ویرگول
ورودثبت نام
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانیاستاد علی اکبر خانجانی،آخرالزمان شناسی،قیامت شناسی،انسان شناسی، ابرانسان، انسان کامل،ناجی موعود،امام زمان،علائم ظهور،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
خواندن ۵۳ دقیقه·۳ ماه پیش

راز سکوت ۲۵ ساله امام علی ع؛ حقایق امامت تا انسان کامل و معراجش

راز سکوت ۲۵ ساله امام علی ع؛ حقایق امامت تا انسان کامل و معراجش
راز سکوت ۲۵ ساله امام علی ع؛ حقایق امامت تا انسان کامل و معراجش

فهرست مطالب

  • علی شناسی دروازۀ بخود – آئی و خودشناسی

  • 1-امام کیست ؟

  • آیا امام علی ع را می‌توان انسان کامل دانست؟

  • ظهور جهانی علی (ع)

  • 2 – تولّد علی (ع) در خانۀ خدا

  • مادر امام علی (ع)

  • پدر امام علی (ع)

  • 3 – ایمان علی (ع) به محمّد (ص)

  • محمّد (ص) در معراجش ، پروردگارش را به جمال علی (ع) دیدار نمود

  • 4 – دفاع علی (ع) از  دین محمّد (ص)

  • علی (ع) معلّم و مربی کامل عشق

  • هویت و قدرت حماسی اسطوره ای علی (ع) در میدانهای جنگ

  • 5 – معراج محمّد (ص) و علی (ع)

  • سخنان محمد ص درباره حضرت علی ع

  • 6 – ازدواج علی (ع) ( خانۀ علی (ع) و فاطمه ( س ))

  • جهیزیۀ فاطمه

  • 7 – نخستین مدرسۀ عرفان عملی

  • علی ع و سلمان

  • مدرسۀ کشف خدا در خویشتن

  • علی ع و عمار یاسر، ابن سنان فرزند شمشیر

  • 8 – واقعه غدیر خم، معرفی امام

  • امام علی ع در عرفان اسلامی و آخرالزمان چه جایگاهی دارد؟

  • پایان تاریخ خدا پرستی آسمانی و آغاز خداپرستی زمینی و انسانی

  • حرفهای تازۀ پیامبر در غدیر خم

  • 9 – آغاز تنهائی علی(ع ) ( ظهور خود  – خدائی )

  • دعای جوشن کبیر علی ع

  • کفن کردن پیامبر به دست علی ع

  • علی ع و مافیای سیاسی

  • انتخاب علی ع بعنوان خلیفه چهارم

  • چرا امام علی ع 25 سال سکوت کرد؟

  • سقط جنین و شهادت فاطمه س

  • هیچکس جرأت رفت و آمد با علی(ع) را نداشت

  • وصیت  فاطمه زهرا س

  • علی ع و ابوذر

  • انتظار خلافت علی(ع)

  • چه ارتباطی میان امام علی (ع) و مفهوم ولایت وجود دارد؟

  • 10 – حکومت علی (ع) و شرط او برای پذیرش خلافت

  • رابطه امام علی ع با خلفای قبل از خودش چگونه بود؟

  • چرا امام علی (ع) در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان شرکت کرد؟

  • علی ع و مشرکان خر مقدس

  • ستمبران دشمنان عدالت و شرافت و عزت بشری

  • کشته شدن علی ع توسط ابن ملجم

  • 11 – مذهب و سیره علی ع

  • دلیل انقطاع امامت در امام حسن ع

  • معنای اسم علی

  • عشق علی ع

  • شناخت علی ع

  • مقامات 11 گانه علیین

  • تقلید از علی ع  بجای اطاعت

  • تشیّع علوی و تشیّع عربی

  • 📚 فهرست منابع 🔗

علی شناسی دروازۀ بخود – آئی و خودشناسی

بخود – آئی که نخستین جنبه و گام در معرفت نفس است ممکن نیست الاّ از طریق به خدا آمدن و با تضرّع و خشوع و صدق و عطش به دین او رفتن و صادقانه به احکام دین او عمل کردن و صبر پیشه نمودن و دمادم از توکّل به او غافل نگشتن .

 می بینید که این راه قدیمی ترین راه موجود در تاریخ بشر است و نیز جدیدترین راه . و از بس که قدیمی و نو است بکلّی فراموش شده است . و این همان خود – فراموشی است .

رجعت به خویش ممکن نیست و شناخت خویش و فرا رفتن زخویش محال است الاّ بواسطۀ رجعت به خدا . و رجعت به خدا محال است الاّ بواسطۀ رجعت به پیامبر او . و رجعت به پیامبر او محال است الاّ بواسطۀ ولیّ خدا یعنی علی ، انسان کامل .

 که خود پیامبر می گوید من شهر علم هستم و درب ورود به این شهر علی است و بس .

 پس می بینیم که علی شناسی دروازۀ بخود – آئی و خودشناسی است و صراط المستقیم است و راه ورود به دین خدا و تسلیم امر و احکام او شدن است .[1]

1-امام کیست ؟

محمّد (ص) خورشیدی است که ضیاء وجودش بطور مستقیم موجب کوری چشمان می شود و لذا این نورش را فقط می توان در ماه امامت علی (ع) درک نمود همانطور که خود فرموده :

« من شهر علم هستم و علی درب آن است »

و لذا فقط از طریق وجود علی (ع) می توان محمّد و حقایق دینش را شناخت و این است که او را حجّت دین محمّد (ص) نامیده اند و حجّت خدای محمّد (ص) .

همانطور که به لحاظ علوم جدید می دانیم که خورشید موجب حیات و پیدایش زمین و اهالی آن است ولی ماه موجب استمرار این حیات است .

محمّد (ص) هم بانی کمال دین است و علی (ع) موجب استمرار دین خدا بر روی زمین است .

محمّد (ص) مثل قلب دین است . علی (ع) هم مغز آن است . که بی مغز حیات برای انسان هیچ است و مثل یک حیات نیمه جانوری ، نیمه گیاهی است .

همۀ پیامبران بزرگ صاحب کتاب و شریعت دارای حجّت یعنی امامی در کنار خود بوده اند که حقانیت دین آنها را به عین می کشیدند و ثابت می کردند و تعیّن و تجسّم کمال آن دین و کتاب و شریعت محسوب می شدند.

 مثل سام برای نوح (ع) ،‌ اسماعیل برای ابراهیم ، یوشع برای موسی ، یحیی برای مسیح و علی برای محمّد (ص) .

این حجّت ، امام یا ولی به مثابۀ هستی بایستی دین خدا است یا دین زنده و کتاب و شریعت زنده . و چه بسا حتی راهنمای خود پیامبر هم بوده اند مثل یاری اسماعیل به پدرش ابراهیم در واقعۀ ذبح که پدرش را از تردید رهانید .

انبیاء ناطقان امر خدا بودند و امامان هم فاعلان و کانون تحقق ارادۀ خدا بوده اند . و لذا در دوران ختم نبوّت هم این حجّت ها در هر عصری و در میان هر قوم و مذهبی حضور دارند .

 تا حجّت خدا برای خلق باشند که : می شود به امر خدا تن در داد . می توان صدیق و پاک و متوکّل و راضی به رضای خدا بود و می توان در دین خدا به کمال رسیده و خدایگونه شد .

آیا امام علی ع را می‌توان انسان کامل دانست؟

این امامان و حجّت ها همان بودند که پیامبران می خواستند . و بدون وجودشان هیچ دینی بر پا نمی شد و جاری نمی گشت . همانطور که پیامبران و شریعت ها در طول تاریخ تکامل یافتند امامانشان هم کامل شدند و لذا علی (ع) در دین محمّد که دین کامل و خاتم ادیان بود نیز امام کامل و لذا اوّلین انسان کامل است

 و در حقیقت عالیترین مظهر تجلّی خدا بر روی زمین و معرّف ذات باریتعالی در عالم خاک و مقصود او از خلقت آدم و عالم است زیرا خداوند انسان را نیافرید مگر اینکه از طریق او ، خود را آشکار و معرّفی نماید به جمال و کمال . یعنی جانشین خود در جهان سازد .

 و لذا علی (ع) نخستین خلیفۀ کامل خدا در جهان هستی است و مصداق این کلام خدا که

« کل جهان هستی متمرکز است در وجود امام آشکار » .

 و اینگونه بود که با ظهور علی (ع) خلقت جهان و انسان کامل شد که همان خلقت شش روزۀ تکوینی بود که در شش هزار سال از هبوط آدم تا خاتم بطول انجامید همانطور که در قرآن کریم هر روز تکوینی معادل هزار سال بشری است .

و لذا خداوند در روز هفتم که سر آغاز اسلام است بر عرش نشست و قیامت پنجاه هزار ساله که همان روز قیامت است آغاز شد .

 این عرش همان علی (ع) بود و بر پا کنندۀ قیامت هم طبق قول رسول همان علی است .

همانطور که خود علی (ع) فرمود :

 هشدار که رشته های بقای دنیا بریده شد …!

جمال الله
جمال الله

رسول اکرم (ص) می فرماید که :

 ای علی تو نور باطن منی . تو در باطن همۀ انبیای سابق بوده ای و افتخار بر من که در مقابل منی .

و نور باطن انبیای الهی همان حق است که اینک در علی (ع) تجسّم یافته است به مصداق این کلام خدا که :

 حق آمد ! و به مصداق این سخن رسول اکرم که :

علی با حق است و حق با علی است و علی بهر سو گراید حق هم به همان سو می گراید .

حق همان چیز و امری است که کلّ زمین و آسمانها بر آن استوار شده است بقول قرآن کریم :

و اینست که کل عالم هستی متمرکز در وجود امام است .

 زیرا امام حقّ هستی است حقِّ وجود است و لذا مبدأ و مقصد کائنات است.

رسول اکرم ص :
علی با حق است
و حق با علی است
و علی بهر سو گراید
حق هم به همان سو می گراید.

درست به همین دلیل است که پیامبر اسلام تنها پیامبر و نخستین بشری است که به معراج دیدار با خدا می رود زیرا حق را با خود دارد و در کنار اوست.

ظهور جهانی علی (ع)

 یعنی پیامبر اسلام نخستین انسانی است که به غایت قیامت می رسد و در حضور پروردگار قرار می گیرد زیرا بر پا کنندۀ قیامت با اوست که همان علی (ع) است .

پس راز و علت ختم نبوّت و رسالت هم همان ظهور و موجودیت امام است که اوّلین آن علی (ع) است .

 و زان پس علییّن ( علی ها – علی واران ) بجای پیامبر بشر را هدایت می کنند یعنی امامان هر عصری که جملگی پرتوی از وجود علی هستند و هر مؤمنی می تواند در آئینۀ وجود آنها با پروردگارش دیدار کند زیرا در قیامت قرار داریم .

که این قیامت در غایت روز پنجاه هزار ساله اش منجر به ظهور جهانی علی (ع) می شود که قیامتی برای عامۀ بشریت است که این همان ظهور ناجی امام زمان (ع) است . 

 

2 – تولّد علی (ع) در خانۀ خدا

علی ابن ابی طالب نخستین کودکی در تاریخ بشر است که در معبدی متولّد می شود آنهم معبدی که خانۀ خدا نامیده می شود یعنی خانۀ کعبه در مکّه .

این خانه و یا محل آن نخستین محل اسکان و منزلگاه آدم و حوا پس از هبوط از بهشت بوده است طبق روایات دین . و در طول تاریخ بارها خراب شده و بازسازی گردیده است . که یک باز سازی بدست ابراهیم و اسماعیل است پس از واقعۀ ذبح عظیم اسماعیل بدست پدرش .

 این خانه یا محل آن منزلگاه هاجر و اسماعیل در دوران تبعید الهی این زن و کودکش نیز بوده است که بعد از آن به نام خانۀ خدا ساخته شده است و تا به امروز به همین نام قبله گاه مسلمانان است .

 و علی (ع) در این خانه به دنیا آمد . گوئی که خدا به دنیا آمد و از آن خروج کرد . امام حسین (ع) هم با خروج از مراسم حج بود که خونش مباح و شهید شد.

اوّلین فرزند آدم و حوا نیز در این خانه بدنیا آمد که هابیل و نخستین شهید و مقتول تاریخ بشر است . و نخستین انسان کامل و خلیفۀ خدا و مظهر و معرّف ذات باریتعالی هم در این خانه متولّد شد .

مادر امام علی (ع)

طبق روایات ، علی در رحم مادر و دورۀ شیر خوارگی اش با مادرش سخن می گفته و بارها او را از خطر و خطا رهانیده است .

 مادر علی (ع) که نامش فاطمه بود بعد از به دنیا آوردن علی (ع) مدّت طولانی ای نزیست و خود از دنیا رفت و لذا علی (ع) به پسر عمویش محمّد (ص) سپرده شد و محمّد (ص) در حکم مادرش بوده است .

پدر امام علی (ع)

پدر علی (ع) یعنی ابی طالب تا چند سال بعد از بعثت پیامبر اسلام زنده ماند . او پرده دار و متولّی کعبه بود که محل نگهداری بت های عرب بود .

 در واقع پدر علی (ع) مثل ابراهیم ، با بت ها سر و کار داشت و حافظ بت خانه بود . و علی (ع) در واقع در بت خانه و در میان بت ها متولد شده بود منتهی بتی زنده و انسانی . بتی از میان بت ها .

می دانیم که اعراب قبل از اسلام به وجود الله بعنوان خدای همۀ بت ها قائل بودند ولی بتی به نام الله نداشتند و او را خدای غائی می دانستند . گویی که اینک این خدای بت ها در بت خانه زنده شده و بیرون آمده بود .

 

حق با علی است
حق با علی است

3 – ایمان علی (ع) به محمّد (ص)

 … علی (ع) فقط ده سال داشت که بعنوان نخستین مرد به محمّد (ص) ایمان آورد . و او کم سن ترین بشری بود که به پیامبری ایمان آورد و سنگ زیر بنای دین و رسالت محمّد (ص) شد یعنی امام دین محمّد (ص) گردید و حجّت آن .

محمّد (ص) در معراجش ، پروردگارش را به جمال علی (ع) دیدار نمود

سالها بعد محمّد (ص) در معراجش ، پروردگارش را به جمال علی (ع) دیدار نمود : جوانمردی به صورت علی (ع) .

همانطور که طبق روایات پیامبر اکرم (ص) جبرئیل را هم به صورت سلمان فارسی دیدار می نمود که سوّمین یا چهارمین فردی بود که به محمّد (ص) ایمان آورده بود .

خداوند جهان را آفرید تا خودش را معرفی کند و در علی ع به تمام کمال جمال، آشکار شد

بدینگونه دین و ماورای طبیعه و ملکوت و لاهوت محمّد (ص) تماماً دارای صورت زمینی و انسانی بود . یعنی نزول حق از آسمان به زمین به تمام و کمالش رخ داده و لذا نبوّت و دین را هم کامل کرده و قیامت را هم بر پا نموده است . و این تعیّن عالم غیب در عالم عین است و ظهور آسمان بر زمین است .

و لذا دین محمّد (ص) دین جمال است و تنها دینی که پیروانش به جمال پیامبرش سلام و صلوات می فرستند .

دین محمّد (ص) درواقع جمال دین و دین جمال است و لذا « یوم الدّین » است یعنی روز دین !

 و لذا دین صراط المستقیم است یعنی کوتاهترین راه بین خالق و مخلوق .

 

4 – دفاع علی (ع) از  دین محمّد (ص)

 در طول تاریخ بشر هیچ کس از یک دین و نیز از یک انسان دیگری تا این حد دفاع نکرده که علی (ع) از محمّد (ص) و دین او کرده است . این مسأله تاکنون هرگز مدّ نظر محققین قرار نگرفته است .

این نکته بی شک دال بر میزان قدرت عشق و ایمان یک انسان به انسان دیگری است .

یعنی علی (ع) عاشق ترین و مؤمن ترین بشر در تاریخ است . یعنی علی (ع) امیر و سلطان و امام عاشقان و مؤمنان تاریخ است .

او بر پا کنندۀ قیامت عشق و ایمان و غیرت در تاریخ است . و اینست که خدای نادیده را نمی توان پرستید . و این ادّعا فقط لایق خود اوست و اجر چنین عشقی است . فقط چنین حدّی از عشق می تواند خدا را از پردۀ غیب آشکار سازد .

علی (ع) معلّم و مربی کامل عشق

عشق است که حجابها را کنار می زند و جمال غیب الغیوب را می نمایاند . این عشق که شکافندۀ همۀ حجابهای جهل بشر نیز بوده است و لذا می فرماید که اگر همۀ پرده ها به کنار روند بر تعجّب من افزوده نمی شود .

 و این عشق بانی کمال علم و عرفان در علی (ع) بوده است . علی (ع) معلّم و مربی کامل عشق است .

 این علی (ع) بود که جمال محمّد (ص) را مستحق صلوات نمود .

جمال محمّد (ص) محصول نگاه عاشقانۀ علی (ع) بود . همانطور که معراج محمّد (ص) .

پس عجب نیست که شبی که ترور محمّد (ص) برنامه ریزی می شود علی (ع) به جای او در رختخواب می خوابد .

علی میزان انسان است

ولی تاکنون کسی سؤال نکرده است که محمّد (ص) که پنهانی از خانه خارج شده بود و دیگر در خانه نبود و نجات یافته بود پس خوابیدن علی (ع) در رختخواب محمّد (ص) به چه معنائی بود .

به این دلیل و معنا بود تا به اعراب وحشی که قصد جان محمّد (ص) را کرده بودند نشان دهد که عشق محمّد (ص) در دل علی تا چه حدّی است و تا علی (ع) است محمّد (ص) از بین رفتنی نیست

و بدینگونه دشمنان محمّد (ص) متوجّه جان علی (ع)  شوند و خطر برای جان محمّد (ص) کاهش یابد . معنای دیگر این عمل ، عشق ورزی علی (ع) به محمّد (ص) است و اثبات این ادعا که:

اگر رسول مرا دوست میداری پس نشان بده که چقدر دوست می داری…

علی (ع) جان دین محمّد (ص) بود . بیهوده نبود که محمّد (ص) می گفت :

من و علی (ع) نور واحدیم و علی (ع) جمال باطن من است .

چنین حرفها و ادّعاهائی هرگز در تاریخ بشر سابقه نداشت و بعد هم تکرار نشد .

 عشق مولوی به شمس در این قیاس به هیچ است ، چرا که خود مولوی باعث قتل شمس شد آنهم بدست پسرش .

هویت و قدرت حماسی اسطوره ای علی (ع) در میدانهای جنگ

بنابراین هویت حماسی اسطوره ای علی (ع) در میدانهای جنگ بر علیه کافران و دشمنان دین محمّد (ص) ، تماماً معلول عشق علی (ع) به محمّد است و لاغیر .

این نوع حماسه های فوق طبیعی فقط حاصل عشقی ماورای طبیعی است وگرنه یک آدم قد کوتاه گدا گشنه که از گرسنگی سنگ به شکم می بندد چگونه می تواند درب خیبر را بلند کند و صد متر پرتاب کند و حریف آن غول و پهلوان عرب یعنی عمربن عبدود شود

و در میدان نبرد از نعره اش صفهای دشمنان را در هم شکند و مدهوش سازد .

کمال ِ خداشناسی به علی شناسی می رسد.

 آدمی که در تمام عمر جز نان خشک و نمک چیزی دیگر نخورده آنهمه نیرو از کجا یافته است مگر از عشق .

 که می گوید : بنده ای از بندگان محمّد (ص) هستم . آن خدای دیدۀ علی کیست و در چه جمالی هویدا شده است مگر از جمال محمّد (ص) .

در یک کلام اسلام چیزی جز محصولات عشق بین محمّد (ص) و علی (ع) نیست . اینست که اسلام دین جمال و کمال و معراج و قیامت است .

 

5 – معراج محمّد (ص) و علی (ع)

  تاریخ دشمن علی (ع) ، روایات معراج را به گونه ای رقم زده که گوئی واقعه ای یک نفره بواسطۀ محمّد (ص) بوده است . در حالیکه سخنان محمّد (ص) دربارۀ معراج گام به گام علی (ع) را هم گزارش می دهد و می گوید :

هر چه من شنیده ام علی (ع) شنید ، هر چه من دیده ام علی (ع) هم دید و هر کجا که بوده ام علی (ع) هم بود.

پس این معراج دو نفره بوده است . مگر واقعۀ وصال عشق روحانی یک نفره معنا دارد . عاشق بی معشوق مگر می شود .

محمّد (ص) و علی (ع) در طبقۀ هفتم آسمان و در مقام هاهوتی ذات جمال یکدیگر را دیدار کردند . این بود معراج !

محمّد (ص) جمال حق را در علی (ع) و علی (ع) هم در محمّد (ص) دیدار نمود  . سپس محمّد (ص) گفت :

من فقط برای علی (ع) و شناخت او به معراج رفتم .

 و علی (ع) هم گفت :

من بنده ای از بندگان محمّدم .

 و خداوند هم گفت :

 ای محمّد ، نسبت تو به من مثل نسبت من است به علی .

یعنی همانطور که محمّد ، مرید ارادۀ خداست ، خدا هم مرید ارادۀ علی (ع) است .

سخنان محمد ص درباره حضرت علی ع

و سپس محمّد (ص) چنین گفت :

 بهشت از آن داوطلبان علم علی ( ع) است . یعنی علی شناسان !

 و گفت : علی (ع) پرچم دار قیامت است .

علی (ع) وارث علم همۀ انبیای پیشین است .

علی (ع) مماس بر ذات خداست .

علی ( ع) میزان انسان است .

هر که علی (ع) را بهترین انسان نداند کافر است .

علی (ع) خزانۀ وحی من است در همۀ مراحل معراج علی را پیشاپیش خود دیدم . علی (ع) به چیزی در نزد خداوند امتحان شد که هیچ انسانی به آن امر امتحان نشد .

علی (ع) نور هدایت است .

علی (ع) قرآن ناطق است .

علی (ع) صدیق اکبر است .

علی (ع) آن خط بین حق و باطل است .

علی (ع) تقسیم کنندۀ بهشت و دوزخ است .

علی (ع) شأن نزول قرآن است و… .

انبیای سابق نیز معراج نموده اند ولی نه به حدّ مقام معراج محمّد (ص) و علی (ع) . و این سخن خود پیامبر اسلام است که موسی در کوه معراج کرد ، یونس در ماهی و … و محمّد (ص) در یک انسان بنام علی (ع) .یعنی در اشرف مخلوقات و اشرف انسانها .

خداوند جهان را آفرید تا خودش را معرّفی کند و در علی (ع) به تمام کمال جمال آشکار شد .    

 

6 – ازدواج علی (ع) ( خانۀ علی (ع) و فاطمه ( س ))

علی (ع) در جبهۀ جنگ است که فاطمه او را از نزد سلمان فارسی خواستگاری می کند و سلمان به جبهه می رود و با علی (ع) بر می گردد . اینهم دوّمین خواستگاری یک زن از مرد در اعراب و شاید در تاریخ .

همۀ بزرگان عرب و مسلمانان اولیّه خواستگار فاطمه بودند و بارها او را از محمّد (ص) خواستگاری کرده و فاطمه پاسخ نه داده بود .

فاطمه در انتظار خواستگاری علی (ع) بود ولی دید که خبری نیست و خودش پا پیش نهاد . زیرا بقول محمّد (ص) :

«اگر فاطمه نمی بود برای علی (ع) همسری در جهان نبود و اگر علی (ع) نمی بود برای فاطمه همسری در جهان نبود.»

 

خداوند در کتابش می فرماید :

« از جنس نفس هر کسی برایش همسری قرار می دهم »پس هم جنس علی (ع) فاطمه بود و لاغیر و بالعکس .

 انسان بی همسر مثل انسان بی روح است انسانی که بین وجود و عدم سرگردان است . همسر هر کسی تجلّی جسمانی روح اوست که باید با آن انس بگیرد و این انس تن با روح است . فاطمه و علی (ع) بی تاترین زن و مرد روی زمین بودند .

برای هر مرد یا زنی می تواند صدها هم جنس بر روی زمین باشد ولی برای علی (ع) و فاطمه جز خودشان کسی نبود .

نفس هر کس در عشق خود هویّت می یابد . علی (ع) ، عاشق محمّد (ص) بود و فاطمه هم عاشق محمّد (ص) بود . پس این دو دارای یک هویّت بی همتا بودند زیرا محمّد (ص) انسانی بی تا بود و حبیب الله بود پس نفس این دو الهی بود و عشق این دو نیز به یکدیگر الهی بود .

خدا عاشق محمّد (ص) بود از عشقی که محمّد (ص) به مردم داشت حتّی به دشمنانش . علی (ع) فقط عاشق محمّد (ص) بود و فاطمه هم عاشق علی (ع) . چنین واقعه ای هرگز رخ نداده بود .

علی (ع) از مال دنیا فقط یک زره و شمشیر داشت . زره را فروخت و خرج عروسی کرد و زان پس بدون زره می جنگید و لذا محمّد (ص) از طرف خدا به علی (ع) یک جوشن کبیر اعطا نمود که وصفش را می دانیم که دارای هزار نام خداست .

جهیزیۀ فاطمه

جهیزیۀ فاطمه دختر پیامبر که به مانند سلطان عرب بود از حد جهیزیۀ دختر برده تجاوز نمی کرد . یکدست لحاف و چند تا کاسه و کوزه .

روزی فاطمه به علی گفت :

« من هیچ ، بچه ها از فرط ضعف و گرسنگی دچار غش می شوند کاری بکن و نانی بیاور » علی (ع) گفت :

 آیا پنداشتی که من رازق تو و بچه های تو هستم ؟ من رازق خود هم نیستم .

علی (ع) حتّی دسترنج خود را در بین راه به مستمندان می بخشید و همیشه دست خالی به خانه می آمد.

 فاطمه روزی با بچه هایش به خانۀ پدر رفت تا جان آنها را نجات دهد . هر چه نشست دید خبری از سفره و نانی نیست . پدر گفت :

 دخترم تو با سلطان فقر ازدواج کرده ای فراموش مکن .

 فاطمه با بچه ها به خانه اش برگشت و محمّد هم با آنها به خانۀ علی (ع) آمد و سفره ای حیرت آور دید و همه بر سر آن سفره نشستند و سیر شدند .

 هیچ کس نمی دانست که آن سفره از کجا آمده است . خداوند گهگاهی برایشان چنین سفره ای فراهم می کرد ولی همیشه اینطور نبود و نان روزمرّۀ علی (ع) و فاطمه سنگ بود که به شکم می بستند .

علی (ع) حتّی انگشتری ازدواج خودش را هم به فقراء بخشید . و فاطمه هم بتدریج جهیزیۀ خودش را به این و آن داد . در خانه ای که آتش نیست نیازی به دیگ و کاسه هم نیست . این عجیب ترین خانه ای است که زن و مردی پدید آورده اند ……

 

7 – نخستین مدرسۀ عرفان عملی

مدرسۀ صفّه در کنار خانۀ پیامبر و علی (ع) به امر خدا برپا شد که : ای رسول همواره باید عدّه ای از مؤمنان زندگی خود را وقف معرفت کنند .

محمّد این مدرسه را بنا نهاد و علی (ع) را به ریاست آن برگزید و علی(ع) هم سلمان را نماینده و جانشین خود نمود و نخستین محصّلین را گزینش کردند : عمّار ، بلال ، کمیل ، میثم ، مقداد و … .

اینان جملگی برده گان آزاد شده بدست پیامبر بودند و از دنیا جز هیکل خود نداشتند و لذا در این مدرسه سکنی گزیدند و این مدرسه در حکم خانۀ آنها نیز بود .

علی ع و سلمان

نخستین درسهای معرفت نفس توأم با تزکیه و مراقبۀ نفس آغاز شد و نخستین عارفان مسلمان از این مدرسه بیرون آمدند که سلمان در رأس آنها قرار داشت که علی(ع) دربارۀ او فرمود :

 « ای مؤمنان بمن ایمان آورید و پیروی کنید تا چون من شوید همانطور که سلمان شده است . »

مدرسۀ کشف خدا در خویشتن

 این مدرسۀ امامت بود مدرسۀ کشف خدا در خویشتن . مدرسه ای که قرار بود خلاء نبوّت و رسالت را در تاریخ آینده بشری جبران کند و نخستین سربازان آخرالزمان را تربیت نماید که پرچم داران قیامت دورانها باشند . این مدرسه تعلیم و تربیت خود – خدائی بود و در طول تاریخ بهترین انسانها را پرورش داد :

 حلاج ها ، عین القضات ها ، بایزید ها ، مولوی ها ، حافظ ها و… .

علی ع و عمار یاسر، ابن سنان فرزند شمشیر

یکی از مشهور ترین فارغ التّحصیلان این مدرسه کسی بنام عبد الله سنان یا ابن سنان بود که افسانه ای ترین شخصیت صدر اسلام و از مریدان علی(ع) است و برخی بر این باورند که این نام مستعار همان عمار یاسر است که در کوچه و بازار دم از الوهیت علی(ع) می زد و بانی مذهب علی اللّهی است که آموزشهای مدرسۀ صفّه را تبدیل به مذهب جدید نموده است .

ابن سنان اگر همان عمار باشد یار غار علی (ع) در مدت 25 سال خانه نشینی و تنهائی بود که طبق روایات علی برای فرو نشاندن غوغای مردم سه بار در حضور مردم سر از بدن او جدا کرد تا الوهیت علی (ع) را انکار کند ولی انکار نکرد و هر سه بار سر دوباره به بدنش برگشت .و اینست که به فرزند شمشیر ( ابن سنان ) معروف شده است …

 

پذیرایی از خدا در تن خود
پذیرایی از خدا در تن خود

8 – واقعه غدیر خم، معرفی امام

در سال آخر حیات پیامبر در بین راه مکه و مدینه که راه آخرین حج بود بناگاه پیامبر باز ایستاد و کاروان را امر به توقف نمود و همه را جمع کرد و بر بلندی ایستاد و فرمود :

 امروز امر به ابلاغ حکمی از نزد خدا شده ام که اگر آن را به انجام نرسانم دین خدا کامل نشده و رسالت من هم محقق نشده است و گوئی هیچ کاری نکرده ام .

و آن واقعه معرّفی امام  و امامت بود که وصایت یک وجه فرعی از این واقعه محسوب می شود

 و برخی هم بر این باورند که این واقعه ربطی به انتخاب وصی سیاسی و رهبری امّت نداشته است و بلکه بیان حقیقتی آسمانی بر روی زمین بوده است و آن معرّفی خلیفه خدا بر روی زمین می باشد و ظهور انسان کامل که مهر ختم نبوّت محسوب می شود .

امام علی ع در عرفان اسلامی و آخرالزمان چه جایگاهی دارد؟

این روز ، روز اعلان ختم ابدی نبوت و آغاز هدایت باطنی و خود – خدائی است یعنی تبدیل رابطۀ با واسطه با خدا به رابطه ای بیواسطه و خودی . که نخستین چنین رابطه ای در وجود علی(ع) تعیّن یافته بود .

 لذا علی(ع) بعنوان بانی مذهب آخرالزمان معرّفی شد و در واقع مدرسۀ صفّه در این واقعه تبدیل به دین آخرالزمان گردید

و لذا مؤمنان بعد از بیعت با علی(ع) ، دو به دو به عنوان امام و مأموم یا مراد  و مرید با هم بیعت کردند و وارث دین و دنیای یکدیگر شدند . و این پایه عرفان عملی به عنوان هدایت آخرالزمان بود . این مذهب عشق عرفانی بود و لذا صدها سخن از این واقعه پدید آمد که الفبای عرفان عملی در اسلام است :

 « دو دل چون به هم مربوط شوند سوّمی خداست»

« چون مؤمنی به دیدار مؤمنی رود خدا دیدار می شود »

« کسی که امام زنده ای ندارد کافر است حتی اگر همۀ احکام شریعت را مو به مو انجام دهد »

« هر که خود را شناخت خدا را شناخت و هیچکس بدون وجود یک رب ( امام ) خود را نشناخت »

« براستی که صراط المستقیم همان معرفت نفس است »

پایان تاریخ خدا پرستی آسمانی و آغاز خداپرستی زمینی و انسانی

و این پایان تاریخ خدا پرستی آسمانی و آغاز خداپرستی زمینی و انسانی بود زیرا حق نازل شده و در میان مردم بود.

این سرآغاز مکتب اصالت انسان محوری الهی بود و مذهب خود  – خدائی و مقصود خدا از رسالت انبیاء و خلقت آدم و عالم : بزرگترین روز در تاریخ مذاهب .

 پیامبر(ص) در این روز حرفهائی زد که هرگز مشابه اش را به زبان نرانده بود و می دانست که احتمال کشته شدن او و علی(ع) بسیار زیاد است ولی خدا به او گفته بود که اگر این کار را نکند اصلاً کاری نکرده است . یعنی این واقعه ترمینال کل تاریخ دین بود .

حرفهای تازۀ پیامبر در غدیر خم

برخی از حرفهای تازۀ پیامبر زان پس اینها بودند :

من به معراج نرفتم الا اینکه علی(ع) را بشناسم .

 من از باب رسالت و نبوّت خود بر شما هیچ فخری ندارم با اینکه سرور و خاتم انبیاء هستم ولی از بابت فقر خود بر شما فخر دارم زیرا فقیر ترین انسان جهانم .

ما پیامبران به لحاظ شهوت جنسی چون خروس سفید سیری ناپذیریم .

بخدا قسم که شبی نبود که با یکی از زنانم مجامعت نکرده باشم.

من حبیب خدا و علی جمال باطن من است .

این قدسی ترین و غیر مقدّس ترین حرفها اشدّ تناقضات را در ذهن مخاطبین پدید می آورد که تا به امروز منشأ تفرقه های بسیار است . پیوند روح و لجن ، اتحاد خدا و انسان ، یگانگی وحی و شهوت و گرسنگی و الوهیت و … .

اشدّ دیالکتیک و کمال توحید و عرش بر فرش .

 

عشق علی
عشق علی

9 – آغاز تنهائی علی(ع ) ( ظهور خود  – خدائی )

با معرّفی نخستین ظهور خدا در انسان برنامۀ ترور پیامبر( ص) یکبار دیگر پس از بیست و سه سال آغاز شد که علی(ع) آنها را یکی بعد از دیگری خنثی کرد و مسکوت ساخت و صدایش را در نیاورد تا ظاهر امت اسلامی باقی بماند وگرنه از اسلام جز علی(ع) و چند نفر از مریدان مخلص او که فارغ التحصیلان صفه بودند کسی باقی نمی ماند که همان چند نفر هم به قتل می رسیدند .

جالب اینکه کسی قصد ترور علی(ع) را نکرد زیرا به تجربه معلوم شده بود که کاری عبث و نا موفق خواهد بود و کسی نمی تواند خون خدا را بریزد الاّ به ارادۀ خودش . که سی سال بعد رخ داد .

این تروریست ها جملگی از اصحاب کبار پیامبر بودند و عمری در خانه اش صاحب هویّت و منصب شده بودند و اینک می خواستند تا جانشین او شوند و بر جهان سلطنت کنند .

دعای جوشن کبیر علی ع

پیامبر در سالهای آخر عمرش به دلیل نامعلومی دچار بیماری عصبی شده بود که بصورت تب های شدیدی عارض می شد و بارها او را به حالت کوما می برد .

 به یک روایت این تب ها حاصل مسمومیت ایشان در یک میهمانی در خانۀ پیرزنی یهود بوده است . ولی به نظر من این بهانه ای بیش نمی تواند باشد .

این تب آتش کفر اطرافیان و مردمان و خاصه نزدیکانش بود که بواسطۀ رحمت مطلقۀ پیامبر به مردم ، به دلش رسوخ کرده بود .

 این همان عذاب الناری است که علی(ع) در دعای جوشن کبیر برای رهائی از آن دست به دامان خدا شده است :

خلّصنا من النّار یا رب !

این آتش عشق محمّد(ص) به وجود دوزخی کافران بود در جهت شفاعت آنان . دل محمّد(ص) در نزد مردم بود و آنان به او رحمی نداشتند و آنانکه این تب قلبی را تجربه کرده اند این معنا را درک می کنند . این تب از ویژگی اکثر امامان و عارفان بوده است که حاصل عشق آنان به خلق کافر و شقی است .

همین دشمنان دوست نما نمی توانستند صبور بمانند تا مرگش فرا رسد و لذا دست بکار ترور شده بودند ولی موفق نشدند . زیرا علی(ع) در تمام عمرش مراقب جان محمّد(ص) بود .

کفن کردن پیامبر به دست علی ع

 بالاخره هنگام رحلت پیامبر رسید . پیامبر قبل از رحلتش به علی(ع) وصیتی کرد بس عجیب که :

 ای علی تو خودت به همراه فاطمه و بی حضور غیر مرا غسل بده و کفن کن . و آنگاه مرا بنشان و هر چه که می خواهی از من بپرس .

علی(ع) می گوید : من هم چنین کردم . محمّد در حالیکه در آغوش من بود و دهانم بر دهان او بود جانش از حلقومش خارج شد و بر دهان من وارد شد و از جهان رفت . و من او را غسل و کفن نمودم و آنگاه او را نشاندم و از او هزار سئوال پرسیدم که از آن هزار درب علم بر من گشوده شد .

 

کمال خداشناسی به علی شناسی می رسد
کمال خداشناسی به علی شناسی می رسد

پیامبر در آخرین لحظات هوشیاری اش در لحظاتی که علی (ع) از کنارش رفته بود از اطرافیانش قلم و کاغذی خواسته بود . و به عمر که در کنارش بود گفته بود که :

بدهید چیزی بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید . ولی عمر گفته بود : او تب دارد و هذیان می گوید زیرا سواد ندارد .

بهر حال این سخن از اسرار مرگ پیامبر است . بهرحال قلم و کاغذی به او داده نشد و او به حالت اغما فرو رفت که علی (ع) رسید و همه را بیرون کرد .

 و پیامبر در آغوش علی(ع) جان سپرد . علی(ع) با این واقعه تنها نشد زیرا پیامبر بر وجود علی(ع) وارد شده بود پس علی(ع) اتفاقاً با محمّد(ص) به وصال رسیده بود . و اینک محمّد(ص) ، باطن علی(ع) شده بود همانطور که قبلاً به مثابه باطن محمّد(ص) بود.

علی ع و مافیای سیاسی

با مرگ پیامبر توطئه و عداوت منافقان اطراف پیامبر بر علیه علی(ع) و مریدانش آشکار شد . پیامبر هنوز دفن نشده بود که مافیای سیاسی در تاریخ اسلام شکل گرفت . که به مثابه یک شبکه فراماسونی عمل می کرد .

 آنها به خیال خود علی(ع) را در عملی انجام شده قرار دادند ولی علی کمترین واکنشی نشان نداد و گوئی که اتفاقی رخ نداده است .

 آنان پیشاپیش جهبه آرائی کرده بودند تا علی(ع) و یارانش را قتل عام کنند و نشانی از دین محمّد(ص) نگذارند ، ولی علی(ع) این توطئۀ آنان را خنثی نمود و برای این کار حتی با رأی آنان بیعت نمود تا دستشان را در بر اندازی اسلام ببندد و بدینگونه یکی از حیرت آورترین واقعه در تاریخ سیاست رخ داد و دشمنان قسم خوردۀ اسلام را کیش و مات نمود .

انتخاب علی ع بعنوان خلیفه چهارم

آنها هرگز این عمل علی( ع) را پیش بینی نکرده بودند . و لذا برای رسوا تر نشدن ،علی( ع) را به عنوان خلیفۀ چهارم کاندید کردند که نمایش فریبکارانه ای بیش نبود و بسیار شبیه نمایش ولایتعهدی امام رضا( ع) در دستگاه عباسی بود . ولی خدا چنان روزگار را صحنه آرائی کرد که بر خلاف تصوّر آنها ، نوبت به خلافت علی( ع) هم رسید .

چرا امام علی ع 25 سال سکوت کرد؟

این بیعت علی( ع) با شورای فراماسونی سقیفه مشارکت در رأی مردم یا دموکراسی به اصطلاح دینی نبود بلکه خنثی کردن توطئه ای بود که قصد داشت ریشه اسلام را برکند . اینست راز سکوت 25 سالۀ علی( ع) با شیوخ سقیفه که جملگی به خون پیامبر تشنه بودند و دشمنی جز علی( ع) برای نابودی اسلام نمی شناختند .

این باند متوسّل به هر ترفندی شد تا علی( ع) و مریدانش را تحریک به جنگ کند و بنیاد علویان را بر اندازد از جمله ماجرای مصادرۀ میراث محمّد( ص) که به فاطمه رسیده بود یعنی مزرعۀ فدک . که علی( ع) باز هم ساکت ماند .

سقط جنین و شهادت فاطمه س

 آنها به تحقیر علی( ع) و آزار و شکنجۀ همان چند نفر از مریدانش پرداختند تا آتش جنگ را برافروزند و علی ( ع) را از خانه اش بیرون کشیدند و فاطمه را سقط جنین ساختند و شهید کردند و علی( ع) را به زنجیر کشیده و در کوچه ها مسخرۀ مردمان کردند و بر سرش سنگ و هستۀ خرما و نجاست افکندند و … .

و علی( ع) باز هم سکوت کرد و حتّی در طی25 سال یکبار هم شمشیر را به کمر نبست .

علی( ع) و مریدانش از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کردند و با واقعۀ غدیر خم همۀ مسلمانان به جناح جاهلیت عرب بازگشته و بر محور شیوخ سقیفه جمع شده بودند و لذا به آسانی می شد که بنیاد اسلام را برانداخت . و این است راز سکوت 25 سالۀ علی( ع) و آنهمه خفّت پذیری .

او حتی طبق احکام شرع و حتی قوانین عرب ، از باب قتل فاطمه اعلان جرم نکرد و قاتلش را که یکی از خلفای انتصابی بود به محکمه نکشانید .

 آیا این همان علی( ع) بود که با نعره اش در میدان جنگ پهلوانان بیهوش می شدند ؟ آن علی( ع) چه شده بود ؟

بر خلاف تفسیر عامه و مورّخین و اسلام شناسان ، این صبر و سکوت حیرت آور علی ( ع) نه برای حفظ وحدت مسلمین بلکه برای نجات اسلام از نابودی حتمی بود . کدام وحدت ؟ وحدت بین منافقین ؟

و این بود که هر روز و سالی که میگذشت گروه گروه آن مؤمنان مشرک هم رسواتر شدند و علی( ع) روز به روز تنها تر و تنها تر شد و براستی فقط علی(ع) ماند و حوضش.

هیچکس جرأت رفت و آمد با علی(ع) را نداشت

علی(ع) بسرعت مخلصین را تا سرحدّ امکان از عربستان خارج کرد و برای اشاعۀ اسلام به سائر سرزمینها فرستاد و تنها یار مخلص علی(ع) در طی این سالها فقط عمّار بود که در عربستان باقی ماند و در کنار علی(ع) بود و مابقی هم جملگی تار و مار شدند و کسی مثل ابوذر مستمراً در حال شکنجه شدن بود .

عمّار هم در هر رفت و آمدی به خانۀ علی(ع) بین راه کتک می خورد و شکنجه می شد و استخوانی سالم در بدن نداشت . هیچکس جرأت رفت و آمد با علی(ع) را نداشت . این بود وضع اسلام . فاطمه را در خانۀ علی(ع) و در مقابل چشمان او کشتند و او دست به شمشیر نبرد . و این بیان اسطوره الهی علی(ع) در صبر برای عشق بود .

با مرگ فاطمه ، علی(ع) براستی تنها شد و این تنها موردی در زندگی علی( ع) بود که گریه و نالۀ‌ علی( ع) دیده شد.

وصیت  فاطمه زهرا س

فاطمه بنا به وصیتش در تنهائی و سکوت و تاریکی شب دفن شد . دختر پیامبر که وصفش از زبان پیامبر زبانزد خاص و عام عرب بود اینگونه مرد و دفن شد و حتی جسدش امنیت نداشت .

و این بیانگر وضع اسلام بعد از مرگ پیامبر بود آنهم هنگامیکه هنوز کفن پیامبر خشک نشده بود زیرا فاطمه در فاصلۀ یک تا چهار ماه بعد از پیامبر شهید شد .

از واقعۀ غدیر خم تا مرگ فاطمه هنوز یکسال نمی گذشت که دیدار و رفت و آمد با امام و خلیفۀ خدا و وصی پیامبر و اهل بیت و یاران او مترادف با مرگ حتمی بود . و این بیانگر این حقیقت بود که وضع اسلام بمراتب هولناکتر از سالهای اولیه بعثت شده بود و یک قاچاق مرگبار محسوب می شد .

علی ع و ابوذر

علی (ع) 25 سال شبها کار می کرد و روزها در خانه می خوابید و هیچکس او را در کوچه و خیابان نمی دید . 

به ازای هر یک از مریدان علی(ع) صدها جاسوس در شهرها رفت و آمد می کرد و آنان را تحت نظر داشت. ماجرای زندگی ابوذر بعد از مرگ پیامبر یک نمونۀ کامل بر وضعیّت مسلمانان مؤمن بود .او را نهایتاً در بیابان ربذه بهمراه زن و فرزندانش محکوم به مرگ با گرسنگی نمودند و همۀ آنها از گرسنگی مردند و هیچ کس صدایش در نیامد .

 آوازۀ عظمت و ایمان ابوذر در سراسر عربستان پیچیده بود و او آدم گمنامی نبود و لذا به این آسانی نمی توانستند او را بکشند . این معامله که با ابوذر کردند نیز برای تحریک علی( ع) به جنگ بود . و علی( ع) باز هم سکوت کرد و به هنگام خداحافظی از ابوذر به موقع تبعیدش گفت :

ای ابوذر خشم تو خشم خدا بود و فقر تو فقر خدا و تنهائی تو تنهائی خدا . سلام مرا به محمّد(ص) برسان .

ابوذر یکی از نخستین ده نفری بود که اسلام آورد . او در تمام دوران بیست سالۀ بعد از رحلت پیامبر شهر به شهر می گشت و از حق علی(ع) و دروغ بودن اسلام شیوخ سخن می گفت .

بسیاری از مسلمانان مشرک که ظاهراً با علی(ع) بودند و او را برای جنگ ترغیب می کردند نیز گروه گروه به علی(ع) پشت کردند و او را متهم به سازش با منافقان نمودند و بسوی منافقان رفتند .

انتظار خلافت علی(ع)

 انتظار خلافت علی(ع) بزرگترین امتحان برای مؤمنان بوده است و از این امتحان جز انگشت شماری سالم بدر نیامده اند . این امتحان در طول تاریخ حضور دارد . همانطور که مهمترین توقع شیعیان از ظهور مهدی تشکیل حکومت است.

علی( ع) در این 25 سال تنهائی و صبر و سکوتش فقط و فقط یکبار شمشیر بست و به دارالخلافۀ عمر رفت زیرا عمر تصمیم گرفته بود که نمایندۀ اسلام در ایران را یعنی سلمان را خلع کند .

علی(ع) او را تهدید کرد که اگر چنین کند همۀ اسرارش را در نزد مردم رسوا می کند . و عمر ترسید و از این کار منصرف شد.

علی ع میزان انسان است
علی ع میزان انسان است

چه ارتباطی میان امام علی (ع) و مفهوم ولایت وجود دارد؟

علی(ع) یکی برای جلوگیری از نابودی اسلام و دیگری برای بیدار شدن مردم و توبه احتمالی شیوخ آنهمه صبر و سکوت کرد که بالاخره این صبر به بار نشست و مردم در حکومت عثمان که بازیچۀ معاویه بود بر او شوریدند و به نزد علی (ع) به دادخواهی آمدند .

علی(ع) در این دوران صبر و تنهائی و غایت فقر و محنت توانست ولایت و امامت و الوهیت تکوینی را در خود تبدیل به واقعه تشریعی و ذاتی و صفاتی کند و تبدیل به دست و چشم و گوش خدا شود و اعلان کند که :

بدنم کرسی خدا و قلبم عرش خداست و خداوند جز در وجود من پرستیده نمی شود .

یعنی خدائی جز در وجود من نیست . و در برون از خود نیز جز خدا نمی دید . این وحدت و یگانگی با محمّد (ص) بود : مراد و مرید !

 

10 – حکومت علی (ع) و شرط او برای پذیرش خلافت

رابطه امام علی ع با خلفای قبل از خودش چگونه بود؟

 در دوران خلافت 25 سالۀ ابوبکر و عمر و عثمان ، امویان بواسطۀ آنها توانسته بودند بنام اسلام ، بر کلّ جهان اسلام مسلّط شوند و اینک دیگر حتّی نیازی هم به نام اسلام و رعایت برخی ظواهر شرع نبود و لذا عثمان را هم به قتل رسانیدند چون دیگر نیازی به او نبود با اینکه او از وابستگان معاویه بود .

 ولی چون اسم و رسم و هویت صحابه گری را با خود داشت نمی توانستند بکلی از ظواهر شرع هم بگذرند و لذا مزاحم تلقی می شد و از میان رفت .

علی(ع) و فرزندانش که از این توطئه ها با خبر شده بودند بخصوص اینکه می دانستند که هدف از قتل عثمان هم براندازی کامل اسلام است و هم نسبت دادن این قتل به علی( ع) و یاران اوست .

لذا علی( ع) در حدّ توان از جان عثمان محافظت کرد و با اینحال از درون دارالخلافه به قتل رسید . این هم توطئۀ دیگری بود که علی(ع) را به جنگ بکشانند و بنیاد علویان را براندازند که علی(ع) باز هم صبر و سکوت کرد.

بالاخره مردمی که از ستم و جور امویان و دستگاه عثمان به تنگ آمده بودند به خانۀ علی(ع) جمع آمدند و از او خواستند تا خلافت را بدست گیرد و مردم را نجات دهد .

علی (ع) بارها ابا نمود تا اینکه همین مسئله بسوی جنگ می رفت زیرا علی(ع) را متهم به عافیت طلبی و شانه خالی کردن از وظیفۀ شرعی می کردند .

علی (ع) خلافت و بیعت مردم را پذیرفت به این شرط که :

من از نزد خودم اجتهاد می کنم و بایستی بی چون و چرا اطاعت کنید .

همه پذیرا شدند و سپس علی ( ع) گفت : این خط و این نشان ! شما تاب تحمّل عدالت مرا ندارید ! و چنین نیز شد.

چرا امام علی (ع) در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان شرکت کرد؟

علی( ع) در طی کمتر از پنج سال از آغاز حکومتش سه جنگ خونین را رهبری کرد که بر علیه او توطئه کردند و به او تحمیل نمودند :

جنگ جمل که جنگ ریاست طلبانی بود که در دوران حکومت آن سه شیخ ناکام مانده و انتظار داشتند که در حکومت علی( ع) به مقام برسند که نرسیده بودند و در رأسشان طلحه و زبیر قرار داشتند .

و عایشه زن محبوب پیامبر آنرا رهبری می کرد و بهانۀ آن خونخواهی عثمان بود . جنگی آشکارا خائنانه و رذیلانه و جاه طلبانه بود و علی( ع) آنان را ناکثین نامید یعنی خائنان .

 در این جنگ همۀ رهبران آن به قتل رسیدند . این جنگ به لحاظی انتقامجوئی عایشه از علی( ع) بود بواسطۀ عشقی که محمّد(ص) به علی(ع) داشت

و دفاعی که علی(ع) از محمّد(ص) در قبال فتنه گریهای عایشه می نمود زیرا عایشه به تنهائی بیشترین زجر را برای محمّد( ص) فراهم می کرد و زنی نازا و بخیل و جاه طلب بود و در کنار محمّد(ص) به اوج عظمت و محبوبیت رسیده و مبدّل به زنی دانشمند و فقیه شده بود و ادّعای سلطنت داشت و برای بی آبرو کردن محمّد (ص) و رسالتش دست به هر کار پلیدی می زد از جمله تظاهر به فحشا که ماجرایش مشهور است .

 محمّد(ص) از دست شرارتهای او عموماً شب را در طویله بسر می برد و همزیستی با شترش را بر عایشه ترجیح می داد.

علی(ع) در این جنگ هم خائنان را رسوا کرد و از فتنه گریهای عایشه هم انتقام گرفت و او را ادب کرد و تا دم مرگ خانه نشین و بور ساخت . گوئی که عایشه بالاخره توبه کرد .

علی ع و مشرکان خر مقدس

جنگ بعدی علی(ع) بر علیه دسیسه های معاویه و امویان بود که علی(ع) آنها را قاسطین می نامد که تن به تن و علناً با اسلام می جنگیدند و برای قدرت دست بهر کاری می زدند و دشمنان آشکار خدا و خلق محسوب می شدند .

علی(ع) در جنگ بر علیه آنها که جنگ صفین بود پیروز شد و تا یک قدمی تسخیر مقرّ فرماندهی معاویه به پیش رفت و سپس آن را رها نمود .

که این واقعه نیز یکی از اعمال حیرت آور علی(ع) در عرصۀ سیاست بود . معاویه یک لحظه مانده به نابودی پرچم صلح را برافراشت و ادّعای مذاکره و مصالحه نمود و علی(ع) پذیرفت ، که همین امر بسیاری از مؤمنان ناخالص را به تردید انداخت و باز همان تهمت قدیمی را به علی(ع) زدند که با امویان سازش کرده است .

علی(ع) همواره خواهان صلح بود و از هر بهانه ای برای صلح استقبال می کرد حتی به دروغ و نیرنگ . و علاوه بر این علی(ع) هرگز کفر آشکار را دشمن دین نمی دانست .

 و در عین حال این صلح امتحانی برای مدّعیان ایمان بود و لذا بسیاری از اطراف علی (ع) رفتند و به معاویه پیوستند و علی(ع) را خائن نامیدند .

اینان مشرکان خر مقدّس بودند که ابوموسی اشعری امامشان محسوب می شد . و لذا او را به عنوان واسطه صلح برای مذاکره با عمرعاص فرستادند و عمرعاص او را بازی داد و خطبۀ خلافت را برای معاویه خواند .

پیروان ابوموسی اشعری که این فریب را دیدند بجای توبه کردن و اعتراف به حماقت خود متحد شده و بر علیه علی( ع) جنگ بعدی را پدید آوردند که جنگ نهروان بود که علی (ع) این جماعت را مارقین نامید که بمعنای خرمقدّسین بود .

عده ای جاه طلب که در لباس شرع پنهان شده بودند و از اسلام جز تقلید کورکورانه را نمی دانستند و با امر امامت شدیدترین عداوت را داشتند .علی ( ع) تمام تلاش خود را برای مذاکره و جلوگیری از جنگ با این جماعت احمق جاه طلب انجام داد . این جماعت در خفا بواسطۀ عمرعاص تشویق و حمایت می شدند و برخی از آنان با عمرعاص و معاویه رابطه داشتند .

ولی این مارقین جنگ را آغاز کردند و علی (ع) پیشاپیش گفته بود که از این گروه جز ده نفر زنده نمی مانند و از ما جز ده نفر کشته نمی شوند .

علی (ع) در جنگ صفین یار غار خود یعنی عمار را از دست داد. عمّار پیر شهید شده بود و بسیاری از نزدیکترین یاران علی(ع) حتی کسی چون ابن عباس هم در جنگ صفین دربارۀ علی(ع) تردید کرده بود . و علی(ع) یکبار دیگر تنها شد .

مالک اشتر در راه مصر مسموم و شهید شد . و معاویه باقیماندۀ یاران علی(ع) را یکایک خرید .

ستمبران دشمنان عدالت و شرافت و عزت بشری

این سه جنگ جبران 25 سال سکوت بود و علی(ع) در این جنگها منافقان را ریشه کن نمود یعنی مریدان ریاکار را .

حتی برادر علی(ع) یعنی عقیل هم بواسطۀ معاویه خریده شد و به علی(ع) پشت نمود .

یکی از سرکردگان جنگ نهروان یعنی ابن ملجم مرادی که دورانی از مریدان علی(ع) و نمک پروردۀ خانۀ او بود ادّعای خلافت در سر داشت و تصمیم گرفت که علی(ع) را به قتل برساند زیرا احساس می کرد که علی(ع) بیش از هر زمانی تنها شده است .

ابن ملجم به دام دختر جوانی در کوفه افتاده بود که معروف به عروس کوفه بود و از هر مردی از سران حکومتها دل برده بود و تلاش فراوان نموده بود تا نظر علی(ع) را به خود جلب کند ولی موفق نشده بود .

او برادرانش را که در جنگهای علی(ع) از دست داده بود بهانه قرار داد و به خونخواهی آنان بکار انتقام از علی(ع) برآمد .

او زن بسیار باهوشی بود که در کوفه به لحاظ فضل و دانش زنی به پای او نمی رسید و قصد داشت زن حاکم شود .

او ابن ملجم را وعده به ازدواج داد و او را در قتل علی(ع) تشویق نمود و آتش او را دو چندان کرد . زیرا ابن ملجم در این تصمیم خود مردّد و لرزان بود زیرا روزی از مریدان علی(ع) و رکابدار او بود و در خانۀ علی( ع) همچون پسر خوانده اش بود .

دشمنان عدالت و شرافت و عزت بشری ، ستمگران و صاحبان قدرت نیستند بلکه ستمبران هستند .
دشمنان عدالت و شرافت و عزت بشری ، ستمگران و صاحبان قدرت نیستند بلکه ستمبران هستند .

علی با شناختی که از مردمان داشت می دانست که این حکومت هرگز قرار نیست به اهداف خود برسد بلکه او می خواست حجّتی جاودانه برای مسلمانان و شیعیان پدید آورد که عدالت دشمنی جز شرک و جهل بشر ندارد .

او دشمن اصلی عدالت را امویان نمی دانست بلکه خود مردم عامه می دانست .

علی(ع) با حکومت پنج ساله اش به تاریخ نشان داد که دشمنان عدالت و شرافت و عزت بشری ، ستمگران و صاحبان قدرت نیستند بلکه ستمبران هستند .

کشته شدن علی ع توسط ابن ملجم

او دیگر رسالت وجودیش را به پایان رسانیده بود . و خبر کشته شدن و ترور او در مسجد کوفه توسط ابن ملجم در همه جا منتشر شده بود و لو رفته بود . و این لو رفتن به گوش خود ابن ملجم نرسیده بود زیرا فراری بود و در خفاء می زیست .

ابن ملجم بهمراه چند نفر دیگر می خواستند معاویه و علی و عمرعاص را به قتل برسانند و خود به قدرت برسند . ترور معاویه و عمرعاص ناکام شد و لو رفت و لذا خبر این ترور به کوفه رسید .

لذا علی 4 صبح 19 رمضان به قصد اقامۀ نماز صبح به مسجد کوفه رفت در حالیکه می دانست که چه اتفاقی در شرف وقوع است .

به روایتی ابن ملجم در رکعت دوم بر سجده از هراس بخواب رفته و بیهوش شده بود که علی (ع) بیدارش می کند و دوباره به سجاده باز می گردد . این واقعه به نوعی خود کشی می ماند بسیار شبیه واقعۀ کربلا . تفسیر این واقعه از اسرار زندگی علی (ع ) است چرا که همه وقایع زندگی او اسرار آمیز است .

بهرحال علی (ع) ضربت می بیند و به روایتی فرق آن حضرت شکافته می شود آنهم با شمشیری زهرآگین . و علی(ع) دو روز زنده می ماند تا ابن ملجم را بعنوان قاتل خود به درگاه خدا شفاعت کند .

و سپس وصیت می کند که طبق احکام شرع به او یک ضربه بزنند و رهایش کنند که البته او هم با همان یک ضربه به قتل رسید . این واقعه یکی از مسائل زندگی علی (ع) است که توسط عارفان بزرگ مورد تفسیر قرار گرفته است.

او به عنوان حاکم نمی توانست مانع از حکم شرعی دربارۀ ابن ملجم شود تا قتل نفس رسم نشود و قباحت و گناه آن در بین مردم از بین نرود .

هر چند که زنده ماندن ابن ملجم هیچ خیری بحالش نداشت زیرا قطامه قصد ازدواج با او را نداشت و علاوه بر آن چند روز بعد جنازۀ تکه و پاره شده اش در بیابانی پیدا شد که گوئی در حال فرار از کوفه به دام راهزنان افتاده بود که برای بدست آوردن جواهرات ، او را مثله کرده بودند .

ابن ملجم یک مقدّس احمق و جاه طلب بود که دچار مالیخولیای قدرت و شهوت شده بود .

زندگی علی(ع) یک زندگی ماورای طبیعی و مافوق عقل نبود بلکه بیان کمال خرد و حکمت بود که بواسطۀ عشق و اخلاص از قلمرو خرد عامه بیرون بود .

خدائی که اسیر تن بود و لذا به هنگام فرود آمدن شمشیر بر سرش به جای آه و ناله و فریاد گفته بود :

بخدا که نجات یافتم !

برای عاشق عذابی جز اسارت در تن نیست و لذا علی (ع) مرگ را همانگونه می جست که کودک پستان مادر را . پذیرائی از خدا در تن خود ، کاری است که همۀ کارهای علی(ع) را تفسیر می کند .

 

11 – مذهب و سیره علی ع

از علی(ع) یازده فرزند به امامت رسید که این امامت حاصل وراثت نبود بلکه امامت فقر و تنهائی و عشق و عدالت و صبر و شجاعت و سخاوت و علم و حلم و عرفان و هدایت بود .

هر یک از فرزندانش اسوه و ظهور و بروز یکی از این صفات و مقامات وجودی علی (ع) بودند .

درواقع علی(ع) عبارت است از جمع این یازده فرزند . علی(ع) در این یازده فرزندش انشراح و آشکار شده است .

و علی خود به تنهائی محل ظهور و بروز همۀ این یازده مقام در طول زندگیش بود . هر چند که هر یک از این امامان به تنهائی خود بالقوّه یک علی(ع) بودند ولی شرایط ظهور جملۀ این مقامات الهی را نداشتند و علی(ع) همۀ این شرایط را داشت .

و جای حیرت و عبرت اینکه امامان ما به لحاظ مادری جملگی کنیز و برده بودند الا خود فاطمه که هرچند کنیز و برده نبود ولی از هر کنیز و برده ای به لحاظ فقر ، فقیر تر زیست و علی(ع) هم پدر گرسنگان تاریخ است .

دلیل انقطاع امامت در امام حسن ع

انقطاع امامت در حسن (ع) به این دلیل بود که فرزندی نداشت که مادرش برده ای مؤمن غیرقریشی باشد .

ماجرای انقطاع امامت اسماعیل پسر امام صادق هم بر همین راز است که متأسفانه افتخار و دلیل جاهلانۀ اسماعیلیان بر حقانیت امامت اسماعیل بر موسی همانا مادر قریشی است در حالیکه امام موسی (ع) یک برده زاده است و اینست که مذهب اسماعیلیه در طول تاریخ به سمت اشرافیت و سلطنت رفت و امامانش بتدریج شاه شدند .

معنای اسم علی

در فرهنگ لغت عرب جاهلی قبل از اسلام « علی ع»  به معنای یک آدم کوتوله ناقص و گدا و گشنه ای است که از فرط گرسنگی شکمش ورم کرده باشد مثل گرسنگان آفریقا .

و علی (ع) به لحاظ جسمانی همینطور بود . علی (ع) براستی گرسنه ترین مرد تاریخ بشر از آغاز تا پایان تاریخ است.

کسی که گرسنگی را نشناسد علی(ع) را نشناخته است . علی(ع) مخلوق اشدّ عشق و گرسنگی است و همۀ صفات و مقامات دیگرش محصول گردهمائی و سنتز عشق و فقر هستند .

عشق علی ع

عشق علی(ع)عشق مصرفی و سلطه جو و کامجو نبود بلکه عشق خویشتن دار و ایثاری بود . آن هم از غایت بی نیازی او بود .

عشق علی(ع) عشق مصرفی و سلطه جو و کامجو نبود بلکه عشق خویشتن دار و ایثاری بود . آن هم از غایت بی نیازی او بود .

و لذا عشق ، او را به معشوق ازلی رسانید و فقرش هم او را سلطان جهان هستی نمود .

عشق او عشق قهّار بود قهار بر علیه خودش . عشق به فنای خویشتن !

درحالیکه او و زن و فرزندانش از گرسنگی غش می رفتند و سنگ به شکم می بستند صدها نفر از برکت کار او با شکم سیر سر به بالین می نهادند .

او پدر همۀ یتیمان و همسر همۀ بیوه زنان تاریخ است . و این شعار نیست زیرا همۀ یتیمان و بیوه زنان عاشق علی(ع) هستند در همۀ جای زمین و زمان .

 همانطور که مثلاً اگر دانشجویان علوم طبیعی نیوتون و داروین را نشناسند اصلاً هیچ رابطه ای با علوم برقرار نکرده اند ، هر کسی هم که علی را نشناسد هیچ رابطه ای با خدا و دین حقه برقرار نکرده است .

 همانطور که عرفا تا علی(ع) را نشناسند هیچ معرفتی نیافته اند . این است که دین خالص و عرفان حق و خداشناسی بدون شناخت علی(ع) ممکن نیست .

و امروزه این یک حقیقت جهانی است و روز به روز توسعه می یابد .

عشق فرزانگان جهان به مولوی و حافظ و ابن عربی و عطار و سهروردی ، عشق به علی(ع) است و آنها تا علی(ع) را مستقیماً نشناسند به حقّ عرفان نرسیده اند .

علی(ع) کاشف هزار توی وجود انسان است و این است که هر کسی که اهل مکاشفۀ باطنی شود به معارف علوی می رسد مثل نیچه .

علی(ع) بانی مکتب انسان محوری است و اینست که هر فردی می تواند با توسل به عشق او در درون خود راهی بسوی خدائی خود بجوید و چون به خدای ذات خود رسید در آنجا با علی(ع) روبرو می شود .

علی(ع) امام مکتب و مذهب عشق و انسانیت و معرفت است .

بشر در تاریخ در سمت شناخت علی(ع) است که رستگار می شود  و جز این هیچ رستگاری ممکن نیست . آنچه را که انبیای الهی و نهایتاً محمّد (ص) از طریق جبرئیل و در آسمانها یافته علی(ع) در وجود خودش یافت .

علی(ع) کاشف کل کائنات و اسرار هستی و نهایتاً حضور خدا در خویشتن است .

علی(ع) بانی مذهب خود- خدائی است . پس علی(ع) شناسی همان راه و روش خود شناسی و خدا شناسی در خویشتن است .

علی(ع) نور رجعت به خویشتن خویش است زیرا علی(ع) جمال ذات خویشتن خویش است . علی(ع) انسانی است که باید باشد . علی(ع) هستی بایستی خدا در انسان است .

شناخت علی ع

همانطور که نمی توان علم نجوم را بدون شناخت گالیله و کوپرنیک آموخت و منجّم شد همانطور که نمی توان علم پزشکی را بدون شناخت سقراط و پاستور و بوعلی و مکاشفات آنها شناخت ، خدا را هم نمی توان بدون شناخت علی (ع) شناخت و نیز عشق و عدالت را و نیز عزّت و شجاعت را و بی نیازی و حقیقت و انسانیت را .

و امّا شناخت علی (ع) شناختی تئوریک و مدرسه ای و کتابی نیست . علی(ع) را بایستی از همان راه و روشی شناخت که علی (ع) ، علی شد یعنی از راه عشق عرفانی به یک پیر و مراد معنوی . که کمترین مثالش عشق و ارادت مولوی به شمس است.

شناخت علی(ع) ، شناخت تجربی و تمام وجودی در متن و بطن و تمامیت زندگی است و نه از حاشیه و کنار آن . شناخت علی(ع) ، شناخت انسانیت است .

کسی که کل حیات و هستی و ماده و معنای زندگی اش را به خدمت صادقانه و عاشقانۀ یک پیر معنوی می گیرد به این راه وارد شده است و علی(ع) را در این راه پیدا کرده و با او همراه می شود و او ذات خود تو است خدای توست که با زبان حال تو با تو ارتباط برقرار می کند و در مقابل تو ایستاده است که همان پیر و مراد توست .

معراج علی ع
معراج علی ع

مقامات 11 گانه علیین

هر پیر و مرادی یکی از علیّین زمانه است و همۀ آن صفات و مقامات یازده گانه را به درجه ای در خود داراست :

 فقر با سلطنت

تنهائی خدایگونه

 علم

 عرفان

 عشق

 حلم

عدالت

شجاعت

سخاوت

صبر و هدایت تو بسوی ذات خود . که در آنجا با خدای خودت در جمال پیرت دیدار می کنی . اینست مذهب علی(ع) .

تقلید از علی ع  بجای اطاعت

از طریق تقلید از کردار و منش و روش زندگی علی(ع) نه می توان او را شناخت نه خود و نه خدا را . بلکه از او بیگانه و بلکه نسبت به او کافر و عدو می شویم همانطور که خود فرمود :

از من تقلید مکنید که کافر می شوید .

عمرعاص و ابن ملجم از جمله کسانی بودند که به جنون تقلید از علی(ع) افتادند .

تقلید محصول کبر و انکار و بخل و عداوت است .

و این است که در جهان امروز هم شاهدیم که افراد و گروههائی که دعوی برپائی حکومت عدل علی(ع) را نمودند نهایتاً به انکار او رسیدند و به کشف اشتباهات علی(ع) در حکومت نائل آمدند و عاقبت روی به کاخ سفید کردند .

از فرقه های فرمالیستی درویشی تا گروههای انقلابی دو نمونه تقلید از علی(ع) است که هر دو به دو روش به طاغوت زمانه و معاویۀ دوران یعنی آمریکا منتهی شده است یکی به دون خوان رسیده و دیگری به بوش .

مکتب علی(ع) ، مکتب عشق است : عشق به ارزشهای انسانی و ارزشها در سرحدّ مطلق ، عشق به خدایگونگی ایثاری و نه سلطانی : عشق به عدالت ، صداقت ، شجاعت ، محبّت ، وفا ، بی نیازی و… و عشق به فنای از خود در خود .[2]

تشیّع علوی و تشیّع عربی

20- یکی از دلایلی که عمر خلیفه دوم می خواست سلمان فارسی را از ولایت ایران خلع کند اقدام سلمان به ترجمه فارسی قرآن و مخصوصاً نماز بود که علی  در آن سکوت و خانه نشینی بیست و پنج ساله اش برای اولین و آخرین بار شمشیر کشید و عمر غلاف کرد .

21- یعنی ما از زمان سلمان تاکنون هیچ گامی در جهت ایرانی کردن اسلام برنداشته ایم و اینست راز همه بدبختی های هویتی ما که  همواره اجنبی بر ما حکومت کرده است و هرکه به زبان عربی با ما حرف زده و بر ما فرمان رانده گوئی خدا بر ما فرمان رانده و لذا تسلیم و مدهوش بوده ایم و هستیم این اسلام نیست بلکه ابلیس است در لباس عربی که چهارده قرن است که ایرانیان را تحقیر کرده است.

22- اعراب گفتند لااله الا الله و از یک قوم بدوی و چادرنشین و سوسمار خوار و زنده به گور کننده دختران در مدت نیم قرن به بزرگترین امپراطوری روی زمین مبدل شدند

و ما ایرانیان هم  لااله الا الله گفتیم و به خاک مذلت نشستیم  می دانید چرا

زیرا آنها فهمیدند که چه می گویند و ما نفهمیدیم که چه می گوییم  گوئی همان قدر که خدا منظور مارا می فهمد کافی است

و لازم نیست که ما منظور خود و خدا را فهم کنیم و لذا رابطه ما با خدا چهارده قرن است که یک رابطه یک طرفه است و هیچ پاسخی از خدا دریافت نکرده ایم و لذا مبتلا به این همه خرافات و جنون گشته ایم . …..

40- این تعصب ایرانی گری نیست که در قبال عربیت سخن می گوید که نژاد پرستی به هر نامی ننگ و جاهلیت و شقاوت است.

 بلکه این تعصب عقل ومعرفت است که در قبال جهل و حماقت پرستی فریاد میزند.

 آخر در کجای دنیا، نفهمیدن فضیلت دارد و موجب تقرب الی الله و رستگاری میشود.

چه بلایی بر سر عقل و شعور ایرانی آمده است که ورد را بر فکر ترجیح داده که به جای خواندن و فهمیدن کتاب، کتابی را ورق می زند، و صفحاتش را لمس میکند و تماشا میکند تا در آخرت ثوابش را ببرد.

جنونی تا این حد در هیچ مذهبی در طول تاریخ گزارش نشده است که کلام خدا را بپزند و آبش را در خانه بپاشند تا از شر شیاطین و اجنه در امان باشند

آیا این خود شیطان نیست که چنین دین و آئینی بر پا کرده است؟

شیطانی که نامش اسلام و تشیع عربی است که ناجی آخرالزمانش هم باید امتحان ادبیات عربی بدهد تا مقبول واقع شود و آزمون دی. ان. ای.

باید حقانیت وجودش را به اثبات برساند مبادا که غیر قریشی باشد

مسلماً خدای چنین دینی هم در روز قیامت کبری و لقاءالله اگردر  لباس عربی نباشد انکار می شود

شاید در چنین روز و واقعه ای باشد که بالاخره مغزمان یک تکانی بخورد و اندکی بیندیشیم هنگامی که به ناگاه ببینیم که خداوند به زبان مادری ما سخن میگوید.

اتفاقاً در رویارویی با چنین وا قعه ای است که به قول قرآن در آن روز کافران خود را با صورت در آتش دوزخ سرنگون میکنند و می گویند:

 ای کاش خاک می بودیم  مخصوصاً خاک زادگاه مادریمان!!
کامل بخوانید در : 📘 کتاب: شیعه شناسی،فصل دوم، تشیّع علوی و تشیّع عربی|اثر استاد علی اکبر خانجانی

پیشنهاد منابع برای مطالعه بیشتر:

  •  کتاب مبانی عرفان امامیه،نص ّدوم ،عرفان علوی (العلی) در وجود علی ابن ابیطالب (ع) | اثر استاد علی اکبر خانجانی

  • مذهب اصالت عشق جلد نهم اثر استاد علی اکبر خانجانی

  • دائرة المعارف عرفانی جلد دوم فلسفه تشیع| اثر استاد علی اکبر خانجانی

  • مقاله همذات پنداری و تقلید | اثر استاد علی اکبر خانجانی

📚 فهرست منابع 🔗

[1] 📘 کتاب: گزارش آخرین وضعیت بشری | بند ۲۰۹ | اثر استاد علی اکبر خانجانی

[2] 📘 کتاب: انسان کامل جلد ۱ | فصل دوم: علی‌شناسی | اثر استاد علی اکبر خانجانی

امام علی
۲
۰
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
بنیاد نشر آثار استاد علی اکبر خانجانی
استاد علی اکبر خانجانی،آخرالزمان شناسی،قیامت شناسی،انسان شناسی، ابرانسان، انسان کامل،ناجی موعود،امام زمان،علائم ظهور،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید