دگر دوران استعاره مرده است
شعور و دل ز استخاره مرده است
شده تمثیل، شغل خود فروشان
شده شاعر فقیه فسق دوران
جنون فال ها از قال ها بود
خر تفسیر از دجالها بود
شعور و معرفت گم شد ز انسان
مسخر شد به دیو و جن و حیوان
به فال قهوه و هندی و چینی
شده دیوانه و دیوانه دینی
شده رمان جای واقعیت
شده واقع گرائی جهل و نکبت
هر آنکه دین حق را قصه خواند
به بند قصه و افسانه ماند
خرافه جنگ با احکام دین است
گهی فنی و گه با نام دین است
گهی آخوند و درویش است و فال گیر
گهی جادوگر و هیپی و جن گیر
گهی هم در روانکاوی به جنگ است
چو یونگ و دون خوان اندر فرنگ است
خرافه حاصل انکار حق است
تقلب با خود و اخبار حق است
گهی در شعر عرفانی نهان است
گهی در فکر آلمانی عیان است
گهی افسانه کیهان ببافد
گهی اکسیر جاویدان بسازد
دکان دین فروشی شد خرافه
شود خالی ز مغزش هر گزافه
هر او دیوانه خواند انبیاء را
مطیع آید فریب هر ریا را
هر آنکه دین حق را ننگ داند
چو خر زیر خرافه لنگ ماند
خرافاتی این دوران ذلیلست
گهی بر دکتر و گه فال گیرست
گهی با ویروس و میکروب به جنگ است
گهی در جنگ ارواح ملنگ است
گهی کامپیوتر را می پرستد
گهی فوتبال و شعر را می پرستد
هر آنکه فتنه کرد در دین خالق
نگردد تا ابد در عقل، بالغ
منبع :کتاب غزل عشق سروده استاد علی اکبر خانجانی
سال 1375
این کتاب را بهمراه 171جلد دیگر از همین نویسنده معاصر ایرانی از لینک زیر دانلود کنید: