غیر مؤمنان نمی توانند عبادت قلبی داشته باشند زیرا قلوبشان سنگ و مرده و قفل شده است و لذا نمازشان سهوی و ریایی می شود و ورزش و رقصیدن اینان مفیدتر از عبادات شرعی بحالشان است .

و از این رو جهانی شدن ورزش و رقص و میگساری و بی حجابی و برھنگی و امثالهم را بهتر درک می کنیم واین به معنای قطبی شدن کفر و ایمان است و بر افتادن شرک و نفاق !

?منبع : #کتاب_زمینه_مردم_شناسی_عرفانی اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

20 January 2023

ش

21:46

کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

۴۰۲- چرا نژادپرستی به شقاوت و عداوت درون نژادی می انجامد؟ چرا مرد شهوت باره و عورت پرست به عداوت و نفرت با زنش می رسد؟ چرا زنی که مخاطب چنین مردی است سر از پذیرش ولایت او باز می زند و به کینه و نفرت از او می رسد و در قبال او تمکین نمی کند و لذا او را بسوی هرزگی می کشاند؟ چرا چنین زنی به احساس خود - خدانی می رسد؟ چرا چنین زنی٬ خود را خدای فرزندانش می پندارد؟ پاسخ این سنوالها در خودش آشکارست.

۴۰۳- بدان که نژادپرستی همان عورت پرستی است. و نبرد زناشونی چیزی جز نبرد بین اصالت دو عورت نیست. نژادپرستی عین پانین تنه پرستی است. و لذا بالاتنه در پانین تنه سقوط می کند و عقل و عشق تعطیل می گردد. فقدان عقل و عشق در نژادپرستان آشکارست.

۴۰۴- پورنوگرافیزم که برجسته ترین شاخصه عصر مدرنیزم است ظهور باطن نژادپرستی (عورت پرستی) در جهان است که بسوی انهدام عورت می رود که اينهمه عذابهای جنسی در جهان که اساس همه امراض روانی می باشد بدین معناست و عاقبت انقراض نژاد بشری!

۴۰۵- انسان شقی جز انتقام از عشق و وفا هیچ انگیزه دیگری برای بقایش ندارد و فقط در جریان بازی و مکر و جفاو تباه سازی با عشق دیگران است که سرمست می شود و به شوق می آید. و لذا چنین آدمهانی چون ازدواج می کنند افسردگیشان آغاز می شود و نجوای همه شان اینست که: لعنت بر ازدواج و زناشونی!! یعنی لعنت به محبت و انس و وفا و عهد و پیمان!؟

www.akhar-zaman.com
www.khanjany.com

21 January 2023

ش

19:47

???????????????????
شیطان شناسی:

و اما برخی از فعالیتھای حسی و ذھنی و قلبی در بشر فقط قلمروھای جذب القائات و اراده شیطان ھستند که از گناھان بزرگ محسوب شده اند که علت کبیره بودن این گناھان ھمین است که شاھراه رسوخ شیطان در بشرند مثل :
گوش دادن پنھانی(تجسس)
و یا چشم چرانی(ھیزی و تجسس نگاه)،
غیبت و تھمت ناحق
چشیدن و بوئیدن غذاھای دزدی و ربائی و محرّمات
دروغگوئی
زنا و قمار و خمر و شرط بندی و امثالھم

که جملگی در قرآن کریم موسوم به اعمال شیطان ھستند و پلیدند(مائده٩٠)- که ارتکاب برخی از این گناھان کبیره به آنی موجب زائل گشتن ایمان در دل می شود مثل دروغگوئی و تھمت زدن به مؤمنان! و دلی که کافر شد خانه شیطان می گردد.

?کتاب شیطان شناسی ص ۱۶

ش

23:38

من عاقل، من فیلسوف، من عابد، من عارف، من ساجد، من خّیر، من خداپرست و من عاشق و ھر من دیگری یک لانه شیطان و یک مخلوق عدمی و نابودگر است.
ولی من دزد، من زناکار، من رباخوار، من خسیس، من ذلیل و علیل و حقیر و... دیگر شیطانی نیست بلکه این من ھای بد جملگی محصول آن من ھای خوب ھستند و گندشان در آمده است پس دیگر شیطان با این من ھا کاری ندارد مگر اینکه باز گردد تا توجیه و تقدیس و تبرئه شان نماید تا این بار عارفانه تر و عاشقانه تر و ایثارگرانه تر دزدی و ربا و زنا کنند.
پس بدان که شیطان یک فیلسوف است یک عارف، عاشق و سفسطه گری حرفه ای که ھر آن با منطق و توجیه و عباراتی جدیدتر و پیچیده تر به میدان می آید تا آدمی را بسوی نابودگری و فساد ترغیب نماید.
شیطان، احمق نیست بلکه یک فیلسوف و نطاق سفسطه گر و مکار و تردستی است که البته در نزد اھل تعقل و معرفت بی بنیاد و رسوا است.
"بدانید مکرھای شیطان فاقد ھر حجتی و بی بنیاد است." قرآن-
اگر بزرگترین ھنر شیطان زیباسازی زشتی ھا در نظر بشر است پس ابزار کارش فقط الفاظ و عناوین و مفاھیم زیبا و مقدس و عارفانه و دینی و عاشقانه و ھنرمندانه و شاعرانه است. به یاد آوریم که در صف مقدم منکران دین محمد(ص) شاعران و فلاسفه قرار داشتند و بیھوده نیست که خداوند در کتابش ما را از پیروی شاعران منع کرده و شاعران و پیروانشان را گمراه خوانده است.
کتاب شیطان شناسی ص ۲۰

22 January 2023

ش

19:58

?عمل به دانسته ها -معنای عصمت و پاکی و زنا :?

۵۲۲- یکی از ما می پرسید که: نمی دانم چه سرّی است که همین حرفها و معارف شما را به هر کسی که ابلاغ می کنم هیچ اثر که نمی کند بلکه حاصل معکوسی دارد. گفتم دو علت دارد
یکی اينکه تو خودت عمل کننده به این معارف نیستی و دیگر اينکه دیگران را بخودت می خوانی نه بخدا.
یعنی تو از ایمان و محبت و معرفت دامی گسترده ای برای به بندگی کشیدن دیگران و آدمخواری!
و چون موفق نشوی که نمی شوی آنگاه آشکارا همه حقایق را انکار کرده و همه را طرد و لعن و خصم می شمری. اینست داستان نفاق آنگونه که قرآن کریم بیان فرموده است در سوره منافقون!

۵۲۳- بگذارید یک بار برای همیشه حقیقت معنای عصمت و پاکی و نیز ناپاکی و زنا را برایتان آشکار کنم.
آنجا که دلی زنده در میان نباشد و معرفتی یقینی به آن متعهد نشده باشد و رابطه ای بر جاودانگی مستقر نشده باشد و هم سرنوشتی در کار نباشد و هر کسی برای نفس خودش باشد هر چه که باشد تحت هر عنوان عرفی و شرعی و قانونی، ناپاکی و زنا و خیانت و پلیدی و نجسی است در مراتب.
اینست که ابراهیم خلیل از منظر ملکوت، همه زناشونی ها را زنانی می بیند (حدیث قدسی). و اینست که ولی خدا محرم همه مؤمنان است و از خودشان بر آنها محرم تر است
زیرا در هر کسی با خداوند خالق که ذات وجود است مرتبط و متعهد است جاودانه.
و اینست که مومنان خواهر و برادر حقیقی هستند و چه بسا خواهر و برادران نژادی خصم یکدیگرند و لذا بر سر تقسیم ارث خون هم می ریزند. ولی خواهران و برادران ایمانی از دنیا و آخرت یکدیگر ارث می برند که این مذهب عشق است که در غدیر خم بنا گردید و بعدا قتل عام شد و آن قتل عام تاکنون ادامه یافته است بدست کسانی که محکمات دین خدا را رها کرده و با توسل به متشابهات مشغول تبدیل دین خدایند.

?منبع :کتاب مذهب اصالت عشق جلد هفتم اثر استاد علی اکبر خانجانی?

23 January 2023

ش

19:26

♦️♦️♦️ابلیس با الله مشكلی ندارد بلکه با علی عداوت دارد♦️♦️♦️

۲۴۲- این بدان که ابلیس چشم دیدن خدا را نداشت يعنی چشم دیدن وجه الله را نداشت يعنی تمام مشکلش با علی بود که مظهر جمال و جلال حق بود.
ابلیس می گفت که:
«خدا حق ندارد رخ نماید در عالم خاك. و خاکیان حق دیدنش را ندارند خدا فقط مال من است.»
پس بدان که ابلیس با الله مشكلی ندارد بلکه با علی عداوت دارد.
همانطور که رسول خدا به علی ع فرمود:
«مردمان درباره خدا و من اختلاف نکردند بلکه درباره ولایت تو اختلاف کردند.»
پس «یا علی» تيری به قلب ابلیس است.
و علی با این خطبه هایش که حق خود را عیان کرده و ظهور خدا را بیان نموده در واقع ابلیس را کشته است.
و اینست که می فرماید: «منم که ابلیس را دمادم عذاب می کنم».
اين وجود علی است که خودبخود موجب عذاب ابلیس است زیرا ابلیس ذاتاً ضد ظهور خالق در مخلوق است يعنی خصم عشق است يعنی خصم آن گروهی است که خدای را عاشقند و خدای هم آنها را عاشق است. اینان علیین هستند که ابلیس طبق قول خداوند در کتابش امکان دسترسی و فریبشان را ندارد
«همه را فریب خواهی داد الا عاشقان خالص مرا.» قرآن-

?منبع :از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی?

24 January 2023

ش

19:45

‼️انسان کافر چشم دیدن خدا را در سنگ و چوب و حیوانات دارد ولی در انسان ندارد !!⁉️

۱۸۶- همه این کفرانها و انکارهای مالیخولیانی حقایقی عریان و عاقبت ابتلای به حماقت ها و جنونهانی حیرت آور و عذابهای ابدی حاصل انکار یک حق است
و آن حق انسان است و انکار انسانیت خویشتن!
انسان کافر چشم دیدن خدا را در سنگ و چوب و حیوانات دارد ولی در انسان ندارد
خاصه در خودش براستی که چقدر ناسپاس و ظالم و جاهل است این آدمی!
براستی که دشمن آشکار خویشتن است!
و اين ناباوری عدم است نسبت به وجود الهی که به او داده شده است بی مزد و منت.
اين همان کفر نسبت به رحمت مطلقه خدا و عشق او به انسان است که همان رحمت و محبت ناپذیری است بعنوان علت العلل کفر و بدبختی بشر!

?منبع : کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی?

25 January 2023

ش

19:39

۳۰_معنای فساد

١ -خداوند در کتابش مکرراً تأکید کرده است که فاسدان و مفسدین را دوست ندارد . این یعنی چه ؟ فساد کردن یعنی چه؟ و دوست داشتن یعنی چه ؟ و چرا خداوند مفسدین را دوست ندارد ؟

٢ -بنظر می رسد که کلمۀ فساد آنقدر بدبو و زشت است که آدمی شهامت نزدیک شدن به آنرا ندارد تا آنرا فهم کند و لذا ھمۀ آدمها این واژه را بسوی یکدیگر پرتاب می کنند و یکدیگر را بدبو و متعفن می سازند واز ھم می گریزند .

٣ -مفسدین چگونه آدمهائی ھستند ؟ و فساد چگونه وضعی است ؟

۴ -ھر کسی که بو می دھد فاسد و مفسد است . و ھر جائی ھم که بو می دھد دچار فساد شده است .

۵ -خداوند می فرماید که کافران و ظالمین زمین و آسمانها را به فساد کشیده اند یعنی به گند کشیده اند .

۶ -مفاسد عصر ما چیستند ؟ تعفن ھای روی زمین کدامند ؟ آدمهای بدبو چه کسانی ھستند ؟

٧ -آیا دقت کرده اید آدمهائی که بو می دھند ھمواره محیط خود را ھم به گند و تعفن و کثافت می کشند ؟ اینها ھمان کافران و ظالمان نیز ھستند یعنی دروغگویان ، تهمت زنان ، فاسقان ، دزدان ، کلاه برداران ، خودفروشان ، حرام خواران ، وظیفه نشناسان ، فرصت طلبان وو ... .

٨ -امروزه اکثر شهرھا بو می دھند و گند از ھمه جای آن بلند است و لذا مردمان ماسک می بندند . این واضح ترین نشانۀ فساد است . بوی گند دود و زباله و #گاز و #نفت و مواد و سموم صنعتی و تشعشعات #رادیواکتیو و امواج رادیوئی و الکترونیک . مفاسد بدبو و بی بو و نامرئی .

٩ -خود #کارخانجات کانونهای تولید فسادند . و لذا صنعتگران و دانشمندان و صاحبان صنایع و دولتمردان جملگی از بانیان و حامیان فسادند و مردم عادی ھم مصرف کنندۀ این مفاسدند که به فساد گرائیده اند و بو می دھند و جملگی امراض عفونی و مسری دارند یعنی مفسدند و فاسد .

١٠ -بشر مدرن صنعتی طبعاً مفسد و فاسد است و تمدّن مدرن تمدّنی مفسد و فاسد است . و لذا ھمه شبانه روز مجبور به استفاده از #ادکلن و #عطر و گلابند و زرق و برق .

١١ -ھمین فساد بیرونی خود به درون نفس بشر ھم سرایت کرده است و اخلاق و اندیشه و احساس او را ھم به گند کشیده است . اعمال فاسد ، اندیشه ھای متعفن و احساسات بدبو و مشمئز کننده : نفرت ھا ، بخل ھا ، کینه ھا ، حسد ھا ، توطئه ھا ، نیرنگها ، خیانتھا ، تهمت ھا ، عداوتها ، دروغها و افکار و آرمانهای فاسد و ویرانگر .

١٢ -جهان مدرن معلول فساد نفس بشر مدرن است و بشر مدرن متقابلاً معلول فساد عمل خویش است و از این فساد تغذیه و تنفس می کند و با آن فکر می کند و احساسات و آرمانهایش را می پرورد که جملگی بدبو و متعفن اند .

١٣ -فساد نشانۀ دوزخ است که ساکنانش کافر و مفسدند که بهشت خدا را به گند کشیده اند و خدا اینان را دوست نمی دارد .

١۴ -بشر مدرن بتدریج از فساد و مفاسد بدرنگ و بو بسوی مفاسد بیرنگ و بی بو می رود . از دود و سموم نفت بسوی تشعشعات بیرنگ و بوی اتمی می رود که قدرت ویرانگری آن ھزاران بار شدیدتر و مهلکتر است و این نابودی خاموش و بیرنگ و بو است . دوزخ تروتمیز و پر زرق و برق . مفاسد تر و تمیز ، جنون و جنایات تروتمیز، ظلم و خیانتهای تروتمیز و نابودی تر و تمیز و شیک و پسا مدرن . و ایدز که یک فساد و گندیدگی تا ذات است ولی گندیدگی تر و تمیز و بی چرک و خون و عفونت و گند و بو .

١۵ -و خداوند نه فسادگران را دوست دارد و نه فاسد شدگان را . زیرا از گندیدگی و تعفن و کثافات بیزار است . آدمی بواسطۀ کفر و انکار و حرص و بخل و جنونش ، زمین و آسمانها را به گند کشیده است و حتی جوّ زمین و ماورای جوّ ھم آلوده به تشعشعات مرگبار است . زیرا بهشت زمین را در شأن خود ندانست و آنرا تبدیل به جهنم کرد . کل بشریت فاسد و مفسد است و بوی گندش دماغ آسمان را می سوزاند و به انزجار می کشاند . این نفرت خداست از زمین و اھالی فاسدش . خدا را شکر که عمر بشر بر زمین و در تاریخ بسیار کوتاه است وگرنه کل کائنات را به گند می کشید .

منبع :ص٨٩ کتاب بار نداز حکمت اثر استاد علی اکبر خانجانی

26 January 2023

ش

21:00

۴۰۲- چرا نژادپرستی به شقاوت و عداوت درون نژادی می انجامد؟
چرا مرد شهوت باره و عورت پرست به عداوت و نفرت با زنش می رسد؟
چرا زنی که مخاطب چنین مردی است سر از پذیرش ولایت او باز می زند و به کینه و نفرت از او می رسد و در قبال او تمکین نمی کند و لذا او را بسوی هرزگی می کشاند؟
چرا چنین زنی به احساس خود - خدانی می رسد؟
چرا چنین زنی٬ خود را خدای فرزندانش می پندارد؟ پاسخ این سنوالها در خودش آشکارست.

۴۰۳- بدان که نژادپرستی همان عورت پرستی است.
و نبرد زناشونی چیزی جز نبرد بین اصالت دو عورت نیست.
نژادپرستی عین پانین تنه پرستی است. و لذا بالاتنه در پانین تنه سقوط می کند و عقل و عشق تعطیل می گردد.
فقدان عقل و عشق در نژادپرستان آشکارست.

۴۰۴- پورنوگرافیزم که برجسته ترین شاخصه عصر مدرنیزم است ظهور باطن نژادپرستی (عورت پرستی) در جهان است که بسوی انهدام عورت می رود که اينهمه عذابهای جنسی در جهان که اساس همه امراض روانی می باشد بدین معناست و عاقبت انقراض نژاد بشری!

۴۰۵- انسان شقی جز انتقام از عشق و وفا هیچ انگیزه دیگری برای بقایش ندارد و فقط در جریان بازی و مکر و جفاو تباه سازی با عشق دیگران است که سرمست می شود و به شوق می آید.
و لذا چنین آدمهانی چون ازدواج می کنند افسردگیشان آغاز می شود و نجوای همه شان اینست که: لعنت بر ازدواج و زناشونی!! یعنی لعنت به محبت و انس و وفا و عهد و پیمان!؟

منبع :
کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

27 January 2023

ش

20:22

??دوستی و عشق ورزی بدون واسطۀ تن و تصرف جسمانی و ابتلای نفسانی : اینست راه نجات !??
(عشق محمدی)

١ -اگر آدمی ھنر عشق ورزی روحانی با جهان و جهانیان را در عالم خاک بیاموزد زمین را بهشت موعود می سازد .

٢ -تمام بدبختی و دردھای آدمی در زندگی دنیا حاصل ابتلای روح به مادۀ جهان است .

٣ -روح آدمی در حیات خاک به تملک و تمسخر جهان درمیآید و اینست راز ھمۀ مفاسد و عذابهای ویرانگر انسان در جهان.

۴ -ھمۀ مالکیت ھای مادی و معنوی و عاطفی آدمی در جهان عملاً تملک وجودش بواسطۀ جهان است و این راز ھمۀ زجرھای او در جهان است .

۵ -ھمۀ مالکیت ھا و تعلق ھا نهایتاً تبدیل به مالکیت عاطفی و قلبی می شود و حتی مادی ترین مالکیت ھا تبدیل به انواع عشق می شود مثل عشق به آب و خاک و زادگاه و امثالهم .

۶ -و اما شدیدترین و عمیق ترین مالکیت ھا ھمان تعلقات عاطفی در رابطه با سائر انسانهاست مثل عشق به معشوق و ھمسر و فرزند که عرصۀ اشد عذابها و تباھی ھا است .

٧ -حقیقت اینست که انسان ھرگز مالک نیست بلکه مملوک است . مالکیت از ھر نوعی یک توھّم دروغین است .

٨ -و اما آدمی چگونه می تواند در حیات دنیا دوست بدارد و برخوردار باشد و لذت ببرد و تعالی یابد و تباه نگردد و نهایتاً به نفرت و عداوت با عالمیان نرسد .

٩ -دوست داشتن و عشق ورزیدن بدون زجر و عداوت و بدون مالکیت و تسخیر و ابتلا، بدون سلطه و ستم گری و ستم پذیری: اینست مسئلۀ انسان در جهان !

١٠ -به زبان ساده دوستی و عشق ورزی بدون واسطۀ تن و تصرف جسمانی و ابتلای نفسانی : اینست راه نجات !

منبع : کتاب یکبار دگر محمداثر استاد علی اکبر خانجانی

29 January 2023

ش

18:50

? صبر ?

۲۴۴– عالم هستی همواره به انسانهاصبر اجباری القاء می کند .
۳۶٣ – معرفت نفس چون غار اصحاب کهف است که بسترش ایمان است و لحافش عمل صالح است متکایش حق است و خوابش صبر است .
۴١۴ – بی صبری بزرگترین پشیمانی است.
۸٨۶ – در بدترین وضعیّت ھم صبوری و این صبوری تو را به تنگ می آورد و نعره می زنی از صبر خویش .
۹۰۶ – اعمال با اکراه از بی صبری است.
٩٧٧ – یافتن دوست مخلص سزای خویشتن داری و صدق و صبر است .
١٠٧٣ – صبور بودن راضی بودن است در پذیرش ارادۀ خدا .

١٠٧۴ – صبور بودن در محضر خدا بودن است .

١٠٧۵ – صبور بودن ، تصدیق نبودن خویش است و بودن خدا .

١٠٧۶ – مراتب صبر ، مراتب صاحب اراده شدن است .

١٠٧٧ – صبر یعنی وحدت دل و فکر و زبان و عمل در تصدیق آنچه که ھستی .
۱١٩۵ – بزرگترین سلاح آدمی ، صبر و تسلیم و رضاست در برابر ھر آنچه واقع می شود .
۱۴١٨ – معرفت نفس ھشت دستور عملی دارد : راستگوئی ، انفاق از دوست داشتنی ترین چیزھا در راه خدا ، نماز بی ریا و خاشعانه ، صبر و متانت ، روزی بی حیله و حلال ، قطع رابطه با ریاکاران و ستمگران ، ذکر اسماء و صفات
خدا با دل و زبان در ھمه حال ، تواضع در مقابل مؤمنان و اطاعت از مردان حق .
۱۵۵٨ – کافران ایمان را جنون می خوانند و معرفت را طلسم می نامند و صدق را بیچارگی می پندارند و قناعت را بدبختی و صبر را بی عاطفگی و دین را افسانه.
۱۷۰۸– برترین صبر ھمانا صبر در مقابل خصومت است در حین مهر ورزی .
۱۹٢٩ – در نظر کافران ارزش ھائی ھمچون خلوص ، ایثار ، قناعت ، صبر ، محبّت ، صدق ، ایمان و حقیقت کلمات پوچی محسوب می شوند که فقط مجنون ھا و احمق ھا طرفدارش ھستند .

از #کتاب_حق_الیقین
اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

30 January 2023

ش

19:30

عجله و شتاب زدگی

۵١ -از نشانه ھای استقرار در حال آنست که گذشتۀ خویش را با ھمۀ وقایعش سراسر حق می بینی و ھیچ حسرتی در آن نمی یابی و اینگونه است که آینده ات نیز بر حقّی عالیتر پدید می آید .

٨ -عجله و شتاب زدگی از نشانه ھای درجه اول جهل است زیرا انسان عجول که می خواھد از دیگران عقب نیفتد می پندارد که می تواند بواسطۀ دویدن سریع تر از زمان جلو بیفتد و یا اینکه عقب مانده گی خود از زمان را جبران
نموده و به زمان برسد . غافل از اینکه او در قطاری در حال حرکت قرار دارد و نمی تواند از قطار جلو بیفتد و عقب ھم نمی افتد . و در داخل این قطار عقب و جلو معنائی ندارد . آیا کسی که در داخل قطار می دود احمق نیست ؟ مقولۀ رشد و پیشرفت در جهان معاصر تماماً در حکم ھمین دویدن در داخل قطاری در حال حرکت است .

?منابع :کتاب_حق_و_باطل ،استاد_علی_اکبر_خانجانی

ش

20:01

شقاوت

۷۲- کسی که وجدان و عصمت و عهد و ایمان خود را می فروشد در حقیقت نور دل خود را خاموش می کند و دل خود را می کشد و خود را شقی و احمق و بدبخت می سازد و از حریم رحمت حق محروم می کند و از آزادی روح ساقط می گردد زیرا روح در قلبی که سنگ شده است زنده بگور است .

پس آنچه که آزادی انسانی را نابود می کند بی تقوائی و بی وفائی و خیانت و جفا به کانونهای محبت است . پس آزادی چیزی نیست که در دست دیگران باشد که بتوانند از کسی بگیرند. بنابراین کسانی که برای آزادی نعره می کشند و سینه چاک می کنند و آدم می کشند در قحطی محبت هستند و می پندارند که با آزادی عمل بیشتر می توانند در خیابانها محبت شکار کنند.

و نیز آنانکه در لباس شرع به سرکوبی آزادیهای عرفی مردم می پردازند از تماشای عواطف بین مردم زجر می کشند زیرا در قحطی محبت هستند و لذا دشمن دیدن محبت در دیگران می باشند. اینان تحت عنوان دفاع از شرع به سرکوبی محبت می پردازند.

منبع :از کتاب نامه های عرفانی ص 18 تألیف استاد علی اکبر خانجانی

31 January 2023

ش

18:43

‼️چند سوال درباره برابری :⁉️

آیا همه انسانها با هم برابر هستند و یا اينکه باید برابر بشوند؟
اگر برابر هستند پس هستند و هیچ کسی قادر نیست که اين برابری را نابود سازد و انسانها را نابرابر کند
ولی اگر برابر نیستند ولی بایستی برابر شوند پس برابری خود یک جبر و زور است و منشا ظلم است زیرا اگر کسی نخواهد که با دیگران برابر شود تکلیفش چیست؟
و اگر هم کسی بخواهد با کس دیگری برابر شود مسلماً تلاش می کند و کسی قادر نیست که او را از این اراده باز دارد. و اما برابری آیا در معانی و صفات و ارزشهای باطنی است و یا در ماده و اشکال و اطوار بیرونی؟

آیا برابری در عقلانیّت و احساسات و باورها و امیال و آرزوهاست و یا در شیوه مصرف و زبان و رفتار و روشهای زندگی کردن؟
بدون شک هیچکس نمی تواند برابری معنوی را ادعا کند زیرا نه واقعیت دارد و نه می تواند به زور واقع شود. پس اگر چنین است چگونه برابری در راه و روشهای مادی ممکن می شود مگر اینکه یک جبر و ریا رخ دهد که منجر به تشنج و هرج و مرج بشود زیرا برابری ظاهری فقط می تواند حاصل برابری باطنی باشد. پس برابری یک نگرش ظالمانه و تلاشی جنون آور و جنایت زا می باشد

?منبع : از کتاب دائرة العارف عرفانی جلد اول ص ۱۶۸ از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

2 February 2023

ش

19:27

علم به نیت .....

۹_و اما حقیقت دیگر اینست که اصولا کسی که علم را به نیت معیشت و ریاست کسب می کند از دریافت علم حقیقی محروم است و فقط مقادیری اطلاعات عاريه ای در حافظه اش آرشیو می کند و این علم نیست و لذا چنین علمی بکار زندگی و اصلاح انسان نمی آید و کاربردش هم موجب گمراهی است همانطور که امام باقر می فرماید : چه بسا جاهلان در لباس علم. و علم حقیقی آن است که صاحبش را اصلاح و رستگار کند .

۱۰- خداوند می فرماید : خداوند علم را به مؤمنانش به اندازه نیازشان می دهد و آنچه که در نزد کافران است علم نیست بلکه بازیچه ای است که بواسطه آن سرگرم شده و هلاک و رسوا می گردند .

۱۱- امام صادق می فرماید: خداوند عالمی را که علمش را برای رضای خدا اشاعه می دهد در دنیا و آخرت بی نیاز گرداند. یعنی رزقش را می دهد در حد نیازش و البته نه در حد اشرافیت و عیاشی . زیرا عالم باید وصی رسول باشد و زندگانی باتقوا و قناعت و پاک و حلال داشته باشد .

۱۲- بنابراین از این احادیث و حکمت ها و شواهد درک می کنیم که علم اگر علم باشد به بازار تجارت نمی رود و عالم اگر حقيقت عالم باشد به بازار معیشت و ریاست و حکومت نمیرود همانطور که هیچ پیامبری از بابت رسالت خود مزد نمی گیرد و منت نمی دهد ( ریاست نمی کند ).

۱۳- امام صادق می فرماید : آنکه به قصد ریاست بر مردم و تحقیر عوام تحصیل علم می کند در دوزخ است . و امروزه شاهدیم که این یکی از انگیزه های عمومی دانشجویان در تحصیل علم است و لذا همه را در آتش دوزخ بیقرار و مجنون و تباه شده می یابیم و رسولان تبهکاری در میان مردم . و لذا امروزه دانشگاهها و حوزه های علمیه خود در کانون تولید آتش دوزخ و اشاعه كفر و فساد بالقوه است زیرا اکثرا به نیت معیشت و ریاست و ارضای حقارت نفس و فخر فروشی بر مردم به تحصیل علم می پردازند . و شرارت و فساد حاصل از علوم دینی که بر این انگیزه باشد بمراتب شدیدتر و جامعه سوزتر است .

منبع :#کتاب_مجموعه_مقالات_عرفانی #استاد_علی_اکبر_خانجانی

4 February 2023

ش

11:03

?معرفی کتاب:?
با عرض تبریک به مناسبت ولادت حضرت علی (ع) بر همه دوستداران علی (ع) و علی واران
عنوان کتاب: نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان
(تنزیل ام الکتاب و تبیین دین واحد جھانی)
جھان شناسی، انسان شناسی، دوران شناسی و معادشناسی شیعی
تبیین ھفت وادی سیر و سلوک روح در عرفان امامیه
(علم تأویل و تجلی ، تسبیح و تنفیس، قرآن و بیان، نسخ و مسخ، قائمیت و آدمیّت) ) شرح و
تفسیری بر رسائل ام الکتاب" و "الھفت الشریف" منسوب به امامین باقر و صادق علیهم السلام
(شناسنامه روحانی من)
Descension & ascension of the spirit
مؤلف: استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف: ١٣٩٧ -١٣٩۴ ه.ش
تعداد صفحه :1127

روش سفارش کتاب چاپی :
https://t.me/sabtedarkhastha
=====
پرداخت هزینه کتاب در چند مرحله امکان پذیر است.

11:05

11:14

فهرست عناوین این کتاب :

دفتر اول : علم تأویل و تجلی

دفتر دوم : علم روح و بیان

دفتر سّوم : علم تسبیح و تنفیس

دفتر چھارم: علم نسخ و مسخ

دفتر پنجم: علم قائمیت و ظھور

دفتر ششم: آدمیت و الھیت

دفتر ھفتم: علم انیّت و ھویت

دفتر ھشتم: علم ھبوط و عروج

دفتر نھم: علم وجود و عدم (علم آفرینش)

دفتر دھم: علم عقل و عشق

دفتر یازدھم: علم روح و آخرالزمان

دفتر دوازدھم: علم روح و معانی

دفتر سیزدھم: علم روح و زندگی

دفتر چھاردھم: علم روح و نور (نورشناسی روحانی)

دفتر پانزدھم: علم روح الفباء

دفتر شانزدھم: علم تأویل روح و روح تأویلی

دفتر ھفدھم: علم روح زبان و قلم (خوانائی، گویائی، نویسائی)

دفتر ھجدھم: علم و روح کتاب

دفتر نوزدھم: روح القدس (روح الله)

دفتر بیستم: روح زمین (روح الارض)

دفتر بیست و یکم: روح حکمت آخرالزمانی

ش

20:15

چرا دروغ می گویيم؟

شاید بارها در طول زندگیمان خواسته ایم که راست بگونیم اما نتواسته ایم. چرا؟ انسان هميشه راستگویی و دروغگویی را از خود آغاز می کند.
هر فردی به میزانی که به خود راست می گوید شهامت راستگویی را به دیگران نیز خواهد داشت
همانطور که به میزانی که به خود دروغ می گوید به دیگران نیز دروغ خواهد گفت
و دیگر اينکه انسان اگر به دیگران راست نمی گوید برای این است که آنان نیز به او راست نگویند.

اما آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا از صداقت و راستگویی بدتان می آید و از دروغ گویی خوشتان می آید؟
آنچه که انسان را از راستگویی به خود منزجر کرده زشتیهایی است که در نفس خود دارد
زشتیهایی که تلاش می کند هم آن را از چشم خود پنهان دارد و هم از چشم دیگران.

آخر اگر او بخواهد به خود راست بگوید باید چه بگوید؟
اينکه چه انسان بزدلی است و یا اينکه چقدر احمق و جاهل است و یا اینکه تا چه حد نفسش عیاش و هوسباز است و يا اينکه تا چه حد مال پرست است و یا اينکه هیچگاه کسی را دوست نداشته و هر کاری که می کند تماما برای رسیدن به مقاصد خود می باشد و اينکه تا چه حد انسان متکبر و خود خواهی است و..

اما اگر این حقایق زشت نفس او آشکار شود دیگر هیچکس او را دوست نخواهد داشت.

پس تمام اين دروغگونیها برای این است که دیگران او را دوست بدارند و به او احترام بگذارند.

اما آیا تمامی این دروغها باعث شده است که یک نفر را بیابیم که ما را واقعاً دوست داشته باشد.
بدون شک چاپلوسی و تملق دیگران هیچ به معنای تأیید ما نمی باشد.

تمام عمرمان دروغ گفتیم تا به پول و قدرت و شهرت دست یابیم که بواسطه آن دیگران را به تحسین خود وا داریم اما همه ما می دانیم که همه کسانی که ما را چاپلوسی می کنند در دلشان چه کینه ای از ما دارند و تمام این چاپلوسیها و تحسین های دروغین نیز تنها برای این است که از ما برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنند و هنگامی که این حقیقت تلخ را در مییابیم از همه کینه می کنیم و خود را انسانی مظلوم می یابیم که هیچکس قدر وجودی مارا درنيافته است.

آیا زمان آن فرا نرسیده که دست از دروغ برداریم و یک بار هم که شده راستی را تجربه کنیم.

آغاز راستگویی و صداقت٬ راست گفتن به خود است.
به میزانی که ما زشتیهای نفس خود را ببینیم و آن را باور کنیم انگیزه ای خواهیم یافت که برای خوب بودن. پاک بودن٬ زیبا بودن و... تلاش کنیم.
و در این صورت است که شهامت راست گفتن به دیگران را خواهیم داشت و از راست گفتن آنان نیز نمی هراسیم.
عمری نمایش انسانیت دادیم حال بیایید برای یک بار هم که شده برای انسان بودن تلاش کنیم. اما این تلاش خود منوط بر پذیرش این حقیقت تلخ است که ما تا اکنون انسان نبوده ایم بلکه حیوانی حریص و هوسباز و طماع بوده ایم.
بیایید اين حقیقت تلخ را باور کنیم که اگر کسی ما را دوست ندارد به این دلیل است که ما دوست داشتنی نیستیم. آخر چگونه یک انسان متکبر و خود خواه می تواند دوست داشتنی باشد.
بدون شک صداقت باعث می شود که تمامی دنیای دروغینی را که برای خود ساخته ایم از دست بدهیم.
دنیایی که ممکن است شامل روابطمان٬ شغلمان٬ ثروتمان و... باشد اما اگر بدانیم که به ازای تمامی اين
از دست رفته ها٬ خدا را در خود خواهیم یافت خدایی که حضورش به ما آرامش ‏ عزت نفس ‏ قدرت و شهامت می بخشد دیگر از راستگویی و صداقت پشیمان نخواهیم شد.
آنچه که ما بواسطه دروغ در صدد یافتنش هستیم با صداقت بدست می آید.
آیا ارزش ندارد که برای یک بار هم که شده راستی را در زندگیمان تجربه کنیم؟

منبع : کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد اول ص ۸۰ از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

5 February 2023

ش

14:45

همذات پنداری و تقلید

در باب همذات پنداری در مجموعه آنارمان مطالبی پراکنده و گسترده تألیف کرده ایم و با اینحال شاهدیم که هنوز هم بسیاری از خوانندگان مجموعه آثارمان بسرعت و شدت و بطرزی بیمارگونه و خطرناکی دچار اين مرض و مالیخولیا می شوند و هنوز وارد نشده واژگون می گردند. همذات پنداری نام دیگری بر تنفیس است. تنفیس٬ حقیقت قرآنی و عرفانی مرض همذات پنداری است که بمعنای وارونه سازی حقیقت است. معمولاً کسی که یک داستان یا رمان مهیجی را میخواند با قهرمان ان دچار احساس همذات پنداری شده و گاه در همه عمر در اين مالیخولیا باقی می ماند و قهرمان آن رمان او را دچار توهم عظیمی نموده و امور زندگیش را تماما بر او مشتبه می سازد و اين عذاب کفر و انکار و بی تقوائی است. اين نوع همذات پنداری مصداق آشکار واژگونسالاری و مالیخولیا است. آدم ترسو و بسیار محافظه کاری که خودش را همچون قهرمان داستان٬ رستم دستان می پندارد. برخی از خوانندگان آثار ما نیز خودشان را با ما عوضی می گیرند که این واقعه را می توان در صفحات مجازی آنها به وضوح تماشا کرد.

این همذات پنداری نوعی از پدیده دن کیشوتیسم است. و دن کیشوت قهرمان یک رمان اروپایی است. یک انسان عقب مانده ذهنی و متوهم که در ابتدایی ترین نیازهای زندگی فردی خود درمانده بود احساس کرد که بایستی جامعه بشری را از اسارت غولها و دیوها برهاند. این توهم در مرحله پیشرفته تری موجب شد که دن کیشوت همه آدمها و گاه چهارپایان و ساختمانهای اطراف خود را غول و دیو و اشباع و شیاطین ببیند. نهایتاً همسر و دوستان خود را هم دیو می دید. دن کیشوت نهایتاً سر از دیوانه خانه درآورد.

دن کیشوت نیز در همه عمرش مشفول مطالعه کتابهای حماسی و اساطیری بود که بالاخره به این مالیخولیا رسید. امروزه تا دلتان بخواهد در جامعه شاهد چنین دن کیشوتهای عصر IT و سینما هستیم که عده ای بچه ننه های پرمدعای درمانده و جاهل هستند و کوس انالحق می زنند و تا دیوانه خانه فاصله ای ندارند.

و اما چگونه است که در مطالعه آثار ما چنین مالیخولیانی رخ می دهد؟ ادبیات و منطق عرفانی و صمیمی آثار ما و نگاه از درون و نگرستین به دیگران از جایگاه نفسانی خودشان برخی را دچار اين امر مشتبه می سازد.

اخیراً فردی با مطالعه کتاب "تمدن بچه ننه" به این نتيجه رسیده بود که نویسنده آن هم خودش بچه ننه است که اینقدر دقیق و صمیمانه خلق و خوی بچه ننه ها را توضیح داده است: "من هم با شما احساس همدردی می کنم و خودم هم یک بچه ننه هستم!!" این نوع فهم و قضاوت وارونه زمینه پیدایش همذات پنداری است. چنین فردی سعی می کند که بسیاری از حوادث و مکاشفات متافیزیکی زندگی ما را هم در ذهن خودش بازآفرینی کرده و امر را بر خود می سازد و بزودی به این باور می رسد که همه اين وقایع متافیزیکی برای خود او هم رخ نموده است. هم اکنون می توانید در فضای مجازی تعدادی از این مالیخولیانیان را پیدا کنید که به یاری شیطان امر را بر خود مشتبه کرده اند که خدا آخر عاقبت آنها را به خیر گرداند.

ما در مجموعه آثارمان از جایگاه وجودی و وجدان و نفس ناطقه افراد و گروهها و اقشار گوناگون سخن نموده ایم حتی بر جای زنان سخن نموده ایم و لذا بسیاری از زنان بما می نویسند که: شما احساسات و مسائل زنانه را از خود ما هم بهتر درک و بیان می کنید!!

یکی از اين زنها بما نوشته بود که: شما تنها مردی هستید که باور دارید که زن برتر از مرد است!! ادامه :

14:50

دروغ(ریا) از کتاب پدیده شناسی گناه
اثر استاد علی اکبر خانجانی

١۶ -اولین دروغ ، یک دروغ اختیاری است و مابقی دروغهای جبری است .

١٧ -ھمۀ دروغها مصلحتی ھستند . دروغهای غیرمصلحتی فقط در دیوانه خانه شنیده می شود یعنی از زبان کسانی که در دروغ خود دیوانه شده اند یعنی دروغ خود را باور کرده اند .

١٨ -دربارۀ اولین دروغی که به کسی گفته می شود مدتها فکر می شود ولی دروغهای بعدی اتوماتیک می آیند.

١٩ -ھر جرم و گناه و ستمی نوعی از دروغ است . دروغهائی که تبدیل به عرف و عادت و فرھنگ شده اند مثل دزدی ، زنا ، کلاه برداری ، ربا و غیره .
٢٠ -بسیاری از دروغها تبدیل به مجموعه ای از سازمان رفتاری و رسوم و صفات در بشر شده اند مثل ناز زن ، تعظیم و چاپلوسی ، عشق بازی ، بسیاری از تعارف ھا ، عبادات سهوی ، مراسم عروسی و عزائی ، آرایش ، بازیها.

٢١ -برخی از دروغها در طول تاریخ تبدیل به شغل و حرفه و تخصص شده اند مثل سیاست ، دلالی ، روسپی گری ، پزشکی ، رمالی ، نصیحت اخلاقی ، برخی روضه خوانی ھا ، قضاوت ، تبلیغات .

٢٢ -برخی از دروغها در طول تاریخ بشر علوم و فنونی را پدید آورده اند مثل نقطه ( . ) که موجودی دروغین و خلاف واقع است و اساس علم ھندسه و ریاضی و صدھا علم دیگر است .

٢٣ -برخی از دروغها راست از آب درمی آیند مثل عشق .
٢۴ -برخی از راست ھا دروغ از آب درمی آیند مثل عشق .

٢۵ -برخی از دروغها را ھمه می شناسند و با اینحال دوستش دارند و از آن پیروی می کنند مثل دموکراسی .

#دروغ
#ریا
#روسپی_گری
#رمالی
#عبادات_سهوی
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

7 February 2023

ش

20:01

?اراده به سلطه بر جهان و جهانیان⁉️


۵۰۱- این عرفانهای دجالی عین خود- ارضانی و استمنای روانی با خویشتن است بواسطه امیال و ایده های مالیخولیانی و شیطانی! «هوای نفس خود را بجای خدا می پرستند.» قرآن-
اینها همان وسوسه ها و خطوات و القانات و رجزهای شیطان در گوش کافران و خاصه منافقان است که از دین و حکمت و معرفت در خدمت تقدیس و توسعه مفاسد و مظالم و فسق خود بهره می گیرند و لذا یک شبه در جهنم ساقط می شوند و بعد می گویند دين و عرفان و عشق همه دروغ بود.
آری دروغ بود ولی آنچه که خودشان از این حقایق قدسی در ذهن خود ساخته و آیات الهی را تبدیل و مسخ کرده بودند و لذا خودشان مسخ شدند.

۵۰۲- اراده به عارف شدن در عصر ما همان اراده به سلطه بر جهان و جهانیان است بواسطه دستیابی به اسرار نهان خدا! این همان امپریالیزم روحی است یا استکبار دینی و معنوی! حال آنکه ذات معارف و اسرار الهی عبودیت و پرستش است نه پرستیده شدن و به بند کشیدن مردم!

۵۰۳- اینست که اکثر مستبدین و مردم خواران و جهانخواران در عصر ما در خفا با افراد و مراکز جادوگری و احضار روح و جن گیری و غیبگونی سر و سرّی داشته اند از هیتلر و استالین و روزولت و چرچیل و سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی تا عامه مردمان!
عصر تکنولوژیزم عصر جهانخواری است و چون تکنولوژی امری عمومی و فراگیر شده در جستجوی اسرار جادونی هستند تا از رقبای خود پیشی گیرند! جهانخواری عرفانی!

۵۰۴- و بیهوده نیست که قوم بنی اسرائیل از قدیم الایام مهد پیدایش جادوگری جهت سلطه بر جهان بوده است و اين همان مکر با خداست که: با خدا مکر کردند و خدا هم با آنان مکر کرد... . قرآن-

?منبع :کتاب مذهب اصالت عشق جلد هفتم اثر استاد علی اکبر خانجانی?

9 February 2023

ش

20:00

۱۳۶- مهدی نامه.pdf

Not included, change data exporting settings to download.

186.0 KB

معرفی کتاب : ((مهدی نامه )):

دعاي سباسب دعاي غیبت امام زمان

این دعا درخواست و اراده غیب شدن از دیدگان و مجسم شدن به "هیاکل هیبتِ"خداست به گونه اي که امام از خدا می خواهد که بین او و مخالفانش فرشتگانی قدرتمند و شدید را حائل گرداند و هرکس قدمی در این حریم جلو گذاشت با "شهاب ثاقب" نابود شود. در واقع امام زمان با قدرت این دعا به پرده غیب رفت و این دعا در لحظه و آستانه غیبت آنحضرت واقع شده است.
تصویري که از امام زمان و داستان غیبت او در این دعا ارائه شده به قدري با تصور رایج فاصله دارد که دلیل عدم ترجمه و انتشار این دعا به فارسی در شیعه ترین کشور جهان را میتوان در همین نکته دانست.
این دعا در کتاب «مهدی نامه» اثر استاد علی اکبر خانجانی می باشد که ایشان حدود 180جلدکتاب مفید و کاربردی را درزمینه های مختلف بصورت رایگان دراختیارعموم قراداده اند

ش

20:39

١١١ -اگر زن دست و دل از پرستیده شدنش بشوید نیمي از راه كمال را طي كرده است.

نیمه دیگر این راه ھم یافتن پیر و امام طریقت است و اطاعت خاشعانه و بي مكر و بازي!

١١٢ -ابلیس نفس زن داراي دل و مغزي است كه دلش ھمان اراده به پرستیده شدن است و مغزش ھم ناز اوست و انواع ھزار لاي مكرھایش!

اگر بر این دو ركن ابلیسیت خود فائق آید رستگار است. در غیر اینصورت علامه دھر ھم كه باشد و اسوه عفاف و عصمت، ھنور مفلس و بنده بند تنبان است و واژگونه!

١١٣ -بنده به تجربه دیده و آزموده ام كه زن در تعالي روح و عرفان نفس ھزاران بار مستعدتر و
باھوش تر از مرد است ولي اكثراً ھنوز گامي برنداشته بازیچه آن دو ابلیسیت مذكور مي شود و خود را مفت معامله مي كند به ھر مرد ھرزه چاپلوس زن صفتي تا خانم رئیس شود!

١١۴-ھیچ چیز در این دنیا #زن را به شدت #پول و پول پرستي و اشتغالات مالي و معیشتي تباه و دیوانه نمي سازد.

منبع :#کتاب_فریاد_زن اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

11 February 2023

ش

20:00

⛔️رویاهای شیطانی ‼️
و اما به رویاهای شیطانی عصر جدید بپردازیم که امروزه بزرگترین کارگاه تولید خناس برای مردمان شده اند که
ادبیات داستانی، تلویزیون و سینما مهمترین این کارخانه ها هستند.
همه قهرمانان ادبیات داستانی و رمانهای عصر جدید در اذهان خوانندگانش تبدیل به خناسانی می شوند که مولد رویاهای شیطانی هستند.
همه قهرمانان فیلمها وسریالهای تلویزیونی و سینمائی و همه قهرمانان ورزشی و هنری و بخصوص موسیقیائی نیز همینگونه اند.
وروابط اجتماعی ناشی از تلفن همراه و اینترنت نیز کارخانه دیگرتولید خناس و رویاهای شیطانی است.

"ژانت"قهرمان رمان "جان شیفته" طی چند نسل متوالی دختران جوان را تباه نمود و تبدیل به خناس فمینیستی این دوران گردید و بواسطه تولید رویاهای شیطانی در اذهان زنان جوان و تبدیل این رویاها به حقیقت توانست روح میلیونها زن را به تسخیر شیطان آورد:
"و شیطان گمانهایشان را برایشان حقیقت جلوه داد و همه پیرو شیطان گشتند الا اندکی از مؤمنان." قرآن!

عین این تبدیل پندارهای خناسی به حقیقت در عرصه سینما و سریالهای تلویزیونی وتبلیغات ورزشی و هنری و موسیقیائی کل نسل جدید را بدام شیاطین انداخته است که اسوه های جهانی این خناسیت کسانی چون مایکل جکسون، بیتل ها، بروس لی، آرنولد، مارادونا، اوشو و دیگران بوده اند.
امروزه این رویاها بواسطه القای بلاوقفه شیاطین آریلی در اذهان بشری موجب تسخیر و مسخ نفس ناطقه و شعور و اراده بشریت (ع) هستند یعنی از طریق تلفن همراه که براستی شیطان همراه است بقول علی ع در وصفش از شیطان آریل در آخرالزمان!
هر ایمیل یا پیامکی که دریافت می کنیم، هر فیلمی که به تماشا می نشینیم، هر خبر راست و دروغی که از رسانه ها
می شنویم و هر کتابی که می خوانیم می تواند مدخل خناسی در جانمان باشد و جان ما را صفحه نمایش انواع
رؤیاهای شیطانی سازد و کل شعور و اراده ما را تسخیر کند و براستی مسخ شویم!

مسخ شیطانی یک واقعیت است
که کتاب خدا از آن خبر داده است تحت عنوان خلافت شیطان در انسان!
همانطور که حشر و اتصال ما به ارواح طیبه انبیاء و اولیای الهی موجب رؤیاهای ملکوتی و غیبی است که ما را درسیر الی الله رهنمون می گردد و نشانه های راه است تا گم نشویم، حشر و اتصال ما به این خناسان آریلی و ادبی و هنری و علمی و فنی نیز موجب رؤیاهای شیطانی است که همه عمرمان را استثمار نموده و روحمان را در استکبار ابلیسی محصور و ممسوخ می سازد.

?منبع : کتاب شیطان شناسی اثر استاد علی اکبر خانجانی ،صفحه 71?

13 February 2023

ش

20:04

معرفی کتاب :

?روانشناسی بچّه ننه‼️

عصر برابری زن و مرد جایگاه دختر و پسر را در نزد والدین عوض کرده است .
به دلیل جریان زن سالاری مدرن مادران نقش پدر را ایفا می کنند که نتیجه اش فرار دختران از خانه است و چه بسا خانه نشینی پسران بغل دست مادران . مادرانی که با شوهران خود رابطه صادقانه ای ندارند و تحت ولایت شوهران خود نیستند اگر در بازار جایگزینی نیابند پسر خود را جایگزین شوهر فراری از خانه می سازند و از او شوهری مرید می پرورند .
از این نوع پسرها امروزه فراوانند . زنانی که نتوانستند شوهر خود را ببلعند پسر بیچاره را می بلعند . این نوع پسران سرنوشتی فجیع دارند و همچون موجوداتی مسخ شده و بی اراده و مصرف کننده ای متکبر و بی هویت در چنگال مادرند مخصوصاً اگر مادری پولدار باشد .
این پسران به ندرت شهامت ازدواج می یابند و اگر هم ازدواج کنند عروس بایستی کنیز آنها باشد و در غیر این صورت می گریزد .
روابط این مادران با پسران بسیار پیچیده و رنجور است و در بسیاری موارد حتی منجر به ابتلائات جنسی می گردد که در جوامع غربی فراوان است . این پسران همان بچه ننه های معروفند که علیرغم میلشان از مادرشان منزجرند در عین حال که شدیداً به او وابسته هستند .

احساس مادر نیز متقابلاً معجونی از عشق و انزجار است و غرق در تشنج می باشد .
علاوه بر این مادر به عمد تلاش می کند تا پسر را از پدرش بیزار و بیگانه سازد .
این عذاب ولایت ناپذیری زن نسبت به شوهر است .
مادر در عین حال که می خواهد اراده پسرش را ببلعد می خواهد تحت فرمان او هم باشد این تضاد ذات بیماری این رابطه است .
این نوع پسران حتی به لحاظ جنسی دچار مشکل میشوند که در ازدواجشان خود نمایی می کند .

عقده «اودیپ» حاصل چنین رابطه ای می باشد : پسران دختر منش و دختران مرد وار .

این نوع پسران آدمهایی دست و پا چلفتی و خود شیفته و متکبرند . این نوع مادران نهایتاً پسر بیچاره خود را بعد از ازدواجش آق می کنند و این حق است .

?منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی صفحه 29،اثر استادعلی اکبر خانجانی?

14 February 2023

ش

19:55

آیا شوهر شما هم درکتان نمی کند ؟

«مرا اصلاً درک نمی کند !»

این حرف آخر همه زنهاست آنگاه که دیگر هیچ بهانه بیرونی وجود نداشته باشد .
و آنگاه دربه در و خانه به خانه و خیابان به خیابان و مرد به مرد در جستجوی کسی که آنها را درک کند ! یعنی چه کند ؟
چرا این دعوی از سالها بعد و چه بسا از نیمه دوم عمر زناشوئی رخ می نماید و یا لااقل بعد از ماههای عسل و عسل های پی در پی ؟

«مرا درک نمی کند» یعنی دیگر ناز مرا از برای هر چیزی نمی کشد حتی از بابت اینکه من نفس می کشم و زنده هستم .
چرا حیات و هستی مرا نمی پرستد ؟ چرا قدر مرا نمی داند ؟
این قدر البته هیچ کمتر از پرستش خدایگونه نمی تواند باشد که قوه درک او را ارضاء نماید . فقط ریاکاری بشر است که درک شدنی نیست زیرا کسی علم غیب ندارد .

اصولاً معنای درک کردن در فرهنگ بشر دقیقاً همان تصدیق کردن است . وقتی کسی گفتار یا رفتاری از ما را تصدیق و تمجید نمی کند ادعا می کنیم که ما را درک نمی کند یعنی احمق است و در حد وجود من نیست که بتواند مرا فهم نماید .

زن هم توقع تصدیق و تمجید و پرستش تمام عیار همه اعمال خود از جانب شوهر را دارد و این همان ناز کشیدن فزاینده است زیرا زن بواسطه ناز کشیدن شوهرش مستمراً بر نازش که تظاهر به بی نیازی و گاه تمارض است می افزاید یعنی مستمراً ریاکارتر و پیچیده تر می شود و لذا شوهر بیچاره اگر هم قصد تصدیق بی چون و چرای او را هم داشته باشد اصلاً منظورش را در نمی یابد تا او را به بیان تصدیق کند و در عمل هم ارضاء نماید .

در اینجاست که یک رابطه جنون آسا رخ می دهد که دیگر هیچ جای ادراکی باقی نمی نهد چون بر هیچ نیاز و احساس واقعی نیست و این عاقبت ریاست .
اصولاً هیچ ریاکاری درک نمی شود بخصوص ناز که لطیفترین و پیچیده ترین ریاها می باشد .

منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی ،جلد اول صفحه 37 اثر استاد علی اکبر خانجانی

15 February 2023

ش

20:24

??????
مفاسد اخلاقی بعد از ازدواج

اکثر جوانان تا قبل از ازدواج براستی عفّت و شرافت و صداقت خود را حفظ می کنند ولی پس از ازدواج بناگاه به انواع هرزگی و مفاسد اخلاقی دچار می شوند . براستی این چه رازی است .
چرا ازدواجهای مدرن بجای پیشگیری از مفاسد اخلاقی خود موجب فساد و تبهکاری می شوند ؟ این نیز یکی از پدیده های واژگون آخرالزمان است .

مشاهده همین پدیده اجتماعی خود از علل گریز بسیاری از ازدواج کردن، شده است . بخش عمده ای از زمینه های اعتیاد نیز ازدواجهای مدرن می باشد .
برخی از علل چنین پدیده ای را تیتر وار بر می شمریم :
ü زندگی مشترک را وسیله ای برای اهداف فردی قرار دادن .
ü ازدواج بعنوان یک جبر و نه نیاز آگاهانه و اختیاری .
ü تلاش برای برابر سازی تصنّعی حقوق زناشوئی .
ü فقدان ولایت مردانه به سبب بی ایمانی و لذا مسئولیت ناپذیری .
ü تکبر زنانه در انکار پذیرش ولایت شوهر در امور دنیوی .
ü عدم رعایت حقوق اخلاقی و موازین شرعی و عفّت متقابل .
ü افراط در ناز زن و ناز کشی مرد.
ü دعوی بیهوده و ناحق عشق مرد به زن و تلاش برای اثبات آن.
ü حضور رسانه های شهوانی در محیط خانواده .
ü نگاه اقتصادی مرد به زن .
ü بی غیرتی مرد نسبت به زن تحت عنوان عشق و آزادی و برابری .
ü عدم معرفت درباره حق ازدواج.

?منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد اول صفحه 35 اثر استاد علی اکبر خانجانی
این کتاب بصورت صوتی بصورت رایگان منتشر شده است

18 February 2023

ش

20:56

?نازحق و ناز ناحق?

ناز بمعنای رفتار یا گفتاری است که نیاز را کتمان کند . بنابراین بسته به اینکه آن نیاز کتمان شده حق باشد یا ناحق لذا ناز حاصل از آن هم ناز برحق و ناحق است .
مسلماً نیازهای بولهوسانه و عیاشانه و فاسقانه و زیاده طلبی ها و حرص ها اگر کتمان شوند عین حق است و این دقیقاً تقواست و رفتار حاصل از این ناز هم حیاو خویشتن داری است و این عین از خودگذشتگی می باشد .
و ّ اما نیازهای واجب و غریزی بشر در رابطه با کسانی که برآورده شدنشان موجب خود فروشی و فسق و تبهکاری و دزدی نباشد اگر کتمان شود عین کفر است و مکر و تکبّر و اشد خودپرستی احمقانه است .

مثل نیاز جنسی زن و شوهر به یکدیگر و یا نیاز به محبّت و نیازهای مادی که بر آورده شدنش مقدور و میسر می باشد . کتمان این نیازهای روزمره که اساس معنوی زندگی است عین ناز ناحق می باشد که معلول تکبّر و کفر است و فرد ناز کننده می خواهد بدون آنکه نیازش را بیان و عیان کند طرف مقابلش برآورده سازد و لذا هیچ تعهدی هم به فرد مقابل نداشته باشد . لذا این ناز ناحق برخاسته از گریز از وظیفه و عهد و وفاست و عملی شیطانی و پلید و ستمگرانه است که همه زنان کافر به آن مبتلا می باشند
و زندگی زناشوئی را مبدّل به جهنّم سوء تفاهمها می کنند و خود را در قحطی عاطفی قرار داده که همین قحطی یا موجب افسردگی و یا موجب روسپی گری پنهان است .

و ّ اما طرف دیگر ناز زن همانا نازکشی مردان است و فقط مردان مؤمن با معرفت و حق پرست می توانند ناز ناحق زن را نکشند و او را دیوانه و روسپی صفت نکنند و بلکه وی را مجبور به صدق و بیان صمیمی نیازهایش سازند . بی تردید زن کافر و متکبّر و وظیفه نشناس بدون ناز کردن و کشیده شدن نازش احساس نابودی می کند و این همان روسپی صفتی اوست که بالاخره او را یا روسپی می کند یا دیوانه .

?منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد اول صفحه 36اثر استاد علی اکبر خانجانی?

20:59

19 February 2023

ش

20:23

راز نسیان بشري

« چرا بوجود آمده ام ، برای چه زندگی می کنم و به کجا می روم ....؟ »

این صورت مسئله کل حیات و هستی انسان است و بمیزانی که صورت این مسئله به فراموشی می رود و آدمی به ورطه نسیان و غفلت ها و تاریکی می افتد و همه مسائل دیگر زندگیش بی معنا می گردد و این همان معنای گمشدگی می باشد .

همه امراض ویژه ای که تحت عنوان اختلال حواس و حافظه تا سر حد جنون در بشر عارض می گردد معلول این نسیان عظیم است .

این همان خود – فراموشی می باشد . که وجود را عرصه تسخیر اجنه و شیاطین می کند و رنجور می سازد .

آدمی ممکن است هرگز به هیچ پاسخی ذهنی یا عینی یا متافیزیکی دربارۀ این مسئله وجودی نرسد ولی به یاد داشتن آن موجب پیشگیری از همه امراض روانی و هویتی و عاطفی و مادی و معنوی می گردد و زیستن سیمائی زلال و ساده می یابد و آدمی در پیچ و خم مسائل جزئی زندگی گم و گور و دیوانه نمی شود.

این سئوال تنها مسئله ای است که روح انسان را هوشیار و حاضر می دارد و آدمی را مقیم در خویشتن نگه داشته و از بیگانه شدن در امور جزئی مصون می کند .
آدمی بمیزانی که این امّ المسائل وجود خود را همواره به یاد دارد بتدریج نگاهش به عرصه امور ماوراء طبیعی باز می شود و از درونش کسی با وی سخن می گوید و بودن برای بودن را برایش تبدیل به امری مقدس می سازد . این سئوال اساسی همه معنویت و قداست وجود است . مذهب و عرفان محصول طبیعی این سئوال است .

منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد اول صفحه 186،اثر استاد علی اکبر خانجانی

20:25

In reply to this message

Audio file

Not included, change data exporting settings to download.

44:21, 10.1 MB

20 February 2023

ش

19:21

?نظم و انضباط بعنوان اساس عدالت?

به زعم علی (ع) عدالت عبارت است از :
هر چیزی را سر جای خودش قرار دادن .
این تعریف از عدالت در نخستین مفهومش عین نظم و نزاکت و نظافت و آرام و قرار در زندگیست.

مثلاً در خانه ای که برای پیدا کردن هر چیزی بایستی ساعتی جستجو نمود بدون شک روابط اهالی آن خانه نیز دچار اختلال و تشنج شده و چه بسا به زور و تهمت و ستم می انجامد .
این قانون در کل جامعه کلان از هر حیث اقتصادی و قضایی و فرهنگی و شرعی نیز مصداق دارد .
در خانه ای که تفاوتی چندان بین آشپزخانه و اطاق خواب و توالت و میهمان خانه وجود ندارد و هر شی ای می تواند هر جائی قرار گیرد هیچیک از افراد آن خانه نیز دارای هویت و وظایف مشخص نیستند و آن خانه دچار سوءمدیریت و هرج و مرج و تجاوز و ستم است و در آن عدالت و تعادلی موجود نیست.

یا مثلاً در جامعه ای که هر کسی می توان هر کاره ای باشد و هیچکس سر جای خودش نیست نه قانونی اجرا می شود و نه عدالتی وجود دارد .
ابتدایی ترین و اساسی ترین تمرین عدالت در خانه آغاز می شود و آن نظم و انضباط در اشیاء خانه و تقسیم کار واضح بین افراد می باشد .
کسانی که دریک خانه بی نظم و کثیف و بی قانون زیست می کننددر جامعه نیز آدمهای ستمگر و ستم برند.
هر شی ای باید کار خاص خودش را داشته باشد و هر فردی باید دارای وظیفه معین باشد. این اساس عدالت است .
لا ابالیگری اساس ستمگری است .

?منبع : دائرة المعارف عرفانی جلد اول صفحه 72 اثر استاد علی اکبر خانجانی♦️

17:36

عرفان درمانی و درمان عرفانی
(دین درمانی)

عرفان درمانی بمعنای درمان کردن امراض بواسطه فوت وفن های عرفانی و دینی نیست که این خود جز استمرار خرافات نیست و جز جیب و جان و عقل مردم را غارت نمی کند.

عرفان درمانی در معنای « درمان عرفانی» واضح تر است یعنی درمان نظام معرفتی و فکری وقضاوتی و ادراک فرد بیمار . و این بمعنای ارتقای فرهنگ و روان بیمار است منتهی بواسطه شناساندن ماهیت درونی و عملکرد فرد بخودش یعنی روبرو نمودن فرد با باطن احساسات و انکار و باورهای خودش.
یعنی عرفانی کردن ذهن بیمار و او را اهل خودشناسی نمودن.

ما با ارائه حدود دو هزار مقاله عرفانی و حدود هفتاد جلد کتاب و رساله های عرفانی بزبان ساده و عامیانه ، اصول و ارکان کلی و مشترک نفس مردم را بر اساس باورها و فرهنگ خودشان در مقابل رویشان قرار داده ایم

و بنابراین تنها شعار درمانی ما اینست : تصدیق کنید تا شفا یابید! همین و بس!

فردی که براستی حقایق نفس خود را از طریق مطالعه آثار ما تصدیق کند نخستین موج درمان را در خود
آغاز کرده است و بسیاری از همین طریق به درمان قطعی رسیده اند.....

بنابراین اساس اخلاقی عرفان درمانی ،صدق است. و لذا این درمان توأماً موجب احیای اخلاق و دین نیز می شود و دین درمانی نیز محسوب می گردد.

منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد اول صفحه 210،مولف :استادعلی اکبر خانجانی

24 February 2023

ش

19:34

کسی قدر تو را نمی داند،جز من:

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

۳۲۴- هر که در سودای ستم و تجاوز و غارت و تملک و سلطه بر جان و مال و ناموس و دل دیگران باشد ابلیس ایثار و خدمت به سراغش می آید که: مپندار که استثمارگر و غارتگر و زناکار و متجاوز و سلطه گر و آدمخواری بلکه عاشق ایثارگری هستی که کسی قدر تو را نمی داند جز من پس برو اجرت با من!

ش

22:06

* ای فرزند آدم و حوا!
بتو می گویم دروغ مگو، صدقه میدھی،
بتو می گویم مال مردم را به ناحق مخور، به مکه میروی.
بتو میگویم جبار مباش، قرآن می خوانی.
بتو می گویم خود را بشناس، شاعر می شوی. بتو میگویم اعمالت را اصلاح کن، نماز میخوانی.
بتو می گویم توبه کن، دیگران را نصیحت میکنی.
بتو می گویم عادل باش، با دیگران ستیزه می کنی.
بتو می گویم خود پرست مباش، فاحشه می شوی.
بتو می گویم تسلیم شو، استخاره می کنی،
بتو می گویم ظاھر بین مباش، به رمال رجوع می کنی.
بتو می گویم قانع باش، خسیس می شوی.
بتو می گویم زیر بار ظلم مرو، ظالم می شوی، بتو میگویم مأیوس مباش، دلقک می شوی.
بتو می گویم ھر چه که بر تو فرود می آید حق است، تو کوس انالحق می زنی،
بتو می گویم در دین خدا مغرور مشو مأیوس می شوی.
بتو می گویم دین خدا را به بازار خود فروشی مبر، بکلی شریعت مرا منکر می شوی.
بتو می گویم آزاد باش تبھکار می شوی. بتو می گویم عاقل باش، شمارشگر می شوی. بتو میگویم خاموش باش، سخن چین می شوی. بتو می گویم به یاد من باش، ورد میخوانی. بتو میگویم خرافه باز مباش، کافر می شوی. بتو می گویم آرام باش به خمر و افیون روی می کنی. بتو می گویم مقلد مباش وحشی می شوی. بتو میگویم مکر مکن، مرا مورد اتھام قرار میدھی.
و اینگونه است که بر دلت قفل میزنم و تو را کور وکر و لال می کنم ودست و پاھایت را درغل و زنجیر می نھم و تو را از ھر آنچه که داری و ھستی محروم می کنم و چون تشنه ای بر لب چشمه ات عقیم و دھان بسته می کنم تا توبه کنی از اینھمه مکر و فساد و کفرانی که در نعمت ھایم نمودی.
رنجورت می کنم و خوار و خفیف نزدیکان و یارانت می نمایم تا تسلیم امر من شوی. تو که بر مھرم کفر ورزیدی بر قھرم ایمان خواھی آورد.
منبع:کتاب جانشین خدا ص ۴۲، استاد علی اکبر خانجانی

26 February 2023

ش

19:45

(پرستش، وظیفه یا عشق؟)

۴٧ -وای بر تو اگر پرستش را وظیفه خود قرار دھی ھمچون کاری که از روی اکراه و ناچاری برای اربابت انجام می دھی از بابت دستمزدی که می گیری.
زیرا خداوند بدون پرستش تو ھم رزقت بخشیده و جانت داده و اینک امکان ھستی خودش را برایت مهیا ساخته است بواسطه پرستش! پس پرستش وظیفه نیست عشق است.

و اینست که مخاطبین اقامه صلوة در کتاب خدا فقط مؤمنان ھستند و نه مسلمانان!
یعنی آنانکه دین در دلهایشان نشسته و مبدل به حُب شده است

?منبع : کتاب فقط خودِ خودت را بپرست اثر استاد علی اکبر خانجانی?

ش

20:48

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

۱۱۰۳- وظیفه شناسی يعنی اينکه در کجا و كی و در رابطه با چه كسی چکار كنی پس اين مستلزم مکان شناسی و زمان شناسی و مردم شناسی و خودشناسی و حق شناسی است و عرفان در نهایت هدفی جز اين ندارد و عرفان عملی عين وظیفه شناسی بر اساس یقین حاصل از معرفت است. پس آنچه که ماهیت و نتیجه عمل واحدی را در انسانهای گوناگون رقم مي زند میزان یقین عرفانی موجود در آن عمل است و اين همان وظیفه شناسی عرفانی است یا عرفان عملی و عرفان بی عمل فقط در خدمت توجیهات ابليسی زندگانی کافرانه و فاسقانه است.

28 February 2023

ش

20:44

* ای فرزند آدم وحوا!

وقتی از من شکوه میکنی این منم که از تو شکوه میکنم.
وقتی که بمن کافر می شوی این منم که بتو کافر می شوم.
وقتی که بمن دروغ میگوئی این منم که بتو دروغ میگویم.
وقتی که مرا شکر میکنی این منم که تو را شکر میکنم
وقتی که مرا میخوانی این منم که تو را میخوانم و وقتی که از من چیزی طلب میکنی این منم که از تو طلب میکنم.
تو مشکلی جز من نداری و من همه مشکلات و نیازھای تو را برآورده ام تا تو مشکل مرا در خودت دریابی و جز این کاری نداری.
ولی افسوس که تو وظیفه ات را فراموش کرده ای و بھرکاری مشغولی الا به کاری که برای اینکار خلق شده ای و گرنه لایق نمی شدی.
از این روست که تو با این فراموشی قادر به حل ھیچ مشکلی از خودت نیستی و عاجزترین مخلوق عالمی و بیھوده ترین موجود گشته ای. افسوس.

?منبع: کتاب جانشین خدا ص ۸،اثر استاد علی اکبر خانجانی?

1 March 2023

ش

20:08

س- استاد شما اصلاً به تکنولوژی خوش بین نیستید . چرا ؟

ج- زیرا دشمن بشر است و بلکه دشمن خودش ھم ھست زیرا دشمن طبیعت و حیات است .

ھرچه که دشمن انسان و حیات باشد شیطانی است .

و تکنولوژی محصول ابلیس زده گی نفس بشر است زیرا بشر را به بردگی و خود کشی انداخته است .

س- استاد شما درحالیکه از پیشرفته ترین تکنولوژی یعنی اینترنت برای اشاعۀ آثارتان بهره می برید بااینحال تکنولوژی را قلمرو دجالیت می دانید . این یعنی چه ؟

ج- من از شیطان برعلیه شیطان و برای رسوائی شیطان استفاده می کنم بدون اینکه خودم را به شیطان بفروشم و بازیچۀ او شوم زیرا مردم جملگی به شیطان مبتلایند و برای رھائی این شیطان زده گان باید به آنها نزدیک شد .

آیا این عیبی دارد ؟ ما در دنیا زندگی می کنیم و از آن بهره می بریم ولی دنیا پرستی و ابتلای به آن حرام است .

آیا قرار است خودکشی کنیم ؟

ما باید از ابتلای به شیطان برحذر باشیم ولی آیا قرار است آنرا نابود سازیم ؟

نمی دانم مسئلۀ به این سادگی چرا درک نمی شود ؟

عصر تکنولوژی عصر آشکاری دوزخ است و ھمۀ ما کمابیش در طبقات متفاوت دوزخ بسر می بریم ولی باید خود را از آتش آن مصون داریم تا راه خروجی بیابیم .

آیا مفهوم است ؟ بعلاوه بنده خودم شخصاً ھیچ نیازی به تکنولوژی ندارم ھمانطور که سالها در آغوش طبیعت زیسته ام .

این رسالت دینی بود که مرا به شهرھا و تکنولوژی بازگردانید تا مردم را از ابتلاء و پرستش آن برحذر دارم .

من بهشت را برای خدمت به مردم ترک گفتم و به دوزخ آمدم و رنجور ھم شدم .

آیا این امر گناه است و مؤاخذه دارد ؟ آیا طبیبی که بی مزد و منّت به بیمارستان آمده و خود را در معرض بیماریها قرار داده تا بیماران را علاج کند کار بدی می کند ؟

آدم باید خیلی بیرحم و شقی باشد که این کار را مؤاخذه و سرزنش کند . البتّه منظورم شما نیستید .

بلکه برخی از کسانی است که خود بواسطۀ بنده درمان و نجات یافته اند و مرا مؤاخذه می کنند و لذا دوباره به عذاب خود بازمی گردند .

منبع : کتاب ناگفته_ها_و_ناشنیده_های_عصر_ما
#مصاحبه_ای_خصوصی_با_استاد_علی_اکبر_خانجانی
#تکنولوژی
#اینترنت

2 March 2023

ش

12:15

بی توقع و منّت ، محبت کن ،این اخلاق خداست:
استاد علی اکبر خانجانی

ش

20:14

?فلسفه دعا نویسی ?

در قرآن کریم آیه ای داریم که می فرماید : « این کتاب شفا و رحمتی برای مؤمنان است » این آیه بسیاری از احمقان و منافقان را به این فهم کشانیده که آیات قرآن به لحاظ کاغذ و مرکّب خاصیّت دارویی دارند و این فهم مالیخولیایی منشأ یکی از بدترین خرافه و معصیت بر خدا در تاریخ اسلام بوده است .

بدینگونه که آیات و الفاظ قرآنی را اگر بر روی کاغذی بنویسند و آن را بر بدن ببندند و یا آب پز نموده و بنوشند و یا بر سر بیماران بپاشند و یا برخی از الفاظ را بصورت ورد فوت کنند رفع بلا و بیماری میکند .

دکانهای رمالی و دعانویسی و وردخوانی تماماً برخاسته از چنین درک کافرانه ای از آیۀ مذکور است . هر چند که همین آیه علناً متذکّر می شود که قرآن شفا و رحمتی برای مؤمنان است و در آیۀ دیگری می خوانیم که این کتاب برای کافران موجب ضلالت و رسوایی است.

در واقع چنین استنباط مالیخولیایی از قرآن بصورت دوا و درمان یکی از نشانه های ضلالت و رسوایی کافران می باشد که آنان را به فضاحت و جنون می کشاند و این است که همۀ این دعا نویسان و رمالان را به لحاظ روانی انسانهایی مجنون و فاسد می یابیم و بسیاری از مردمان پس از رجوع به این شیادان به انواع توهّمات و امراض روانی و جن زده گیها مبتلا می شوند و این همان ضلالت به معنای گمشدگی و حماقت است .

شفا و رحمت و هدایتی که از قرآن نصیب مؤمنان می شود ، محصول تأمل و تفکر در مفاهیم آیات الهی است ولی گرایش منکران دین خدا به قرآن در جهت رفع عذاب یک ریشۀ تاریخی در همۀ مذاهب دارد از جمله مذاهب هندو ، یهود و همچنین زردتشت که به دین اسلام نیز سرایت یافته است هر چند که دین اسلام تنها دینی است که برای معجزات هیچ حقّ دینی قائل نشده و بزرگترین معجزۀ پیامبرش کتاب اوست که تماماً دربهای علم و حکمت و معرفت است .

منبع :? کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم تألیف استاد علی اکبر خانجانی

4 March 2023

ش

19:46

مهمترین ھدف ذاتی شغل و کار و امرار معیشت اینست که انسان بتدریج کشف کند و ببیند که رزاق خداست و نه خودش .

شغل بستر دائمی و مادام العمر خداشناسی روزمره برای انسان مؤمن است پس اصل اول اخلاق و حکمت و عرفان عملی محسوب می شود .

منشأ حرامی ھر شغلی اینست که آدمی کار و
تلاش خودش را منشأ رزق دنیوی خود پندارد .

این منشأ ھمه گناھان و حرامی و کفر بشر در حیات دنیاست .

شغل و امرار معیشت بزرگترین امتحان دائمی یک مرد در رابطه با خداوند است .

ھر مردی بواسطه شغلش ھدایت یا گمراه می شود و به بهشت یا دوزخ وارد می شود از ھمین دنیا .

کتاب چه باید کرد فصل معیشت اثر استاد علی اکبر خانجانی

* ای فرزند آدم و حوا!
برای تو شغل و کاری قرار دادم تا باور کنی که تو روزی دھنده خود نیستی. تا به این باور نرسیده ای مرا باور نکرده ای و کافری و لذا رزق را بر خود حرام می سازی و بیمار می شوی.

کتاب جانشین خدا ص ۱۸، استاد علی اکبر خانجانی

5 March 2023

ش

10:29

آدمی از قحطی محبت است که می میرد نه از گرسنگی !

باب معیشت

معیشت عیش توست پس عیش خود را از راه زجر و عذاب و ذلت و ستم بری بدست نتوانی آورد . عیشی که به عذاب حاصل آید مصرفش عذابی برتر آورد .

معیشت خود را ھدف حیات خود مدان و خود را حیوان مخوان !

ظرف وجودی عیش تو معلوم و معین است پس برای عیش بیشتر خود را به زجر مکشان که نتوانی .

معیشت تو روزی توست و ساعتی و لحظه ای توست ماھی و سالی و قرنی تو نیست و آن از نزد خداست که سلطان الساعه است و رزاق دقایق توست .

پس رزق لحظه ھا را دریاب تا به قحطی نیفتی و رزق تو در ھر لحظه در دل نقد است چون آنرا درنیابی دچار رزق ماھی و سالی و عمری و ھزاره ای می شوی و اینست نابودی تو و راز حرص و ھراس و قحطی تو در دوزخ تو !

تو برای کسب و امرار معیشت خود خلق نشده ای ای بیچاره !

تو برای امرار محبت خدا آفریده شده ای ای آواره !

توگرسنه محبتی نه معیشت !

ذره ای محبت خداوند را بطلب تا سلطان دو جهان شوی و رزاق عالمیان ای انسان !

رو دلی به دست آور تا گلت را سیراب و بی نیاز کنی !

آدمی از قحطی محبت است که می میرد نه از گرسنگی !

این شیاطین ھستند که تو را از فقر و گرسنگی فردا می ترسانند .

ھرگاه که در ھراس نانی در تسخیر شیطانی !

نان پرست شیطان پرست است !

این را بدان و در آن بمان !

منبع : کتاب اخلاق عرفانی ،فصل اخلاق عرفانی،اثر استاد عل اکبر خانجانی

ش

19:58

?ابلیس کیست ؟?

ابلیس نخستین مخلوقی بود که از نور ناب آفریده شد و حامل ارادۀ نور ( روح ) نیز بود و فقط هیکل خاکی نداشت یعنی همواره در مقام اعلی باقی بود تا بعد از انکارش که از آن مقام طرد شد و به حریم درک اسفل السافلین ارسال شد تا اهالی این وادی (بشر) را بیازماید.

پس علت بخل و انکار ابلیس نسبت به آدم واضح است زیرا آدم رقیب او شده بود و دقیقاً هم، هم مقام او بود با این تفاوت که دارای هیکل خاکی – آبی ( لجنی ) هم بود که بو می داد و لذا بهانه انکار ابلیس شد که : من از نور خالص هستم و او از خاک و لجن بد بو است ! و خداوند اراده کرده بود که آدم را خلیفه خود نماید .

علت انکار و عداوت ابلیس در واقع همان اکراه و نفرت نور ناب از خاک بد بوی آدم است . نوری که نمیخواهد خاکی شود و نمی خواهد بر خاک که غایت ثقل نور است سجده کند زیرا در غایت ثقل نور ( آدم ) است که خلقت خدا کامل می شود و موجودی پدید می آید که خالقش را می شناسد و عاشقش می شود و جانشین او .

ولی آدم باید این خاک بد بو را سجده کند و تصدیق نماید تا حقش را دریابد و این راه معرفت نفس است که ابلیس مخالفش می باشد . خاک آدم ذلیلترین و علیلترین خاکهاست و این به معنای غایت خفت و ضعف آن نور مطلق ( خدا ) است خا ّصه که این آدمی به غایت فقر و تنهائی و محنت و بلا هم تن در دهد. و این مقام خشوع اهل معرفت است که قلمرو محبت خداست و خلیفه او .

و این همه خود خداست در قلمرو عشق و اقتدار . و ابلیس مخالف این امر است .
پس ابلیس قبل از آنکه کسی ، چیزی یا مخلوق و موجودی باشد یک مقام و موقعیت و وضعیت وجود در عرصه انقباض و انبساط نور مطلق است . ابلیس خود همچون هر مخلوق دیگری یکی از تجلیات نور مطلق است و نها یتاً مأمور و معذور است و لذا نهایتاً رسولی از جانب خدا برای امتحان بنی آدم است و انجام وظیفه می کند .

مثل رسالت و وظیفه ذاتی که در هر ذره و عنصر و نبات و حیوانی حضور دارد واز خواص ذاتی آن است . و فقط انسان بواسطه آنکه دارای ارادۀ نور ( روح ) است دارای اختیار است و بس .

?منبع : کتاب مبانی خودشناسی عرفانی صفحه 8 اثر استاد علی اکبر خانجانی

ش

20:29

مالکیت (عادت) - تناسخ و حلول

بهترین و ساده ترین توضیح غریزه مالکیت در انسان همان عادت به اشیاء و آدمها و شرایط است از جمله عادت به خویشتن.

و اما عادت کردن یعنی چه؟ یعنی جابجائی و خلافت انسان و اشیاء . این بیان دیگری از وضعیتی است که عشق نامیده می شود در کاربرد وسیع کلمه.

و اما اشیاء چگونه بر انسان وارد شده و در وجودش اقامت می گزینند و نیز نفس انسان چگونه بر شی ای وارد می شود و در آن شی مقیم میگردد؟ از طریق حواس بدانگونه که شرحشان رفت.

این همان تناسخ و حلول است. و این است که گفته شده که انسان مالک، مملوک است. احساس مالکیت حاصل چنین واقعه ای است پس چه واقعه نابود کننده ای است. آیا واقعه ای هولناکتر از این برای وجود انسان در جهان ممکن است .

مالکیت بسیار هولناکتر از دزدی است بلکه نابودی است. انسانی که اتصال به ذات خود ندارد در جستجوی ذات خود در جهان به تسخیر جهان در می آید .

کل احکام دین و معرفت که امر به تقوا میکنند در جهت پیشگیری از این فاجعه است . تقوا به معنی ترس و پرهیز از خویشتن و جهان است: ترس از به دام جهان افتادن و بیگانه شدن از خویشتن و به تسخیر جهان در آمدن ! عادت کردن و عادی شدن امور زمینه چنین مهلکه ای است.

و اما عذاب آور ترین نوع این تناسخ و تسخیر و نابودی همانا عادت به سائر انسانها و احساس مالکیت بر آنهاست که در اعماق دل رخ میدهد و صورتی بظاهر لطیف و عاشقانه دارد. و این است که در عرصه دین و معرفت همسر و فرزندان دشمن آشکار ایمان محسوب میشوند.

فقط از این دیدگاه عظمت کار حضرت ابراهیم در طرد و ذبح خانمان خود، درک میشود و برتر از آن واقعه ذبح کربلاست که کل خاندان ذبح میشوند و این واقعه سفینه نجات روح انسان محسوب می گردد.

?از کتاب مبانی خودشناسی عرفانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 31

6 March 2023

ش

13:02

تمدن اسکیزوفرنیک


اسکیزوفرنی بیماری دو شخصیتی را گویند آنگاه که روان فرد به دو شقه منفک و بیگانه از ھم تقسیم شده باشد . این بیماری در رأس امراض روانی لاعلاج قرار دارد . در واقع این بیماری غایت ریا و نفاق بشر است و عنصر ذاتی مدنیّت بشر در طول تاریخ بوده است که حاصل تناقض جسم و روح ،ماده و معنا ، ادعا و عمل ، احساس و اندیشه و خیرو شر در نفس انسان است . بشر ھر چه متکبرتر و مغرورتر و پر مدعاتر می شود این تضاد و نفاق و شقاق ھم شدیدتر می شود و این بیماری ھم لاعلاج تر میگردد . این بیماری معلول ھویت اجتماعی بشر است و به لحاظی این شقاق بین ھویت فردی و جمعی رخ میدھد ھمانطور که ریا ھم اصولاً بیان ھمین واقعه در سطوح مختلف است .

اگر انسان مدرن مستمراً بسوی زندگی فردی وانزوا می رود که ھمین امرعلت نابودی خانواده است برای پنھان داشتن و حفظ این بیماری است . تفاوت بین ھویت وعملکرد فردی ھر کسی در آپارتمان خصوصی اش و آنچه که در روابط می نمایاند روز به روز شدیدتر می گردد تا جائیکه دیگر حفظ وادامه این وضع ھم ناممکن می شود . گرایش به مخدرات و روان گردانھا اساساً برای گریز و کتمان و یا پرکردن کاذب این خلاء و نفاق است و بر سرعت آن می افزاید .

تنھا راه نجات از این مرض مھلک تمدن سوز ھمانطور که سوروکین بزرگترین جامعه شناس قرن بیستم جھان به آن رسید ، رابطه عرفانی و ارادت قلبی بین دو انسان است که یک حیات دوقولو را پدید میآورد و شقاق را از بین می برد .


از کتاب " دائرة المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد ششم ص 69

ش

20:27

?انسان آزاد ، پرواز روح?


۱۰۸۲- در حقیقت انسان به ميزانی که قدرت برقراری رابطه روحانی با عالم و آدمیان را از دست مي دهد يعنی قلبش سنگ مي شود و اندیشه اش دچار سکون و ثقل می گردد و دچار عطش آزاديخواهی رفتاری و عملی می شود يعن رابطه جسمانی با عالم و آدم. و این نوع رابطه چيزی جز بازی کردن و لاس زدن نیست که انتهائی ندارد و نیز تنوع گرائی بي انتها در روابط.

۱۰۸۳- انسان بميزانی که قدرت پرواز روح را در جهان و جهانیان از دست می دهد و از وجودش جز تن باقی نمی ماند روابطش با عالم و آدمیان نیز فقط جسمانی است و در اين روابط نیز جز قحطی فزاینده نصییش نمی شود زیرا در اين نوع ارتباطات فاقد دل و اندیشه هیچ چيزی بدست نمی آید جز آتش نفوس دیگران و اين يعنی جهنم که عرصه حرص و قحطی و عطش فزاینده است که در آن نه غرایز ارضاء می شوند و نه عواطف نه حواس نه دل و نه روان زیرا روح در غل و زنجیر است و آزادی پرواز ندارد تا در آفاق و انفس سیر کند و از جان جهان برخوردار گردد.

۱۰۸۴- اگر انسان کامل را انسانی معرفی کرده اند که با جهان و جهانیان به وحدت رسیده است این وحدت بواسطه روح است که از درب دل و ذهن پرواز مي کند و بر آدم و عالمیان وارد می شود و آنها را درک و دریافت می نماید و با آنها به دوستی می رسد و اینست انسان آزاد و اینست معنای وجودی ابرار که مقیم در جنات نعیم هستند.

?منبع :کتاب مذهب اصالت عشق جلد هفتم اثر استاد علی اکبر خانجانی

9 March 2023

ش

19:53

القای جبری شریعت بر جامعه:

۱۴۶١ -اگر امروزه جامعه ایرانی در بسیاری از شقاوتها و مفاسد و جنون و جنایات در جهان سر آمد است بدلیل القای جبری شریعت بر کل جامعه است و الغای لااکراه فی الدین !
مثل قانون شکنی ، جنون سرعت و قتل عام در جاده ھا ، رشوه و رانت خواری ، تورم ، طلاق ، خود کشی ، اعتیاد ، دزدی ، مفاسد اینترنتی ، آلودگی محیط زیست ، شرکتهای ھرمی ، زن سالاری جنون آمیز ، بزھکاری نسل جوان ، دین ستیزی ، انحرافات جنسی ، خرافات ، کلاھبرداری و ...

منبع :کتاب_توحید_عملی اثر استاد علی اکبر خانجانی

10 March 2023

ش

20:31

امروزه بزرگترین و اساسی ترین مشکل وجودی بشر مدرن خاصه نسل های الکترونیکی و اینترنتی و تلفنی و ماهواره ای مرگ دل و شقاوت و محبت ناپذیری است و بلکه عداوتی هولناک برعلیه محبت در حال پیدایش است که بی تردید زنان اساس این شقاوت و عداوت هستند. و همین امر برای نابودی خانواده و انقراض نسل بشر کافیست. و این جنگی علنی برعلیه خداست و نزول امرش در روابط بشری!

منبع : کتاب مذهب اصالت عشق ،جلد ششم،اثر استاد علی اکبر خانجانی

11 March 2023

ش

18:40

نامه نوزدهم: آزادی ضد آزادی

۳۸۶- شاید هیچ معنا و ارزشی چون #آزادی برای آدمی اهمیت حیاتی و بلکه فوق حیاتی نداشته باشد . همه ارزشهای دیگر دارای کیفیتی حیاتی و حیات بخش هستند الا آزادی که در مقامی برتر از زندگی قرار دارد و بلکه مقدم بر آن و مقصود آن است و لذا آدمی فقط برای یک ارزش است که حاضر است از جانش بگذرد و آن آزادی است . پس آزادی برتر از جان است .

۳۸۷- براستی آزادی چیست ؟ آزاد بودن یعنی چه ؟

۳۸۸- آزادی برای عامه مردمان چیزی جز امکان فعالیت بی حد و حصر نیست . ولی برای فرزانگان آزادی بمعنای رهائی روح از تن و اسارت ماده است . در حالیکه برای عوام آزادی بمعنای آزادی هر نوع فعالیت دلخواه در عالم ماده است جهت به تصرف درآوردن ماده.

۳۸۹- پس در اینجا شاهد دو معنای کاملاً متضاد درباره آزادی هستیم : آزادی از ماده و آزادی در ماده . آزادی نوع اول منجر به معنویت و اخلاق و #سیر_و_سلوک روحانی می شود . و آزادی نوع دوم منجر به سلطه گری و فساد و اشرافیت و دنیاپرستی می شود : آزادی معنوی و آزادی مادی !

۳۹۰- انسان روحی اسیر ماده است . و این است علت العلل احساس اسارت انسان در جهان و اراده به آزادیخواهی .
۳۹۱- اکثر مردم می پندارند که از طریق فعالیت و جنب و جوش بیشتر در عالم ماده این اسارت کاهش می یابد و یا از بین می رود در حالیکه فعالیتهای مادی علت احساس اسارت است . مثل کسی که در غل و زنجیر است و هر چه که بیشتر دست و پا بزند و این غل و زنجیر را بجنباند بیشتر احساس اسارت و زجر می کند .
۳۹۲- در نقطه مقابل آزادیخواهی عملی و مادی که آزادیخواهی کافرانه است امر به تسلیم و رضاست که آزادیخواهی مؤمنانه و عارفانه است . یعنی جنبیدن و دست و پا زدن در غل و زنجیر و یا آرام و تسلیم ماندن
۳۹۳- آزاد شدن در بیرون و آزاد شدن در درون : این دو اراده و بینش از آزادی منشأ دو راه و روش از زندگی انسان است که موسوم به کفر و ایمان است.
۳۹۴- انسان حیوانی اسیر در غل و زنجیر تن خویش است. زیرا موجودی صاحب روح است و لذا تمام فعالیتهای مادی و معنوی انسان بر اساس اراده به آزاد شدن از این زندان است . پس آزادی آن معنا و انگیزه ذاتی همه اعمال و امیال و افکار انسان است . و آزادی ام المعانی و ام المسائل بشر است و مقصود انسان از زیستن .
۳۹۵- تن آدمی درب بین دنیا و آخرت ، ماده و معنا و عالم طبیعت و ماورای طبیعت است که در بیرون آن دنیا و ماده و طبیعت است و درون آن هم معنا و آخرت و ماورای طبیعت است . اکثر آدمها آزادی خود را در بیرون رفتن از این درب می دانند که کافرانند و اندکی هم آزادی را در اندرون می جویند که مؤمنان و عارفانند .
۳۹۶- گوئی که روح آدمی در لای این درب تن گیر کرده است که می خواهد خود را برهاند . اکثرا بیرون می روند و در دام اشیاء به اسارتی مهلکتر دچار می شوند و اندکی هم به درون می روند و به عالم معنا و حیات روحانی و ماورای طبیعی ملحق می شوند و رستگار می گردند .

۳۹۷- آنکه به درون خویشتن می رود به باطن و معنویت و روح جهان هستی وارد می شود یعنی روح بر عالم روح وارد می شود و از اسارت ماده می رهد.

۳۹۸- هرگز بشر در طول تاریخ همچون امروز دارای آزادی عمل در جهان ماده نبوده است و هر چه که این آزادیش بیشتر می شود آزادیخواهی اش هم شدیدتر می شود یعنی احساس اسارتش بیشتر می شود و این بدان معناست که آزادی در بیرون یک دام است و فریب #شیطان است که وعده به آزادی می دهد و روح انسان را به اسارت اشیاء و اجساد انسانها در می آورد . ولی آنکه به درون می رود با روح جهان و انسانها مربوط می شود و اینست رستگاری .

منبع :#کتاب_نامه_های_عرفانی نامه نوزدهم #استاد_علی_اکبر_خانجانی

13 March 2023

ش

18:05

کسی که افکار و عواطف خود را زیبا و برحق می داند ولی اعمال و گفتارش موجب خسران و رسوائی و ذلّت و فساد است پس باید بداند که فکر و ذکرش هم از شیطان است.

منبع: کتاب شیطان شناسی صفحه 16 اثر استاد علی اکبر خانجانی

18:08

کسانیکه تحت عنوان خدا و رسول و توجیهات دینی مرتکب گناه می شوند ،هر چند که گناهانی کوچک باشند هرگز بخشیده نمی شوند جز با عذاب !

منبع : کتاب شیطان شناسی صفحه 29 اثر استاد علی اکبر خانجانی

14 March 2023

ش

20:02

۳۸- يكی از مسائل مربوط به اقتدار الهی امام اینست که چرا علی ع از اين قدرتش در جنگهایش بر علیه کفار و منافقین بهره نگرفت و نهایتاً شکست خورد و يکه و بیکس باقی ماند و شهید گردید.

اين سر عشق و اختیار است که امام در خدمت مردم می گیرد وگرنه خداوند در کتابش مي فرماید که «اگر اراده کند به آنی همه مردمان جهان ایمان می آورند.» قرآن-

این همان سر لااکراه في الدین است. اگر قرار بود که مردمان از روی ناچاری ایمان آورند دیگر حساب و کتاب و بهشت و دوزخ و اراده و انتخاب بشری چه معنايي مي داشت.

اين اختیار اصلاً سر خلقت انسان است که مقصود خلق عالم است. همانطور که طبق پيشگوئی های امام در خطبه بیان، با ظهور امام زمان که حکومت عدل و معرفت به قدرت قهاریت الهی امام برپا مي شود حداکثر چهل سال می پاید و با از دنیا رفتن امام زمان دوباره بشریت به کفر و جهل و دجالیت دو صد چندان شدیدتر بازمی گردد و نسل بشر بر روی زمین منقرض مي شود و قيامت کبرا فرا می رسد.

پس در واقع اساس نجات و هدایت رحمانی انسان در دوره غیبت و بواسطه علیین و ایمان به آنها از روی عشق و اختیار و معرفت است.

در حالیکه نجات بشری در عرصه حاکمیت آشکار امام زمان يك نجات و بهشت جبری است و لذا عمری ندارد و پایدار نیست.

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی

15 March 2023

ش

18:53

سه نوع انتخاب است :
انتخاب به حق و صدق
انتخاب به کذب و باطل
انتخاب بینابینی و مشرکانه
که در حقیقت همان انتخاب نکردن است .....
...امروزه خانواده و جامعه ای که بر محور ولایت و اطاعت از امام حیّ نباشد در سیطره شیطان و طاغوت است و حالت دیگری ندارد
منبع : کتاب شیطان شناسی صفحه 29 اثر استاد علی اکبر خانجانی

16 March 2023

ش

18:58

معنای خوشبختی و بدبختی

"من" هر کسی اساساً موجود بدبختی است و بلکه اصلاً هسته بدبختی در اندیشه و احساس بشر است زیرا وجود ندارد و دائماً تلاش می کند که وجود داشته باشد از طریق نمایشات خوشبختی در انظار دیگران.
و هر چه بیشتر در این جهت تلاش می کند بیشتر احساس نابودی و بدبختی می کند یعنی نابودیش بر او آشکارتر می شود ولی دست از این تلاش مالیخولیائی برنمی دارد تا سرحد جنون و افسردگی و اعتیاد و بزهکاری که در لباس اشرافیت های گوناگون خودنمائی می کند

همچون پوشش، مدل اتومبیل، دکوراسیون و خانه بهمراه ادا و اطوارهائی که در سراسر دنیا از آدمهای به اصطلاح خوشبخت به نمایش درآمده و تبدیل به کلیشه های خوشبختی شده است در حالیکه علائم آشکار بدبختی در نزد اهل خرد است و کسانیکه چشم و گوش و هوش دارند و در نمایشات خوشبختی خود کر و کور و دیوانه نشده اند.


خوشبختی در نزد عامه مردم دو صورت کلی دارد: خوشبختی اغنیاء و خوشبختی فقراء!

خوشبختی اغنیاء در نمایشات اشرافی زندگی بروز می یابد ولی خوشبختی فقراء در بدبختی سائر مردم درک و احساس می شود.

از اینرو هر که در نزد دوست و فامیلی از بدبختی های خود می نالد تنها داروی این درد دل اینست که به او گفته شود که: نگاه کن فلانی و بهمانی، این دوست و آن آشنا، این فامیل و آن خویشاوند چقدر گرفتاری و بیماری و بدبختی دارند و...!! آنگاه فرد بدبخت لبخندی می زند و می گوید: دیگر مشکلم حل شد و من فکر می کردم که فقط من هستم که اینقدر بدبختم حالا فهمیدم که بدبخت تر از من هم هست...!!

اینست راز خوشبختی و بدبختی عامه بشری که جز من و منیت های خود احساس دیگری از وجود را در خود نمی یابند. پس بنگر که این "من" چقدر بدبخت و احمق و فریب خورده و مالیخولیائی است از بس که بخیل و کافر است چرا که وجود ندارد. این است راز بدبختی و خوشبختی آدمهای بی وجودی که تلاش می کنند با آویزه های بیشتر از دنیا، این بدبختی و بی وجودی خود را پنهان سازند.

این هر دو جماعت اغنیاء و فقراء در دیدن بدبختی دیگران احساس خوشبختی می کنند. پس این هر دو نوع احساس خوشبختی، معلول غایت ظلم و شقاوت و بیرحمی و نابودگری است که در یک کلمه ما آنرا کفر می نامیم کفر قلبی و نه کفر شرعی! این داستان زندگی کسانی است که در جستجوی خوشبختی هستند! پس دیدیم که خوشبختی تماماً محصول بدبختی است پس آیا بهتر نیست که این خوشبختی و بدبختی را یکجا لعنت کنیم و جان خود را از این همه شقاوت و حماقت برهانیم!

در معرفت ما، بی وجودی و بدبختی و بخل همه صفاتی ناشی از بی ایمانی و بی خدائی در دل و جان است. آنکه ایمان ندارد و خدا را در خود نمی یابد بی وجود است و لذا در بخلی فزاینده تباه می شود.
الهی! نوری از ایمانت را بر دل و جانمان بتابان! آمین!

علی اکبر خانجانی ۱۴۰۱/۰۲/۰۱

منبع: مقاله معنای خوشبختی و بدبختی اثر استاد علی اکبر خانجانی

18 March 2023

ش

20:20

* ای فرزند آدم و حوا!
تو برای خوشبخت بودن به ھیچ چیزی جز شناخت خویش محتاج نیستی. زیرا تو خوشبخت ترین مخلوق عالمی. بدبختی تو اینست که خوشبختی خود را درک نمیکنی.

*ای فرزند آدم و حوا!
اگر خدمت بی منتی نمی توانی کرد مکن که اجر آن خدمت ناکرده ات را میدھم ولی از بابت خدمت با منتی که میکنی جز عذاب نمی یابی.

* ای فرزند آدم و حوا!
تا زمانی که میل تسلط بر کسی در تو ھست ھیچ راه نجاتی نداری.

* ای فرزند آدم و حوا!
تا زمانی که تحت عنوان دین به دیگران زور می گوئی، بی دینی.

منبع :کتاب جانشین خداصفحات 12و13و ۱۵، استاد علی اکبر خانجانی

19 March 2023

ش

21:45

* ای فرزند آدم و حوا!

امروز روزی است که رزق حلال و بی مرض را به کسی میدھم که جز با عاشقان من معامله و معاشرت و رفاقتی نداشته باشد.

* ای فرزند آدم و حوا!

تو رنجور نیستی الا بواسطه رزق حرام، رابطه حرام و آرزوی حرام. پس این سه حرام را حلال کن تا شفا یابی.

کتاب جانشین خدا ، استاد علی اکبر خانجانی
٫٫٫٫٫٫٫
از کتاب مالیاخولیای پزشکی اثر استاد علی اکبر خانجانی:
رزق حلال موجب سلامت تن است و روابط با پاکان و موّمنان نیز موجب سلامت دل و روان می‌شود و اين دو رابطه سالم با طبیعت و جامعه است و کل حقوق دینی بر اين دو رابطه پدید آمده است که انسان را دعوت به سلامت می‌کند و به حیات بهشتی سوق می‌دهد.

21 March 2023

ش

18:50

مکر با خدا:

۵۵۸- در قرآن کریم بارها خداوند می فرماید که با مکاران مکر می کند و مکرشان را خنثی نموده و بسوی خودشان برمی گرداند. و می دانیم که مکر تحت عنوان عشق و ایثار، رایج ترین و جهانی ترین مکر بشر در همه روابط اجتماعی می باشد از اعماق خانواده ها تا رأس حکومتها! و لطیف ترین و نافذترین مکرهاست و پیچیده ترین آن که به یاری شیطان انجام می شود و نهایتا به تسخیر انسان مکار بواسطه شیطان منجر می گردد چرا که فرد مکار بواسطه دعوی و نمایشات عاشقانه و ایثارگرانه سعی در تسخیر وجود دیگران دارد. و اینست مکر خدا با مکارانی که می خواهند بندگان خدا را بنده خود سازند
و خودشان بنده شیطان و بازیچه او می شوند و رسوا می گردند: شیطان به امر خدا بسوی هر متکبر گناهکاری می رود تا رسوایش کند! قرآن-

۵۵۹- ‏ اراده به پرستیده شدن منشاً واژگونسازی و واژگون شدن انسان است چرا که پرستش خدا قلمرو وجودیابی از خداست پس آنکه بجای پرستش می خواهد پرستیده شود ضدوجود می شود یعنی واژگون و قحطی زده و مخرب و ویرانگر
و ضدبشر! «نیافریدم انس و جن را الّا اينکه مرا بپرستند.» قرآن-
منبع،کتاب قیامت نامه،اثر استاد علی اکبر خانجانی

23 March 2023

ش

21:47

مهدي_نامه_عج_دعاي_غیبت_و_ظهور_امام_زمان_سباسب.pdf

Not included, change data exporting settings to download.

186.0 KB

....در جهان آخرالزمان یک شیعه واقعی جز به مدد این دعاحتی قادر به حفظ جان خود نخواهد بود واین قدرت قهاره این دعاست که همچون جوشنی شیعه امام زمان را حفظ خواهد نمود...
پس دریابیم که هم اکنون بیش از هر دوره ای نیاز به چنین حفاظ و جوشن کبیری است که شیاطین جن و انس با انواع امکانات وتمامی اراده و امواج خود مارا احاطه کرده اند.
... به طور مؤکّد بر هر شیعه مخلصی توصیه میشود که این دعای امام زمان را به نیت قرار گرفتن در مدار اراده او والحاق به او و درک حضور آن حضرت و لقای وجه اعلای پروردگار حداقل یک چله پس از نماز صبح بخواند.

26 March 2023

ش

18:36

?چند حکایت عرفانی ۳۱

* مردی به زنش اظهار عشق کرد . زن گفت : اگر راست می گویی ثابت کن. مرد گفت: چگونه ؟ زن گفت مرید من شو ! مرد گفت حالا که خوب فکر می کنم عاشق تو نیستم چون نمی توانم مرید حرفهای تو باشم . زن گفت : پس من مرید حرفهای تو می شوم . مرد گفت : حالا که خوب فکر می کنم واقعاً عاشق تو هستم .

* #عزرائیل به بالای سر بیماری رفت و گفت: «یک دقیقه دیگر وقت داری و سپس جانت را می گیرم » بیمار گفت :« لطفاًَ صبر کن تا جواب آزمایش به دست من برسد تا لااقل بدانم به چه بیماری مرده ام.» عزرائیل گفت: به مرضی بنام مرگ مبتلا شده ای که هیچ علاجی ندارد جز مرگ . منتهی مرگ هر کسی نام خاصی دارد .

*روزی مردی به نزد عارفی آمد و گفت : ای شیخ به جستجوی خداوند آمده ام . #شیخ گفت: من خود هنوز نجسته ام و لی اگر بخواهی دو نفری او را جستجو می کنیم چون خودش گفته که با یک نفر روبرو نمی شود بلکه برای دو نفر آشکار می شود. مرید گفت : برای چه ؟ شیخ گفت : برای اینکه اگر برای یک نفر به تنهایی آشکار شود آن یک نفر خودش را خدا می پندارد و ادعای خدایی می کند ولی اگر یک شاهد دیگر هم باشد چنین ادعایی ممکن نمی شود . مرید بپرسید : حال برای کدام یک از ما آشکار می شود . شیخ گفت: برای من در تو و برای تو هم در من بدینگونه حق خدا محفوظ می ماند .

* به یکی گفته شد « درب بهشت برای شما باز شده و ساعت هشت امشب بسته می شود .» فرد مذکور گفت: چه بد شد من ساعت هشت و نیم با روانکاوم قرار ملاقات دارم، متأسفانه نمی توانم به #بهشت بروم .

* #پزشکی در #بیمارستان برای معاینه بالای سر بیماری حاضر شد و گفت : « دهانت را باز کن و بگو آ» . بیمار گفت : آقای دکتر لطفاً برگه آزمایش ایدز خودتان را به من نشان دهید تا به شما اجازه معاینه بدهم .

* کسی در آتش #جهنم نعره می زد و می گفت: « به دادم برسید!». فرد متکبر دیگری که در همان حوالی مشغول ضجه زدن بود به فرد اول گفت : « لطفاً بگو به داد من هم برسند». فرد اول گفت:« چرا خودت داد نمی زنی ». فرد دوم گفت: « من حوصله منت کشی ندارم». فرد اول گفت : من هم اولش نداشتم بعد پیدا کردم . تو تازه آمده ای ؟

* زنی با حالت بغض به شوهرش گفت : آیا می دانی که چند وقت است نگفته ای که عاشق منی ؟ مرد گفت: بگذار حقوقم را بگیرم بعد .
* زنی با همکار زنش درد دل می کرد که گفت : شوهرم کلاه بزرگی سرم گذاشت . زن دوم گفت : شوهر من هم . درحالیکه مدتها فکر می کردم که من کلاه سر او گذاشته ام . زن اول گفت: من هم همینطور . دومی گفت:ما زنان چقدر ساده ایم .

#استاد_علی_اکبر_خانجانی
#دائرة_المعارف_عرفانی
www.akhar-zaman.com
www.khanjany.com

ش

22:01

۱۰۱- آن ذکر و روحی هم که از آثار ما به خوانندگان می رسد می تواند شامل همین واقعه القای شیطان شود که کافران را جز خسران نمی افزاید و منافقان را رسوائی.

و فقط اهل تقوا را هدایت می کند. ولی همگان را به برپائی قیامت نفسشان می کشاند که سرآغاز يك سرنوشت و انتخاب جديدی است برای اهل تصدیق و توبه موجب بخشودگی و نجات و سعادت است و برای اهل تکذیب هم موجب شقاوت و مرگ دل است.

اين ذکر روحانی، هركسي را به سرعت به غایت آنچه که هست و می خواهد می رساند و اینست معنای قیامت صغرا در دنیا! اين قيامتها موجب قطبی شدن جوامع بشری به دو جناح کفر محض و ایمان خالص شده که اين زمینه ظهور آشکار ناجی موعود و برپائی حکومت عدل و صدق و جنات نعیم است.

منبع:کتاب ذکر،اثر استاد علی اکبر خانجانی

28 March 2023

ش

17:17

معمای راست و دروغ

٩ " -من " دعوی ایمان می کند و اندکی بعد در ھر سختی و بحرانی جز کفرش آشکار نمی شود . اینهم دروغی دیگر .

١٠ " -من " می پندارد که عاقل و کامل است ولی روزی می فهمد که جاھل کاملی بیش نبوده است . اینهم دروغی دیگر.

١١ " -من " در ذھن خود یک بهشت کوچک دارد که می پندارد با فراھم ساختن امکاناتش تحقق می یابد ولی با تحقق امکانات بهشتی ، جز دوزخ نمی یابد . اینهم دروغی دیگر .

١٢ -پس خانه از پای بست دروغ است . این " من " است که دروغگو است و بلکه به لحاظ وجودی کذب است . این "من" آن من انسانی نیست یک شیطان است که در او منزل گزیده و خودش را " من " معرفی کرده است و رسالتش فریب انسان است .

١٣ -بنابراین تنها راه رھائی از دروغ و فریب و جهل و رسوائی و عذاب ھمانا رھائی از این " من " است .

١۴ -آیا براستی چگونه می توان از من خویشتن نجات یافت و این شیطان را برون راند و به من حقیقی و انسانی خود رسید ؟

١۵ -این ھمان راه سیر و سلوک عرفانی است . و آن کسی که من تو را از تو می ستاند و نجاتت می دھد و تو را خلع شیطان می کند امام یا پیر نام دارد . ھیچکس بخودی خود نتوانسته از اسارت و تسخیر این شیطان نجات یابد الا اینکه موذی تر و ریاکارتر و حقه بازتر شده است و حداکثر یک زاھد ریاکار و یا یک عارف دجال گردیده است .

١۶ -این راه نجات ھمان است که مذھب امامیه نام دارد که : بی امام ، کافر است یعنی بی خداست یعنی بی وجود است .

١٧ -در قرآن نیز می خوانیم که ملائک می گویند خدایا اکثر این مردمی که خود را خداپرست می خوانند جن را می پرستند . یعنی شیطان را . زیرا آدمهای مذھبی بی امام زنده ، نام این من را خدا می نهند و آنرا می پرستند و سجده ھم می کنند . و اینست شیطان پرستی . پس کسی را بیاب که تو را از تو بستاند . اینست امام تو !
منبع :
#کتاب_نامه_های_عرفانی
#استاد_علی_اکبر_خانجانی
https://www.khanjany.org

29 March 2023

ش

18:12

معرفت بر نورانیت امام :

۱۶۸- این بدان که منظور از معرفت بر نورانیت امام و هیکل نوری او و علّیین٬ هاله نورانی دور سر اوليای الهی نیست و مسئله بسیار اساسی تر از اين امر است.

۱۶۹-‏ نورانیت امام، يك مرید و شیعه را به نور زمین و آسمانها ملحق می سازد و کمال اين واقعه همانست که رسول خدا در دعایش مي فرماید که: خدایا مرا نور گردان!

‏۱۷۰- اینجانب پس از دیدار با امام ع رؤياهائی در خواب و بيداری می دیدم که هیچ تعبیر و تأويلي نداشت و بتدریج دریافتم که دارای هويتی نوری شده ام مثلاً اينکه خود را در همه جای این زمین و آسمانها می دیدم و گاه در میان ستارگان راه پيمائی می کردم و خود را در سرزمین ها و آسمانهائی می دیدم که اصلاً نمی دانستم کجاست. بتدریج دانستم که این سرزمین ها و آسمانها واقعی هستند.

منبع :از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی

18:24

آیا اصلاً چه لزومی به ظهور جسمانی امام است؟

۲٢١ -آخرالزمان (یوم الآخر- به تعبیر قرآن) عرصه ظهور حقایق و اسرار ھمه اصول و ارکان دین است از وجود امام زمان:

حقیقت توحید و نبوت و معاد جملگی از وجود امام، آشکار می شود در حقانیت ھر آنچه که ھست و حادث می گردد.

ھمانطور که در قرآن می خوانیم ھمه انبیاء و شهداء بازمی گردند و کتاب و میزان نهاده می شود و ھر فرد و گروھی به حق ھمه باورھا و آرمانها و اعمالش نائل می آید.

ولی مسئله اصلی ظهور و حضور فیزیکی امام است که در باور مسلمین و شیعیان نهادینه شده است در حالیکه در دعای سباسب امام فرموده که ھرگز دیده نخواھد شد تا ابد! به ھمین دلیل امروزه که تقریباً ھمه علائم ظهور رخ نموده، ولی ھیچ اثری از موجودیت فیزیکی امام زمان نیست.

٢٢٢ -آیا اصلاً چه لزومی به ظهور جسمانی امام است؟ جز مقدمه به قتل رسیدنشان! مؤمنان حقیقی به وجود نوری امام ملحق می شوند و رستگار می گردند و اشقیاء ھم به قهرشان ھلاک می شوند .

منبع : #کتاب_حدیث_وجود اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

30 March 2023

ش

20:47

شیطان انســــی (خناس) و شیطان آریل ( آنتن)

و باز پرسیدم: درباره شیاطین انسی سخن بگو که بس اندک سخن گفته اند.
و فرمود: بدان شیطان را به آدمی نه دستی است و نه راه و تصّرفی الا بواسطه خود آدمی و اراده اش. شیطان فقط نجوا می کند و دعوت و مشاوره می دھد و فلسفه بافی می کند تا آدمی را از ایمانش و خدایش غافل کند و از راه راست مأیوس نماید و به ھراس اندازد و مطیع خود سازد و بناگاه بر وی مسلط شود و دلش را مصادره و اراده اش را تماماً تسخیر کند.
و این واقعه پیدایش شیاطین انسی است که خود در میان مردم به وسوسه می پردازند و کفر شیطان را اشاعه می دھند و درست ھمچون اولیای شیطان و خلفای ابلیس عمل می کنند و اینان بمراتب از خود شیطان خطرناکتر و نافذترند و ابلیس بواسطه این شیاطین آدم نما بر جامعه بشری سلطه می یابد.
و این شیاطین انسی دارای انواع ھویت ھا و شخصیت ھا ھستند و در ھر لباسی حضور دارند در قلمرو علم و دین و فلسفه و ھنر تا اقتصاد و فن و سیاست و فرھنگ و تا خانواده و زناشوئی و روابط جنسی و رفاقت ھا و شراکتھا.
?و لطیف ترینش در لباس شریعت و طریقت و عرفان است که تمامیت دل و جان را تسخیر می کند. پس بدان که جز اولیای اصلی ابلیس مابقی آدمیان در رابطه با شیاطین انسی به ابلیس مبتلا می شوند. و یکی از لطیف ترین و رایج ترین قلمروھای ابتلای مردم به این شیاطین انسی،

عرصه بازی و لعب و لھو و طنز و ھجو و مسخرگیھا و شوخی با باورھا و معارف دینی و عرفانی است. و بعد از آن عرصه سیاست و قدرت است و سپس عرصه نژاد و سلطه جوئیھای نژادی خاصه زناشوئی!

و برای ھر یک از این عرصه ھا یک شیطان انسی برای ھر فرد یا خانواده ای وجود دارد.

و اما قلمروھای اصلی رسوخ شیاطین در جوامع مدرن عبارتند از بانک و بیمه ، لیبرالیزم و دموکراسی و رسانه ھا مخصوصاً تلویزیون و اینترنت!

و اما قلمروھای اصلی و لطیف فرھنگی و ایدئولوژیکی این دوران عبارتند از:
?برابری، فمینیزم، ملیت پرستی، انترناسیونالیزم اقتصادی- سیاسی (جھانی شدن ھا)، عشق غیرمتعھد و تشکیلات و سازمانھای ھنری و عرفانی و مذھبی و سیاسی و امثالھم.

و قرآن کریم شیاطین انسی را خناس نامیده است که صورت بشری شیاطینی است که در وضعیت رسوخ و تسخیر روان آدمی تبدیل به یک ملکه ذھنی- تصویری می شود که در ھمه امیال و احوال و احساساتش حضور و سلطه دارد

که چنین خناسی گاه یکی از اعضای خانواده و نژاد است و یا یک دوست است و یا رئیس و رھبر و الگوی فکری و شغلی است که به صورت یک اله عمل می کند که اله شیطانی است که برخاسته از ناس است به مصداق سوره ناس! در واقع خناسان جمله برخاسته از ناس (مردم) و مخلوق مردم پرستی و
نژادپرستی ھستند.

«اگر مردم را پیروی کنی گمراه می شوی زیرا اکثرشان جز توھمات خود را نمی پرستند.» قرآن-
این توھمات ھمان خناسان و ملکه ھای شیطانی در ذھن می باشند.

? و بدان که در عصر مدرن، نامرئی ترین و مھلکترین و ھمه جائی ترین شیاطین از طریق امواج ارتباطات الکترونیکی و ماھواره ای بر نفوس وارد می شوند که علی (ع) این شیطان آخرالزمان را شیطان آریل نامیده است که امروزه آریل در لاتین و عربی به معنای آنتن است.?

یعنی شیطانی که از طریق آنتن ھا بر خانه ھا و نفوس نازل می شود که شیاطین انسی ھستند!
امروزه شناخت شیاطین و راه مبارزه و نجات از آنھا از ھر امر دینی واجب تر است

زیرا خدای یک انسان شیطان زده ھمان ابلیس است و خناسان درونیش که براستی به او الھام و وحی ھم می کنند و لذا امروزه اکثراً دعوی عرفانی دارند و کوس انالحق می زنند! و اینست مبرم ترین مسئله قلمرو دین که علمای راستین بایستی برای بیداری و نجات مردم بپا خیزند و دست از روشھای ناکارآمد سنتی بردارند و قبل از ھر کسی خود را نجات دھند زیرا یکی از مرموزترین و مھلکترین
شیاطین در قلمرو شریعت منھای طریقت و معرفت، فعالیت دارد که مستمراً در مردمان توسعه و ترویج می شود و قلمرو اشد نفاق است. امروزه مذھب و آئینی که تحت الشعاع نور عرفان نفس نباشد لانه شیاطین است. و بدان که ھیچ مذھب و مکتب و آئینی بدون امام زنده ای بعنوان اسوه ھدایت نیست چه حق باشد و چه ناحق!

اشد گمراھیھا در سلوکھای فاقد امام زنده رخ می دھد که فرد مبتلای به ابلیس نفس خود می شود که از عمیق ترین و خودی ترین ضلالتھاست. زیرا تافته و بافته نفس است مثل کسانی که با خواندن کتابھا و اشعار عرفانی برای خودشان عارف می شوند و مرید نفس خودشان!

استاد علی اکبر خانجانی
? خضر نامه ص٢١

31 March 2023

ش

12:08

آخرین و کاملترین کتاب استاد خانجانی:
?نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان:

جهان شناسی ، انسان شناسی، دوران شناسی، معادشناسی شیعی،
تبیین هفت وادی سیر و سلوک عرفانی
علم تأویل و تجلی، تسبیح و تنفیس، قرآن و بیان،
نسخ و مسخ، قائمیت و آدمیت
========================
✳️توجه: طبق توصیه اکید جناب استاد، از روی کاغذ مطالعه شود.
========================
برای تهیه کتاب می توانید به آیدی زیر پیام دهید.
https://t.me/sabtedarkhastha
======
بهای کتاب در 4 جلد (1127 ص )630 هزار تومان.
=======
=========

ش

20:14

160.2 KB

درک و تصدیق و تبعیت از سلسله مراتب ولایت و دوستی در آخرالزمان از اهمّ واجبات دینی است که بدون آن گمراهی حتمی است.
منبع : کتاب مبانی عرفان عملی،قسمت دوستِ دوست ،اثر استاد علی اکبر خانجانی

1 April 2023

ش

19:47

1368- در خانواده ای که نه زن ولایت شوهر می پذیرد و نه فرزندان ولایت مادر می پذیرند این خلا و بحران جز با پول و ثروت و امکانات و حق حساب دادن های بادآورده جبران نمی شود

و مرد اين خانواده در جامعه به سوی ستمگری می رود تا چنین قدرت مادی فوق نیاز طبیعی را فراهم آورد.

و اين اساس ستم اجتماعی است که بر نژادپرستی بنا می شود زیرا مردی که می خواهد خانواده اش را بهر قیمتی تحت فرمان آورد تا او را تبعیت کنند و بلکه بپرستند مبتلا به مرض نژادپرستی شده است.

در اینجا آشکارا پول خلاً عشق را پر می کند. و این واقعه ای است که کل جوامع بشری را غرق در استثمار و ستم گری و ستم بری و هزاران پلیدی و دزدی و غارتگری و جنگ ها نموده است.

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد اول اثر استاد علی اکبر خانجانی

www.khanjany.org

4 April 2023

ش

19:55

ابلیس و عشق

ابلیس حائل است بین آدم و جمال حوا. و در این رابطه وسوسه ای می دمد در جان آدم از جمال حوا که عشق جنسی نامیده می شود.

ابلیس سوار بر این عشق است که از جمال حوا بر دل آدم رخنه می کند تا عقل و ایمان آدم را بازیچه هوس و مکر حوا کند و عاقبت این عشق را تبدیل به کینه و نفرت سازد و با این عداوت هر دو را از بهشت عشق غریزی خارج نماید. و با اینحال این عشق و شکست در آن موجب بیداری آدم و نبوّت او می شود و این مقام معنوی به قیمت از دست دادن بهشت بدست می آید.

حوا جمال دل آدم است و لذا عشق آدم به حوا کمال خودپرستی آدم است و اینست منشأ کفر ابلیس در آدم.

عشق جنسی بدنه شجره ممنوعه است و میوه هایش فرزندان هستند.
و اما مکر بعدی ابلیس همانا عشق به فرزندان (نژاد) است که موجب فتنه و عداوت بین آدم و حوا می گردد زیرا فرزند محصول وصال در عشق جنسی است.

و اینست که برای پاک شدن از وسوسه ابلیس، آدم بایستی عشق حوا و فرزندانش را از دل بیرون کند و حضرت ابراهیم نخستین کسی بود که این کار را به تمام و کمال انجام داد با واقعه تبعید هاجر به سرزمین برهوت حجاز و سپس ذبح اسماعیل. و لذا بانی ایمان و پدر اسلام شد و به کمال نبوّت یعنی امامت رسید.

امامت به معنای تبدیل دل آدم به خانه خداست. یعنی خدا مقیم در دل آدم می شود و دیگر به دل آدم امکان عشق به حوا را نمی دهد زیرا دلش را مالک شده و دلبر یگانۀ اوست.

و برای سائر انسانها تنها راه رهائی از وسوسه ابلیس در زن همان دل دادن به امام است. و بدینگونه حوا تحت ولایت آدم قرار می گیرد که امر خداست.

ابلیس زشتی های حوا را در چشم آدم زیبا نموده و آدم را به بردگی حوا می کشاند

منبع: کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد ۲ ص ۲۳۸
www.khanjnay.org

5 April 2023

ش

18:44

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد هفت اثر استاد علی اکبر خانجانی

۱۲۹- ای عزیز در معارف توحيدی به جستجوی توجیه و تقدیس بولهوسی های خود مباش چرا که توحید وادی توکل و رضاست پس تنبلی و بی مسئوليتی خود را به حساب خداپرستی خود مگذار که بور می شوی و رسوا! همانطور که چه بسا از دريای اين معارف آخرالزمانی فقط تحصیل علوم عاریه ای را رها كنی تا بیشتر به هوسهای حيوانی خود بپردازی. و به بهانه اینکه طبیب و شافی فقط خداست هیچ مسئوليتی در قبال سلامتی خود نداشته باشی. و به بهانه اينکه رزاق خداست تن به هیچ کاری ندهی. و به بهانه مبارزه با نژادپرستی از زير وظایف واجب زناشوئی و زندگی روزمره شانه خالی کنی.

۱۳۰- آری! در وهله نخست بازی با معارف توحيدی که در آن واحد دارای دو مفهوم متضاد متحدند بسیار آسان بنظر مي رسد و ابلیس ترغیب به این سوء استفاده می نماید ولی زنهار از بازی با دهان شیر که بناگاه بلعیده شوی همچون صيدی در جستجوی صیاد! و آنگاه گوئی که: همه اين حرفها دروغ بود و فریب خوردی!! تو با این حقایق ناب الهی قصد فریب دیگران را داشتی و بدام صید خود افتادی!

7 April 2023

ش

20:05

شیطان شناسی
شیطان نه نقاش است و نه مھندس و نه ھیچ کار دیگری دارد جز نجوا کردن در گوش آدمی و القای الفاظ و مفاھیم وارونه در اندیشه اش تا ھر دروغ و شبھه ای را راست گرداند.
"و شیطان ذھنیات آنھا را برایشان عین حق جلوه داد و ھمه پیرویش کردند جز اندکی از مؤمنان." سبأ٢٠-

پس ذھن پرستی از ھر نوع علمی و فلسفی و مذھبی و اخلاقی و عرفانی یکی از مھمترین دامھای تسخیر شیطان است که فلسفه ھا و مکاتب صرفاً ذھنی و ایده آلیستی جملگی مکاتب شیطانی و مذاھب اصالت "ظن" ھستند: "بدانید که ذھن ھرگز به حق نمیرسد." قرآن-

باید دانست که ذھن پرستی جدای عقل و تعقل است که در این باب به تفضیل در کتاب "در جستجوی عقل" سخن نموده ایم! و باید دانست که ھسته مرکزی "من" ھمانا ذھنیت و اندیشه گری خود-محور است. در حالیکه عقل و تعقل، نور برخاسته از تفکرات قلبی مؤمن و متکی بر ولایت الھی در مردان خداست که خود انوار عقول حق ھستند.

و این سئوال الھی در قرآن کریم بیانگر ھمین راز بزرگ است:
"خداوند از شما مؤمنان سئوالی دارد تفکر کنید تا ھدایت شوید: آیا پیروی از خدا، حق تر است یا پیروی از انسانی که خداوند ھدایتش نموده است؟
" و سپس خود خداوند چنین پاسخ فرموده است:
بدانید اکثر مردمان ھوای نفس خود را خدا مینامند و این شرک و ظلم عظیم است!

منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۲۰ اثر استاد علی اکبر خانجانی

8 April 2023

ش

18:16

۵۵۶- در حقیقت ایثارگریهای انسانهای کافر، تقلیدی وارونه از اخلاق الله است و عین مکر با خداست که مکر خدا را بهمراه دارد که مکری بخودآورنده و خیر است. مکر مکنید که خدا هم مکر می کند و مکر او برتر و بهتر از مکر شماست! قرآن-

۵۵۷- مکر با خدا در هیچ امری محسوس تر از عشق نمائی و ایثارنمائی های بشر نیست. زیرا عشق گوهره خلقت و عالم وجود است و لذا مکر با عشق و ایثار خدا اساسی ترین مکرها و کفرهای بشر است که به اشد رسوائی و خسران و عداوت می انجامد و فرد دعوی عشق خود را انکار می کند و عداوتش را آشکار می سازد.

۵۵۸- در قرآن کریم بارها خداوند می فرماید که با مکاران مکر می کند و مکرشان را خنثی نموده و بسوی خودشان برمی گرداند. و می دانیم که مکر تحت عنوان عشق و ایثار، رایج ترین و جهانی ترین مکر بشر در همه روابط اجتماعی می باشد از اعماق خانواده ها تا رأس حکومتها! و لطیف ترین و نافذترین مکرهاست و پیچیده ترین آن که به یاری شیطان انجام می شود و نهایتا به تسخیر انسان مکار بواسطه شیطان منجر می گردد چرا که فرد مکار بواسطه دعوی و نمایشات عاشقانه و ایثارگرانه سعی در تسخیر وجود دیگران دارد. و اینست مکر خدا با مکارانی که می خواهند بندگان خدا را بنده خود سازند
و خودشان بنده شیطان و بازیچه او می شوند و رسوا می گردند: شیطان به امر خدا بسوی هر متکبر گناهکاری می رود تا رسوایش کند! قرآن-

۵۵۹- ‏ اراده به پرستیده شدن منشاً واژگونسازی و واژگون شدن انسان است چرا که پرستش خدا قلمرو وجودیابی از خداست پس آنکه بجای پرستش می خواهد پرستیده شود ضدوجود می شود یعنی واژگون و قحطی زده و مخرب و ویرانگر
و ضدبشر! «نیافریدم انس و جن را الّا اينکه مرا بپرستند.» قرآن-

منبع :
قیامت نامه اثر استاد علی اکبر خانجانی

9 April 2023

10 April 2023

ش

19:40

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد دوم تألیف استاد علی اکبر خانجانی
913- عشق٬ اجر شکر نعمات پروردگار است و برترین نعمات خدا هم جمال انسان است که جمال اوست. و عشق٬ شکرِ شکر است٬ یعنی تشکر خدا از تشکر انسان!
دانلود آثار استاد از سایت زیر بدون فیلترشکن:

www.khanjany.org

13 April 2023

ش

09:14

Audio file

Not included, change data exporting settings to download.

33:53, 31.3 MB

(فرازی از راهنمای مطالعه آثار)
و توصیه آخر به شما عزیزان اینست که زکات معرفت را فراموش مکنید یعنی از معرفی و انتشار این آثار و معارف به دیگران دریغ مکنید که این یک وظیفه واجب الهی است که مهمترین میراث انبیای الهی برای ماست یعنی امر به معروف و نهی از منکر که متأسفانه به حساب فروع دین رفته است در حالیکه یکی از مهمترین شاخه های نبوت است که از اصول دین می باشد.

برسانید تا برسید!

«و اما نعمات پروردگارت را برای دیگران بازگو کن» قرآن کریم- و نعمتی برتر از نور معرفت و هدایت نیست!

در اشاعه و توسعه حقیقت در میان مردمان است که حقیقت در دل و جانت اشاعه و توسعه می یابد و ریشه می دواند و قلبی می شود و تو را هدایت می کند.

زیرا این معارف، برترین نور رحمت خدا در آخرالزمان است که به تو رسیده است پس این رحمت را به دیگران هم برسان و به دیگران رحم کن همانطور که خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار داده است.

«رحم کن تا رحم شوی» علی (ع)
والسلام

pinned this message

ش

19:57

دروغ(ریا)

٣۶ -بزرگترین دروغگویان قدرتمندترین آدمهایند مثل سیاستمداران و دولتمردان . پس سرنوشت بشری در دست دروغگویان بزرگ است و انسان بواسطۀ دروغهای بزرگتر به قدرتهای دنیوی برتری می رسد .

٣٧ -اساس دروغ ، حیات دنیاست که ھمه آنرا ابدی می پندارند و فانی بودنش را باور ندارند . اگر کسی این دروغ را باور نکند ھرگز دروغ نمی گوید .

٣٨ -اساس تعلیم و تربیت دروغ است زیرا ھمۀ کودکان با بازی و قصه رشد می کنند که دو تا دروغ رسمی و مصلحتی است .

٣٩ -دروغگوئی نوعی بازی کردن با دیگران است . ھمانطور که بازی کردن ھم نوعی دروغ است .

۴٠ -امروزه دروغ تبدیل به یک ھنر و صنعت عظیم جهانی شده است که تبدیل به تفریح روزمرۀ بشر مدرن شده و سرنوشت جوامع را رقم می زند یعنی سینما که ذاتش بر دروغ و ریا است یعنی نمایش و بازی و قصه . و این ھنر جایگزین مذھب شده است و لذا دروغ را قداست بخشیده است . توقع صدق از انسان سینما زده ناممکن است . برای انسان سینما زده ملاک بازی است و صدق ضد سینماست .

۴١ -بشر مدرن راستگوئی را بکلی فراموش کرده است زیرا از طبیعت خارج شده و به محاق صنعت و ظلمت افتاده است.

۴٢ -تمدن مدرن بر سه دروغ بزرگ بنا شده است : تکنولوژی ، دموکراسی ، سینما : بهشت آتشین ( تکنولوژی ) ، سلطنت مبرا از ھر مسئولیتی ( دموکراسی ) و دروغ مقدس ( سینما ) .

۴٣ -امروزه بلاھت و حماقت و عقب مانده گی ای بزرگتر از صداقت نیست . زیرا ملاک ، انسان نیست بلکه تکنولوژی است . و انسان تکنوزده موجودی دیوانه است یعنی کذاب .

۴۴ " -روزی فرامی رسد که دروغگویان را خردمند می نامند و صادقان را ابله " علی (ع)

۴۵ -تمدن حاکم بر جهان مدرن تمدنی دروغین و دروغگو است که ھمۀ دروغهایش را با چند واژۀ ذاتاً دروغ ، راست می نمایاند : آزادی ، دموکراسی ، علم ، تکنولوژی ، پیشرفت ، رفاه ، صلح ، عدالت ، حقوق بشر ، انسانیت ، عشق ،ھنر ، بازار آزاد ، برابری زن و مرد و ... .

منبع:
از کتاب پدیده شناسی گناه
اثر استاد علی اکبر خانجانی

14 April 2023

ش

17:58

۵۷۶- چرا کسی که خود را به یاد آورد خدای را به یاد می آورد؟ زیرا عدمیت خود را می بیند و عدمیت خود را به محضر وجود می برد و چاره ای جز اين ندارد. ولی کسی که خودش را وارونه کرده و صاحب وجود می داند در همه ظلم هایش خود را ایثارگر می پندارد و این یاد شیطان است و محشور شدن با شیطان!

۵۷۷- یاد گذشته یا نفرت انگیز و تشنج آور و واژگونه است و یا آرام بخش و مولد محبت و احساس ندامت و حیا و شکر است. اولی یادی واژگونه و ظالمانه است و دومی هم یاد ذاکرانه و عادلانه و صادقانه است. ولی چه کسی می تواند به تنهانی یادی ذاکرانه و خلاق از گذشته داشته باشد جز به یاری و محبت امامی صاحب معرفت و نور!

منبع : کتاب قیامت نامه ،اثر استاد علی اکبر خانجانی

15 April 2023

ش

21:33

۲۴-چرا این حقایق ساده و آشکار تا این حد در میان اکثر مردمان مضحک و مطرود است؟ راستی و درستی این حقایق در دلهایشان تصدیق می شود ولی با ذهن خود به انکارش می پردازند چرا؟ زیرا ذهنشان بواسطه آموزه ها و باورهای موروثی و عاریه ای اشغال شده است که هیچ ربطی به خودشان ندارد. از آنجائی که "خود" دروغ است پس جز دروغ را باور نمی کند.

۲۵-آنچه که اکثر مردمان آنرا خود می نامند بی خودی آنهاست که قلمرو اضداد و ابطال است. این همان بی خودی است که دربدر در دیگران و در صاحبان قدرت و ثروت و عیش در جستجوی خود است. این همان ستمبری است.
انسان بی خود، یا انسان ستمگر است یا ستمبر.

منبع :مجموعه مقالات آخرالزمانی،خود را بشناسیم،اثر استاد علی اکبر خانجانی

16 April 2023

ش

18:41

نشانه ها (۳)

۱۲١۵ – در وسیله اگر نشانه ھای ھدف نباشد گمراھی است .

۱۲۴۴_انتظار نشانه جهل و غفلت است.

۱۳۳١ – فقر و بی نیازی از نشانه ھای انسان محض است و این از نشانه ھای بزرگ خدا نیز ھست : صمدیّت .

۱۳۴٧ – غرور سه نوع است : غرور در نزد خویشتن که نشانۀ جوانی است ، غرور در نزد مردم که نشانۀ جهل است
و غرور در نزد خدا که نشانۀ جنون است .

۱۴٠۵ – راه به مطلق نمی بری الاّ از مهر . ونشانۀ مهر ایثار است .

۱۴۸۴ – انس با طبیعت نشانی از انس با خداست .

۱۴٩١ – تکبّر نشانۀ انحطاط عقل است.

۱۵٠۴ – ھر نوع حساسیّتِ آزاردھنده ای نشانۀ ترس از مرگ است .

١۵٠۵ – جدل با کافر نشانۀ کفر است .

۱۵١٣ – از نشانه ھای بارز خلوص ھمانا کناره گیری از مردم است .

۱۶۶۶ – آنچه در ھمۀ مراحل بارزترین نشانۀ رشد است خشوع است و ھمواره خاشع تر شدن .

۱۷٣٧ – تردید در عمل نشانۀ تزلزل در ایمان است .
#کتاب_حق_الیقین
#استاد_علی_اکبر_خانجانی
www.akhar-zaman.com
www.khanjany.org

17 April 2023

ش

18:53

بهترین انسانها کیستند؟

خداوند در کتابش بهترین انسانها را با دو صفت کرامت و تقوا توصیف نموده است:
ان اکرمکم عند الّله اتقکم! کرامت و تقوا دو روی یک وضعیت وجودی هستن : کریم بودن و خویشتن دار بودن: بخشنده بودن و از خود گذشتن.
بی شک انسان بمیزانی که از امیال نفسانی خود می گذرد می تواند به دیگران یاری دهد. و اصلاً کرامت بعنوان قدرت یاری دادن به دیگری یک مقام معنوی و قدرت روحانی و شفاعت الهی است که به انسانهای از خود گذشته(متقی) اعطا می شود و این اجری عظیم است زیرا آدمی ذاتاً بواسطه روح خدانی خود از بخشش و خدمت به دیگران لذْت می برد و عشق و شفاعت و کرامت یک نیاز ذاتی و الهی در بشر است که نصیب انسانهای با تقوا می شود.

کرامت بمعنای خدمات مادی نمودن نیست که این خدمات را همه دزدان و مال مردم خواران هم بقصد مردم فریبی و ارضای وجدان معذب خود انجام می دهند و بدینوسیله مردم را به بردگی مضاعف می کشانند.

ولی کرامت یک خدمت جوهری به اراده و شرف دیگران است که به آنان امکان نجات از بردگی و خفت و ذلّت را اعطا می کند بی آنکه هیچ منت و تعهدی پدید آورد. کرامت یعنی تقویت قوت روحانی در بشر به قصد احیای عزّت و شرف و استقلال هویت. همه انسانها در خلقت خود دارای کرامت و قدرت شفاعت هستند ( بقول قرآن) ولی این گوهره بواسطه تقوا بدست می آید و فعال می گردد.

منبع :دائرةالمعارف عرفانی جلد اول ص ۹۹ از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

18 April 2023

ش

16:14

روانشناسی استخاره

استخاره یک بازی روانی با نیّت و احساسات ناخودآگاه خویش است.
آدمی هر چه که ته دلش بخواهد در استخاره هم همان تصدیق می شود. استخاره در همه مذاهب جهان به صور گوناگون وجود داشته است که تفأل هم نوعی مدرن از استخاره می باشد و کلاً از خرافه هائی است که به دین نسبت میدهند.

در استخاره، فردی که بین دو یا چند انتخاب سرگردان است می تواند به نیّت اصلی و قلبی خودش و میل ناخودآگاه خود آگاه شود به همین دلیل چه بسا فرد آنقدر استخاره و تفأل می کند تا همان که ته دلش را راضی میکند تصدیق شود.

و امّا در استخاره یک مکر و خود فریبی بغایت رندانه و مشرکانه نیز می تواند حضور داشته باشد و آن اینکه آدمی تقصیر انتخاب خودش را به گردن خدا می اندازد و این معصیتی عظیم و نابخشودنی است و شرکی واضح و عمدی می باشد.

این همان شریک کردن خدا در میل قلبی خویشتن است. بقول معروف امر خیر هرگز حاجت به استخاره ندارد آنچه که معمولاً به استخاره کشیده می شود دارای ماهیتی مشرکانه است. استخاره نوعی قمار بازی است و عموماً عواقبی وخیم دارد. عقل و احکام دینی هر مؤمنی را از استخاره بی نیاز می کند و بجای استخاره بهتر است با عقلاء و علما مشورت کند و با توکل بخدا بر تردید و ترس فائق آید.

کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم – خودشناسی شرعی- فلسفه شریعت

19 April 2023

ش

18:53

(باب سخن)

ای آدمها گفتگو کنید به نیت صدق که ھمه موانع و جنگها و بحرانها و قحطی ھا را از میان می برد و درب نعمات خدا را می گشاید .

ای دوستان گفتگو کنید به راز دل که خداوند در میانتان حاضر شود و دیدارش کنید .

ای زن و شوھرھا گفتگو کنید به انس و اعتماد تا دوزخ زناشویی خاموش شود و محبت جاری گردد .

بدانید که ھیچ طبیبی شفابخش تر از گفتگوی صادقانه و صمیمانه نیست . ای طبیبان گفتگو کنید با بیماران خویش برای رضای خدا . و وقت خویش را محاسبه نکنید .

از دل سخن گوئید تا بر دل نشیند . ای واعظان ، موعظه ای که شنیده و باور نمی شود و اثر نمی کند دروغ است . و چه دروغی بزرگتر از سخن فروشی ! خدا فروشی !
منبع :
#کتاب_اخلاق_عرفانی
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

23 April 2023

ش

18:55

نشانه های دوست

سخنان امام علی (ع)


بدترین دوست تو کسی است که بر نیازهای تو می افزاید .
بهترین دوست تو کسی است که تو را به صدق دعوت می کند .
دوست کسی است که عیبهایت را در تنهایی به تو هدیه می کند .
دشمن تو کسی است که تو را می ستاید .
غایت خیانت پیمان شکنی با دوستی صدیق است .
دوستی صدیق بزرگترین نعمت خدا در دنیاست .
به راستی که دوست حقیقی تو هرگز چاپلوسی نمی کند .
هر که پند نپذیرد دوستی نپذیرد .
هیچکس چون دوستی صدیق نمی تواند اراده ات را قدرت بخشد .
دوست تو کسی نیست که به تو مال می بخشد .
دوست تو کسی است که دوستان تو را دوست می دارد و دشمنانت را دشمن می دارد .
بزرگترین ضررها از دست دادن دوستی صدیق است .
دوست تو کسی است که در دین تو را یاری دهد .
آنکه برای نیازی با تو دوستی کند چون نیازش بر آورده شد خصم گردد .
انسان نیکوکار صاحب یاری صدیق است .
ناتوان ترین مردم کسی است که از یافتن دوستی صادق ناتوان است .
دوست تو کسی است که خدا را بیشتر دوست می دارد .
بهترین دوست تو کسی است که اگر از دستش بدهی دیگر زندگی نخواهی .
دوست کسی است که دوستان خدا در او ریشه دارند .
منبع:دائره المعارف عرفانی جلد سوم،اثر استاد علی اکبر خانجانی
www.akhar-zaman.com
www.khanjany.org

24 April 2023

ش

22:07

(تنهائی ام المسائل بشری)

مسائل و مشکلات و بحرانها و عذابهای #اقتصادی و #سیاسی و بین المللی و #نظامی و مالی و اخلاقی و #علمی و فنی و #طبی و #بهداشتی و تربیتی جمله بازتابهای یک مشکل کاملاً انسانی و روحانی است و آن مشکل تنهائی انسان است.

فهم تنهائی انسان به مثابۀ فهم ام المسائل بشری در جهان است. چون خداوند در حال آشکار شدن است انسان درحال تنها شدن است. اینست مسئله!

پس ھرکه به او رو کند ھمۀ مسائلش حل می شود یعنی تنهائی اش برطرف می شود و ھرکه تنهائی اش را با او درمیان نهد می تواند با خانواده اش رابطه ای عادلانه و انسانی داشته باشد و تباه نگردد.

و اما چه کسی می تواند بدون یاری یک انسان بخود رسیده و تنها و خدا یافته ای بر این کفر و ستم و جنون تاریخی خود فائق آید! چنین انسانی ھمان #ناجی و تجلیّاتی از ناجی بر زمین است.
منبع :
#کتاب_آخرالزمان_شناسی_عرفانی
فصل آخرالزمان #خانواده
اثر : #استاد_علی_اکبر_خانجانی

25 April 2023

ش

12:47

... آدمی در قبال روح خدا و نور اسمائیش و یا در قبال اولیاء و مؤمنین که به درجاتی صاحب این روح و نور ھستند

یا استکبار و خودفریبی پیشه می کند و از اصل عدمی خود می گریزد و ناخواسته به عدم پرستی و نابودگری دچار می شود

و یا عدمیت خود و وجود خدا و ولی خدا را تصدیق می کند یعنی استضعاف و استعدام را برای خود و کبریائی وجود را برای خدا و امامش تسبیح می کند

که در این صورت لایق خلافت خداوند می شود و بدینگونه عدم بر جای وجود می نشیند و به وجود امکان می دھد تا بر جای عدم آدمی بنشیند.

اولی واژگون می شود و دومی با قامتی راست بر صراط حمید پروردگارش گام برمی دارد:

"آیا کسی که واژگون می رود ھدایت یافته است و یا کسی که با قامت راست به راه مستقیم گام برمی دارد." قرآن کریم
منبع:
کتاب شیطان شناسی ص ۲۸

26 April 2023

ش

20:10

۴٢١ – آنچه کلام حق را ثقیل می نماید ناباوری است .

۴۶٧ – آنچه که ھستی ھمان آرمان و بهشت گمشدۀ توست.

۵۶١ – آنچه نابود شدنی است باور شدنی نیست.

۵۶۶ – آنچه تو را مضطرب می سازد غفلت از «حال» است .

۶٩۵ – آنچه بر زبان می آید علم نیست بلکه ظلمتی است که در کلمات قالب ریزی شده است .

٩١٨ – آنچه که امروزه درویشی نامیده می شود ایدئولوژی سیاسیِ معتادان و قاچاقچیان موادّ مخدّر است.

۹٧٣ – آنچه را که نیستی می نامند زمان است و ھستی ، مکان است .

۱۱۷۶ – آنچه که کافران را کور می کند و در تاریکی گم می نماید ھمانا نور وجود مؤمنان است و آنچه مؤمنان را به سرچشمۀ نور می راند ظلمت وجود کافران است.
منبع:
#کتاب_حق_الیقین
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

27 April 2023

ش

20:20

یوم الدین

بنابر این کل روح قرآن کریم و راز کبیرش در همان بسم الله الرحمن الرحيم نهفته است و در سوره حمد آنگونه که شرحش رفت و بدون درک و باور این حقیقت هیچ راه راست و درستی برای ورود به اسرار و فهم قرآن وجود ندارد و سوره حمد، دعای برپائی یوم الدین است که امروزه اجابتش را شاهدیم

همانطور که مجموعه آثار و معارف ما در طی ربع قرن اخیر یکسره در تبیین یوم الدین است و خداوند خیر و برکت و هدایت عنایت فرماید هر کسی را که در انتشار این آثار گامی بردارد تا در جرگه یاران امام زمان باشد.

از کتاب مجموعه مقالات عرفانی ص 73
تألیف استاد علی اکبر خانجانی (مقاله یوم الدین)

29 April 2023

ش

19:57

کتاب مذهب اصالت عشق جلد شش اثر استاد علی اکبر خانجانی

۳۵۴- برای کافران٬ رابطه جنسی و ازدواج عبارت است از یک شهوت بارگی و زناکاری و خلافکاری قانونی و مشروع که کسی به آدم تهمت نمی زند و گیر نمی دهد و بچه داری و نفقه و امثالهم هم کفاره و هزینه این زنای قانونی است.

۳۵۵- ولی برای مومنان حقیقی حتی یک نگاه از دور و اجمالی بر جمالی عین یک وصال ابدیست و تعهدی جاودانه که نگاه بر هر جمال دیگری به مثابه خیانت و زنانی نابخشودنی است.
—————————————————————————————

نامه شانزدھم(نامه های عرفانی): محرم و نامحرم

٣٢٨- ھر که شهوت انگیزد نامحرم است و نامحرمی نسبت به او.
چرا که غیرخودی است چون تو را از خود بی خود و بی قرار می کند. حتی اگر او ھمسر رسمی تو باشد.

گرچه رابطه جنسی با او شرعاً گناه نیست ولی موجب بدگمانی و سوء ظن و نفرت و کینه می شود و گوئی که تجاوزی صورت گرفته است که براستی چنین ھم ھست. و اینست که ھمسران شهوت انگیز، نفرت انگیز نیز ھستند

٣٢٩- آنکه در حریم دل نیست نامحرم است. و کسی در حریم دل و محرم است که در رابطه ای صادقانه و قلبی و صمیمانه باشد و دل داده باشد. و کسی که دل داد خودی می شود و دیگر شهوت انگیز نیست زیرا بیگانه نیست. و رابطه جنسی یک رابطه قلبی و روحانی است و نه صرفاً جسمانی و زنائی

٣٣٠- بسی زن و شوھرانی که نامحرم ھستند. بسی والدین و فرزندانی که نامحرم ھستند

٣٣١- ھر کجا که دلی در میان نباشد یعنی صدق و صفا و وفائی نباشد و ھمدلی و ھم سرنوشتی نباشد محرمیت ھم نیست

٣٣٢- زن و شوھری که ھمدل و ھم سرنوشت نیستند یعنی محرم نیستند در ھر رابطه ای نسبت به ھمدیگر بدبین تر و متنفرتر می شوند و احساس تجاوز و فریب دارند و این عین حقیقت است.

پس ملاک محرمیت صداقت است نه صیغه عقد. صیغه عقد می تواند بستر صداقت و محرمیت بیشتر شود و یا به عکس

30 April 2023

ش

20:14

دروغ (ریا)

١١ -در بطن ھر دروغی یک ستم دیگری ھم نهفته است زیرا آدمی دروغ را به قصد دروغ نمی گوید و خود دروغگوئی ھدف نیست بلکه دروغگوئی به منظور گمراه سازی و فریب دیگران است جهت یک ستم و پلیدی دیگری که بدتر از دروغ است .

دروغ زمینۀ ھمۀ گناھان و ستم ھاست و لذا گفته شده است که دروغ ام الفساد است و بلکه مادر ھمۀ گناھان است .

ھیچ گناه و جرم و جنایت و دزدی و خیانتی بدون دروغگوئی ممکن نیست .

١٢ -دروغ بذری است که ھر دانه اش خرواری از ستم و خطا را موجب می شود .

پس بزرگترین گناھان دروغ است . دروغ ریشۀ ھمۀ گناھان است و ھمۀ بدبختی ھا .

١٣ -ھیچ جرم و جنایت و ستمی را نمی توان بدون دروغگوئی ھای مقدماتی مرتکب شد .

پس دروغگوئی سرزمین ستم و فلاکت است .

١۴ -دروغگوئی ابزار و امکانات ھمۀ گناھان و ستم ھا و عذابهاست . دروغگوئی تکنولوژی ستم و تباھی است .

١۵ -دروغگو نهایتاً بجائی می رسد که دستش به او دروغ می گوید ، پاھایش به خلاف اراده اش می رود ، چشمش فریبش می دھد ، گوشش وارونه می شنود و دیگر امکان راستگوئی ندارد .

دھان نمی گشاید جز به دروغ .

از کتاب پدیده شناسی گناه

اثر استاد علی اکبر خانجانی

1 May 2023

ش

19:40

سختی رابطه با دوست دوست(خواھران و برادران ایمانی) در اینست که
آدمی عدمیت و استضعاف ازلی خود را در آئینه دوستی با آنھا مشاھده می کند که بایستی آنرا تصدیق کند و نور وجود و روحش را برای امام سجده و تسبیح نماید در غیر اینصورت لاجرم دچار تنفیس و ظلمت شیطان می شود و بتدریج در رابطه با امامش نیز به بن بست و استکبار و کفر و عداوت می رسد.

آنانکه از رابطه و تعامل صالحانه با دوست دوست می گریزند در واقع از عدمیت و استضعاف خود می گریزند و نمی خواھند استکبار و تنفیس نفس خود را در آئینه ببینند و از آن توبه کنند. دوست دوست فیلتر و پالایشگاه تسبیح و تنفیس زدائی از نفس در قبال خود امام است.

پس کسی که از تعامل صالحانه با دوست دوست و برادران و خواھران ایمانی اکراه دارد ھرگز در رابطه با خود دوست ھدایت و رشدی نمی یابد. آنانکه ارادت و اطاعت و انتقادی نمی پذیرند و طالب رابطه مستقیم با خود خدا یا امام زمان ھستند بدام ابلیس و دجالان می افتند که رسولان تنفیس و خودپرستی ھستند. ا

آنانکه سلسله مراتب ارادت و ولایت و معرفت را رعایت نمی کنند به ضلالت ابلیس دچار می شوند. امروزه ھمه جریاناتی که به شیطان پرستی رسیده اند کسانی بودند که مدعی رابطه مستقیم با خدا بودند و می پنداشتند که بدون ولایت و اطاعت پیر و امامی زنده می توان بواسطه مقادیری از تئوری ھای فلسفی و عرفانی به خدا در خود رسید که به شیطان رسیدند و خلیفه شیطان شدند و دیوانه گشتند!
ھمه عرفانھای دجالی عصر ما معلول چنین پندار و ادعائی ھستند. یعنی کسانیکه منکر دوست دوست ھستند.

منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۳۱ اثر استاد علی اکبر خانجانی

2 May 2023

ش

19:04

1442- بدبخت و تباه نشد کسی الا اينکه حق عشق و محبت را ضایع نمود چه محبت نژادی والدین و چه محبت همسر و دوست و از همه برتر محبت معلم و استاد و امام هدایت
1443- ستم و خیانت در حق عشق و محبت عین ستم و خیانت و معصیت بر خداوند است.
1444- و اما کمال آدمی و استحقاقش در رسیدن به مقام خلافت اللهی فقط حاصل......

ادامه مطلب را در کتاب مذهب اصالت عشق جلد اول اثر استاد علی اکبر خانجانی و از روی کاغذ مطالعه فرمایید

3 May 2023

ش

18:56

حکایت عرفانی

از حکیمی پرسیدند: عشق چیست؟ گفت: بستگی و اسارت تو در غیر تا قدر خود بدانی و به خانه خود باز گردی و دیگر از خانه خروج نکنی و هرزگی ننمایی و به دزدی نروی . عشق عذاب خود نشناسی و کفران وجود خویشتن است . آدمی تا خدا را در خود نیافته عاشق است و آنگاه معشوق است .

از زنی پرسیدند : چرا تا به آخر دست از ناز نمی کشی با اینکه می بینی که خریداری ندارد و جز فریب نصیبی به تو نرسانیده است . گفت :.....

ادامه مقاله در کتاب #دائرة_المعارف_عرفانی جلد سوم #خودشناسی_تمثیلی اثر #استاد_علی_اکبر_خانجانی

6 May 2023

ش

19:57

13-هر باوری که انسان را از مسئولیت اعمال و سرنوشت و بدبختی هایش مبرا کند و بسوی دیگران فرافکنی نماید خرافی است.

14-خرافات به این دلیل شر و فاسد و ناحق هستند که آدمی را از وجدان فردی خود بیگانه می سازند. از خودبیگانگی مهلکترین محصول خرافات است.

15-باور به خدائی که حاکم و مقیم بر تن و دل و جان و اراده و روان تو نیست علت از خودبیگانگیها و خرافات است چنین خدائی همان خدای کفر است طبق تعریف قرآن کریم.

ادامه مقاله خرافه در مجموعه مقالات آخرالزمانی اثر استاد علی اکبر خانجانی

7 May 2023

ش

18:58

١٨٨ -تکنولوژیزم سیطره حاکمیت قهار شقاوت است زیرا حاکمیت بیرحم آھن و بتون و برق و بمب و ماھواره و امواج رادیواکتیو بر تن و جان انسان است. در قلمرو این شقاوت چگونه می توان رحمت الهی را حمل نمود و حقوقش را ادا کرد؟
اینست مسئله!
منبع : کتاب کلمه الله اثر استاد علی اکبر خانجانی

8 May 2023

ش

18:39

شیطان پرستی

۹۷- به این دلیل است که کافرترین و منکرترین انسانها نسبت به امور ماورای طبیعی را به ناگاه موجوداتی شدیداً خرافاتی می یابیم که مثلاً سر از محافل جن گیری و احضار روح و انرژی درمانی و امثالهم در می آورند.

۹۸- و اینگونه است که انسان متکبر و کافر عصر جدید که خدایش تکنولوژی است به انواع خرافات حیرت آور مبتلا شده است که این خرافات را جایگزین دین نموده است.

۹۹- امروزه غایت همه انواع خرافات مدرن، به شیطان پرستی رسیده است و این حق است. چرا که منشأ همه خرافات شیطان است و این عذاب انکار دین خداست که انسان دشمن خودش را بپرستد.

۱۰۰- امروزه نهضت شیطان پرستی که همان مکتب خود دیوانه سازی است که علناً و عمداً عقل و اخلاق را انکار می کند عذاب انکار دین خدا و عدم اطاعت از رسولان است.

شیطان پرستی مذهب یا مکتب نیست بلکه غایت عذاب است که گاه به خودکشی و آدم خواری می انجامد که در دوران ما به وفور رخ می نماید. و این غایت تسخیر شدگی انسان بواسطه شیطان است.

از کتاب نامه های عرفانی استاد علی اکبر خانجانی ص100

172- مجموعه مقالات آخرالزمانی.pdf

Not included, change data exporting settings to download.

7.2 MB

آیا براستی فرق بین وسواس و پاکیزگی چیست؟

به تجربه می دانیم که آدمهای وسواسی به لحاظ نظافت و بهداشت شخصی از کثیف ترین افراد جامعه هستند.
ماهیت این غیرتهای شیطانی و واژگونه از همین دست است. آنهایی که به همه چیز همسر و مادر و خواهر خود شک دارند خود از هرزه ترین افراد جامعه هستند و این عذابی است که گریبانگیرشان شده
است و از آن رهایی ندارند. .....

منبع : مجموعه مقالات آخرالزمانی،مقاله پدیده ای به نام غیرت،صفحه 17،اثر استاد علی اکبر خانجانی

14 May 2023

ش

19:10

? انسان مدرن، انسان شیطان زده

١۴ -بشریت بطور روزافزونی به تسخیر شیطان در می آید . اینست آنچه که در جریان است و ادامۀ این واقعه نابودی حتمی نسل بشر بر روی زمین است مضاعف بر بلایای آسمانی و طبیعی و قحطی ھا و زلزله ھا و شکاف #لایۀ_اوزون و #ایدز و انواع #امراض_لاعلاج و جنونها و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و آلوده گیهای مرگبار #محیط_زیست که روزافزون است .
١۵ -حال بازگردیم به آن ادعای مشترک ھمۀ افراد بشری که تنها ویژه گی عصر جدید را پیدایش علوم و فنون مدرن می داند که ھزاران دلیل بر درستی این ادعا وجود دارد . پس باید به این نتیجه رسید که علوم و فنون مدرن و #مدرنیزم حاصل از آن و ھزاران فرآوردۀ دیگر آن تماماً دست پروردۀ شیطان است و حاصل القاعات شیطانی در اراده و اندیشۀ بشر . آیا نه اینست ؟ آیا پاسخ دیگری وجود دارد ؟ تاکنون ھیچ پاسخی معقول و جهانی برای این جنون خودبراندازی بشر ارائه نشده است . بشر بدام شیطان افتاده است و باید راه حلی برای نجات از این اسارت پیدا کرد .
و این راه حل ھم بسیار قدیمی و رایج است و آن توبه از #شیطان و ھمۀ دامها و فرآورده ھا و فتنه ھای او و رویکرد به خداوند است . اینست تنها و تنها راه نجات بشر از نابودی حتمی. و ھر راه حلی جز این راه حلی شیطانی است که به نابودی سریعتر می انجامد. انسان مدرن، انسان شیطان زده و شیطان پرست است. اینست مسئله!

? #کتاب_سرالاسرار فصل دهم
#استاد_علی_اکبر_خانجانی

دروغ مصلحتی :
⁦▫️⁩ خودشناسی اخلاقی

⁦▪️⁩ مقاله شماره 1

آیا براستی ھیچکس ھم تاکنون پیدا شده است که بدون ھیچ مصلحتی دروغی بگوید؟
اگرچنین کسی پیدا شود حتما جایش در دیوانه خانه است زیرا در دیوانه خانه ھا گاه شاھدیم که دیوانه ای بر سکوئی نشسته و ادعا می کند که شاه جهان است و بر جهان حکم میراند .
براستی این یک دروغ واقعاغیر مصلحتی است زیرا ھیچ خاصیتی جز مسخره شدن برایش ندارد . تازه از کجا معلوم که این دیوانه ھم به عمد خود را به دیوانگی نزده باشد تا از شر خانواده خود نجات یابد و به دیوانه خانه بیاید و از ھرمسئولیتی مبرا گردد؟

می بینیم که براستی دروغ غیر مصلحتی وجود ندارد و ھمه دروغ ھا دارای مصلحتی برای دروغگو می باشند . بنابراین فلسفه دروغ مصلحتی چیزی جزحلال کردن دروغ نیست . درحالیکه دروغگوئی در ھمه فرھنگ ھا و مذاھب جهان ام الفساد و ملعون و مطرود است

ولی بنیانگزار این فلسفه کیست ؟ آیا کسی جز خود شیطان است ؟ البته شیاطین می توانند ھر حرامی راحلال کنند و از بابت آن کمیسیون بگیرند . دروغ مصلحتی ھمان مصلحت دروغین است و فلسفه دروغگوئی تا سرحد تقدیس دروغگوئی . از ھمین یک نمونه می توان نتیجه گرفت که علت العلل ابطال و نهیلیزم حاکم بر فرھنگ ھا و اخلاق فطری و دینی بشر چیزی جز استثنا نمودن برخی ازگناھان نیست.

این ھمان جریان نسبی سازی ارزش ھاست که نهایتا به ابطال کل نظام ارزیابی منجر شده و بلکه ارزشی را مبدل به ضد ارزش می سازد. در واقع آنچه که امروزه راستی و صدق را محال نموده و به بوته نسیان سپرده است ھمان فلسفه دروغ مصلحتی است ، مثل زنای مصلحتی ، دزدی مصلحتی ، جنایت مصلحتی ،..و گناه مصلحتی . آیا گناه مصلحتی ھمان فلسفه ابلیس نیست که با منطق بشری سخن می گوید : مصلحت شیطانی !

✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل دوم _ فلسفه تعلیم و تربیت

« اثر استاد علی اکبر خانجانی »

16 May 2023

ش

18:54

چراغ سی و دوم: شیطان

کیست شیطان آن که لعنت می کنی
دم به دم وی را شماتت می کنی

بس پناه جوئی بحق از شر آن
کیست حق و کیست شیطان این زمان

گر تو نشناسی فریبش در خودت
پس که را لعنت کنی الا خودت

نیست شیطان خصم جان و نان ما
هست شیطان دشمن انسان ما

چیست انسان در جهان ای بی خبر
نیست حیوانی گدا و دربدر

چیست راز دشمنی اش با بشر
چیست سر همدمی اش بابشر

چونکه انسان حامل روح خداست
صاحب علم لدنی و ولاست

چونکه باشد جانشینش در جهان
چونکه داند جمله اسرار نهان

چونکه محبوب خدا است هر نظر
چون مسخر شد جهان اندر بشر

چونکه مقصود همه خلق جهان
چونکه مسجود زمین و آسمان

چون صفی اللّه بود این آدمی
مظهر ذات اله باشد همی

جمله این سروری های صفی
اندرون ذات او آمد خفی

گر بدی نقد و عیان این ثروتش
تاکنون شیطان نمودی غارتش

پس بود ذات خدا اندر نهان
کو بباید کرد استخراج آن

گر نسازد آدم استخراج ذات
پس شود حیوان اسفل در حیات

چونکه آدم از صفت عاری بود
آدم بی ذات چون هاری شود

هست شیطان خصم استخراج ذات
دشمن علم لدنی در حیات

دشمن خودآئی و عرفان نفس
دشمن حق اندرون جان نفس

خودشناسی و خداخوانی ز خویش
این چنین است لعن شیطانی ز خویش

چیست شیطان جان من اینک بگو
خصم عرفان است بی هیچ گفتگو

هر که باشد دشمن این عارفان
از سپاهیان شیطانش بدان

هر که آدم را کند محتاج و زار
خودفروش و در هراس و انتظار

هر که انسان را کند عاری خویش
از هراس فقر و بیماری خویش

از طریق وام و بانک و بیمه ها
پس تهی سازد دلش را از خدا

بی گمان در کار شیطانی بود
دشمن آن روح انسانی بود

آنچه لعنت می کند شیطان جان
نیست جز نور وجود عارفان

پس بسوی خودشناسی روی کن
تا شوی از شر شیطانی مصون

گر تو خواهی راه رحمان و رحیم
خودشناسی است صراط المستقیم

چون خدا انسان بجای خود گزید
پس که شیطان خواهدش همچون مرید

پس خدا را یاب در ذات مقیم
تا نباشی همچو شیطان رجیم

چون خدا از ذات شیطان شد برون
گشت شیطان خصم انسان در جنون

بین خویش و خویشتن آرد نفاق
این بود تدبیر ابلیس شقاق

این چنین حائل شود اندر بشر
تا دو شقه سازدش از خیر و شر

چونکه آدم می رود در سوی شر
ذهن او زیبا نماید روی شر

این بود آن خیر کو شر آورد
این بود شیطان کو غر آورد

پس کجا باشد مقیم شیطان تو
لاجرم ذهن است این برهان تو

از برای هر دروغی مصلحت
می نماید از برای هر صفت

پس اگر خواهی که از شیطان رهی
بهتر است خیرش به شرش وانهی

خیر و شر چیزها شیطان توست
پس رها شو زین دو،کاین عرفان توست

چون دو شقه گشته ای از خیر و شر
این یکی باشد به قهر از آن دگر

پس چگونه می رهی از شر او
کو مقیم ذهن باشد این عدو

بار دیگر بر در پیر آمدی
چون همیشه بسیار دیر آمدی

نیست شیطانی بجز تقدیس خود
کو بود ذهنت همی ابلیس خود

پس توئی در چنگ این جادو اسیر
همین برو سر را بنه در نزد پیر

تا سر ابلیس سر را برکنی
خود-خدائی وجود باور کنی

تا سرت گرد منور زین هنر
تا دلت عرش خدا آید ز سر

تا سرت سلطان ملک جان شود
تا دلت هم دلبر انسان شود

حق که نزدیکتر ز تو باشد به تو
باشد آن اندیشه و احساس تو

یکی بود یکی نبود اندر وجود
چون یکی بود آن دگر آنجا نبود

یا خدا تنها بدی یا آدمی
پس کجا با هم شدی و همدمی

چون دو دل یکتا شود از بهر او
پس خدا سوم بود از ذات هو

از کتاب( چهلچراغ معرفت) اثر:
استاد علی اکبر خانجانی

18 May 2023

ش

19:34

* ای فرزند آدم و حوا!

بنگر که چگونه غذایت را در فریزرھا می پوسانی و با اشعه ھای مرگبار منھدم می کنی و با آتش می سوزانی و آنگاه می بلعی. این نشانه آشکاری از غذای اھل دوزخ است. و آنگاه رنجور می شوی و از عصاره امراض برای خود دارو فراھم می کنی: واکسن ھا و آنتی بیوتیک ھا. آیا دیوانه نیستی؟ آیا دوزخ عقلت را زائل نکرده است؟

منبع : کتاب جانشین خدا ص ۵۸، اثر استاد علی اکبر خانجانی

20 May 2023

ش

15:50

آیا تکنولوژی خوب است یا بد؟
.....حق تکنولوژی اینست که انسان اهل معرفت به دامش نیفتد و وعده ها و فرآورده های دوزخی آنرا فهم نموده و از آن بپرهیزد و جان و روح خود را از مسخ در آن مصون دارد. در غیر اینصورت تکنولوژی بد نیست بلکه نهایتاً نابودکننده انسان و ویرانگر خودش می باشد.

تکنولوژی، الحاقه و القارعه است و برپا کننده قیامت آخرالزمان! اینکه خداوند در کتابش می فرماید که تا می توانید تقوا و پرهیز پیشه نمائید درباره تکنولوژی و فرآورده های آن است. امروزه محور پرهیز و تقوای اهل ایمان و معرفت همانا فهم عرفانی و تاریخی تکنولوژی است که این فهم خود بخود موجب پرهیز آدمی از فتنه های تکنولوژی می شود. انسانی که دارای خودآگاهی دورانی و تکنولوژیکی و آخرالزمانی نباشد بی تردید در جهنم آن سقوط کرده و هلاک می شود که این هلاکت، مسخ ذره ای و قشاشی در تکنولوژی اتمی و الکترونیکی و لیزری و اینترنتی و ماهواره ای است که تا ذرات جان و سلولهای مغز و روان آدمی رسوخ می کند و او را از درون تهی و نابودمی سازد و نیهیل (نیست انگار و پوچ)!
پس انسان اهل معرفت هیچ جنگ و جدال فیزیکی با تکنولوژی و بانیان و پیروانش ندارد همانطور که هیچ جنگی با شیطان و پیروانش ندارد بلکه از آن شدیداً فاصله می گیرد و از جان و وجدان خود حفاظت می کند تا به تسخیرش درنیاید: جنگ با تکنولوژی و بانیانش همچون جنگ داعش و امثالهم، یک جنگ شدیداً احمقانه و خودبراندازانه و انتحاری است.

علی اکبر خانجانی 1401/01/21
منبع :کتاب مجموعه مقالات آخرالزمانی،مقاله آیا تکنولوژی خوب است یا بد؟اثر استاد علی اکبر خانجانی

21 May 2023

ش

10:33

ش

19:59

آیا براستی عشق چیست؟

عشق، دیدن نادیدنی ترین ھاست!
عشق، وقوع محالترین ھاست!
عشق، خلق ھر چیزی از عدم است!
عشق، قربانی کردن وجود برای عدم است!
عشق، بودن نابودن است!
عشق، تبدیل زشتی به زیبایی است!
عشق، دیدن خود در بیگانه است!
عشق، یافتن دوست در دشمن است!
عشق یعنی: عشق چیست!
عشق، یعنی عشق!
عشق، یعنی با خدا نرد خدائی باختن!
.....
ادامه را بصورت مکتوب از کتاب زیر بخوانید :

کتاب مذهب اصالت عشق جلد پنجم صفحه 29 اثر استاد علی اکبر خانجانی

22 May 2023

ش

20:42

هدف از زندگی?


قرن ھا پیش مولانا فرمود :
« روزھا فکرمن این است وھمه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتم
از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم »

این سوالی است که عموماً ھر بشری در میانه زندگیش از خود می پرسد . یعنی زمانی که او این حقیقت را دریافته است که در کلیّت زندگیش یک مفعول بیشتر نبوده است . ھنگامی که شاھد مرگ دیگرانی و می بینی به محض اینکه ھر کس به زیر خاک میرود دیگر گویی ھیچگاه نبوده است ، از خود می پرسی برای چه بدنیا آمده ام ھمانطور که امکان داشت بدنیا نیایم . چرا ھستم ھمانطور که ممکن بود نباشم ؟ به اطرافیانت می نگری آنان خیلی زود تو را فراموش می کنند . تمام بودنت را بواسطۀ اطرافیانت باور میکنی و ھنگامی که آنھا فراموشت کردند گویی ھیچگاه نبوده ای . و گویی تنھا موجودی که «بودن » تو برایش مھم بوده خداوند است اما چرا خداوند مرا خلق کرد در حالیکه می توانست خلق نکند ؟ در دوران جوانی آرزوھا و آرمان ھای دنیوی تو را به فعالیت وا می دارد اما ھنگامی که به میانه زندگی رسیدی چه به آرزوھایت رسیده باشی و چه نرسیده باشی تمامی این آرمانھا برایت بی ارزش شده و حال برای ادامه زندگی مجبوری برای خود آرمان تراشی کنی تا عمرت را بگذرانی و زمان را نابود کنی . عموماً بشر برای زندگی کردن خود اھدافی را در ذھن خود ایجاد می کند

ادامه مقاله را مکتوب مطالعه کنید در کتاب :(قابل دانلود رایگان در اینترنت با جستجوی نام مولف)
دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل اول _ فلسفه آدم و حوا«مقاله شماره 13 ، اثر استاد علی اکبر خانجانی »

23 May 2023

ش

20:30

?خوش بینی و بد بینی⁉️

خوش بینی انسان در مرحله اوّل زندگی حاصل سطحی نگری و بینش کودکانه و بازیگرانه است و بی مسئولیتی . انسان بمیزانی که به عمق زندگی وارد نشده خود را عالم و بر آستانه سعادت می یابد و بواسطه ریای حاکم بر رفتار مردمان نیز همگان را زیبا و مهربان و نیکوکار می یابد .

ولی هر چه که بر تجربه حاصل از مسئولیت و تعمق افزوده می گردد تلخی و تباهی دنیا و اهلش و نیز جهل انسان درباره خود و مردمان و جهان اضافه می شود و این عرصه بدبینی است . این بدبینی اگر قرین معرفت نباشد منجر به نفرت و انزجار می شود و کینه جوئی .

ولی اگر حق هر آنچه که هست و می نماید درک شود آنگاه عرصه توسل به حق و صبر و ستاری و سکوت است و مهری قهارانه نسبت بخود و عالمیان .
وقتی انسان هر امری را از اراده خداوند ببیند صبور می شود و نهایتاً فقط با خدا روبرو می گردد و هر شکایتی هم که دارد به سوی او می برد . این بدبینی حاصل نزدیکی به خدا می شود در حالی که بدبینی جاهلانه موجب اشد کفر و کینه و جنگ باخدا و خلق است .

حیات دنیوی عرصه بازیچگی بشر است و لذا مولّد بدبینی است چون جز فریب خوردگی حاصلی ندارد و این فریب محصول دنیای تصنعی آرزوها و امیال مادی ماست . لذا بدبینی تماماً برخاسته از بداندیشی چیزی جز ماده پرستی خیالی و آرمانی نیست و اینست که بدبینی منجر به خود بینی می شود که موجب از دست رفتن اعتماد فرد به خویشتن است .

این بی اعتمادی بخود اگر در مجرای معرفت قرار نگیرد منجر بخود – براندازی جاهلانه و انتقام از خویشتن می گردد و همان انواع خودکشی هاست که بطور مستقیم و غیر مستقیم رخ می دهد . این بی اعتمادی بخود عذاب سوء استفاده از دیگران و بد دیدن دیگران و استفاده ابزاری از آنان است .
کسی که از خیر و شر این دنیا بگذرد از قلمرو استهلاک خوش بینی و بد بینی خارج می شود و به حق بینی می رسد . جهان هستی بسیار فراتر از منافع و ضررهائی است که از آن توقع داریم . خوش بینی و بدبینی دوروی سکه دنیا پرستی و ابزاری دیدن دیگران است .

?منبع : دایرة المعارف عرفانی جلد اول صفحه 96اثر استاد علی اکبر خانجانی?

24 May 2023

ش

19:33

‼️چرا دروغ می گویيم؟⁉️

شاید بارها در طول زندگیمان خواسته ایم که راست بگونیم اما نتواسته ایم. چرا؟
انسان هميشه راستگویی و دروغگویی را از خود آغاز می کند. هر فردی به میزانی که به خود راست می گوید شهامت راستگویی را به دیگران نیز خواهد داشت همانطور که به میزانی که به خود دروغ می گوید به دیگران نیز دروغ خواهد گفت و دیگر اينکه انسان اگر به دیگران راست نمی گوید برای این است که آنان نیز به او راست نگویند.

اما آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا از صداقت و راستگویی بدتان می آید و از دروغ گویی خوشتان می آید؟
آنچه که انسان را از راستگویی به خود منزجر کرده زشتیهایی است که در نفس خود دارد زشتیهایی که تلاش می کند هم آن را از چشم خود پنهان دارد و هم از چشم دیگران. آخر اگر او بخواهد به خود راست بگوید باید چه بگوید؟
اينکه چه انسان بزدلی است و یا اينکه چقدر احمق و جاهل است و یا اینکه تا چه حد نفسش عیاش و هوسباز است و يا اينکه تا چه حد مال پرست است و یا اينکه هیچگاه کسی را دوست نداشته و هر کاری که می کند تماما برای رسیدن به مقاصد خود می باشد و اينکه تا چه حد انسان متکبر و خود خواهی است و..
اما اگر این حقایق زشت نفس او آشکار شود دیگر هیچکس او را دوست نخواهد داشت. پس تمام اين دروغگونیها برای این است که دیگران او را دوست بدارند و به او احترام بگذارند. اما آیا تمامی این دروغها باعث شده است که یک نفر را بیابیم که ما را واقعاً دوست داشته باشد.

ادامه متن را مطالعه کنید در کتاب:
دائرةالمعارف عرفانی جلد اول ص ۸۰ اثر استاد علی اکبر خانجانی

26 May 2023

ش

20:26

حماقت و شقاوت

‼️( چگونه دلي سنگ مي شود )⁉️

آدمی هرگز خود را در قبال عدم درک مسائل نجومی و زمین شناسی یا پزشکی و یا سیاسی ، احمق نمی خواند.
کسی بخاطر عدم فهم یک مسئله ریاضی ، احمق خوانده نمی شود . حماقت صفتی در قلمرو روابط و عواطف انسانی است آنهم آنگاه که محبّتی درک نشود و حقّ دوستی ادا نگردد . پس حماقت معلول شقاوت دل است زیرا محبّت بواسطه دل درک می شود نه فرمولهای علمی و فلسفی و سیاسی .

حماقت دقیقاً مترادف با عدم شناخت محبّت است که منجر به اشتباه گرفتن از دشمن و اصل از جعل می شود و نهایتااً موجاب فریاب و گمراهی و قضاوت ناحق و گاه جنون و جنایت می گردد . همۀ تراژدیهای انسانی حاصل چنین نوعی از جهل می باشد زیرا شناخت دوست ، شناخت هدایت و راه سعادت است که امری قلبی می باشد .
و امّا آنچه که موجب شناخت درست ما از کسی می شود نزدیکی است و برای نزدیک شدن با کسی بایستی با او صادق و بی ریا بود . آنچه که موجب گمراهی و حماقت در رابطه است عدم صداقت و صمیمیت می باشد .
نزدیکی جسمانی هرگز موجب شناخت نمی شود .

چه بسا زن و شوهری که یک عمر زیر یک سقف زندگی می کنند و یکدیگر را نمی شناسند . فقدان معرفت قلبی را حماقت گویند که محصول دل ندادن به دوست می باشد .
شقاوت به معنای سنگدلی و ثقل و سیاهی دل است . آنگاه که انسان به هر دلیلی به کسی به لحاظ جسمانی نزدیک می شود اگر صداقت و صمیمیت پیشه نکند و مکر ورزد دل تحت فشار قرار گرفته و سخت و ثقیل می شود و لذا شناخت قلبی هم از بین می رود .

پس آنچه که موجب لطافت دل و روشنائی و معرفت قلب می شود صدق در رابطه است و آنچه که دل را سنگ می کند و لذا وجدان را می میراند ریاکاری و مکر و دوروئی می باشد و عذابی بزرگتر از شقاوت دل نیست ، عذاب ریا و مکر در روابط نزدیک .

دلی که در میان نیاید در سینه تبدیل به سنگ می شود و انسان احمق می گردد .
سوء استفاده عاطفی دل را می کشد . آنکه دلش را می دزدد و پنهان می کند تا به دوست ندهد دلش در خفا می میرد و شقی می شود .

?منبع : کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد 4،صفحه 230،اثر استاد علی اکبر خانجانی

28 May 2023

ش

20:32

?خرافه چیست؟!
1 -نخست باید دانست که ابتلای به خرافات نوعی عذاب ناشی از مکر و بازی با معارف و حقایق دینی است.

2 -آنگاه که دین بازیچه امیال دنیوی شود معارف دینی نیز در ذهن اهلش واژگونه می گردد و این قلمرو خرافه
است.

3 -هرگز انسان مؤمن به خرافات دچار نمی گردد. بلکه منافقین دچار این عذاب می شوند که همان جن زدگی و
شیطان زدگی در قلمرو دین است.

4 -طبق تعریف قرآنی، اهل ایمان، دنیای خود را بخدمت دین می گیرند ولی کافران دین را بخدمت دنیا درمی آورند و لذا به تبدیل معارف دینی می رسند که خرافه محصول کارگاه تبدیل دین به دنیاست.

5 -"شیطان به امر خدا بسراغ منکران و متکبران می رود تا آنها را رسوا سازد." قرآن- این همان واقعه ابتلای به خرافات است و لذا اهالی خرافه جملگی از رسواترین مردمان هستند.

6 -خرافه، محصول معیشت پرستی و ریاست طلبی در دین است.

7 -خرافه، مسخ شیطانی دین در نفس ناطقه کافران و مشرکان است.

8 -تا کفر و انکار و مکر با خدا و دین هست شیطان هست و خرافه هست. و این یک حق است.

9 -بزبانی دیگر هر باور موروثی و عاریه ای که در عمل و وجدان فردی تجربه و محقق نشده، خرافه است حتی اگر آن عقیده في ذاته بر حق باشد ولی برای کسی که آنرا درک و تجربه نکرده، عین خرافه است حتی باور به وجود خداوند!

10-هر باوری که از راه وراثت و تلقینات خانوادگی و تبلیغات عمومی و حتی صرفاً از راه کتاب حاصل شده باشد سرچشمه تولید انواع خرافات است و همچون غده زهرآگین در نفس ناطقه ایجاد توهمات گوناگون می کند. حتی اگر توحیدی ترین و عرفانی ترین باورها باشد.

11-اعتقادات دینی اگر با رحمت و عدالت همراه نباشد موجب توهم و خرافه و جنون است.

12-دین بدون تقوا و اخلاق عملی همواره مهد خرافه است و این دین کافران است که خدایشان در پشت بام آسمان است.

13-هر باوری که انسان را از مسئولیت اعمال و سرنوشت و بدبختی هایش مبرا کند و بسوی دیگران فرافکنی نماید خرافی است.

14-خرافات به این دلیل شر و فاسد و ناحق هستند که آدمی را از وجدان فردی خود بیگانه می سازند. از خودبیگانگی مهلکترین محصول خرافات است.

15-باور به خدائی که حاکم و مقیم بر تن و دل و جان و اراده و روان تو نیست علت از خودبیگانگیها و خرافات است چنین خدائی همان خدای کفر است طبق تعریف قرآن کریم.

?منبع : کتاب مجموعه مقالات آخرالزمانی ،مقاله خرافه،اثر استاد علی اکبر خانجانی

29 May 2023

ش

19:15

خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!

....جنون تقليد که برخاسته از شبیه سازی همذات پنداری است بزرگترین آفت و فساد قلمرو دینی و معنویت بوده است و بقول مولوی، خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!

زمانی در جنون بخل و قیاس و شبیه سازی و شرک همذات پنداری گروه گروه عربی بلغور می کردند و به حوزه های علمیه می رفتند تا ولی مطلقه فقیه شوند، گروه گروه کاپشن آمریکایی می پوشیدند و چپیه فلسطینی بخود می آویختند تا انقلابی و چریک و چه گوارا شوند و گروه گروه سبيل استالینی می گذاشتند تا دیکتاتورهائی قهار شوند، گروه گروه شلوار جین می پوشیدند تا آمریکائی شوند، گروه گروه شارب می گذاشتند تا عارف و درویش شوند، گروه گروه صورت خود را سلاخی می کردند تا شبیه فلان هنرپیشه و روسپی محترم شوند وو...

و اینگونه بود که خلق را تقلیدشان بر باد داد که هزار لعنت بر این تقلید باد. پس ای دوستان و خوانندگان آثار ما، مخواهید که شبیه من شوید که عاقبت شیطان می شوید و رسوا!

شبیه خودتان و عین خودتان باشید و خود خودتان باشید که اینست راه توحید و رستگاری و غیرت و هویت الهی انسان! ....

منبع : کتاب مجموعه مقالات آخرالزمانی،مقاله همذات پنداری و تقلید ص23،اثر استاد علی اکبر خانجانی

30 May 2023

ش

20:08

٣٣٠ -ابزارھا و کالاھای تولید شده بوسیلۀ انسان بلعندۀ خویش درواقع زندانهای او ھستند ، زندانهائی که او برای نجات از اضطراب به آن پناه می برد ، علم و فن و ابزارھا و ھنر و ھمه چیزش زندانهای اوست و تقویت و تشدیدکنندۀ عادتهای او .

و لذا ھمواره از زندانی به زندانی محکم تر و با دژھا و نگهبانان مسلّح تر پناه می برد تا احساس مصونیت نماید : و این است در تمدّن معاصر ھمۀ محصولاتش جبری ھستند و به جبرھای پیچیده و ثقیل تری می روند و صاحبان و مصرف کنندگانش را روز به روز به زنجیرھائی محکم تر می بندند و بخود معتادتر می کنند تاجائیکه مثلاً یک ساعت که برق قطع می شود گویا دنیا برای او سیاه شده و ھمۀ تشنّجات و اضطرابات درونی اش دوصدچندان آشکارتر می شود .

و یا مثلاً وقتی یک فیلم تلویزیونی به خاطر دلیل فنّی قطع می گردد گویا وجود تماشاگر به بطالت و عذاب مضاعف می رود گو اینکه شبانه روز به او سرم ھروئین وصل است و یک لحظه که قطع می شود خماری اش آشکار و متشنّج می شود .

چرخ اتومبیلش که پنچر می شود گویا چرخ وجودش پنچر شده است . دو روز که حقوقش دیر می شود گویا درحال مرگ و نابودی است . یک شب که ھمسرش میل ھمخوابگی ندارد محیط خانه به تشنّج و انتقام مبدّل می گردد. یعنی حتّی انسانها ابزارھای اعتیادی و مصرفی ھمدیگرند .

و حالا یکی پیدا شود و فرد را بخودش بیاورد و او را مواجه با خودش نماید و آنچه را که ھست به او خاطر نشان کند ، اینجاست که تشنّج و جنون و خماری به تمامیّت آن آشکار می شود . یعنی اینکه کسی فقط برای چند لحظه ای «من»ِ او را از او بگیرد و در مقابل چشمش قرار دھد ، یعنی اینکه چند لحظه ای او را از مصرف خودش محروم نماید .

در اینجاست که این فرد خمار دلش می خواھد که آن فردی را که با او این کار را کرده به قتل برساند . یعنی اگر این رساله در نظر اکثریّت مردم بسی غیر قابل تحمل و نفرت آور می نماید علّت ھمین امر است . خماری ! به مانند آن است که در حضور یک نفر معتاد و نشئه به مواد مخدّر از مضرات آن سخن بگوئی .

منبع :کتاب_گزارش_آخرین_وضعیت_بشری اثر :استاد_علی_اکبر_خانجانی

1 June 2023

ش

20:13

* ای فرزند آدم و حوا!
بدان که با راستگوئی و بی ریائی ات عملاً شیطان را لعنت میکنی.
آدم راستگو ھرگز نمی گوید: لعنت بر شیطان!

?کتاب جانشین خدا ص ۹۱، استاد علی اکبر خانجانی

3 June 2023

ش

19:20

عاطفه ای شیطانی و عاطفه ای الهی :

یک مؤمن ، یک انسان نزادی است و نه نژادی .

نبرد بین نژاد و نزاد کل نبرد بین کفر و ایمان می باشد .

و این به لحاظ عاطفی ھمان نبرد بین محبت دروغین و محبت راستین است :

محبتی که عملاً ھمان سلطه و مالکیت و تصرّف و دنیا پرستی و اراده به محبوبیّت است و محبّتی که از دلی زنده است و تماماً ایثاری و اخروی می باشد :

عاطفه ای شیطانی و عاطفه ای الهی .

و این تفاوت دو نوع موجودیت است :

وجود نژادی و وجود نزادی !

وجودی زمینی و وجودی آسمانی !

وجودی وابسته و اسیر و تباه شونده و وجودی آزاد و جاودانه و آرام .

منبع : کتاب کندوکاوی در اصول جلد چهارم ،اثر استاد علی اکبر خانجانی

4 June 2023

7 June 2023

ش

20:39

429- «براستی که هر روز و شب بر قوم لوط (لواط گران) می گذرید پس چرا تعقل نمی کنید» صافات۱۳۷-۱۳۸ یعنی همه قصص قرأنی در هر زمان بر روی زمین مصادیق جاری دارد و اساطیر الاولین نیست. «براستی که دین هر آن واقع است» قرآن-

۴۳۰- همه نژادپرستان و پانین تنه پرستان دیر یا زود به لواط دچار می شوند نخست با زنانشان و سپس با مردان-
همچنین است همجنس گرائی زنان. و بلکه روابط جنسی با محارم از ویژگی نژادپرستان است که بهتر از خود قومی نمی شناسند. بنده این ادعاها را از روی تجربیات دوران طبابت و روان درمانی و مشاوره در امور زناشونی نقل می کنم و نه از روی تجزیه و تحلیل فلسفی و جامعه شناختی و غیره.

۴۳۱- اگر امروزه همجنس گرائی و انواع مفاسد و جنون جنسی و روابط با محارم در سراسر جهان غوغا می کند دال بر غوغا و قيامت نژادپرستی و پانین تنه پرستی است. ادعاهای خودمختاری اقوام بشری در عصر جدید که تحت عنوان انقلابات خودنمانی می کند نیز دلیل دیگری از این وضعیت جهانی است که می رود تا هر قومی بر روی زمین تبدیل به حکومتی شود. و این نیست الا حکومت پایین تنه در جهان بر بالا تنه. یعنی حکومت سکس بر دل و حکومت شکم بر ذهن. و تکنولوژی مدرن عرصه تحقق اجرایی این حاکمیت ابلیسی در جهان است. و اینست راز واژگونسالاری کافران «کافران سرنگونند» قرآن- زیرا پایین آنها بر بالایشان فرمان می راند!

منبع : کتاب مذهب اصالت عشق جلد 6،اثر استاد علی اکبر خانجانی

8 June 2023

ش

19:31

۲۰-هرگاه در میان قومی، فرد به مقام خودآئی برسد قیامت آن قوم برپا می شود که واقعه رویاروئی آحاد این قوم با خویشتن است. که در این قیامت تعداد اندکی عدم خود را تصدیق کرده و از خود به تمام و کمال توبه می کنند و به خودآئی جان وارد می شوند و مابقی مردم دچار انکار گشته و اسیر شقاوت و ذلت و عذاب عظیم می گردند تا در این عذاب از خود پاک شوند.

۲۱-هر که خود را بر حق می داند شیطان است و رسوای زمانه و مطرود همگان!

۲۲-تو همواره عین دشمن خویشی. پس دست از دشمنی بردار تا با دوست خود باشی.

۲۳-اگر به یقین باور کردی که دشمنی جز خودت نداری بر آستانه خودآئی و لایق بهشت جانی!

۲۴-چرا این حقایق ساده و آشکار تا این حد در میان اکثر مردمان مضحک و مطرود است؟ راستی و درستی این حقایق در دلهایشان تصدیق می شود ولی با ذهن خود به انکارش می پردازند چرا؟ زیرا ذهنشان بواسطه آموزه ها و باورهای موروثی و عاریه ای اشغال شده است که هیچ ربطی به خودشان ندارد. از آنجائی که "خود" دروغ است پس جز دروغ را باور نمی کند.

۲۵-آنچه که اکثر مردمان آنرا خود می نامند بی خودی آنهاست که قلمرو اضداد و ابطال است. این همان بی خودی است که دربدر در دیگران و در صاحبان قدرت و ثروت و عیش در جستجوی خود است. این همان ستمبری است.
انسان بی خود، یا انسان ستمگر است یا ستمبر.

۲۶-مردم بی خود تلاش می کنند بواسطه ثروت و قدرت و آداب و رسوم و بازیها و جلوه گریها و عیش و تجملات و تملکات خلاء و نابودگی این بی خودی را پر کنند و یا این بی خودی را از خود و دیگران پنهان دارند. این تلاش نهایتاً قومی را در انواع فساد و ستم و پوچی و ناامنی و حقارت و ذلت نابود می سازد و این غلبه و ظهور بی خودی است که در هر عصری یکبار اقوام بشری دچارش می شوند. و این قیامت بی خودی است!

منبع:کتاب مجموعه مقالات آخرالزمانی-مقاله خودشناسی صفحه 12اثر استاد علی اکبر خانجانی

10 June 2023

ش

19:24

?مثلث شیطانی مافیاھای مقدس اسلامی- مسیحی- یهودی‼️

۳۲۱ -از حدود یکصد سال پیش که مافیاھای آمریکائی و پدرخوانده ھای گانگستر و قاچاقچی آن به بهانه حلال سازی و پاک نمودن ثروتهای افسانه ای خویش به پاپ واتیکان رجوع کردند و سرمایه گذاریهای مشترک بین این دو قطب آغاز شد اقتصاد جهانی وارد عرصه ای نوین شد

و غارت ملل در قالب شرکتهای چند ملیتی توجیهی مقدس یافت و کشتار مردمان سیمائی الهی یافت و کار بجائی رسید که بوش رئیس جمهور وقت آمریکا خود را نماینده عیسی مسیح معرفی کرد تا دینش را جهانی سازد و دشمنانش را از روی زمین براندازد.

که این مافیای مقدس اندکی بعد با پدرخوانده ھای اسلامی ھم رابطه برقرار نمود که بن لادن و القاعده و داعش و طالبان و امثالهم مولود این ازدواج شیطانی بودند. و اینک شاھدیم که جهان در سیطره مثلث شیطانی مافیاھای مقدس اسلامی- مسیحی- یهودی جان می کند.

و این حاکمیت شیطان است که به پیروانش آموخت که چگونه اوامر و احکام و معارف دین خدا را تبدیل و توریه سازند و ربا را تجارت (بیزینس)، زنا را عشق و ریا و دروغ را سیاست و مدیریت بنامند.

?منبع :کتاب فطرت خدا و فطرت بشر اثر استاد علی اکبر خانجانی?

12:15

❤️منظور از عشق در نزد شیطان زده ⁉️
... می دانیم که محوری ترین ویژگی این نژادپرستان،دعوی عشق است که منظورشان از عشق همین طبع آتشین در آنهاست که به معنای احاطه و رسوخ شیطان در بشر است
این شیطان زدگی و طبع آتشین را عشق می خوانند که به صورت اشد حرص و حسد و شهوت و خشم بروز می کند که آدم شیطان زده این صفات را عشق می پندارد.
?منبع :کتاب از خود تا خودآ صفحه 99قسمتی از بند 753

12 June 2023

ش

*********************
سختی رابطه با دوستِ دوست(خواھران و برادران ایمانی) در اینست که

آدمی عدمیت و استضعاف ازلی خود را در آئینه دوستی با آنھا مشاھده می کند که بایستی آنرا تصدیق کند و نور وجود و روحش را برای امام سجده و تسبیح نماید در غیر اینصورت لاجرم دچار تنفیس و ظلمت شیطان می شود و بتدریج در رابطه با امامش نیز به بن بست و استکبار و کفر و عداوت می رسد.

آنانکه از رابطه و تعامل صالحانه با دوستِ دوست می گریزند در واقع از عدمیت و استضعاف خود می گریزند و نمی خواھند استکبار و تنفیس نفس خود را در آئینه ببینند و از آن توبه کنند. دوست دوست فیلتر و پالایشگاه تسبیح و تنفیس زدائی از نفس در قبال خود امام است.

پس کسی که از تعامل صالحانه با دوست دوست و برادران و خواھران ایمانی اکراه دارد ھرگز در رابطه با خود دوست ھدایت و رشدی نمی یابد. آنانکه ارادت و اطاعت و انتقادی نمی پذیرند و طالب رابطه مستقیم با خود خدا یا امام زمان ھستند بدام ابلیس و دجالان می افتند که رسولان تنفیس و خودپرستی ھستند. ا

آنانکه سلسله مراتب ارادت و ولایت و معرفت را رعایت نمی کنند به ضلالت ابلیس دچار می شوند. امروزه ھمه جریاناتی که به شیطان پرستی رسیده اند کسانی بودند که مدعی رابطه مستقیم با خدا بودند و می پنداشتند که بدون ولایت و اطاعت پیر و امامی زنده می توان بواسطه مقادیری از تئوری ھای فلسفی و عرفانی به خدا در خود رسید که به شیطان رسیدند و خلیفه شیطان شدند و دیوانه گشتند!

ھمه عرفانھای دجالی عصر ما معلول چنین پندار و ادعائی ھستند. یعنی کسانیکه منکر دوستِ دوست ھستند.

منبع :کتاب شیطان شناسی ص ۳۱ اثر استاد علی اکبر خانجانی

ش

17:04

ولایت علی (ع) و حق او
۲۱۱ - در قرآن کریم می خوانیم آن دسته از اهل کتاب (اهل مدرسه) که رحمت و نعمت رسولان و اوليای الهی را انکار می کنند دست به تغیبر خلقت خدا می زنند تا شاید بدینگونه از قحطی رحمت و محبت و عزت نجات يابند. این معنا در کلام علی مصداق یافته است که منکران ولایتش در کمال ذلت بر دوزخ وارد می شوند که اين آیات و روایات امروزه در وجود انسان صنعت پرست که مظهر ذلت و عذاب است تعين یافته است.

همانطور که علی ع در خطبه بیان آغاز انقلابات صنعتی و به همراه آن انقلابات اجتماعی را از حدود قرن یازده و دوازده پیش بينی می کند تحت عنوان طوفان مهلكی که از غرب می آید و سپس بسياری از علائم جوامع مدرن را تبیین می نماید از جمله اینکه:
«مواد غذائی را در روغن سرخ می کنند و والدین و فرزندان به عداوت با یکدیگر می پردازند و همه جبراً به سوی خیانت و زنا می روند و زنان و کودکان در رأس امورقرار می گیرند و مردان به عمد زنان خود را به فحشاء می کشانند و زنان کودکان خود را به قتل می رسانند و دروغ جهان را فرامی گیرد و انتشار اخبار راست جرم محسوب می گردد و مردم در انواع امراض و بحرانها و ناامنی ها غرق می شوند و در سراسر جهان ستادهای مبارزه با بحران تشکیل می شود و زمین پياپی می لرزد و قاعده فصول در هم می ریزد و... ربا را حلال می کنند و به شراب خواری و مستی افتخار می نمایند، مؤمنان بي ارزش می شوند و فاسقان عزت می یابند. مردان مطیع زنان می شوند و ازدواج بین همجنس رایج می گردد و مردمان به حج نمی روند الا برای تجارت و تفریح و یا گدايی، و ستم و رشوه در همه جا مسلط می گردد و در اين دوران دلها سیاه و سخت می شود و مساجد تبدیل به کاخها می گردند... در چنین زمانی نماز از هیچکس پذیرفته نخواهد شد...
«در چنین اوضاعی در انتظار ظهور من باشید.» و سپس می فرماید: آیا از كسی چون من دروغگوئی و گزافه گوئی سزاوار است.

گوئی مخاطب این سخنان علی بشر مدرن است که بسياری از اين پيشگوئی ها را عین واقعیت می یابند و اگر اندكی صداقت داشته باشد سایر مقامات و فضایل علی را نیز تصدیق خواهند کرد براستی چنین انسانی نمی تواند دروغگو باشد.
۲۱۲- خود علی ع نیز می فرماید: «آنچه را که می فهمید تصدیق و عمل نمائید تا به آنچه که نمی فهمید علم یابید.» و این کلام علی بیان عقلائیت و صداقت انسان در معرفت است و به پيروی از این صداقت فطری می توان ولایت علی و حق او را نیز گام به گام درك و تصدیق نمود و در راهش گام برداشت يعنی به آن بخش از فضایل علی که معرفت داری ایمان آور تا به معرفت فضایل باطنی و آسمانی علی برسی.

?منبع : کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی
توضیح اینکه :خطبه بیان حضرت علی (ع) در کتاب علی نامه (خطبه های نادره امام علی (ع))،اثر استاد علی اکبر خانجانی منتشر شده است.

13 June 2023

17:14

107- و بدان که در هر عادتی تاريك خانه ای قرار دارد که شيطانی در آن پنهان است پس عادات خود را بشکن و بدان که اعمالی که با معرفت و بصیرت است هرگز تبدیل به عادت نمی شود و انسان سالك به هیچ چيزی عادت نمی کند عادات بشری هلاکت گاههای اویند.
منبع :کتاب مذهب اصالت عشق جلد 6اثر استاد علی اکبر خانجانی

ھیچکس بواسطه آنکه خواست عالم وعارف شود، نشد!" علی(ع)-
مشکل ابلیس در رابطه با آدم(ع) نیز ھمینگونه بود!
و لذا ابلیس در ھمه جا نعل وارونه دین و عرفان و عشق و اخلاص و عبودیت می زند و لذا رھبر ھمه بخیلان و مقلدین دینی است که می خواھند خدا و پیغمبر و امام شوند!
و لذا مکتبی جز قیاس و تقلید ندارند!
با تقلید نمی توان آدم شد فقط میتوان شیطان شد!
کتاب شیطان شناسی ص ۱۹ اثر استاد علی اکبر خانجانی

17:12

...دروغ و ریا و حرص و بخل و تهمت و حرام خواری و روابط نامشروع را از اعمال خود پاک نمود و این همان رویکرد به خداوند است. این همان ورود به دین و حرکت بسوی اوست. این حرکت چون به حریم الهی می رسد موجب عبادات می شود همانطور که انسان به هنگام ورود به خانۀ یک سلطان یا استادی، کرنش می کند و ادب بجا می آورد و اظهار ارادت می کند. در غیر اینصورت انجام عبادات یک تئأتر است یعنی دین نمائی. و این همان نفاق است.

کسی که دروغ می گوید و تهمت ناروا می زند و نماز هم می خواند. کسی که شغل حرام دارد و زکوة می دهد. کسی که ربا می خورد و به حجّ می رود و … در واقع مشغول اشدّ معصیت به خداست و خداوند را به گمان خود فریب می دهد.

این نفاق است که پست ترین مقام بشر در جهان می باشد و منافقین هم ملعون ترین مردمان در نزد خدا هستند. دین از توبه آغاز می شود که همان ترک امیال و رفتار نادرست است و سپس انابه آغاز می گردد که رویکرد به فروع دین است.

اول باید از دنیا پرستی و مردم پرستی دست کشید و سپس به خداپرستی یعنی نماز روی آورد. اوّل بایستی از حرام خواری دست کشید و سپس روی به خمس و زکات و انفاق نمود. اول بایستی از اشاعۀ جهل و دروغ و جنون دست کشید و سپس به ابلاغ دین و امر به معروف و نهی از منکر پرداخت. اول بایستی از نژاد پرستی و خانه و خاندان پرستی دست کشید و سپس روی به خانه خدا (حج) نمود اول بایستی از جنگ برای دنیا دست کشید و سپس برای دین خدا جهاد کرد و … .
?منبع : کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم فصل فلسفه دین اثر استاد علی اکبر خانجانی (خودشناسی دینی) مقاله ۱۶

19 June 2023

ش

19:27

♦️چرا بخت من سیاهه... تو میدونی؟⁉️

تاکنون هنوز انسان خوشبخت و سفيدبختی گزارش نشده است و آنانکه تأتر خوشبختی ايفا می کنند نيز به تجربه ثابت شده که اتفاقاً بدبخت ترند که بناگاه پرده کنار می رود و همه تماشاچيان را حيران می کند.

و نيز همه می دانيم که سياه و سفيدبختی تماماً برخاسته از افسانه پس پرده زناشوئی است که افسون همه افسانه هاست و سرّاالاسرار همه رازهای مگوی بشر می باشد. کل حکايات عرفانی و ماندگار در تاريخ ادبيات جهان همه بر همين اساس پديد آمده است. هر عاشقی يا به عرفان می رسد و يا به مرفين
و اين داستان زندگی انسانی است که خوشبختی و کل بخت هستی خود را در همين حيات خاکی نقد می خواهد و همسر و محبوبش را کانون خوشبختی خود می پندارد. عشق فقط برای اينست که انسان را متوجه جهان دگر و برتر نمايد و به وجود خداوند و حيات بعد از مرگ و بهشت و دوزخش مؤمن و متوجه سازد.

عشق صورتی از جهان غيب و عالم ماوراء طبيعی بر روی زمين است و بهشت و دوزخی هم جز در اين تجربه درک و تصديق نمی شود. و همه کسانی که خدا را در جهان خود دريافته و به او مؤمن شده اند از ماجرای عشق شناخته اند. همه بخت ها در اين دنيا سياه است منتهی بعد از اين سياهی يا آدمی حق را در می يابد و روی به حق و منشأ خوشبختی می کند و جان و دلش را منور می سازد و يا با کفران به حق عشق و لعنت معشوقش دل خود را هم سياه نموده و براستی بخت ابدی خود را هم سياه می نمايد.

بخت همه سياه است الا کسی که در جفای معشوق وفای خدا را بيابد و در عداوت محبوب محبت خدا را کشف کند و در فنای عشق بقای حق را دريابد
?منبع :کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد ۵ ص ۲۶۷اثر استاد علی اکبر خانجانی

20 June 2023

ش

21:22

?☘️☘️☘️☘️☘️?
• ای فرزند آدم و حوا!
آیا تو خود را آفریده ای ، که پنداری که نان خود را می دهی و جان خود را حراست میکنی؟!
من تو را نیافریدم که هستی ات را خرج نان و جانت نمائی.
کار نان و جانت با من است و کار تو دیگر است.
چون کارت را فراموش کرده ای در نان و جانت به هزاران عذاب افتاده ای و این عذاب پندار غلط توست.
کار تو اینست که در خود مرا بیابی و بس. ومابقی بیهوده گی توست و عذاب تو.
منبع :کتاب جانشین خدا،صفحه 9،اثر استاد علی اکبر خانجانی


• ای فرزند آدم و حوا!
آنگاه که دروغ می گوئی گوشهایت کر می شود و چشمانت کور می گردد و ذهنت پریشان می شود و دلت بتو دشنام می دهد واعضاء و جوارحت با تو به ستیزه بر می خیزد و وجودت تو را انکار می کند.
منبع :کتاب جانشین خدا،صفحه 93،اثر استاد علی اکبر خانجانی

• ای فرزند آدم و حوا!
بدان که شیطان با دروغی که می گوئید اجازه نزدیکی به شما را می یابد و آنگاه ترس از فقر و مرگ و نیستی را در ذهن شما پدید می آورد و آنگاه برای ایمن داشتن شما آرزوهائی به شما القاء می کند و شما را به دنبال خود روان می سازد و به انواع عذابها مبتلا میکند.
و هرگاه که قصد توبه و بازگشت از این راه نمائید به شما می گوید((حالا که چند سالی از عمرت را صرف این راه نموده ای حیف است که آنرا بیهوده رها کنی. بمان و ادامه بده تا جبران نمائی.))
و بدینگونه است که باز آرزوها و مکرهای جدیدی در شما پدید می آورد و مابقی عمرتان را نیز تباه می سازد.
وآنگاه هم که پیر شدید و دیدید که این راه جز بدبختی و رسوائی و عذاب به ارمغان نداشته است و بخواهید که توبه کنید باز شیطان به شما می گوید )) حالا دیگر چه فایده ای دارد .دیگر خیلی دیر شده است . پس غرورت را حفظ کن و خودت را رسوا مکن و به روی خودت میاور.زندگی همین است.))
?منبع :کتاب جانشین خدا،صفحه 101،اثر استاد علی اکبر خانجانی

22 June 2023

ش

16:24

شیطان جز از طریق نفس ناقطه با آدمی تعامل و تبادل نمی کند.پس فقط کسی که نفس ناطقه اش را می شناسد القائات و نجواهای شیطان را هم در خود می شناسد و در غیر اینصورت همه القائات و نجواها و خطوات شیطانی در خود را به حساب افکار و امیال و احساسات و مکاشفات و الهامات خود می گذارد و آنها را مریدی میکند ،جز کسی که تحت اطاعت و ارادت پیرطریقت است.
((هرکه خودش را مریدی کرد بنده شیطان می شود))آیه قرآن
منبع :کتاب شیطان شناسی،صفحه 20،اثر استاد علی اکبر خانجانی

24 June 2023

ش

20:52

عشق نمائی
۵۵۷- مکر با خدا در هیچ امری محسوس تر از عشق نمائی و ایثارنمائی های بشر نیست. زیرا عشق گوهره خلقت و عالم وجود است و لذا مکر با عشق و ایثار خدا اساسی ترین مکرها و کفرهای بشر است که به اشد رسوائی و خسران و عداوت می انجامد و فرد دعوی عشق خود را انکار می کند و عداوتش را آشکار می سازد.
منبع :کتاب قیامت نامه اثر استاد علی اکبر خانجانی

26 June 2023

ش

18:16

28-اراده،مهمترین حقی است که در بشر مدرن در حال نابود شدن است و این همان مرگ و هلاکت در زندگیست.
منبع :کتاب خداشناسی امامیه جلد اول صفحه 175

27 June 2023

ش

20:51

???
قلب دوزخ کجاست؟
کل دین و امر تقوا و مسنله نجات و هدایت و تعالی آدمی در دلش نهفته است همانطور که کل کفر و جهل و ضلالت بشر در قلب اوست. و لذا کل تلاش و جهادهای دینی و معنوی همانا جهاد بر علیه دل خویشتن است در جریان دل داده گیهای حیات دنیوی. و کل تعلیم و تربیت هم بر همین محور استوار است.

دل انسان خانه خداست و قرار است که این دل از غير او پاک شود تا او بر این خانه وارد شده و در آن بنشیند و انسان را جانشین خود نماید. طبعاً هر آنچه که بیشتر از انسان دل ببرد دشمنی اش با حق انسان در جهان بیشتر است و می دانیم که اساس دلبریها همانا قلمرو خانواده و نژاد و شجره است و به همین دلیل خداوند همسر و فرزندان را دشمنان ایمان معرفی کرده است و رسالت انبیای الهی هم چیزی جز نبرد بر علیه دلشان نبوده است که حضرت ابراهیم بانی کمال این نبرد می باشد که همه عزیزترین کسان خود را از دل خود برانداخت و از خود دور نمود و پسرش را ذبح کرد.

پس بدین لحاظ بایستی گفت که بزرگترین دشمن حق خدائی انسان در جهان همان امری است که عشق نامیده می شود که عشق به همسر و فرزندان در اساس و محور همه عشق ها قرار دارد. این همان علت خروج آدم و حوا از بهشت است و همان علت جنگ بی پایان آدم و حواست و علت همه بدبختی های بشر بر روی زمین. و اینست که همه مردان با طنابی که بر گردنشان و در دست زنشان است بسوی دوزخ می روند( قرآن) -

پس قلب دین و کارخانه بهشت و دوزخ در خانه است و آتش دوزخ نیز همان آتش عشق زناشونی است. و البته عشقی که به جنون و نفرت و دوزخ برسد عشق نیست و اگر هم هست ابلیسی است.
?دائرة العارف عرفانی جلد اول ص ۱۰۷ اثر استاد علی اکیر خانجانی.?

???عید قربانی عشق???قسمت اول:

حضرت ابراهیم را پدر ایمان بشری نامیده اند ولی معلوم نیست که چرا هاجر را مادر ایمان بشری ننامیدند. ایمان اگر قرار است پدر داشته باشد حتماً بی مادر نمی تواند بود. حذف مادر ایمان بزرگترین نماد مرد سالاری و نژاد پرستی آنهم در مکتبی است که ذاتش بر نژاد – بر اندازی می باشد. ایمان به معنای اعتماد به خداوند است و کلّ تاریخ بشر قلمرو این امتحان بوده است و کلّ بشریت و گروههای بشری محصول این آزمون و خطاست

ابراهیم و هاجر برای نخستین بار این امتحان را به تمام و کمال با موفقیت به ثمر رسانیده اند و شعار « خدا کافی است » را تحقّق بخشیدند بواسطۀ قربانی کردن عشق خود که قلمرو سلطۀ نژاد پرستی می باشد. در مرحلۀ نخست قربانی کردن عشق زناشویی آنهم به شقیانه ترین صورت ممکن یعنی تبعید کردن همسر و نوزادش در بیابان سوزان و بی سکنۀ عربستان. کلّ این واقعه دو روی دارد که متأسفانه فقط آن جنبۀ مردانه اش مورد توجّه بوده است. در کلّ تاریخ مذهب شاید دکتر علی شریعتی تنها کسی باشد که جنبۀ زنانه این ذبح عظیم را به خاطر آورده است. جنبۀ زنانه این قربانی اتفاقاً بسیار شاقّه تر است زیرا هاجر هم شاهد مرگ خویش است و بدتر از آن شاهد مرگ نوزادش. در حالیکه ابراهیم این دو را رها کرده و به وطنش فلسطین به نزد سارا بازگشته است

پس واضح است که این هجرت عظیم و قربانی کردن عشق برای هاجر سه جنبه دارد: اولی جدائیش از شوهر مهربان است دوم شاهد مرگ خویش بودن است و سوم شاهد مرگ فرزند خود بودن.
و آنگاه پس از چهاده سال به عربستان باز می گردد که پسرش را از مادرش جدا کرده و ذبح نماید. این ذبح نیز برای ابراهیم که هرگز پسرش را ندیده و اینک همچون نوجوانی بیگانه است برای ابراهیم بسیار آسانتر است تا برای مادرش که فرزندش را از مرگ حتمی رهانیده و چهارده سال در کنارش زیسته است. و جدای این، واضح است که مادریّت حامل عشقی هزاران بار قلبی تر از پدریت است.

تا همینجا بوضوح درک می کنیم که هاجر مظلوم ترین و مهجورترین انسان کلّ تاریخ بشر تا به امروز است. ذبح پسری چنان فرزانه و عارف که می گوید : « پدرم چرا دستت می لرزد مطمئن باش که این امر خداست و من هم تسلیم هستم » و این فرزند هاجر است و نه ابراهیم.

پس چگونه است که این پسر اینچنین ارادتی عظیم به پدری دارد که او را از آغاز تولد به بیابان مرگ افکنده است و اینک آمده تا او را ذبح کند و گویی که رسالتی جز به قتل رسانیدن پسر ندارد. این عشق و ارادت حیرت آور اسماعیل به پدرش دال بر عشق جادوئی هاجر به شوهر است که نه تنها لقمه ای نانش نداده بلکه او و فرزندش را به کام مرگ فرستاده است و به کمتر از مرگ پسرش راضی نیست. این چه سرّی است.

و این است که خانۀ هاجر تبدیل به خانۀ خدا می شود و نه خانۀ ابراهیم. و اینگونه است که اسلام و ایمان و امامت در خانۀ هاجر بنا نهاده می شود و این بزرگترین واقعۀ کل تاریخ هستی به نام شوهرش ابراهیم ثبت می گردد. امامت به معنای عرصۀ نزول خداوند از عرش بر دل بنده ای می باشد و این نزول، چند هزار سال به طول انجامید و در ظهور اسلام محمدی کامل شد و دیدیم که دین محمد نیز نه از نژادش ( پسر ) که از دخترش جاری شد و امامت آخرین مجرای توحید بر روی زمین گردید. و نیز دیدیم که اولین امام نیز برای زن و فرزندش نان به خانه نمی آورد.

و آنگاه کسی به نام حسین که پدرش در خانه هاجر به دنیا آمده بود با تمام اهل و عیال و یارانش از خانه پدری خود روی گردانید و همه را در کربلا عاشقانه ذبح نمود و نیز هاجری دگر و برتر بنام زینب. آیا آدمی می تواند از شقی ترین دشمن خویشتن انتقامی بیش از این بکشد که ابراهیم کشید؟ این چه انتقامی بود که ابراهیم گرفت از که و از چه؟ از دل خویشتن که چرا غیر خالقش را در خودش جای داده است!

این حج ابراهیمی هست ولی هاجریّت آن بسیار عظیم تر است. هاجر اولین زنی در تاریخ بشر است که عاشق شوهر است آن هم عاشق بیرحمترین شوهر !؟ و چنین زنی مهد پرورش امامت است چرا که امامت به مثابۀ کمال انسان و ظرف ظهور پروردگار از « امّ » به معنای مادر است. در واقع هاجر نخستین مادر حقیقی در تاریخ است زیرا نخستین همسر حقیقی در تاریخ است. پس خانۀ هاجر نه تنها خانۀ خدا که به قول قرآن خانۀ مردم نیز هست یعنی خانۀ تمدن بشری به روی زمین است که به عشق بنا شده است.

در واقع هاجر و ابراهیم بانی تمدن بشری به روی زمین هستند و هزاران سال است که بشریت بر مدار این خانه استمرار یافته است. قربانی هاجر و ابراهیم پس از قربانی کردن عشق زناشویی همانا قربانی کردن پسرشان به عنوان نژاد بود.

20:29

???عید قربانی عشق???قسمت دوم:
و خداوند برای این قربانی همۀ گوسفندان تاریخ را قربانی کرد. قربانی ابراهیم بخشوده شد زیرا در دل ابراهیم تردید بود ولی نه در دل هاجر که در یقین اسماعیل آشکار است که اسماعیل نه فرزند ابراهیم که فرزند هاجر است همانطور که علی (ع)، حسن و حسین و زینب را فرزندان فاطمه می نامید و این سرّ امامت است. مردان عاشق مولد پیامبرانند و شجرۀ انبیاء را به بار آورده اند ولی زنان عاشق مولّد امامانند. همانطور که همسر همۀ امامان ما عاشقشان بوده و شوهر خود را خواستگاری کردند بجز همسر امام حسن که امامت در او ادامه نیافت. بدینگونه دریایی از اتهامات ناحق به امام حسن (ع) منتفی می شود.

همۀ گوسفندان روی زمین خونبهای تردید ابراهیم شدند. ولی قربانی حسین و زینب از روی عشق و یقین بود لذا پذیرفته شد و آنگاه خداوند خودش را به پای این ذبح کبیر قربانی نمود و خون خدا « ثارالله » به روی زمین ریخت و « جمال » رخ نمود که می گفت « هر که بجوید مرا می یابد مرا. هرکه بیابد مرا می شناسد مرا. هر که بشناسد مرا عاشق می شود مرا. هر که عاشق شود مرا عاشق می شوم او را. و هر که را من عاشق شوم البته او را به قتل می رسانم و هر که را به قتل برسانم دیه اش بر من واجب است و دیه هر که بر من واجب شود من خود دیه او هستم»

عید قربان عید هجرت از خاندان و آنگاه هجرت از دل خویشتن بسوی اوست. هجرت ابراهیم از فلسطین بود به مکه. ولی هجرت حسین از مکه بسوی ایران که در بین راه متوقف گردید و ذبح کبیر رخ نمود تا حسین به خانۀ دلش یعنی ایران نرسد. قربانی کردن خانمان و تبار و نژاد است و دل خویشتن. نه قربانی کردن چهار پایان رام و بی زبان برای فاضلابهای شاه سعودی. قربانی ابراهیم از دل خویشتن بود برای خدای نادیده ولی قربانی هاجر از دل خویشتن بود برای ابراهیم

ولی قربانی شیعه از دل خویشتن است برای امام که تجلّیگاه پروردگار در خاک است که خود را قربانی بنی آدم نموده است. حجّ مسلمانان شیعه در کربلاست. بهرحال شاهدیم که در آخرالزمان خانمان بشریت از پای بست در حال ویران شدن است از فرط خودپرستی و نژاد پرستی. و این مافات اطاعت نکردن از دین ابراهیم و محمد است پس بهرحال ذبح عظیم خواه ناخواه دامن گیر کلّ بشریت است پس آیا بهتر نیست که دل خود را از غیر امام بزداییم تا خانمان خود را به آتش نکشیم؟

?از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد دوم
تألیف استاد علی اکبر خانجانی

♦️مسئله چیست که آدمی اینقدر با خودش بیگانه و درباره خود جاهل و کور است؟⁉️
زیرا منکر رضایت خویش است ،یعنی نمی خواهد ببیند و بفهمد که آنچه که هست حاصل خواسته قبلی خودش بوده است.
یعنی نمی خواهد مسئولیت امیال و اعمال خود را بپذیرد و ببیند آنچه که می خواسته اینک چنین حاصلی ببار آورده است.
یعنی نمی خواهد تصدیق کند که محصول خویشتن است.
یعنی نمی خواهد جهل آرزوها و امیال و اعمال خود را تصدیق کند و ببیند که در همه حال خداوند مرید خواسته هایش بوده است.
?قسمتی از کتاب خداشناسی ربوبی،صفحه 33 ،اثر استاد علی اکبر خانجانی?

باب توبه

توبه از اعمال توبه ای جاهلانه است. توبه از افکار ، توبه ای عالمانه است و توبه از احساسات توبه ای عارفانه است. و توبه از تمامیت(خود) توبه ای صوفیانه است که توبه ای خلاق و کن فیکون ساز توست.

اعمال آدمی اجر و جزای اوست. پس توبه از اعمال عین کفر است و فقط موجب نفاق است. توبه از طرز فکر و امیال و آرزوها و باورهایت نما که مولّد اعمال تو هستند ! و اساسی تر از ان توبه از احساس و عواطف قلبی خود نما که مولد افکار و باور های تو هستند ! و از همه مهمتر توبه از خود و منیت خود نما که اساس کفر توست و مولد عواطف و افکار و اعمالند.

و چگونه می توانی از خود توبه کنی ؟ جز به یاری روحی بزرگ از انسان صاحب روح خدا و اراده حق ! اینست توبه نصوح و مابقی خود فریبی است !

از کتاب اخلاق عرفانی
تألیف استاد علی اکبر خانجانی

من : پروردگارا کینه چیست؟

او : عذاب من است بر کسانی که می خواھند قلوب دیگران را مالک شوند و این اشدّ عذاب من است .

من : پروردگارا مالکیّت چیست؟

او : دزدی در ملک من است .

من : پروردگارا زیبائی چیست؟

او : اجر من برای متّقین است.

من : پروردگارا اینهمه رنج انسان از برای چیست؟

او : از برای آن است که بتواند لایق وجودی جاودانه شود.

من : پروردگارا فهمیدن چیست؟

او : ابزاری برای رھائی از تباھی است و نابودی .

✔️ برگرفته از کتاب من_تو_او ، دفتر سوم ، جامع الاسرار اثر استاد علی اکبر خانجانی

نخستین دروغ آدم و حوا

آیا می دانید آن نخستین دروغ چه بود؟ آدم به حوا گفت: «آه ! عزیزم، تو را می پرستم.» و حوا در پاسخ گفت : « من هم همینطور » .

و اینگونه بود که بین آدم و حوا خلاء بوجود آمد و این خلاء جائی مناسب برای ابلیس بود. ابلیس فقط در خلاء (یعنی در جائی که واقعیت وجود ندارد) می تواند زیست کند.
ابلیس فرود آمد و هر دو را وسوسه نمود تا در این پرستش دروغین جاودانه شوند . و برای جاودانه شدن در این پرستش آنها را راهنمائی کرد که بروید و به آن درختی که خدا شما را از آن برحذر داشته نزدیک شوید .

آنها گفتند: آخه ! ابلیس گفت : « آخه ندارد شما اشرف مخلوقات هستید و کل کائنات برای شماست و من هم که نزدیکترین ملک درگاه حق بودم برای شما رانده و لعنت شده ام، خدا خواسته شما را امتحان کند، اصلا شوخی کرده است.

اگر آن درخت برای شما حرام است پس برای چه کسی حلال است بروید و امتحان کنید پشیمان نمی شوید من با شما هستم من همه درسهای خدا را بلد هستم، عمر من از شما خیلی بیشتر است، من نور هستم، کلی سابقه کار در دستگاه خدا دارم با شما که بدی و خصومتی ندارم. اصلاً خود خدا مرا فرستاده تا شما را راهنمائی کنم.

شما باید رشد کنید، این بهشت قابل شما نیست شما لایق بهتر از اینها هستید من جاهائی را به شما نشان می دهم که خوابش را ندیده اید . سوگند یاد می کنم که خدا شما را از خوردن میوه این درخت ممنوع کرده که فرشته و جاوید نگردید.

در حالیکه خدا به آنها گفته بود که در بهشت جاوید هستید و فقط اگر فریب شیطان را بخورید و از میوه آن درخت تغذیه کنید از بهشت رانده می شوید .

می بینید که آن دروغ موجب نسيان و فریب خوردگی شد و بکلی واقعیت وجود خود در بهشت را از یاد بردند و به خیال واهی دچار شدند و از پرستش خدا به پرستش یکدیگر و سپس هر دو به پرستش ابلیس رسیدند و زیان کردند.

آیا می دانید آن درخت ممنوعه چه بود؟ همان ابزار و یک وسیله خارجی و بیرون از وجود آدمی بود که آدم و حوا برای دست یافتن به جاودانگی به آن متوسل شدند . و این همانی بود که خداوند ممنوعش کرده بود. پس ...

از کتاب گزارش آخرین وضعیت بشری ص 210
تألیف استاد علی اکبر خانجانی

⚡️مکر به مثابۀ کمال جهل« ارادۀ به جاهل ماندن »‼️

به تجربه نیز درک می کنیم که آدمهای حقّه باز و مکار بهمان میزان جاهل و احمقند . مکر بشری تلاشی مذبوحانه برای کتمان واقعیت و مخدوش کردن حقایقی است که در حال آشکار شدن هستند . هر چه که حقیقتی عیانتر می شود انسانهای جاهل هم مکّارتر می شوند تا جهل خود در قبال آن حقیقت را مخفی دارند .

جهل دربارۀ حقیقت منشأ مکر و ریاکاری و دسیسه و شایعه پراکنی می باشد و این جهل بدان دلیل است که فرد جاهل حقیقت را به ضرر خود می پندارد این تصور همانا اصل جهل و مکر می باشد .

جهل فقط نادانی است و مکر تلاش برای جاهل ماندن است زیرا اگر آگاه شود مجبور به تصدیق است و این صدق را به ضرر خود می داند زیرا مجبور است برخی از اعمال و راه و روشهای خود را تغییر دهد و رشد کند . در واقع مکرو تکذیب حقیقت تلاشی برای رشد نکردن می باشد . و این همان تنبلی و کهولت نفس بشر است .

پس مکر حاصل تنبلی نفس در قبال تغییر است که اراده به جاهل ماندن را پدید می آورد . چه بسا آدمها جان می کنند و زجر می کشند و رنجور می شوند ولی حاضر به تصدیق حقیقت نیستند در حالیکه این تصدیق موجب رهائی روح آنان از هلاکت است .

پس مکر که یک تکذیب غیر مستقیم و شیطانی است دال بر اشد جهل و حماقت تا سر حد جنون است و اینست که آدمهای مکّار دچار ناهنجاریهای جسمی و روانی می شوند و این امراض جبراً آنان را به تغییر و تحّول می کشاند تا روشهای خود را دگرگون سازند .

پس می بینیم که آدمی غریزتاً مجبور به تغییر است و بقول قرآن « فریب نمی دهند الا خودشان را » . و لذا جهل را گناهی نیست ولی مکر که اصرار در جاهل ماندن است گناه است .
منبع :کتاب دائره المعارف عرفانی،خودشناسی اخلاقی،اثر استاد علی اکبر خانجانی

غدیرخم : کمال دین و آغاز مذهب عشق

« امروز دین را بر شما کامل کردیم و نعمت را به غایت رساندیم» - قرآن کریم
این آیه در شأن واقعۀ غدیرخم نازل شده است . و اما کمال دین چیست؟
دین بمعنای راهی است که به خدا می رسد و کمال این راه همانا رسیدن به خداست و کمال نعمت هم طبق سورۀ حمد همان صراط المستقیم است که بقول علی(ع) همان راه معرفت نفس است که به خداشناسی می رسد زیرا نزدیکترین راه رسیدن به خدا همان در خویشتن است . یعنی رسیدن به خدا در خویشتن.
و همان وادی امامت است و مکتب عرفان عملی در رابطۀ بین مراد و مرید و امام و مأموم .
طبق دهها حدیث و آیه قرآن، چون دو دل یکی شود سومی خداست.

پس واقعۀ غدیر، واقعۀ بیعت قلبی و ارادت عرفانی بین دو مؤمن است که یکی در جایگاه امام است و دیگری در جایگاه مأموم.
و واقعۀ غدیر خم سرآغاز چنین واقعه ای است و لذا رسیدن به «خم قدر» است زیرا قدر وجود انسان همان خداست و نزدیکترین راه برای رسیدن به خدا همانا دل خویشتن است که خانه و عرش خداست.

پس این راهی است که انسان را به خمخانۀ قدر وجود می رساند و انسان را صاحب وجود می سازد زیرا در قلمرو معرفت نفس، یک مؤمنِ مرید ، راه دل خود را یافته و بر دل خود وارد شده و در آن مقیم می شود و این همان مقام خلافت اللهی انسان است که کمال دین است و لذا ختم نبوت .

منبع : کتاب دائره المعارف عرفانی جلد دوم،خودشناسی شیعی،اثر استاد علی اکبر خانجانی

آدرس سایت شامل کلیه کتابها و آثار استاد خانجانی
www.khanjany.org

بسم الله الرحمن الرحیم
خرافه چیست؟!
1 -نخست باید دانست که ابتلای به خرافات نوعی عذاب ناشی از مکر و بازی با معارف و حقایق دینی است.

2 -آنگاه که دین بازیچه امیال دنیوی شود معارف دینی نیز در ذهن اهلش واژگونه می گردد و این قلمرو خرافه
است.

3 -هرگز انسان مؤمن به خرافات دچار نمی گردد. بلکه منافقین دچار این عذاب می شوند که همان جن زدگی و
شیطان زدگی در قلمرو دین است.

4 -طبق تعریف قرآنی، اهل ایمان، دنیای خود را بخدمت دین می گیرند ولی کافران دین را بخدمت دنیا درمی آورند و لذا به تبدیل معارف دینی می رسند که خرافه محصول کارگاه تبدیل دین به دنیاست.

5 -"شیطان به امر خدا بسراغ منکران و متکبران می رود تا آنها را رسوا سازد." قرآن- این همان واقعه ابتلای به خرافات است و لذا اهالی خرافه جملگی از رسواترین مردمان هستند.

6 -خرافه، محصول معیشت پرستی و ریاست طلبی در دین است.

7 -خرافه، مسخ شیطانی دین در نفس ناطقه کافران و مشرکان است.

8 -تا کفر و انکار و مکر با خدا و دین هست شیطان هست و خرافه هست. و این یک حق است.

9 -بزبانی دیگر هر باور موروثی و عاریه ای که در عمل و وجدان فردی تجربه و محقق نشده، خرافه است حتی اگر آن عقیده في ذاته بر حق باشد ولی برای کسی که آنرا درک و تجربه نکرده، عین خرافه است حتی باور به وجود خداوند!

10-هر باوری که از راه وراثت و تلقینات خانوادگی و تبلیغات عمومی و حتی صرفاً از راه کتاب حاصل شده باشد سرچشمه تولید انواع خرافات است و همچون غده زهرآگین در نفس ناطقه ایجاد توهمات گوناگون می کند. حتی اگر توحیدی ترین و عرفانی ترین باورها باشد.

11-اعتقادات دینی اگر با رحمت و عدالت همراه نباشد موجب توهم و خرافه و جنون است.

12-دین بدون تقوا و اخلاق عملی همواره مهد خرافه است و این دین کافران است که خدایشان در پشت بام آسمان است.

13-هر باوری که انسان را از مسئولیت اعمال و سرنوشت و بدبختی هایش مبرا کند و بسوی دیگران فرافکنی نماید خرافی است.

14-خرافات به این دلیل شر و فاسد و ناحق هستند که آدمی را از وجدان فردی خود بیگانه می سازند. از خودبیگانگی مهلکترین محصول خرافات است.

15-باور به خدائی که حاکم و مقیم بر تن و دل و جان و اراده و روان تو نیست علت از خودبیگانگیها و خرافات است چنین خدائی همان خدای کفر است طبق تعریف قرآن کریم.

علی اکبر خانجانی
1400/10/14
منبع:کتاب مجموعه مقالات آخرالزمانی 1401-1400،مقاله خرافه،اثر استاد علی اکبر خانجانی

شیطان شناسیشیطان پرستیابلیس شناسیاستاد علی اکبر خانجانیصفات شیطانی
استاد علی اکبر خانجانی،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی،نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان،کتابهای عرفانی،تناسخ،جهان های هم ارض،جهان های موازی،اسرار جهان هستی،مالیخولیای پزشکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید