آخرالزمان مرحله و وضعیتی از تاریخ بشر است که در همهی مذاهب بزرگ جهان از قبیل هندوئیزم، زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام از آن سخن رفته و دربارهاش پیشگوییها شده است.
همانطور که واژهی »آخرالزمان« به ما خاطرنشان میكند، سخن از پایان تاریخ و ترمینال و بارانداز همهی تمدنها و فرهنگهای بشری میباشد. ولی این پایان یا ترمینال، بسیار فراتر و اساسیتر از مسئلهی بشریت میباشد و بلكه وضعیتی در ذات طبیعت و کائنات است که جوامع بشری را هم شامل میشود که نهان و ذات پدیدهها به عرصهی ظهور و بروز نهایی میرسد. و بدین لحاظ مترادف با »قیامت» پنجاه هزار ساله است که در قرآن ذکرش رفته است.
به نظر ما طبق معارف قرآنی و احادیث اسلامی این روز پنجاه هزار ساله با ظهور اسلام محمدی(ص) و ختم نبوت آغاز شده است و لذا ما حدود چهارده قرن است که در آخرالزمان قرار داریم و به همین دلیل هم اسلام دین آخرالزمان نامیده شده و پیامبر اسلام هم پیامبر آخرالزمان خوانده شده است. و در این دوران طبق دهها حدیث از رسول و ائمه اطهار حقایق دین و راه هدایت و رستگاری جز از طریق خودشناسی ممكن نیست؛ یعنی بهواسطهی عرفان. و رسول اکرم(ص) نیز بهوضوح میفرماید که »:زین پس فقط رهروان معرفت نفس قادرند که به حقای دین من نائل آیند..«.. این همان راز ولایت وجودی و حق امام و درستی مكتب عرفان اسلامی است که در رابطهی مراد و مرید تبیین شده و ماندگارترین بخش معرفت دینی ما را پدید آورده است.
در احادیث اسلامی به زبان رسول اکرم(ص) مكررا بیان شده است که علی(ع) بانی و پرچمدار و سلطان قیامت آخرالزمان است و به همین دلیل نور هدایت عرفان اسلامی قلمداد شده است و همو نابترین سخنان را دربارهی خودشناسی عرضه نموده که اصول عرفان اسلامی محسوب میشوند و از آن جمله است: «هرکه خود را نشناخت نابود شد.« و نیز این سخن معروف آن حضرت که دال بر آغاز قیامت آخرالزمان است: »هشدار که رشتههای بقای دنیا بریده شد... «.
طبق معارف قرآنی، قیامت همان عرصهی رویارویی با پروردگار است و قلمرو ظهور و تعین عالم غیب میباشد و در این دوران، نهان هر کسی آشكار میشود و لذا عرصهی توبهی بزرگ و تاریخی کل بشریت است. طبق همین معارف درمییابیم که قیامت عرصهی تفرید و تجرید نفس یعنی تنهایی فزاینده انسانها است و در آن دوران جز خدا هیچ یاور و پناهی نیست و جز خداشناسی هیچ راه نجاتی نیست و آن بهواسطهی خودشناسی در رابطه با یك پیر فرزانه است که به مثابهی امامی زنده میباشد. و لذا دهها سخن در احادیث شیعی وجود دارد که انسانِ بدون امام را کافر و گمراه میخواند که منظور امام زنده است بهعنوان پیر و مراد عرفانی.
به لحاظ تاریخی دورهی آخرالزمان همان قوس صعود و عرصهی رجعت بهسوی خدا است که در ذات هستی رخ میدهد و مصداق «انا الیه راجعون» میباشد و این رجعتی ذاتی و جبری در انسان نیز میباشد. یعنی دورهی شش هزار ساله از هبوط آدم تا خاتم (حضرت محمدص) همان دورهی نزول است که با ختم نبوت به کمال رسیده وزآن پس دورهی صعود و رجعت هستی بهسوی پروردگار است که اینك در آن واقع شدهایم که همان دورهی امامت است. دورهی نزول، همان دورهی پرستش خدای آسمان است که خبرش بهواسطهی انبیای الهی به بشر رسیده است و در دورهی صعود که نبوت ختم شده است،
عصر امامت به معنای خدای خودی است که بهواسطهی خودشناسی در رابطه با امام ممكن میشود. آن دورهی خبر (نبوت) بود و اینك دورهی »اثر» است و گویی که خداوند از آسمان به زمین آمده است و لذا نیازی به رسولان نیست. این همان قیامت به معنای قلمرو لقاءﷲ است. در این دوران، عقل و معرفت نفس به جای وحی و نبوت قرار گرفته است.
و در بسیاری از آیات قرآنی نشانههای این دوران پیشگویی شده است؛ همچون: پاره شدن آسمان و باریدن تشعشعات مرگبار از آسمان (مصداق پاره شدن لایهی اوزون)، سرریز شدن آب دریاها (سونامیها)، زلزلههای مستمر، خسوف و کسوفهای پیدرپی و اختلالات عظیمی در قوانین طبیعت.
در قرآن کریم آمده است که: «دوزخ آشكار میشود». در حدیثی از رسول اکرم نیز آمده است که: «مادهی اصلی دوزخ و غذای اهل دوزخ مادهای به نام نفط است». و امروزه شاهدیم که جهان ما جهان حاکمیت نفت میباشد و منبع بقای بشر آخرالزمان است.
در صدها سخن از حضرت رسول (ص) و علی (ع) و سایر ائمه اطهار نشانههایی دگر از وضعیت جوامع بشری پیشگویی شده است که امروزه شاهدش میباشیم؛ همچون: معابد به کاخها تبدیل میشوند و جز منافقان در آن رفتوآمد نمیکنند... مردان زن نما میشوند و زنان مردوار میگردند، فسق و فجور افتخار میشود... والدین فرزندان خود را به قتل میرسانند... خودکشیهای دستهجمعی رخ مینماید... صادقان و خردمندان را ابله میخوانند و ریاکاران و تبهكاران را خردمند مینامند... و در آن دوران همهی غذاها زهرآگین و مسموم و کشنده میشوند و همهی شهرها در دود غرق است و پرندگان آهنین و آتشخوار حكم میرانند (موشكها و ماهوارهها). این دوران طبق همین احادیث، عرصهی ظهور دجالها است که همهی مردمان را میفریبند و نشانههایی از این دجالها و خر دجال بیان شده که اکثریت آنها در ماهیت تكنولوژی جدید عیان شده است. و نیز سخن بر سر جنگهای جهانی است که امكان زندگی در شهرها را ناممكن میسازد و مؤمنان به کوهستانها و ارتفاعات پناه میبرند.
این نشانهها در سایر کتب و روایات دین یهود و نصارا فراوان است و ذکر همهی این نشانهها جمعاً بیانگر این واقعیت است که ما در عرصهی آخرالزمان و قیامت پنجاه هزار ساله قرار داریم.
پس جهان مدرن، جهان آخرالزمان است و بدون درک و تصدیق این واقعیت جهانی، فهم هیچ واقعیتی و لذا حل هیچ مشكلی هم ممكن نیست.