ویرگول
ورودثبت نام
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانیاستاد علی اکبر خانجانی،آخرالزمان شناسی،قیامت شناسی،انسان شناسی، ابرانسان، انسان کامل،ناجی موعود،امام زمان،علائم ظهور،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
خواندن ۱۱ دقیقه·۳ ماه پیش

راز اناالحق حسین بن منصور حلاج: 10 سال محاکمه، واقعیت زندگی، کرامات و اعدام او

راز اناالحق حلاج، اعدام و کرامات و زندگی نامه حسین بن منصور حلاج
راز اناالحق حلاج، اعدام و کرامات و زندگی نامه حسین بن منصور حلاج

فهرست مطالب

  • حسین بن منصور حلاج

  • راز انالحق حلاج

  • محاکمه حلاج

  • کرامات حلاج

  • دشمنان حلاج

  • اعدام حلاج

  • شخصیت حلاج

  • حلاج و ظهور

  • نظرغزالی درباره حلاج

  • نظرعلامه مجلسی درباره حلاج

  • نظر شیخ بهایی درباره حلاج

  • نظرامام خمینی درباره حلاج

  • 📚 فهرست منابع 🔗

حسین بن منصور حلاج

منصور حلاج را، از پدران تصوف پس از ائمه اطهار دانسته اند . این صوفی بزرگ در تمام عمرش در بازار و در میان مردم و شهر به شهر می گشت و مردم را بر علیه ستم خلفای عباسی می شوراند که به حکومت مالیات نپردازند و تن به ستم ندهند و چند بار انقلابی براه انداخت که کم مانده بود خلافت ستم زیر و رو شود .

 و جالب است که حلاج را یک وزیر دربار خلافت که یک شیعۀ علی اللهی بود (به اسم) محاکمه کرد و به آن طرز فجیع مثله کرد و سوزاند و خاکسترش را به باد داد .

 براستی شیعه کیست و صوفی کیست و سنی چیست ؟

آیا سر در می آورید ؟ حق دارید شیطان هم سردرنمی آورد!

جالب است که خلیفۀ وقت عباسی مطلقاً میلی به کشتن حلاج نداشت زیرا از او کراماتی دیده و یکبار از مرگ و بیماری لاعلاجی نجات یافته بود و می ترسید او را بکشد . ولی آن وزیر علی اللهی بالاخره خلیفه را وادار به امضای قتل حلاج نمود . نظر شما چیست ؟ [1]

هیچکس نیست که حلاج را از اعماق ذاتش دوست نداشته باشد. حتی آنهائی که او را کشتند و مثله کردند بیشتر از یارانش او را دوست داشتند و باور کردند وگرنه با او چنین نمی کردند و لذا او هم آنها را بر صلیب دعا‌ می‌کرد و شفاعت

. حلاج ظهور کمال امامت است

. حلاج نقطه عطف تاریخ مذهب است.

او پرچمدار حق انسان در کائنات است.

 هیچکس چون او خداوند را از خود راضی نکرده است.

خدا عاشق حلاج است.[2]

راز انالحق حلاج

آنکه در حلاج انالحق گفت و خود را معرفی کرد خدای حلاج بود که در محاق ستم و عداوت خلق نام خود را فاش گفت تا شاید بخود آیند و دست از آنهمه جور بکشند.

 ولی هیکل حق را دریدند و مثله اش ساختند و سوختند و به بادش دادند. سرگذشت حلاج سرگذشت همۀ عارفان و موحدان است و حلاج نماد و سخنگوی آنان است.[3]

 

حلاج درب فرج امام
حلاج درب فرج امام

برعهده گرفتن تمام و كمال مسئوليت آفرينش خدا در خلقت خويشتن، كل معنا و ماهيت و راز خلقت است كه در دين خدا تبيين شده و داراي درجات است كه همان درجات كمال انسان است.

 درجه چنين پذيرشي همان درجه خلافت و ولايت الهي است و قلمرو دوستي با خداوند!

 و كمال اين پذيرش و ولايت همان فناشدن از خود و بقايافتن از اوست و مظهر حق شدن و انالحق گفتن است همانطور كه در سوره نحل شاهديم:

«خداوند روحش را به هر يك از بندگانش كه بخواهد القاء مي كند تا بگوئيد كه خدائي جز من نيست.» نحل3-1

اين همان كاري بود كه علي مرتضي در خطبه افتخار و بيان نمود و منصور حلاج بر دار!

و هركه چنين دعوي نمود از او بپذير و تكذيبش مكن زيرا اين ادعائي است كه به ذاته حق است و خود دعويش دال بر صداقت و حقانيت است و هيچ دروغ و باطلي نمي پذيرد.[4]

حلاج هایند که دربهای فرج امامند برای کسانی که فرج را جز دیدار روی امام نمی دانند.

محاکمه حلاج

قاضی: جناب منصور حلاّج آیا این درست است که ادّعا دارید که حق هستید که آشکار شده اید؟ در اینصورت دلایل خود را بفرمائید.

حلاّج: دوستم محمّد مصطفی دربارۀ علی مرتضی فرمود:

 علی با حق است و حق با علی است و علی به هر سو گراید حق هم بهمان سو گراید.» من آن حق هستم. حق علی(ع) هستم و مرید علی(ع). همانطور که حضرت حق در سدرة المنتهی با محمّد مصطفی گفت که:

«ای محمّد، نسبت تو بمن مثل نسبت من است به علی.»

یعنی همانطور که محمّد، مرید حق است حق هم مرید علی است. و من همان حق هستم.

کرامات حلاج

محاکمه حلاّج یکی از طولانی مدت ترین محاکمه قضائی در طول تاریخ بشر بوده است که حدود ده سال بطول انجامید .

در طی این مدت در زندان خلیفه عباسی بسر می برد و بارها از او جهت درمان امراض خلیفه و درباریان استفاده شد

و لذا بتدریج تبدیل به یکی از اعضای دستگاه خلافت عباسی شد که یک پایش در زندان و پای دگرش در دربار بود

و حتّی از وی جهت مشاوره در امور سیاسی و عقیدتی و فقهی هم همچون یک وزیر محرم اسرار برخوردار می شدند و این امر بر حسادت و عداوت وزیر و سائر مشاوران دستگاه خلافت می افزود .

هر چند که حلاج در طی صدها بازجوئی عقیدتی – عاطفی بظاهر از خودش دفاع می کرد ولی در هر نوبت سند محکمتری جهت محکومیت خودش بدست قضات و درباریان و خلیفه می داد و تردیدهای آنان را دربارۀ دعوی خودش برطرف می کرد و مستمراً طبق موازین شرعی و فقهی اسناد بیشتری برای اثبات الحاد و زندیق و قرمطی بودنش فراهم می آمد .

وحدت وجود، تنها داروی درد احساس از خودبیگانگی و غربت انسان در تن است

همه تلاش دستگاه خلافت این بود که حلاّج را به عنوان یک قرمطی اعدام کنند و چنین کردند .

یک دلیل دیگر طولانی مدت شدن محاکمه حلاّج ، تردید و تعلقات عاطفی خلیفه و مادر خلیفه بود زیرا بارها بواسطه طبابتِ حلاّج از مرگ درباریان پیشگیری شده بود و یکبار خود خلیفه از مرگ حتمی نجات یافته بود .

و لذا خلیفه دچار عذاب وجدان بود هر چند که بالاخره بر خلاف میلش رأی به اعدام حلاج داد . ولی مادر خلیفه تا به آخر مخالف بود و تمام تلاش خود را جهت رهائی حلاج بکار بست و موفق نشد .

مادر خلیفه بسیاری از نوشته های حلاج در حبس را نگهداری می کرد و بعد از مرگش حفظ نمود و از جایگاه اعدام حلاج معبد و زیارتگاهی هم درست کرد .

دشمنان حلاج

شدیدترین دشمن حلاج در دربار ، وزیر خلیفه بود که یک شیعه علی اللّهی بود که مذهب خود را در نزد خلیفه تقیه مینمود و چه بسا با اعدام حلاج می خواست که از خودش در دستگاه خلافت کاملاً رفع سوءظن نماید

 و جایگاه سیاسی خود را استحکام بخشد مانند همان کاری که خواجه نصیرالدین طوسی در دستگاه هلاکوخان مغول نمود و با قتل عام شیعیان و اسماعیلیان و قرامطه در دل هلاکوخان جای نمود و ثابت کرد که از گذشته اسماعیلی خودش کاملاً توبه کرده است .

وحدت وجود، احدیت وجود: تنها داروی درد احساس از خودبیگانگی و غربت انسان در تن است.
وحدت وجود، احدیت وجود: تنها داروی درد احساس از خودبیگانگی و غربت انسان در تن است.

اعدام حلاج

حلاج با قیام و اعدامش خط بین عرفان و تصوفِ حقیقی و جعلی را آشکار کرد و حساب عافیت طلبی و نفس پرستی زاهدانه را از زهد محمّدی و علوی جدا کرد و مُشتِ همه فرصت طلبان و نفس پرستانی را که از ترس جان به خرقه تصوف پناه برده بودند باز و رسوا کرد .

حلاّج را در طی سه روز مثله کردند:

 اول تازیانه اش زدند، سپس سنگسارش کردند، بعد بردارش نمودند. سپس زبانش را بریدند. آنگاه دست و پایش را قطع کردند و در روز آخر سرش را بریدند و عاقبت جسدش را سوزانیدند و خاکسترش به آب دادند.

حلاّج را به اندازۀ کل بشریت شکنجه کردند و همه شکنجه هائی که اصولاً تا آن زمان بکار گرفته می شد و ابداع شده بود دربارۀ حلاج اجرا شد.

 اینهمه شکنجه چرا؟

در کجای حقوق شرع و حدود اسلامی این نوع مجازاتها دربارۀ یک انسان صادر شده است؟

شخصیت حلاج

سابقه زندگانی حلاج در زهد و عبادات و مردم دوستی و صلح و تقوا چنان پاک بود که دستگاه خلافت را به جنون انداخته بود زیرا حلاج در همه بلاد اسلامی به نیکنامی معروف شده بود و مردم او را قدیس عادلی می دانستند و “قدیس عادل” پدیده ای آخرالزمانی و مختص دین محمّد (ص) است .

شخصیتی همچون حلاج بعد از صدر اسلام تا به امروز بسیار بسیار اندک است و فقط کسی چون حسن صباح را میتوان هم ردیف او قرار داد .

او نیز یکی از مصادیق انگشت شمار مؤمنانی است که بقول علی (ع) ، حقوق اسلام را به غایت ادا نموده و برای خدا از اسلام خروج کردند .

این خروجی آخرالزمانی است و حلاّج را باید از فاتحان عرصه آخرالزمان در تاریخ جهان دانست .

حلاّج شاید تنها صوفی تاریخ اسلام باشد که بعد از امامان شیعه ، در ملاء عام و در کوچه و بازار اسرار توحیدی وحدت وجود را برای مردم به صدای بلند قرائت می نمود و بعد از هر سخنرانی می گفت که :

 آیا کسی هست که مرا به جرم الحاد بکشد .

حلاج و ظهور

حلاج هویتی بارز از سیمای مهدی و مسیح بود که در ظهور تعجیل داشت . و شیعه یعنی همین .

حلاج هایند که دربهای فرج امامند برای کسانی که فرج را جز دیدار روی امام نمی دانند .

بشرط آنکه درک کنیم که امام زمان و مسیح موعود در قلوب عشاق خود آرمیده اند و اینست آن چاه غیبت . همانطور که امام ، خانه خداست عارفان واصل هم خانه امامند .

برای شنیدن صوتی محاکمه حلاج از کتاب انسان کامل جل دوم، اثر استاد علی اکبر خانجانی کلیک کنید.

نظرغزالی درباره حلاج

برخی از مفسّران ، حلاّج را مبتلا به عجولی و شتاب در وصال حق می دانند که چنین سرنوشتی برایش پدید آورد . این تفسیر از آن کسانی است که از عشق بوئی نبرده اند . این نوع تفاسیر از بیدردی است .

برخی دگر همچون غزالی که نماینده طریقت عباسی در جامعه و دانشگاه است حلاج را با ابلیس قیاس می کند و نهایتاً او را شیطان زده و بلکه خود شیطان می خواند و عشق او را هم ابلیسی می نامد .

همین جناب غزالی بعد از انفصال از خدمت خلیفه بناگاه تغییر موضع داد و نظریاتش دربارۀ حلاج را لطیف تر ساخت .

پس معلوم می شود که نظر غزالی یک نگرش ابلیسی است که با دور شدن از خلیفه قضاوتش نیز تغییر می کند .

این نظریه منسوخ شدۀ غزالی قوی ترین قضاوت بر علیه حلاّج در تاریخ مکتوب علمای اسلامی است .

مابقی فحاشان به حلاّج هیچ منطق و دلیل قرآنی و شرعی برای طرد و لعن حلاّج عرضه نکرده اند الّا فقط متوسل به احادیثی حیرت آور منسوب به امام زمان (ع) شده اند و از امام زمان فتوای ارتداد و لعن حلاج را گرفته اند !؟

کذائی بودن این نوع روایت منسوب به امام زمان (ع) بر هر عاقلی مبرهن است .

زیرا امام زمان در عرصه غیبت فتوا صادر نمی کند ، آنهم فتوائی درگوشی . دجّال بودن این راویان حدیث و فتوا از جانب امام غایب پرواضح است .

عجبا که چرا امام زمان (ع) فتوای ارتداد خلفای بنی عباس را صادر نکردند و به این نوّاب دست خطی ندادند تا تکلیف مسلمانان جهان روشن شود .

نظرعلامه مجلسی درباره حلاج

متأسفانه این احادیث جعلی توسط علامه مجلسی هم در بحارالانوار تصدیق شده است که مرحوم علامه خود یک غزالی دیگری در دربار صوفیان آدمخوار دربار صفوی بود که شهر اصفهان پایتخت شیعیان جهان را به بزرگترین روسپی خانه جهان تبدیل کرده بودند و روسپیان درباری در اصفهان صاحب فتوا بودند از جانب مرشد کبیر آستان علی شاه عباس بزرگ !؟

نظر شیخ بهایی درباره حلاج

شیخ بهائی که یکی از ارکان فقه شیعه است نیز تا زمان خدمتش در دربار صفوی دراین امور لب به سخن نگشود ولی به محض انفصالش از دربار بناگاه یک صوفی وحدت وجودی شد و در مدح حلاّج سنگ تمام گذاشت .

امروزه آثار فقهی شیخ بهائی در حوزه های علمیه شیعه حرف اول را می زنند و کتب مرجع محسوب می شوند ولی آثار دوره کمال شیخ بهائی به حساب جنون ایام پیری اش طرد و لعن می گردد .

نظرامام خمینی درباره حلاج

حلاّج حرف آخر امام خمینی در انقلاب بزرگش بود و بدینوسیله ماهیت و مقصد انقلاب را نشانه رفت که ظهور امام زمان (ع) است .

انالحق گفتن گل سرسبد معرفت و مذهب امامیه و تشیع است و واضح ترین وجه تمایز این مکتب و مذهب از سائر مذاهب بر روی زمین می باشد .

انالحق گفتن احرام دیدار بستن است و تیغ انتظار برکشیدن و مفتاح فرج گردیدن . و اینست اصل و اساس مذهب امامیه در آخرالزمان . و کمتر از این مقبول نمی افتد بر درگاه حق . کسی که حلاّج را نشناسد و درک و تصدیق نکند امام زمان را هم نخواهد شناخت و او را ملحد و زندیق می خواند .

حلاّج شناسی از ارکان برجسته امام شناسی در آخرالزمان است . امام کشی حاصل حلاّج نشناسی است . حلاّج شناسی یکی از مهمترین ارکان آمادگی برای ظهور امام زمان و تسریع در ظهور است : حلاّج شناسی منثور ! [5]

 

لوئی ماسینیون دارای کرامات و مکاشفات روحانی خارق العاده ای بوده و گوئی با پیامبر و امام زمان و سلمان در عالم رؤیا دیدار داشته است . خوشا به سعادت این مسیحی فرانسوی و بدا به شقاوت ما شیعیان.

ماسینیون رساله ای هم درباره حلاج دارد که او را رجعت دوباره مسیح (ع) در سر آغاز هزاره دوم میلادی میداند و ما او را ملحد میخوانیم. باز هم بدا به شقاوت ما.

📚 فهرست منابع 🔗

[1] 📘 کتاب: شیعه‌شناسی | صفحه ۶۷ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[2] 📘 کتاب: سرگذشت روح من | بند ۲۱۲ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[3] 📘 کتاب: پدیده‌شناسی توحیدی | بند ۹۹۷ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[4] 📘 کتاب: خداشناسی امامیه جلد اول | بند ۹۷ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[5] 📘 کتاب: انسان کامل جلد دوم | حلاج‌شناسی | اثر استاد علی اکبر خانجانی

حلاج
۲
۰
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
استاد علی اکبر خانجانی،آخرالزمان شناسی،قیامت شناسی،انسان شناسی، ابرانسان، انسان کامل،ناجی موعود،امام زمان،علائم ظهور،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید