ویرگول
ورودثبت نام
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانیاستاد علی اکبر خانجانی،آخرالزمان شناسی،قیامت شناسی،انسان شناسی، ابرانسان، انسان کامل،ناجی موعود،امام زمان،علائم ظهور،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ ماه پیش

خویشتن داری راز آزادی روح و خلق دوباره انسان

خویشتن داری راز آزادی روح و خلق دوباره انسا
خویشتن داری راز آزادی روح و خلق دوباره انسا

فهرست مطالب

  • معنی خویشتن داری

  • تقوا و تقیه

  • سِرِّ خلقت

  • اخلاق الله چیست؟

  • تقوای جنسی

  • تقوای عاطفی چیست؟

  • اصول عملی دین که عبارتند از

  • روحانی ساختن تن

  • غرور و خویشتن داری

  • جلوه گری و خویشتن داری

  • بی نیاز شدن دو نوع و روش دارد

  • کلام آخر

  • 📚 فهرست منابع 🔗

معنی خویشتن داری

«خویشتن داری» همانطور که از واژه اش پیداست به معنای تن خویش را حراست نمودن و پاس داشتن و مراقبت و خدمت کردن است و تن را از خطرات بیرونی مصون داشتن و حدود تن را رعایت کردن و تن را از مداخله در اموری که برایش مضر است ممانعت نمودن . بدین لحاظ خویشتن داری مترادف است با اخلاقیات .

و اخلاقیات در اینجا معنایش بطور واضح همانا شناخت قوانین و خیر وشر تن است و این قوانین رارعایت نمودن برای در خطر نینداختن تن. در اینجا تن نمی تواند جدای از روان و هر آنچه که درتن است تلقی گردد.

و خویشتن داری یعنی حفظ و رشد سلامت جسم و اعصاب و روان و غرایز و اعضاء و جوارح و گفتار و رفتار و حواس و هوش و اراده و اندیشه .[1]

آنچه که خویشتن داری و حیا و زهد نامیده می شود و از اساس مذهب است به معنای پیشگیری از بروز امیالی است که آدمی بر آن معرفت ندارد یعنی جلوگیری از امیال کورکورانه و وحشی که عاقبتی دردناک دارد و فرد را به فلاکت و هلاکت می اندازد .

 پس می بینیم که صدق و حیا هر دو از یک گوهره است و آن معرفت می باشد .

صدق بدون معرفت فاحشگی است و حیای بدون معرفت هم تزویر می باشد . آن یکی به کفر و این یکی به نفاق می انجامد و هر دو ضد دین و ضد سلامت و سعادت بشراست .[2]

 

 اطاعت از رسول موجب تقوا و خویشتن داری و مهار امارگی و سلطه و کبر نفس است و لذا انسان را روی به‌خودش می‌کند یعنی هوش و حواس را از سیطره ظلمات و شیاطین و نجواهای استکباری می‌رهاند و چشم و گوش و هوش هم به‌خود می‌آیند.[3]

تقوا و تقیه

تقوا و تقیه امر واحدی است. تقوا به معنای خویشتن داری از غیر خدا و غیر امر اوست. و تقیه به معنای مانع ورود غیر خدا و اهلش بر اسرار دل شدن است و اسرار ایمانی را از نااهل پنهان داشتن.

پس تقوا و تقیه دو روی امر واحدی است.[4]

سِرِّ خلقت

 از آنجائیکه خداوند عالم هستی را برای غیر آفریده و خلقت حاصل از خود گذشتگی خداست، نه خود پرستی خدا، اگر خدا خود پرست بود هرگز چیزی را خلق نمی کرد ، غیر را خلق نمی کرد ، غیر را خلق کند که برای خودش شاخ درست کند ،کافر ودشمن درست کند که با او بجنگد، این چه کاری است؟

 این از عشق بود ، از کرمش بود. پس اساس خلقت و موجودیت عالم و آدم از خود گذشتگی است، از خود گذشتگی اساس بوجود آمدن است .

داستان، داستان خلق جدید است،بوجود آمدن جدید است دیگر، اینهم تابع همان قانون بوجود آمدن ازلی است، همان تابع بوجود آمدن قدیم است

خلق قدیم یعنی از خود گذشتگی. حالا می فهمیم چرا تقوی. چرا بایستی انسان با نفس خودش مبارزه کند ،اگر می خواهد خلق شود بایستی ضد خودش باشد تا خلق شود، اگر مرید نفس خودش باشد هرگز خلق نمی شود.

خویشتن داری
خویشتن داری

اخلاق الله چیست؟

این همان داستان عشق و ایثار است ، این همان اخلاق الله است .

 انسان برای اینکه خلق شود باید از اخلاق خدا پیروی کند یعنی چه؟

 یعنی ضد خودش باشد تا خلق شود وگرنه خلق نمیشود، ولی خدا اراده کرده که همه را خلق کند، برای همین آن کافری که خود پرست است جبراّ دچار خود براندازی و ابطال میشود پس خلق می شود .[5]

علت تقوا و خویشتن داری : دل چشم دیدن جمال خداوند را در هر چیز مطلوب و دوست داشتنی پیدا کند.

تقوای جنسی

محمد مصطفی (ع) محبت به زنان و زن دوستی را سنت خود نامیده است همانطور که ازدواج را از ارکان دین خود و نیمی از دین خوانده است .

 زن دوستی در عین خویشتن داری از مریدی او و تقوای جنسی صراط المستقیم هدایت انسان بسوی خداست و شرط ضروری بر حمل کلمة الله در دل خویش است .

 نفرت از زن که اساس گرایش به همجنس گرائی است برخاسته از غایت زن پرستی و مریدی زن و زن باره گی و زن ذلیلی است . و این دو افراط و تفریط است که به ضلالت و عذاب و تباهی می انجامد .[6]

بنابراین خویشتن داری در رابطۀ جنسی و مهار شهوت جنسی در رابطۀ زناشوئی از جمله ارکان سیرو سلوک عرفانی است .

 یعنی آدمی این نیاز به رابطه جنسی راکه نیاز به ورود درحریم دل وجان است هدر نمی دهد وبیش از حد با درب دل بازی نمی کند .رابطۀ جنسی حداکثر لمس درب دل است .

 انکه این درب را در خود یافت بایستی براین درب وارد شود و اینگونه است که شهوت جنسی کاهش می یابد و مهار می شود و از وضع آتشین خودخارج می شود.

در واقع بعد از هر رابطۀ جنسی فرد باید به تأملات درونی وفکر و ذکر و عبادت بپردازد. تا راه ورود به خویشتن را گام به گام کشف و طی نماید.

 رابطۀجنسی وسیلۀ آشنائی باخویشتن است وزان پس باید حرکت معنوی و سلوک باطنی آغاز شود وگرنه همان آشنائی هم ازدست میرود و هرز می شودوآدمی به هرزگی کشیده می شود

 و بازی با خویشتن که گناهی بزرگ است که به صورت بازی بابدن همسرخودنمائی می کند که موجب کینه ونفرت است .

 زیرا تن آدمی حریم قدسی خداوند است و اینست که دررابطۀجنسی بایستی فکر و ذکر خداوند حضورداشته باشد.یعنی این رابطه یک عبادت بزرگ ومقٌدس است و لذ ازنا و بازی وتجارت و مکر در این رابطه ازجمله گناهان کبیره است و عذابهائی کبیر هم به همراه دارد .[7]

تقوای عاطفی چیست؟

رعایت حرمت و ادب و نیز قناعت و خویشتن داری نسبت به خواسته های خود در رابطه با دیگران .

 پس می بینی که تقوای عاطفی خود به خود مستلزم تقوای مادّی و اقتصادی است .

 تقوای در رابطه موجب می شود که قلوب طرفین زنده و فعال گردد و رابطه قلبی گردد و گرنه رابطه فقط در سطح اشیاء و نیازها باقی می ماند و به فساد کشیده میشود.[8]

چرا بایستی انسان با نفس خودش مبارزه کند اگر می خواهد خلق شود بایستی ضد خودش باشد تا خلق شود

عشق به معرفت
عشق به معرفت

اصول عملی دین که عبارتند از

ای عزیز ! بدان که اصول و اساس دین خدا در هر مذهب و مسلکی بر حق یکسان است و همانست که عقل و وجدان هر انسان عاقلی آنرا درک و تصدیق می کند و آن عبارتست از :

صداقت ، راستگوئی و بی ریائی ، پاکدامنی و عفت و حیا و حرمت حقوق دیگران ، سخاوت وبخشش و گذشت و عفو درباره دوست و دشمن ، وفای به عهد و امانت داری ، دوستی با خلق خدا ، رعایت انصاف در حقوق مردم ، قناعت ، عزت نفس و خویشتن داری در همه امور

 حمایت از زیر دستان و ضعیفان و مظلومان و جهاد بر علیه ظالمان و تجاوزگران ، تلاش در جهت ارتقای عقل و ایمان خویشتن

خدمت به دیگران در حد استطاعت مادی و معنوی و توکل به خدا و شناخت و پرستش او و دوری از شرک و کفر و نفاق ، دوری از دنیا پرستی و بولهوسی

و تلاش برای درک و رسوخ در معارف و عوالم ماورای طبیعی و امثال این احکام و معارف که در همه ادیان الهی حضور دارد .[9]

روحانی ساختن تن

1- خویشتن داری و گذشتن از امیال جسمانی تلاش برای روحانی ساختن تن است و این اخلاق است یعنی خلق کردن روح در تن و تن در روح. واین دو را با هم به اتحاد رسانیدن .

 این همان مقام توحید و موحد شدن است:یکی شدن تن و روح.

غرور و خویشتن داری

در فرهنگ ما غرور مترادف با اتکاء به نفس و اقتدار هویّت است و همین است که شیطان را بر فرهنگ ما مسلّط کرده است که تواضع و ادب و خشوع و صبر و محبّت و خویشتن داری را تحقیر می‌کنیم.

عشق به معرفت و درون گرایی است که بی نیازی می آورد

 و این یکی از بزرگترین نشانه‌های کفر فرهنگی ماست که منشأ بخش عمده‌ای از مفاسد و ناامنی‌های اجتماعی ماست که البتّه یک معضلۀ جهانی نیز می‌باشد.[10]

تقوا و خویشتن داری موجب مصونیت دل است.

گذشت و ایثار و انفاق موجب توسعه و عمق دل است.

عبادات و خاصّه تفکرات تنهائی موجب منوّر شدن دل است .

همنشینی با کودکان و درد دل نمودن با آنان موجب تقویت و تزکیه و تسکین دل است.

حکمت موجب یقین واطمینان دل است

و نهایتاً آنچه که کافر یا مؤمن ، عالم یا جاهل ، لطیف یا شقی و حقیر یا عظیم است، دل انسان است.[11]

جلوه گری و خویشتن داری

جلوه گری از هر نوعی بستر بی عصمتی و بیخودی و افسون شدگی و جنون و تبهکاریهاست.

 و در نقطه مقابل این امر همانا امر به حجاب و حیا و خویشتن داری وتقیه است.

و اتفاقاً جلوه گریهای دینی وعلمی و عرفانی و ادبی شدیدترین بیخودیها و بی عصمتی ها را بهمراه می آورند. و جلوه گری جسمانی برای زنان شدیدترین بی عصمتی را بهمراه دارد زیرا زن در این وضعیت همه دربهای وجودش را برای ورود غیر بازگذاشته است و این همان روسپی گری زن است.

 این مسئله برای زنان موجب همه تباهیها و جنون و فلاکت است و برای مردان تا این حد شدید و خطرناک نیست.

زن در قلمرو جلوه گریهایش دچار جنون کامل می شود و حداقل اراده و شعورش را از دست میدهد وبازیچه هر مردی ناپاک می گردد.[12]

بی نیاز شدن دو نوع و روش دارد

یکی از طریق تقوا و خویشتن داری و ریاضت نفس . و دیگری درست بالعکس یعنی از طریق برآوردن نیاز .

 فقط اوّلی است که به بی نیازی می رسد دوّمی به عکس منجر به نیازی روز افزون و جنون آسا می گردد و حرص را افزایش می دهد و انسان را چون اژدهائی بلعنده می کند .

 پس بی نیازی همان نخواستن است و این همان راه تعالی روح و رسیدن به مقام احدیت و صمدیت ذات است یعنی مقام خلافت اللهی . ولی این بی نیازی فقط از طریق سرکوب کردن نفس ممکن نمی شود و بلکه آدمی منافق می شود .

عشق به معرفت و درون گرائی است که بی نیازی می آورد زیرا چشم و هوش آدم را بر دنیا می بندد . [13]

کلام آخر

آنچه که خویشتن داری و یا تقوی نامیده می شود تنها راه و روشی است که انسان را به حقش می رساند و از این نابرابری بین انسان و جهان میرهاند واز هر ستمگری و ستمبری مصون می دارد . و اینست آزادی روح ![14]

📚 فهرست منابع 🔗

[1] 📘 کتاب: فلسفه غرایز | فصل دوم: خویشتن‌داری | صفحه ۵۲ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[2] 📘 کتاب: کندوکاوی در اصول جلد دوم | صفحه ۷۷ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[3] 📘 کتاب: در جستجوی عقل – درجستجوی معنا | بند ۵۴۴ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[4] 📘 کتاب: اخلاق عرفانی | بند ۳ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[5] 📘 کتاب: اسمای الهی | صفحه ۲۳ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[6] 📘 کتاب: انسان کامل جلد اول | بند ۳۱ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[7] 📘 کتاب: حق بودن | صفحه ۱۲۹ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[8] 📘 کتاب: من – تو – او | صفحه ۷۰ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[9] 📘 کتاب: چنین گوید پیر مغان | بند ۵ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[10] 📘 کتاب: حکمت نوری | صفحه ۱۶۳ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[11] 📘 کتاب: دائرة المعارف عرفانی جلد ۴ | فصل سوم: دل مؤمن | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[12] 📘 کتاب: فلسفه جهانی دین | صفحه ۱۶۱ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[13] 📘 کتاب: ناگفته‌ها و ناشنیده‌های عصر ما | صفحه ۶۰ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[14] 📘 کتاب: الحاقه | صفحه ۱۱۴ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

خویشتن داریآزادی روحآزادیتقوا
۲
۰
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
استاد علی اکبر خانجانی،آخرالزمان شناسی،قیامت شناسی،انسان شناسی، ابرانسان، انسان کامل،ناجی موعود،امام زمان،علائم ظهور،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید