nejat akharzamain
nejat akharzamain
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

حجاب اجباری

همه‌ی اسرار دین و احكام شریعت‌ها ریشه در راز خلقت آدم و حوا دارد؛ از جمله مسئله‌ی حجاب. می‌دانیم که طبق کتب مقدس، حوا از بطن چپ آدم بیرون آمده است؛ یعنی از دل مرد. و لذا همواره محبوب مرد است و از او دل می‌برد. ولی در عین حال به مثابه‌ی دل عریان شده‌ی مرد نیز می‌باشد. پس باید دارای حفاظ و مصونیت ویژه باشد؛ مخصوصاً زن شوهردار که مظهر دل مردش می‌باشد. و این همان حق حجاب زن است. زنی که دارای حُجب و حیای پوشش و نگاه و رفتار و گفتار نباشد، بر دل هر مردی وارد می‌شود و به بسیاری از مردان مبتلا می‌گردد و عنان عقل و اراده‌اش از دست می‌رود و این همان زمینه‌ی روانی فحشا و اسارت و فساد اخلاقی زن‌ است و نیز زمینه‌ی فساد مردانی که به لحاظ نفسانی به او ابتلا یافته‌اند. هر چیزی که لطیف‌تر است باید مصون‌تر باشد؛ مثل مروارید در صدف. پس آزادی و اراده‌ی باطنی زن و رهایی از اسارت مردان، راهی جز حجاب ندارد.

و اما در قرآن کریم آیه‌ای وجود دارد که معروف به آیه‌ی حجاب است؛ بدین مضمون که»:زنان مؤمنه بهتر است که خود را بپوشانند تا به پاکی شناخته شده تا از آزار کافران مصون باشند از همین یك آیه می‌توان فلسفه‌ی اجتماعی حجاب و مسائل شرعی و عرفی آن را درک نمود. اولا اینكه زنان مؤمنه مخاطب هستند و نه زنانی که به ادعا و یا به وراثت و اکراه مسلمان هستند؛ تا چه رسد به زنان غیرمسلمان. زن مؤمن هم زنی است که دین در وجودش قلبی باشد (طبق تعریف قرآن از ایمان)؛ یعنی به دین علاقه‌ی طبیعی و فطری داشته باشد. پس واضح است که این معضل را جز خود زن درنمی‌یابد. پس معلوم می‌شود که حجاب امری کاملاً خصوصی و عبادی است و نه حكمی‌حقوقی و جزائی.

دوم اینكه در این آیه از قید »بهتر است« استفاده شده که بدان معنا است که حجاب امری مستحب است و نه واجب.

سوم علت و خاصیت اجتماعی حجاب است که همانا معرفی شدن زن به پاکی و عصمت است تا مردان هرزه و کافران از آنان نومید باشند و به تعقیب و آزارشان نپردازد. این خاصیت نیز هرچند که از جامعه است، ولی امری کاملاً فردی و مربوط به خود زن است. و اما جنبه‌ی ضمنی دیگری از حجاب که اصل ماهیت آن است، جلب نظر نكردن زن در رابطه‌ی با مردان نامحرم می‌باشد. همین مسئله به خوبی نشان می‌دهد که یك زن مؤمن اگر بخواهد به‌طور کامل حفظ حجاب کند، علاوه بر حجابِ نگاه و رفتار، از چه نوع پوششی استفاده کند. و این امر مربوط به عرف جامعه‌ای می‌شود که در آن زندگی می‌كند. مثلا اگر زن مؤمنی در شهر لندن مبادرت به استفاده از چادر و نقاب نماید، بدون تردید بر جلب نظر می‌افزاید و این امر بر خلاف هدف ذاتی حجاب است. البته این بدان معنا نیست که مثل برخی عریان شود، بلكه از عرف و عادات زنان آن جامعه پیروی کند. و اصولا خود زن بهتر از هر کسی می‌داند که چگونه می‌تواند جلب نظر کند یا نكند.

بنابراین زن اگر مؤمنه نباشد و نخواهد حجاب کاملی رعایت کند، می‌تواند با چادر و نقاب هم به‌گونه‌ای ویژه جلب نظر کند و هیچ‌كس مانع چنین امری نمی‌تواند بود. همان‌طور که مثلا شاهد زنان روسپی با چادر هستیم که زنان مؤمنه را نیز بدنام ساخته و بلكه تهمت و معصیتی عظیم بر دین می‌کنند که این امر به یك لحاظ حاصل اکراه در دین می‌باشد که اصل دین و حجاب را مخدوش کرده است.

پس اگر فلسفه‌ی ذاتی حجاب چیزی جز جلب نظر نكردن مردان نامحرم نیست، پس آیا هیچ کس جز خود زن قادر به رعایت آن می‌باشد؟ این بدان معنا است که حجاب باید امری کاملاً انتخابی و آزاد باشد؛ همان‌طور که آیه‌ی حجاب از چند جنبه که ذکرش رفت این حق را عیان می‌کند.

امر حجاب و عفت هیچ دشمنی خطرناک‌تر ومكارتر و خانمان‌سوزتر از حجاب اجباری ندارد و ما در تجربه‌ی کشورمان به‌اندازه‌ی کافی از این بابت خسارات مهلكی دیده‌ایم. پس آیا بهتر نیست که به قرآن بازگردیم؟
منبع :از کتاب دایره المعارف عرفانی ج 2 فصل 3 مولف استاد علی اکبر خانجانی برای دانلود کتاب کلیک کنید

حجاب اجباریلااکراه فی الدینحجابدر دین هیچ اجباری نیستحجاب ضد حجاب
استاد علی اکبر خانجانی،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی،نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان،کتابهای عرفانی،تناسخ،جهان های هم ارض،جهان های موازی،اسرار جهان هستی،مالیخولیای پزشکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید